پرداختن به علوم انسانی نشانه کمال دین است
به گزارش خبرگزاری رسا، از منظر عقل، گستره دانش بشری، ابعاد مختلف ارتباطات چهارگانه انسان با خود، خدا، جهان و همنوعان را پشتیبانی نمیکند؛ از سویی بر اساس شواهد قرآنی و روایات معصومین(ع)، اسلام به این نیازهای بشری پاسخ گفته است. قرآن کریم دارای اهداف بینشی، گرایشی و رفتاری است که اینها برای سعادت انسان و مشترک با اهداف علوم انسانی است. در گفتوگویی با حجت الاسلام مصطفی کریمی استاد حوزه و دانشگاه و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی در خصوص قلمرو قرآن و گستره آن نسبت به علوم انسانی، به بررسی نشستهایم. وی تحقیقات گستردهای در حوزه انجام داده و کتاب و مقالاتی در این زمینه تألیف نموده است.
رسا ـ ابتدا درباره کتابی که در باب قلمرو دین نوشتهاید توضیح دهید که در صدد پاسخ به چه مسئلهای بودید؟
بحث «قلمرو و دامنه دین» یکی از موضوعاتی است که علاقه به بررسی آن داشتم. اولین کتاب بنده با همین عنوان چاپ شده است. بعضی از روشنفکرها بر این باورند که خود منابع دینی به این پرسش ما که «دین برای چه نازل شده است؟» پاسخگو نیست. در ادامه روش را به بیرون دین کشانده و مدعی شدهاند کارآیی دین منحصر در جاهایی است که دانش بشری در آن راه ندارد. در این زمان دانش بشری در تمامی مسائل پاسخگوست، پس در این زمان نیازی به دین نیست. در این کتاب اغلب به مبحث روش به دست آوردن قلمرو دین، دامن زده شده است.
در کتاب مطرح کردهایم که اولا این سؤال باید از خود دین پرسیده شود؛ دوما این ادعا که دین تنها به خاطر مسائلی که دانش بشری دستیابی به آن را ندارد، نازل شده است، صحیح نیست. علاوه بر این، مسائلی هست که انسان نمیتواند بدون تمسک به دین و از طریق دانش بشری به پاسخ آن برسد. دانش بشری هیچگاه نمیتواند زندگی اخروی انسان را بر جسته کرده و به نیازهایش پی ببرد. بشر توانایی احاطه کامل معرفتی به روح انسان را ندارد. آیه قرآنی «یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربی و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا» هم دال بر همین مطلب است.
رسا ـ ظاهرا کتاب جامعیت قرآن نیز در همین خصوص است.
در این کتاب به مسایل خود قرآن پرداخته شده است که بحث بسیار مفصلی است. در انتها به این نتیجه رسیدیم که قرآن قلمروی گسترده و بسیار جامعی دارد که شامل کل ظاهر و باطن آن میشود و البته این ویژه اهلبیت(ع) است. علیرغم اینها ظاهر قرآن هم قلمرو گستردهای دارد که انسانهای عادی هم میتوانند با اجتهاد و تفسیر درست، به ویژه با استفاده از روایات اهلبیت علیهم السلام به آن دست یابند.
رسا ـ شواهد قرآنی جامعیت چیست؟
آیاتی از قرآن کریم جامعیت و قلمرو موضوعی آن را بیان میکند؛ ما به یک آیه بسنده میکنیم که میفرماید: «وَ یوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّة شَهِیداً عَلَیهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِکَ شَهِیداً عَلی هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَیکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیء وَ هُدی وَ رَحْمَةً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ». نحل، آیه89
از فعل «نَزَّلْنا» در عبارت «نَزَّلْنا عَلَیکَ الْکِتابَ» استفاده میشود که مراد از «الکتاب»، قرآن نازل شده و موجود در دست مسلمانان است. واژه «تبیان»، مصدر باشد یا اسم، حالت مبالغه داشته و به معنای بیان رسا است. قرآن کریم خود به طور مستقیم و به تفصیل بیانگر است. «کل» و «شئ» هر دو اطلاق دارد. آیات مربوط به اعجاز قرآن نیز بر جامعیت قرآن دلالت دارد. قرآن کریم مکرر از همگان میخواهد در صورت شک نسبت به الهی بودن آن، با همکاری فکری و معنوی، دست کم یک سوره مانند سورههای آن بیاورند. در نهایت، قرآن از عجز دائمی انسانها و جنیان از هماوردی خبر میدهد و خود را معجزه برای صاحبنظران تمام علوم معرفی میکند: «قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَ الْجِنُّ عَلَی أَن یأْتُواْ بِمِثْلِ هَـذَا الْقُرْآنِ لاَ یأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا» انعام، آیه 38
رسا ـ در این زمینه از روایات چه استفادهای میشود؟
رویات متعدد صحیح السند، بر جامعیت و قلمرو گسترده قرآن دلالت دارد که چند دستهاند: دسته اوّل روایاتی هستند که گستردگی قلمرو قرآن کریم را بیان میکنند، بدون این که به عالمان آن اشاره نماید. از جمله از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که جویندگان علم اولین و آخرین را به خواندن قرآن کریم توصیه فرمودهاند: «من اراد علم الاولین و الاخرین فلیقرأ القرآن؛ کسی که دانش اوّلین و آخرین را میخواهد، قرآن را بخواند».
