چند خبرکوتاه از شبکه قرآن و معارف سیما
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روابط عمومی شبکه قرآن و معارف سیما، حجت الاسلام صدیقی در برنامه ضیافت شبکه قرآن و معارف سیما به توصیف ابعاد وجودی آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی پرداخت، متن صحبتهای ایشان به شرح زیر است
ماجرای لحظه جان دادن مرد رباخوار
آمیرزا جواد به این رسیده بود که انسان تحفهای از جانب خداست که باید به سوی او بازگردد.
آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی هم فقیه بودند و هم اصولی بودند، هم حکیم، ایشان در اخلاق و معرفت جایگاه خاصی دارد و از این نظر ابعاد وجودی ایشان باید مورد توجه قرار بگیرد پدر ایشان از تجار بزرگ ایران بودند و به همین دلیل به وی ملک التجار میگفتند و لقب پدر نیز باعث شد تا به آمیرزا جواد هم ملکی تبریزی بگویند، پدر آمیرزا جواد یعنی آمیرزا شفیع ملک التجار در اواخر عمرش با عالم برجستهای روبه رو میشود که این دیدار به کلی ایشان را متحول میکند.
آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی در تبریز درس حوزه را آغاز کرد و بعد به نجف رفت و در بعد فقهی از محضر حاج آقا رضا همدانی که در نوع خودش بینظیر بود بهرهمند شد و در درس اصول نیز از صاحب کفایه آخوند خراسانی بهره گرفت در بحث سیر و سلوک و خودسازی و معرفت نفس نیز نزد ملاحسین قلی همدانی بود.
در حقیقت میتوان گفت آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی زندگی را جدی گرفته و میدانست و به این مطلب رسیده بود که ابدیت حق است و انسان تحفهای از جانب خداست که باید به سمت او نیز بازگردد تا کفشهای فامیلت را که با آن قطع مراوده کردهای جلوی پایش جفت نکنی به جایی نخواهی رسید
در 2 فراز از حالات این بزرگوار نقل شده است که ایشان به استاد تربیتی و معرفتیاش ملاحسین قلی شوندی درجزینی عرضه میدارد استاد ما مطالب شما را عمل میکنیم اما به جایی نمیرسیم ایشان میگوید شما کی باشید؟ جواد آقا شوکه میشود و با خودش میگوید یعنی ما این همه مدت در محضر استاد هستیم اما ایشان ما را نمیشناسند؟ در هر حال پاسخ استاد را میدهد و میگوید من آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی هستم.
استاد یکی از ملکیها را نام میبرد که آن مرد هم از نظر آمیرزا جواد فرد مرغوبی نبوده، آمیرزا فکر میکند که مشکلش این است که آن مرد با وی نسبتی دارد به همین دلیل در پاسخ استاد خود میگوید بله من از آنها هستم اما مراودهای با ایشان ندارم ملاحسین قلی خان میگوید مشکل شما همین است تا زمانی که کفشهای آنها را جفت نکنی و جلوی پایشان نگذاری به جایی نخواهی رسید.
از فردای آن روز آمیرزا جواد آقا راه را برای مراوده با آن فرد برای خود هموار میکند و به تدریج به جایی میرسد که کفش او را نیز جلوی پایش جفت میکند فامیل که با یکدیگر قطع رابطه کرده بودند وقتی متوجه میشوند که آمیرزا جواد آقا متواضعانه با آن مرد رفت و آمد دارد همه کدورت را کنار گذاشته و باهم آشتی میکنند بعد این جریان استادش میفرماید حالا نسخههای ما برای تو عملی خواهد شد.
خداوند 4 چیز را در 4 امر مخفی کرده است یکی از این 4 چیز مخفی کردن رضای خدا در پس طاعات است کدام اطاعت است که خدا خوشش میآید اینها از اسرار الهی است گاهی بشر با انجام کاری نیک خود را در وزش نسیم الهی قرار میدهد، گاهی یک تواضع در برابر فامیل انسان را به مقامات بالا میرساند.
