به مناسبت ماه رمضان بهار قرآن؛
ویژهنامه «معارفی از 30 جزء قرآن کریم» در فضای مجازی منتشر شد
خبرگزاری رسا ـ ویژهنامه «معارفی از 30 جزء قرآن کریم» به مناسبت ماه مبارک رمضان، بهار قرآن در فضای مجازی منتشر شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ویژهنامه «معارفی از 30 جزء قرآن کریم» شامل مطالبی همچون پنج ویژگی نجاتبخش در متقین، دو شرط مهم در اجابت دعا، دو آفتی که اجر صدقه را نابود میکنند و حقیقت حرامخواری در پایگاه اینترنتی دانشآموختگان جامعةالمصطفی منتشر شد.
از مقالات این ویژه نامه میتوان به موضوعاتی همچون از کبیرهها بگذر تا خدا از صغیره هایت گذر کند(جزء 5)، تنها راه نجات اهل کتاب (جزء 6)، جبران گذشته، شرط اساسی در توبه(جزء 7)، هدف شیطان بی آبرو کردن بشر است(جزء 8)، کسی که در قرآن تشبیه به سگ شد(جزء 9)، آیهای که خمس را واجب کرد(جزء 10)، یک یا دو امتحان اصلی در سال(جزء 11)، آیا ادیسون به بهشت می رود(جزء 12)، اکثر مؤمنان مشرکند(جزء 13)، تنها گروهی که از رحمت خدا ناامیدند(جزء 14)، معرفی براداران شیطان(جزء 15)، مأموریت عجیب دو پیامبر(جزء 16)، ذکری برای نجات مؤمنان(جزء17)، چند دستور العمل قرآنی برای بانوان(جزء18)، راه تبدیل سیئات به حسنات(جزء 19)، سه شرط کلیدی برای اجابت دعا (جزء 20)، مرز اطاعت از پدر و مادر(جزء 21)، با ناز و عشوه حرف نزنید(جزء 22)، روزی که دست و پا حرف می زنند(جزء 23)، دو شرط بهشت و تنها شرط جهنم (جزء 24)، قانون اولیه خدا در پخش روزی (جزء 25)، در دینداری کم نیاورید(جزء 26)، چه کردی که آمدی بهشت(جزء 27)، تجارتی که نجات دهنده است(جزء 28)، چه کسانی هیزم جهنم اند(جزء 29) و راهکارهای دریافت اقامت در بهشت(جزء 30) اشاره کرد.
پنج ویژگی نجاتبخش در متقین
در این مقاله از ویژه نامه آمده است: سنت حسنه ختم حداقل یک جزء از قرآن کریم در ماه رمضان، ماه نزول قرآن و بهار آن، فرصت مناسبی است تا در کنار این انس لفظی، در معنا و مفهوم آن نیز بیندیشیم و در این فرصت پیش آمده، جان را به نور معارف بی بدیلش جلا بخشیم، به این امید که این مقدمات ما را به آن سرانجام نیک که عمل به قرآن و رسیدن به یک جامعه شکوهمند قرآنی است نزدیک کند.
خداوند در قرآن میفرماید: «ذَالِکَ الْکِتَبُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ، الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممِّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ، وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بمِا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَ بِالاَخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ».
در آیه دوم سوره بقره، خداوند متعال قرآن را مایه هدایت متقین معرفی می کند ذَالِکَ الْکِتَبُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ با اینکه این کتاب برای هدایت تمام انسانها نازل شده است، اما چون تنها متقین هستند که به رهنمودهای آن گوش میدهند و از آن بهره میبرند، پس صحیح آن است که بگوییم، قرآن تنها همین گروه را هدایت می کند و دیگران چون گوش و چشم به روی قرآن بسته اند، بهرهای از هدایتگری آن نمیبرند و حتی در مواردی زیان هم میبینند.
آنچه سبب میشود تا متقین از قرآن بهرهمند شوند پنج خصلت است که آنها با تکیه بر فطرت پاک خدادی صاحب آن شدهاند، آن پنج خصلت عبارت است از، به نادیدنیهایی که وحی از آن خبر میدهد ایمان دارند(یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ)، داشتن ارتباط با خدا(یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ)، بی هیچ چشمداشتی از هر آنچه که خدا روزی آنها کرده است به دیگران انفاق میکنند(ممِّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ)، به آنچه که بر تو و پیامبران پیش از تو وحی کردیم ایمان دارند(یُؤْمِنُونَ بمِا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ) و به جهان پس از مرگ، ایمان دارند و هرگز آن را فراموش نمیکنند(بِالاَخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ).
«وَ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبرْ وَ الصَّلَوةِ؛ مؤمنان در سختیها و مشکلات زندگی از صبر و نماز مدد بگیرید».