دسته دوّم روایاتی است که ضمن بیان گستردگی قلمرو قرآن کریم، به این نکته اشاره میکند که مردم نمیتوانند آن را درک کنند. به عنوان نمونه از حضرت علی علیه السلام نقل شده است: «ما من شئ الا علمه فی القرآن و لکن عقول الرجال تعجز عنه». این روایت تصریح دارد که دانش هر چیزی در قرآن کریم هست و بر این نکته نیز تأکید میکند که انسان به صرف برخورداری از قوه عقل نمیتواند به آنها دسترسی پیدا کند.
دسته سوّم تعداد بیشتری از روایات را شامل میشود و به نحوی اشاره دارد که بیان همه چیز در قرآن کریم، ویژه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و ائمه اهل بیت علیهم السلام است. مثلاً امام علی علیهالسلام فرمودهاند: «ما من شیء تطلبونه الا و هو فی القرآن فمن اراد ذلک فلیسألنی عنه».
دسته چهارم نیز روایاتی است که اشاره دارند؛ همه چیز در کتاب و سنّت آمده است. امام صادق علیهالسلام فرمودهاند: «ما من شئ الا و فیه کتاب أو سنة» هیچ چیزی نیست، مگر این که کتاب(= قرآن) یا سنت در باره آن سخن دارد.
رسا ـ بنابراین چگونه میتوان بر شمول قلمرو دین به علوم انسانی استدلال کرد؟
ببینید اندیشمندان مسلمان برای اثبات ضرورت نبوت، به روشهای گوناگون استدلال کردهاند؛ در تمامی این استدلالها، ناتوانی انسان از رسیدن به آنچه پیامبران به ارمغان آوردهاند به عنوان مقدمه اساسی و مهم مورد توجه قرار گرفته است. در کاملترین بخش این استدلالها، به ضرورت استکمال انسان تأکید شده است. این استدلالها به مسأله نیاز انسان به دین و وحی، برای شناخت کمال و راههای رسیدن به آن دلالت دارد. لذا باید اسلام و قرآن هر آنچه را که برای شناسایی کمال انسان و راههای رسیدن به آن ضروری است، بیان کند. از جمله علوم انسانی که مربوط به حالات و رفتارهای انسان بوده و در پی رساندن وی به کمال است. پس قلمرو اسلام و قرآن شامل علوم انسانی میشود.
رسا ـ آیا این مسئله با خاتمیت نیز ارتباطی پیدا میکند؟
شرایع پیامبران الهی همواره رو به تکامل بودهاند. اسلام آخرین شریعت الهی است: «مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ وَلَکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ». تعبیر «خاتم النبیین» نصّ در خاتمیت پیامبر اسلام(ص) است. «خاتم» یعنی مهر پایان و «خاتم النبیین» یعنی کسی که نبوت با او پایان میپذیرد.
روایات متواتری در منابع روایی بر خاتمیت دلالت دارد. همانند «حدیث منزلت» که پیامبر به امیرمؤمنان فرمودهاند: انت منی بمنزلة هارون من موسی الاّ انّه لانبی بعدی. اسلام که آخرین مرحله از دین الهی است، باید پاسخگویی تمام نیازهای انسان باشد. آیات و روایات، اسلام را به کمال نیز وصف کردهاند. مانند آیه اکمال که میفرماید: الْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًاً. مائده/3
کمال دین عبارت است از پاسخگو بودن دین به همه اموری که در ارتباطات چهارگانه(ارتباط انسان با خویشتن، با خدا، با جهان هستی و با همنوعان) میباشد. اسلام شامل تمام قوانین و معارف مربوط به ارتباط انسان با خویشتن، با خدا، با جهان هستی و با همنوعان و همچنین مربوط به سعادت و کمال انسان میشود. مسائل علوم انسانی نیز جزئی از این معارف است.
رسا ـ کمال انسان چگونه تحقق مییابد؟
اسلام برای رساندن انسان به کمال و نیک بختی، ابتدا وی را از جهت معرفتی و بینشی سیراب ساخته است. سپس انگیزههای قلبی و روحی او را در آن مسیر جهت بخشیده تا به عمل برخیزد و در پی تلاش در راه خدا برآید تا به اهداف نهایی نایل شود.