باید در مجالس در پایینترین مکان نشست
یک بار دیگر نیز بیان شده که استاد آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی به او مطرح میکند که تا زمانی که حال شما این است که وقتی به جلسه میآیی در جای برجسته مینشینی وضع همین است و به جایی نخواهی رسید بعد از آن آمیرزا جواد در سادهترین و پایینترین مکان مینشست و این یعنی همان سلوک عملی که باید انسان خود را کنار بگذارد تا به درجات معنوی نایل شود از اینجا به بعد این مرد خدا با سرعت در مسیر الی الله قدم برمیدارد.
آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی در سفر به عالم ماوراء ماده فشارهای زیادی را تحمل میکند.
آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی گاهی در کتاب اسرار الصلاة خودش را لو داده است در شبی که برات به ایشان دادهاند و به عالم دیگر میرود فشار بسیار زیادی را تحمل میکند آن شب ایشان از عالم ماده به ماوراء ماده سفر میکند، ایشان به مرحله فنا و به حقیقت حق رسیده بود، انسان زمانی به این مرتبه خواهد رسید که رنگ خدا بگیرد.
آمیرزا جواد آقا مراحل را طی کرده و به عالم عقل که عالم بیرنگی است رسیده که در این عالم حق را شهود میکند، ایشان واقعا فردی سوخته دل بود و شبهایی پر از گریه داشت و در حقیقت جز افراد بکایی بود.
نزدیکترین فردی که در محضر امام زمان(عج) نماز میخواند آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی بود
یکی از علما نقل میکند که من در عالم رؤیا امام زمان(عج) را دیدم که مشغول نماز هستند و عدهای نیز با ایشان نماز میخوانند اما شیخی از همه به ایشان نزدیکتر بود از خواب که بیدار شدم تصمیم گرفتم تا دنبال این شیخ بگردم مشهد و مدرسههای تهران را یک به یک گشتم اما در نهایت در قم پشت درب یک حجره دیدم کفشی گذاشته شده است درب را باز کردم و گمشده خود را آنجا یافتم ایشان آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی بود.
چیزی در خانه حادث نشده است مکاشفهای بوده و نحوه جان دادن مرد رباخوار را به شما نشان دادهاند.
من خودم از آقای اراکی شنیدم که از یکی از شاگردان ایشان نقل میکرد که من برای نماز شب به حیات رفتم تا وضو بگیرم و خود را برای نماز آماده کنم وارد صحن خانه که شدم به یکباره دیدم آنجا دخمهای کوچک است مردی را خواباندهاند سنگ آسیاب بر روی او قرار دادهاند و عدهای با نیزه به جان رگهای او افتادهاند و شکنجهاش میدهند من با دیدن آن صحنه همان جا نشستم و دیگر توان بلند شدن و وضو گرفتن نداشتم بعد از مدتی جانی دوباره گرفتم و وضو گرفتم و به درب خانه آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی رفتم ایشان فرمودند چیزی در خانه حادث نشده است مکاشفهای بوده و نحوه جان دادن مرد رباخوار را به شما نشان دادهاند.
آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی در حال نماز از دنیا رفت
آیتالله حسنزاده آملی از حاج آقا حسین فاطمی نقل میکنند که میگفت وجود آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی درس بوده واقعیت نیز همین است که ایشان حرف نمیزدند بلکه تمام وجودش سوز بود کسانی هم که نفس ایشان به آنها خورده است جز ستارگان مراقبه بودهاند که در رأسشان امام راحل(ره) قرار دارد امام خودشان سرآمد علمای شیعه هستند ولی نفس آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی در امام تأثیر بسزایی داشت.
کتاب المراقبات ایشان که اصلش به عربی است برای برنامه دادن به کسانی است که تاجران آخرت هستند و نمیخواهند عمرشان را به بهای کم بفروشند بلکه عمرشان را به قیمت خواهند فروخت، کتاب اسرارالصلاة ایشان هم برای من از کتاب المراقبه بیشتر جاذبه داشت کتاب دیگر ایشان لقاءالله است که این کتاب پرچم را بر قله معرفت زده است.
از قول آیتالله فهری نقل شده که از آقای فاطمی شنیدم که گفتند یک روز که من از مسافرت آمدم به من اطلاع دادند که نزد آمیرزا جواد آقا برو با دستپاچگی به نزد ایشان رفتم و ایشان در حال نماز و وقتی که الله اکبر گفت از دنیا رفت.
