به مناسبت سالگرد وفات علامه شعرانی؛
ذوالفنون
خبرگزاری رسا ـ از ابتدای ورود به تهران درس اساتید مختلف را چشیده و سنجیده بود، اما هیچ کدام تشنگی علمی او را سیراب نکرده بودند و روح جویندهاش را به ساحل آرامش نرسانده بودند؛ متحیر بود، باید کاری میکرد، او طالب بود، او جوینده بود، پس باید میجست.
برشی از یک دیدار
طلبه فاضل آملی پای در سفر علم نهاده بود و اینک پس از گذراندن مقدمات علم دین، به شهر تهران، عاصمه ایران و یکی از حوزههای علمی و فلسفی آن روزگار وارد شده بود.
کوله بارش گرچه خالی از علم نبود، اما یکتا داشتهاش تشنگی بیپایان علمیش بود که پایش را به هجرت برای علم کشیده و او را به تهران آورده بود.
از ابتدای ورود به تهران درس اساتید مختلف را چشیده و سنجیده بود، اما هیچ کدام تشنگی علمی او را سیراب نکرده بودند و روح جویندهاش را به ساحل آرامش نرسانده بودند، متحیر بود، باید کاری میکرد، او طالب بود، او جوینده بود، پس باید میجست.
صلاح را در استعانت از همشهری دانشمند و بزرگوارش دید. "آیة الله محمد تقی آملی" و استاد، چون همت، پشتکار و جویندگی این طلبه فاضل را دید، او را به سوی دو تن از فحول علمای تهران رهنمون گشت؛ "آیة الله میرزا مهدی الهی قمشهای" و "علامه ذو الفنون آیة الله میرزا ابو الحسن شعرانی".
روزی که عزم محضر علامه شعرانی را داشت، در راه عالم فاضلی را دید که به او توصیه کرد محضر علامه را از دست ندهد و معامله با درس و محضر ایشان را، چون دیگر استادان نکند که ایشان نادره کثیر العلم و ذالفنونی است که عمر بر سر علم نهاده و اینک از قلل دانش در همه آفاق است. طلبه جویای علم، حرف آن فاضل را آویزه گوش نمود و عزمش برای زانو زدن در محضر علامه شعرانی چند برابر شد.
او را به مسجدی رهنمون شدند که علامه ذو الفنون و اجداد عالمش در آن اقامه جماعت میکردند و کرسی تدریس داشتند. وارد که شد، چیزی به اذان نمانده بود، بنابراین منتظر شد تا با ورود استاد و برای اقامه نماز، از استاد طلب اجازه محضر و درخواست درس نماید.
چند نفر در مسجد منتظر نماز بودند، از جمله شیخی بیپیرایه که عمامهای کوچک و کلاهی حصیری در زیر آن داشت و لباسهایی ساده بر تن؛ طلبه در ذهن خویش علامهای را که همه به علامه بودنش اذعان داشتند را دارای هیبت و شکوهی عالمانه و پر جبروت مفروض داشته بود، اما چیزی نگذشت که با کمال اعجاب دید آن شیخ بیپیرایه به محراب درآمد و به نماز مشغول شد! آری او همان "اوستاد اوستادان" بود که درس اولش فروتنی و مهر و صفا بود.
آن طلبه فاضل کسی نبود جز "علامه آیة الله حسن حسن زاده آملی" که بعد از این دیدار تا سالیان طولانی محضر علامه ذو الفنون را غنیمت دانست و حق استفاضه را به نیکی به جا گزارد.
داستان بالا بیش از همه حوادث، مهمترین شاخصه علامه شعرانی را نشان میدهد؛ فروتنی در عین بزرگی! «دانا چو طبله عطار است خاموش و هنر نما...»
طلوع ذو الفنون
آیة الله میرزا ابوالحسن شعرانی، در سال 1324 هجری قمری در شهر تهران، در خانوادهای که هم از طرف پدر و هم مادر اهل علم دین بودند به دنیا آمد. او فرزند حاج محمد، فرزند آخوند ملا غلامحسین، فرزند ملا ابو الحسن مجتهد، فرزند ملا ابو القاسم بن عبد العزیز بن محمد باقر بن نعمت الله تهرانی -از نوادهگان آخوند ملا فتح الله صاحب تفسیر "منهج الصادقین"- و جد مادریش نیز آقا میرزا ابراهیم نواب صاحب کتاب "فیض الدموع" بود.