استعانت یعنى کمک خواستن و این وقتى است که انسان به تنهایى نتواند مشکلی را که پیش آمده بر وفق مصلحت خود برطرف سازد، خداوند متعال فرمود: «اِسْتَعِینُواْ بِالصَّبرْ وَ الصَّلَوةِ؛ در سختیها و مشکلات خود از صبر و نماز کمک بگیرید که این دو، بهترین وسیله براى پیروزیند، چون صبر در هر بلا و حادثه عظیمى آن را کوچک و ناچیز ساخته و نماز هم که توجه به خدا و پناه بردن به اوست، روح ایمان را زنده مىسازد و به آدمى مىفهماند که به جایى تکیه زده که ویران شدنی و از هم گسستنى نیست.
در برخی روایات، روزه به عنوان مصداقی برای صبر معرفی شده است که افراد میتوانند برای پیروزی بر مشکلات خود از آن کمک بگیرند.
برخورد گزینشی با دین محکوم است
«أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَن یَفْعَلُ ذَالِکَ مِنکُمْ إِلَّا خِزْىٌ فىِ الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یُرَدُّونَ إِلىَ أَشَدِّ الْعَذَابِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون».
خداوند متعال در این آیه با ذکر نمونهای از برخورد گزینشی با دین، این عمل را به شدت محکوم کرده و آن را سبب خفت دنیا و عذاب آخرت معرفی میکند.
در این مثال، عدهای مورد عتاب الهی قرار میگیرند که مردم بی گناه را می کشتند و از خانه و کاشانهشان آواره میگردند و توجهی به دستور دین در حرام بودن این کار نداشتند در عوض فدیه دادن و آزاد کردن اسیرانشان که این هم دستور دین است را چون به نفعشان بود تمام و کمال قبول داشتند و به آن عمل میکردند، قرآن کریم با بیان این نمونه به تمام کسانی که ملاک عمل کردنشان به دین، خواهشها و خوشایندهای نفسانی آنهاست هشدار داده و ضمن منع آنها از چنین برخورد سلیقهای با دین، همگان را از عواقب دنیایی و عذاب اخروی آن بر حذر میدارد.
به تعبیر دیگر اثر ایمان و تسلیم، آنجا ظاهر مىشود که قانونى بر ضد منافع شخصى انسان باشد و آن را محترم بشمارد وگرنه عمل به دستورات الهى در آنجا که حافظ منافع انسان است، نه افتخار است و نه نشانه ایمان و از این رو همیشه مىتوان از این طریق، مؤمنان را از منافقان شناخت، مؤمنان در برابر همه قوانین الهى تسلیمند و منافقان طرفدار تبعیض.
متأسفانه کم نیستند کسانی که از مجموع بایدها و نبایدهای دین، تنها بخشی را قبول داشته و به آن عمل میکنند که نفعی به حال دنیایشان داشته باشد، روزه را میگیرد چون به رژیم و تناسب اندام او کمک شایانی میکند ولی حجاب را قبول یا چندان توجهی به آن ندارد زیرا مانع از جلوهگری او در کوی و برزن است.
در فرهنگ قرآن، انسان سعادتمند کسی است که تمام بایدها و نبایدهای دین را به چشم نسخهای شفا بخش از یک پزشک زبردست میبیند که عمل دقیق و کامل به آن، ضامن سلامت اوست.
وای بر آنان که مساجد را خراب میکنند
«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَن یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعَى فىِ خَرَابِهَا أُوْلَئکَ مَا کاَنَ لَهُمْ أَن یَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائفِینَ لَهُمْ فىِ الدُّنْیَا خِزْىٌ وَ لَهُمْ فىِ الاَخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ».
در این آیه شریفه، کسانی که نمیگذارند در خانه های خدا، نام او یاد شود و همتشان را صرف تخریب مساجد میکنند جزء ستمکارترین افراد شمرده شده اند، بر اساس شأن نزولی که برای آیه گفته شده، منظور از تخریب مسجد، ویران کردن آن با کلنگ و سایر ابزارهای تخریب و انهدام است، درست مانند کاری که آل سعود و آل خلیفه با مساجد بحرین کردند و یا همانند جنایتی که مزدوران آنها در مورد مسجد و بارگاه سامرا روا داشتند.
سپس مىفرماید: مسلمانان و موحدان جهان باید آنچنان محکم بایستند که دست این ستمگران از این اماکن مقدس کوتاه گردد و احدى از آنان نتوانند آشکارا و بدون ترس و وحشت وارد این مکانهاى مقدس شوند.
مرحوم طبرسی در تفسیر این آیه چنین گزارش میدهد: مشرکان مکه نیز با منع پیامبر اسلام و مسلمانان از زیارت خانه خدا عملا به سوى خرابى این بناى الهى گام برمىداشتند، بر این اساس میتوان گفت کسانی که با متروک گذاشتن مسجد به نوعی سبب تخریب آن میشوند نیز گرفتار خواری دنیا و عذاب شدید آخرت خواهند شد.
احمق کیست
«وَ مَن یَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِمَ إِلَّا مَن سَفِهَ نَفْسَهُ».
در فارسی، سفیه به کسی گفته می شود که بیعقل، کمخرد، سادهلوح، کودن یا همان احمق باشد، این معنا در عرف جامعه به کسی اطلاق میشود که در مناسبات اجتماعی خود بسیار ضعیفتر از دیگران بوده یا به طور کلی از انجام آن ناتوان باشد، اما در فرهنگ قرآن، بی عقل کسی است که از کیش ابراهیم علیه السلام که همان آیین توحید و خداپرستی است روی برگرداند.