مگر میشود کسی به ما پناه بیاورد و ما به او گناه ندهیم
این جریان را که میخواهم بگویم در حقیقت دوست دارم که مردم از من در این روزهای آخر ماه رمضان و در این سالهای آخر عمر به یادگار داشته باشند زیرا در این روزهای آخر ماه رمضان نگران هستم و در تمام وجودم حسرت است و امیدوارم که خداوند همه را باهم بخرد و ما را نیز قاطی خوبان قبول کند و از مردم میخواهم با شنیدن این مطلب برایم دعا کنند.
ماجرا از این قرار است که یک روز من در محضر آقای بهجت مطلبی را که از آقای فهری شنیده بودم نقل کردم و وقتی هم که به پایین منبر و در محضر آقای بهجت نشستم ایشان نه انتقادی کردند و نه مطلب را رد نمودند من نقل کردم که ایشان به آقای بهجت گفته بودند که ما با شما رفاقتی داشتهایم با عنایت به آن رفاقت چشمهای از عنایانی که به شما شده بیان فرمایید.
آقا یکی از عنایات را به ایشان میفرماید و میگویند من یک بار وارد حرم امام رضا(ع) شدم که ضریح باز شد و امام رضا(ع) جلوس فرمودند و مطالبی را به من فرمودند یکی از مطالبی که ایشان به من گفتند این بود که بیان داشتند آیا ممکن است، آیا ممکن است، آیا ممکن است که کسی به ما پناه بیاورد و ما به او پناه ندهیم، صلی الله علیک یا اباالحسن علی بن موسی الرضا(ع).
حجتالاسلام حسینی بوشهری: زندگی علما و مراجع مانند اقیانوسی بی انتهاست که هرچه از آن بگوییم نیز کم است
مدیر حوزههای علمیه کشور بیان داشت: برنامه ضیافت که ابعاد وجودی و زندگی علما و مراجع را به تصویر کشیده بود کاری بود کارستان که امیدوارم تداوم نیز داشته باشد.
حجت الاسلام حسینی بوشهری در تماس تلفنی که در برنامه ضیافت با وی برقرار شد گفت: نیازهای روحی و اخلاقی جامعه به راحتی برآورده نمیشود برای برآورده شدن این نیازها باید زمینه و فضایی مناسب ایجاد شود که خوشبختانه این فضا با برنامه ضیافت و با دعوت از فرزندان و شاگردان علما و مراجع و دعوت از کسانی که نسبت به سیره این بزرگان آشنایی داشتند فراهم شد.
وی ادامه داد: زبان من زبان مبالغه نیست و نمیخواهم مبالغه کنم اما بیان میدارم که دعوت از این عزیزان و آشنایی با زندگی بزرگان و اخیار در برنامه ضیافت کاری کارستان بود که امیدوارم پس از ماه مبارک رمضان نیز تداوم داشته باشد.
حجت الاسلام حسینی بوشهری در پایان خاطرنشان کرد: یک خوشه چیدن از زندگی علما فرصتی است که برای بهره بردن همگان قابل استفاده خواهد بود.
پیشنهاد علما برای ادامه یافتن برنامه ضیافت پس از ماه رمضان/ این برنامه دریچهای است به سوی حقیقت عرفان
در زمانی زندگی میکنیم که دلمان لک میزند برای لحظهای وصل شدن به چشمه حق و حقیقت، دلمان لک میزند برای پرسه زدن در پشت درب خانه مردان خدا، دلمان برای دیدن کسانی که یادشان رنگ خدایی دارد و صوتشان نیزنوای اصوات الهی تنگ شده است، دوست داریم همانگونه که به کعبه نگاه میدوزیم کسی را ببینیم که اولیاء الله است و وجودمان برگرد خانه دلش طواف کند.
مسلما در این روزگار که از شر آتش عرفانهای کاذب و تعقیب جوانانمان توسط جنبشهای نوپدید دینی هراس به دلمان می نشیند، هیچ چیز جز عرفان حقیقی نمیتواند خنکای آرامش را در وجودمان بنشاند، هفته گذشته با کارشناسی در حوزه عرفانهای نوظهور گفتگویی داشتم بیان میداشت این عرفانهای دروغین چه جوانانی را که در باتلاق سرگشتگی فرونبرده است و چه جنبشهای نوپدیدی که آرامش وجود حامیانش را به قعر بیماریهای روانی نکشانده است.