اولین استاد علامه شعرانی پدر بزرگوارشان بود که مقدمات علوم را در محضر ایشان آموخت؛ سپس نزد علمای تهران به تکمیل اندوختههایش پرداخت و برای بهرهمندی از فحول علمای زمان، راهی قم و پس از کسب فیض در محضر علمای قم، راهی عتبات عالیات شد و سالیانی را در آن سرزمین علم و نور به کسب فیض و نور علم پرداخت و با پشتوانهای پر از معارف دینی و علمی به زادگاهش بازگشت و بقیه عمر را به تدریس، تألیف و شاگردپروری پرداخت.
علامه شعرانی، خود رحله و جهاد علمیش را اینگونه شرح میدهد: «چون عهد شباب به تحصیل علوم و حفظ اصطلاحات و رسوم بگذشت و اقتدائاً به اسلافی الصالحین من عهد صاحب منهج الصادقین، از هر علمی بهره گرفتم و از هر خرمنی خوشه بر داشتم. گاهی به مطالعه کتب ادب عرب و عجم و زمانی به دراست اشارات و اسفار و زمانی به تتبع تفاسیر و اخبار و وقتی به تفسیر و تحشیه کتب فقه و اصول و گاهی به تعمق در مسائل ریاضی و معقول تا آن عهد به سر آمد:
لقد طفت فی تلک المعاهد کلها و تسرحت طرفی بین تلک المعالم
یعنی سالیان دراز شب بیدار و روز در تکرار همیشه ملازم دفاتر و کراسیس و پیوسته موافق اقلام و قراطیس بودم».(ترجمه نفس المهموم، مقدمه)
علامه دهر
بزرگترین شاخصه علامه شعرانی که او را از دیگر دانشمندان هم روزگارش جدا مینماید، دانش همه جانبه و ذهن دایرة المعارفی(انسیکلوپدیک) ایشان است که به ایشان توانایی بسیاری در تدریس علوم مختلف داده بود. این دانش دایرة المعارفی در سایه زباندانی استاد پرورش یافته بود؛ چه اینکه علامه علاوه بر تسلط بر زبان فارسی، عربی و ترکی، زبان فرانسه و عبری را نیز نیک میدانست و انگلیسی هم میفهمید.
از آنجا که علامه شعرانی دانشمندی فروتن بوده است، جایگاه علمیش آن چنان که باید شناسانده نشده است؛ بنا بر این داستان زندگی و عیار علمی ایشان، جز در آینه خاطرات شاگردان دانشمندش به چشم نمیآید.
علامه حسن حسن زاده آملی به عنوان مهمترین شاگرد ایشان بیشترین تلاش را برای احیای نام و آثار ایشان داشته(ن.ک: هزار یک کلمه و هزار و یک نکته) و به دلیل طول استفاده علمی در محضر ایشان، بیشترین خاطرات را از آن علامه یگانه نقل کردهاند. ایشان درباره شأن و جایگاه علامه شعرانی میگویند: «آقای شعرانی ذوالفنون بودند. بنده همه اساتیدم را به تبحّر در فنون مثل ایشان ندیدم؛ اینها که اسم بردم خیلی قوی بودند، اما مثل این بزرگوار در تمام فنون ندیدم! آن جناب در همه علوم، کتابهای دوره شفای شیخ الرئیس، ماهر و متبحر بود و علم عروض هم میدانست.
فرانسه را به اندازه عربی میدانست و مسلط بود؛ ترکی خوب میدانست و تلفظ میکرد. انگلیسیاش خوب بود، اما نه مثل فرانسه. عبری هم میدانست، کتابهای عبری هم داشت، خودش به من گفت که من عبری را پیش یک ملای یهودی خواندهام».(ن.ک: گفتوگو با علامه حسن زاده آملی)
"آیة الله عبدالله جوادی آملی" یکی دیگر از شاگردان شاخص ایشان بودهاند؛ ایشان در باره همه جانبهگی علمی علامه شعرانی میگویند: «مرحوم آقای شعرانی در طبیعیات بسیار ماهر بود. نیز مثالهایی که ذکر میکردند، یا هندسی یا طبی و یا مانند آن بود... . آن مرحوم در ریاضیات بسیار قوی و مسلط بودند و علاقه فراوانی به ریاضیات و طبیعیات داشتند؛ به گونهای که نوع درسها را باید پیش از تدریس حتما مطالعه میکردند، ولی بر دروس طبیعیات و ریاضیات بدون مطالعه هم مسلط بودند؛ چون فکر او فکری ریاضی و طبیعی بود.(مهر استاد ص64)
از دیگر شاگردان شاخص آن علامه ذو الفنون استاد دکتر مهدی محقق بود؛ وی در خاطرات خود از عظمت علمی علامه شعرانی این گونه یاد میکند: «نخستین بار که با چهره تابان و درخشان و چشمان نافذ و با وقار "اوستاد اوستادان" مرحوم شیخ ابو الحسن شعرانی، روبرو شدم، حدود شصت سال پیش بود؛ آنگاه که ترک دبیرستان گفته و به مدرسه مروی برای تحصیلات طلبگی و به اصطلاح امروزی حوزوی، روی آورده بودم.