رسا ـ معرفت بخشیهای قرآن چگونه با حوزه علوم انسانی گره میخورد؟ شواهد قرآنی آن چیست؟
برخی از اهداف بینشی اسلام و قرآن که در راستای کمال انسان و مربوط به مسائل علوم انسانی نیز هست، از این قرارند: 1. آموزش؛ قرآن میفرماید: «کما ارسلنا فیکم رسولاً منکم یتلوا علیکم ءاتینا و یزکّیکم و یعلمکم الکتاب و الحکمة و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون» بقره/ 151
2. یادآوری امور فراموش شده؛ واژه «ذکّر» و مشتقات آن مانند «ذکری»، «تذکره»، «مذکر» و «مدّکر» به معنای تجدید آگاهی نسبت به امر مغفول، وارد شده و مکرّرا در معرفی پیامبر اسلام(ص) و قرآن کریم آمده است. مانند: «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ» تکویر/ 27
3. بیان دلیل روشن بر بینشهای صحیح و ضروری؛ قرآن کریم میفرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ قَدْ جَاءکُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّکُمْ» نساء/ 174 در این آیه کریمه خداوند قرآن را «برهان» خوانده است و با عنایت به اینکه برهان به معنای دلیل و حجت است، قرآن کریم وسیله شناخت راه صحیح و سعادتمند میباشد.
4. باز شناساندن حق از باطل؛ قرآن کریم بیان میکند: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًی لِّلنَّاسِ وَ بَینَاتٍ مِّنَ الْهُدَی وَالْفُرْقَانِ» بقره/ 185 در صورتی قرآن کریم میتواند جدا کننده حق از باطل باشد که به حقایق اشاره کند.
5. رفع اختلاف؛ این آیه به آن هدف خود اشاره دارد؛ «کان الناس امّة واحدة فبعث اللّه النّبیّن و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا ...»؛ بقره/ 213 قرآن کریم با بیان دلیل روشن بر بینشهای صحیح و ضروری، بازشناساندن حق از باطل و بیان قوانین الهی، انسان را برای رسیدن به نظر درست در مسائل مربوط به حالات و رفتار صحیح کمک میکند. مسائل علوم انسانی که به این دو حوزه مربوط میشوند، جزء قلمرو اسلام و قرآن هستند.
رسا ـ غیر از اهداف بینشی کدام اهداف در قرآن دنبال میشوند؟
اهدف گرایشی اسلام و قرآن و شمول آن دو نسبت به علوم انسانی؛ اهداف گرایشی اسلام و قرآن که مربوط به مسائل علوم انسانی است، عبارتند از: 1. بیم و امید دادن(انذار و تبشیر)؛ قرآن کریم میفرماید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنزَلَ عَلَی عَبْدِهِ الْکِتَابَ... لِّینذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِن لَّدُنْهُ وَیبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ» کهف/1 و 2
2. نجات مردم از تاریکیها؛ در قرآن آمده است: «الر کتابٌ انزلنا الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور باذن ربهم الی صراط العزیز الحمید» ابراهیم/1 انذار و تبشیر و نجات از تاریکی با بیان حقایق مربوط به حالات و رفتار انسان است که موضوع علوم انسانی است.
اهدف کنشی اسلام نیز نسبت به علوم انسانی شمول دارند. قرآن کریم علاوه بر ارائه بینش صحیح و تعدیل گرایشهای انسان، در عمل و رفتار نیز او را راهمنایی میکند؛ اهداف قرآن کریم شامل بعد عمل انسان نیز میشود که از قرار ذیل است:
1. برپایی قسط و عدالت اجتماعی؛ در قرآن میخوانیم: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینّات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» حدید، 25.
2. رساندن به امنیت و راه راست؛ قرآن خود را نور الهی میخواند که هدفش رساندن انسانها به راههای امن و در نهایت به راه راست هدایت است: «قَدْ جَاءکُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُّبِینٌ یهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ... وَ یهْدِیهِمْ إِلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ» مائده/15 و 16 از این آیه استفاده میشود که قرآن کریم هر چه را که مایه سعادت و شقاوت مردم است، بیان میفرماید تا خداوند در سایه عمل به آنها، ایشان را از تاریکیها به روشنایی خارج کند. همچنین مسائل مربوط به عدالت و اجرای آن در جامعه و راه رسیدن به سعادت که از اهداف رفتاری قرآن و اسلام شمرده شده است، از جمله مسائلی است که علوم انسانی نیز به آنها میپردازد.
رسا ـ از این ادله چه نتیجهای می گیریم؟
نتیجه این که ادله برون متنی مانند دلیل عقلی ضرورت دین، ادله مربوط به اهداف اسلام، کمال و خاتمیت آن و آیات و روایات دلالت دارند؛ هر چیزی که مربوط به سعادت و کمال انسانی است، در دین اسلام آمده است. در نتیجه علوم انسانی که درباره رفتارهای انسان بحث میکند، زیر مجموعه اسلام است.
976/401ب/ر