مسلما در بین آهن و آهن آلات زندگی کردن و همنشین شدن هرلحظه با تکنولوژی کاری میکند که دلمان برای معنویت تنگ تر و تنگ تر شود و در حقیقت میتوان گفت امروزه ما انسانهای متمدن در این دنیای مدرنیته دچار بحرانهای معنوی شدیم.
در چنین شرایطی است که عرفانهای نوظهور نیز از تشنگی وجودی انسانها استفاده میکنند تا اهداف پوچ خود را به خورد دیگران نمایند تا به این طریق به مقاصد خود دست یابند در این میان نشان دادن عرفانی سرچشمه گرفته از حقیقت و نشان دادن مسیری که واقعیتش تنها سیر و سلوک نیست بلکه حقیقتی است که انسان را به اصل خویش بازمیگرداند میتواند بسیاری از تشنگان دنیای مدرن را سیراب کند.
نشان دادن این عرفانهای حقیقی که با رعایت اخلاق و کسب فضیلت و علم حاصل میشود نه تنها موهوم نیست بلکه برای جوان امروزی دور از ذهن نیز نخواهد بود اما اینجا این سؤال مطرح میشود که چگونه میتوان این شناخت واقعی از عرفان و علم و عمل را به جوان نشان داد، مسلما بهترین راه برای این شناخت به میدان آوردن و مطرح کردن مثالها و الگوهایی است که با موفقیت این راه را پیمودهاند و برای بیان کردن چنین مثالهایی چه جایی بهتر از رسانهای که امام راحل(ره) آن را دانشگاه مینامیدند و چه واحد درسی بهتر از شناخت مردان خدا در این دانشگاه و چه زمانی بهتر از همنشینی لحظههای پاک ضیافت رمضان.
امسال ماه رمضان به همت گروه اجتماعی و برنامههای مستند شبکه قرآن و معارف سیما برنامهای با نام ضیافت تدارک دیده شد که تلاش کرد تا با توصیف قطرهای از دریای زندگی علما زندگی آنان را به تصویر بکشد در این برنامه که هر روز با دعوت کردن از فرزندان و شاگردان و یا کسانی که به نوعی با سیره زندگی این بزرگان آشنا بودند لحظههایی نگفته و خاطراتی شنیدنی از علما، مراجع، فقها و بزرگان فقهی و دینی بیان شد.
در این 30 برنامه که ویژه برنامه لحظههای افطار بود مردم هر روز با چهرههای شاخص دینی همچون آیتالله بهجت، علامه امینی، علامه طباطبایی، آیتالله مرعشی نجفی و دیگر اساتید و عالمان برجسته شیعه بیش از پیش آشنا میشدند و قطع به یقین این آشنایی علاوه بر برکات معنوی که به همراه دارد به جوان خواهد آموخت که لقاءالله به خداوند تنها با کوشش و تلاش میسر خواهد شد نه با ریاضتها بی معنا و دروغین.
مسلما آشنا شدن با ابعاد وجودی شخصیتهایی مانند علامه جعفری، آیتالله آقا مجتبی تهرانی، علامه مجلسی و دیگر بزرگان به بیننده خواهد آموخت که رسیدن به مقامات مکاشفه کمترین چیزی است که نصیب بندگانی میشود که راه حق و حقیقت و اخلاص را میپیمایند.
حضور یافتن عالمانی که پای درس و کلاس نشستنشان آرزوی بسیاری از جوانان است در برنامه ضیافت، استقبال بینندگان برنامههای افطار سیمای جمهوری اسلامی ایران و همچنین پیشنهاد از سوی بزرگان درس و وعظ کشورمان برای ادامه یافتن این برنامه گوشهای از برکات این برنامه خلاقانه و جدید بود اما آنچه از تمامی اینها باارزشتر و مهمتر خواهد بود درهای پنهانی است که با این برنامه و ذکر نام بزرگان بر روی مشتاقان سیر الی الله گشوده شد./966/102/ع