در همین ضلع جنوبی مدرسه، نیم حجرهای در کنار ایوان وجود داشت که عالمی که آرام و با وقار راه میرفت و در آن تردد میکرد که از چشمان تیز نگر و دقیق او آثار سماحت و بزرگی و بزرگواری و دانش و بینش هویدا بود.
تواضع و فروتنی او به حدی بود که اگر محصل پانزده سالهای همچو من که هنوز در عوالم بچهگانه خود غوطهور بود، ادب و سلام را فراموش میکرد، آن استاد بزرگوار مبادرت به سلام میورزید.
محیط مدرسه مروی از نشاط خاصی برخوردار بود؛ زیرا استادان متبحر در فن خود، هر روزه حوزه گرمی را اداره میکردند. مرحوم شعرانی علاوه بر تدریس فلسفه و کلام، از کتابهای شرح منظومه حاج ملا هادی سبزواری و شرح تجرید الاعتقاد علامه حلی، درسهایی که دیگران توانایی آن را نداشتند، مانند خلاصة الحساب و تشریح الافلاک شیخ بهائی و شرح بیست باب ملا مظفر و شرح قانونچه چغمینی را تدریس مینمودند؛ چه آن که او در فنون مختلف مهارت داشت و مصداق این بیت بود:
خجسته ذو فنونی رهنمونی که در هر فن بود چون مرد یک فن
در طی دو سال برابری با آن مجسمه علم و تقوا، ارزش درس تواضع و فروتنی، عفت و نجابت، آزادگی و مروت که از آن استاد پرهیزگار آموختم، به مراتب بیشتر از مباحث وجود و ماهیت و وجوب و امکان و جوهر و عرض بود که در درس شرح منظومه او فرا گرفتم».(زندگی نامه و خدمات علمی و فرهنگی آیة الله شعرانی)
تراث علمی
علامه شعرانی در عمر پربار علمی خود میراث گرانبهایی از معارف به جای نهادند که بسیاری از آنها که به صورت حاشیه بر کتب علمی است که متاسفانه هنوز به زیور طبع متحلی نگشته است، ولی از جمله آثار پر شمار ایشان میتوان به کتب زیر اشاره کرد:
1. تعلیق و حواشی بر وافی فیض کاشانی
2. تعلیقات بر شرح اصول کافی ملا صالح در 12 جلد
3. حاشیه بر ارشاد القلوب دیلمی
4. حاشیه بر مجمع البیان
5. تصحیح و حاشیه بر تفسیر صافی فیض کاشانی
6. حاشیه و تعلیقه بر منهج الصادقین در 10 جلد
7. مقدمه و حواشی بر تفسیر ابو الفتوح رازی
8. ترجمه هیات فلاماریو از فرانسه
9. ترجمه و شرح صحیفه سجادیه
اذا مات العالم
علامه شعرانی پس از عمری علم جویی و علم پروری سرانجام به دلیل مشکلات قلبی و ریوی در بیمارستان سن ژرژ شهر هامبورگ آلمان در سن 73 سالگی در ساعت سی و پنج دقیقه بامداد یکشنبه هفتم شوال 1393 هجری برابر با 13 آبان 1352 شمسی بدرود حیات گفت و پس از حمل به تهران و تشییع در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی، روبروی باغ طوطی در مقبره خانوادگی زمردی به خاک سپرده شد.
منابع
1. زندگی نامه و خدمات علمی و فرهنگی آیة الله شعرانی، مهدی محقق
2. گفتگو با علامه حسن زاده آملی
3. مهر استاد،آیة الله جوادی آملی
4. هزار و یک کلمه، حسن حسن زاده آملی
5.هزار و یک نکته، حسن حسن زاده آملی
6. گلستان سعدی
7. نفس المهموم، شیخ عباس قمی، ترجمه ابوالحسن شعرانی
هادی شاملو
/979/702/ر
ارسال نظرات