قرآن کریم اعراض از صراط مستقیم و دین را حماقت محض میداندع دینی که در هر عصری تعریف خاص خودش را دارد، هر چند محورهای اصلی دین همیشه ثابتند و بی تغییر، اما فروعاتی هم هستند که بسته به شرایط مردم و زمان، متغیرند، بنابراین منظور از دین در زمان کنونی همان است که خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله آن را تعلیم کرد و امامان معصوم علیهم السلام پس از او آن را تبلیغ و ترویج دادند.
بر این اساس، هر کس به هر اندازه که از این جاده دین، خارج شود به همان اندازه بی عقل است و احمق، در این معادله قرآنی، میزان بهره هوشی یا نوع مدرک تحصیلی کاملا هیچ نقشی ندارد، بلکه شاخص بهره عقلی میزان عبودیت است و بس.
با این تحلیل، وضعیت آن کشیش قرآن سوز و آنان که دست به قلم بردند و کاریکاتورها کشیدند و نیز به ظاهر فرهیختگانی که با شریعت بیگانهاند کاملا روشن میشود، چرا که ارزش انسان به عقل اوست و اینها از عقل بهرهای ندارند.
از امام صادق علیه السلام پرسیدند: عقل چیست، فرمود: «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ؛ آن چیزی است که خداوند رحمان با آن عبادت میشود و بهشت با آن به دست می آید».
اکثر ایمانها، آلوده به شرک است
در مقاله دیگری از این ویژه نامه آمده است: «وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُون؛ اکثر آنها که ایمان مىآورند، ایمانشان آمیخته با شرک است و مشرک هستند.
مراد از این شرک آن شرک آشکار بت پرستان نیست، زیرا هیچ مؤمنی اهل پرستش بت نیست و بر آن سجده نمیکند، بلکه منظور، شرک پنهان است که امام هادی علیه السلام در توصیف آن فرمود: «الْإِشْرَاکُ فِی النَّاسِ أَخْفَى مِنْ دَبِیبِ النَّمْلِ عَلَى الْمِسْحِ الْأَسْوَدِ فِی اللَّیْلَةِ الْمُظْلِمَة؛ نفوذ شرک در ضمیر مردم، پنهانتر از آنست که مورچه سیاهى در شب تیره و تار بر روى گلیم سیاهى راه برود».
وقتى انسان در آن شرائط متوجه راه رفتن مورچه نشود قطعا از این شرکی که پنهانتر از آنست هم آگاه نخواهد شد، شرک آن است که انسان در اداره امور عالم به منشأ اثری غیر از خداوند متعال عقیده پیدا کند و او را شریک خدا قرار دهد.
امام صادق علیه السلام در توضیح این آیه فرمود: «شِرْکُ طَاعَةٍ وَ لَیْسَ شِرْکَ عِبَادَةٍ؛ شرک در این آیه شرک در طاعت است، نه شرک در عبادت».
دو روایت مهم در توضیح این مطلب
امام باقر علیه السلام فرمود: «گناهانی که مؤمنان مرتکب می شوند همان شرک طاعت است زیرا با آن کارها، در حقیقت شیطان را اطاعت کردهاند پس در زمینه اطاعت، برای خدا شریک قائل شدهاند».
در نتیجه میتوان گفت که هر گناهی ریشه در شرک به خدا دارد و این حکم به شرک در صورتی است که فرد متوجه نباشد که کار او تبعیت از شیطان است؛ زیرا اگر این اطاعت را با آگاهی و از روی عمد انجام دهد کار او از مرحله شرک گذشته و به کفر می رسد.
مالک بن عطیه می گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم منظور از شرک اکثریت مؤمنان که در آیه آمده است چیست، امام فرمودند: «مقصود مثل این حرفهایی است که گاهی انسان می گوید(اگر فلانى نبود من نابود می شدم)، (اگر فلان کس نبود من به فلان ناراحتى مبتلا مىشدم)، (اگر فلانى نبود خاندان من، اهل و عیالم از بین می رفتند)، او با این اندیشه اشخاص را مؤثر در زندگى خود مىبیند و براى خدا در رازقیت و در تأثیر شریک قرار میدهد، عرض کردم: این چنین بگوید چطور، اگر خداوند به وسیله فلانى بر من لطف و منت نمیگذاشت من نابود مىشدم، آیا باز هم اشکالى دارد، حضرت فرمود: «اگر اینگونه بگوید مانعى ندارد، چون در این بینش خداوند متعال را مؤثر، مسبب، وسیله ساز و دیگرى را وسیله میداند».
ویژهنامه «معارفی از 30 جزء قرآن کریم» به مناسبت ماه مبارک رمضان، بهار قرآن با تهیه و تنظیم سعیدبوداقی در فضای مجازی دانشآموختگان جامعةالمصطفی به نشانی اینجا منتشر شده است./907/ت302/ی
ارسال نظرات