احترام به عقاید دیگران

به گزارش خبرگزاری رسا، کتاب«فرار از پادگان» تدوین شده از سوی معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، دربردارنده سیزده موضوع از خاطرات تبلیغی در محیطهای نظامی است.
با توجه به اهمیت آشنایی مبلغان دینی با اوضاع محیطهای نظامی و چگونگی برخورد با اتفاقات روزمره در آن فضای خاص، خبرگزاری رسا اقدام به انتشار بخشی از محتوای این کتاب کرده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
در گذشته بیان شد که محیط سربازی و نظامی مثل خود جامعه از فرهنگها، مذاهب، و ادیان مختلف ممکن است تشکیل شود، اما چون محیطهای نظامی محدودیت فضا و مکان دارند، افراد مثل مردم یک شهر خیلی کوچک یا یک روستا یکدیگر را به خوبی میشناسند و عقاید و فرهنگ هر فرد بعد از مدت کمی برای همه آشکار میگردد.
حال بدون اینکه وارد بحث ارزیابی این محیطها شوم و نقاط مثبت و منفی آنها را بررسی کنم، میخواهم بگویم که تبلیغ یک مذهب در چنین محیطهایی با تبلیغ در سطح یک جامعه متفاوت است و حساسیتها و ظرافتها در اینحا بیشتر است.
بنابراین یک مبلغ باید بداند که در میان سربازان مسلمان، مسیحی و ... ممکن است وجود داشته باشد، حتی ممکن است از یک دین، مذاهب و فرقههای مختلف آن هم وجود داشته باشد.
مثلا از میان مسلمانان، اهل تسنن و تشیع باشند و آن هم با فرقههای مختلف آن دو مذهب، ناگفته پیداست که چقدر تبلیغ در چنین محیطهایی حساس و سخت است. خاطره زیر را در همین راستا برایتان تعریف میکنم.
یادم میآید که در شبهای قدر که مسجد گروه لبریز از عزاداران و بیتوته کنان بود، من سخنرانی مفصلی در باب ولایت و خلافت علی بن ابی طالب(ع) ایراد کردم و با علم به اینکه ممکن است در میان جمعیت افراد سنی مذهب هم وجود داشته باشد، سخنرانی خود را درباره عقاید تشیع در باب خلافت و ولایت به تفصیل مطرح کردم.
حرفها را علمی و به استناد روایات فریقین و با رعایت ادب سخنرانی و بدون تعرض به نام خلفای سه گانه اهل تسنن، اصل استدلال شیعه را در این خصوص بازگو کردم، فکر میکنم سه شب احیاء موضوع سخن همین بود.
ماه مبارک رمضان تمام شد و عید سعید فطر فرا رسید و ما نماز عید سعید فطر را در یگان با حضور بیشتر مردم اقامه کردیم.
موقع تبریک گفتن عید که فرا رسید، دیدم یکی از پرسنل یگان که از اهل تسنن بود، جلو آمد و با من روبوسی گرمی کرد و عید را تبریک گفت، من هم متقابلا عید را تبریک گفتم و برای او آرزوی قبولی طاعات و عبادات کردم.
بعد از آن گفت: حاجآقا من یک عرض خدمتتان داشتم. گفتم: بفرمایید. گفت: من میخواستم در مورد سخنرانی شبهای قدر با شما صحبت کنم. گفتم: بفرمایید. گفت: من خودم در مسجد بودم و سخنرانی شما را هم شنیدم، نگران هم بودم که نکند شما با طرح مسأله خلافت، قصد توهین به اهلتسنن دارید. ولی انصافا شما خوب سخنرانی کردید.
گفتم چطور؟ گفت: ما گاهی با همکاران و دوستانمان و حتی بچههایم با رفقایشان در این مورد بحث میشود؛ ولی آخرش به جای خوبی ختم نمیگردد و باعث کدورت میگردد.
ولی شما با اینکه حرف خودتان (مذهب تشیع) را ثابت کردید، ولی در حرفهای شما، حرف نامربوطی نسبت به خلفای اهل تسنن نبود و اگر یک جایی ذکری از آنها کردید، بسیار علمی و بدون تعصب بود و من با اینکه اعتقادم چیز دیگری است، ولی در دلم از شما ناراحت نشدم و البته من به شما حق میدهم که مذهب خودتان را ترویج کنید، ولی تبلیغ نیاز به نفی و تعرض به دیگران نیست.
من مشابه همین صحبتها را هم در محیط سربازی مشاهده کردم و به این نتیجه مهم رسیدم که سخن علمی و بدون تعصب و با انگیزه صحیح هرگز بذر تفرقه و دشمنی را در دل دیگران و مستمعین نمیکارد؛ بلکه برعکس ممکن است باعث جوانه زدن شکوفه ایمان و بیداری و حس حقیقتجویی مخاطب گردد.
البته من فکر میکنم شاید رفتار این حقیر با پسران این آقا باعث شده که این فرد با وجود محوریت ولایت علی بن ابی طالب(ع) در سه شب سخنرانی بنده واکنش منفی از خود نشان ندهد.
من بچهای های او را بسیار دوست میداشتم، و بدون هیچ واهمهای هرجا مرا در یگان میدیدند، سراغم میآمدند و سلام و احوالپرسی میکردند. در روایات اسلامی هم داریم که «الانسان عبید الاحسان» انسان برده احسان و نیکوکاری است.
شایان ذکر است، کتاب«فرار از پادگان» ، خاطرات تبلیغی«جواد حیادر» به همت معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم تهیه و تدوین شده است./997/پ202/ن