گناهانی که مانع استجابت دعا می شوند
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، حجت الاسلام سید علی مهدوی نیا، سخنران حرم مطهر رضوی شامگاه 28 مهرماه در رواق امام خمینی(ره) حرم رضوی با تبیین حقوق مسلمانی اظهار داشت: رعایت حقوق واجب مسلمانی در واقع طاعت خداوند و ولایت است.
وی دلشکستن و پاروی حقوق دیگران گذاشتن را مانع استجابت دعا عنوان کرد و افزود: در زیارت ائمه اطهار(ع) به اطراف خود توجه کنید؛ مبادا تهمت ها، غیبت ها، شایع پراکنی ها، شکستن دل مومنی یا سر به سرگذاشتن فرد ساده ای که باعث گرفتن دلش شود، بد رفتاری با اعضای خانواده و ... مانع و حجاب زیارت شوند.
حجت الاسلام مهدوی نیا با اشاره به اینکه یک روز در قیامت برابر با 50 هزار سال است، ابراز کرد: کسی که برادر مسلمان خود را با حرف کوچکی آزار دهد، در فردای قیامت تابلویی بر پیشانیش دارد که «مایوس باد از رحمت خدا».
وی با بیان اینکه اگر شما بد اخلاق باشید مردم از شما فاصله می گیرند عنوان کرد: اولین چیزی که در ترازوی قیامت سنجیده می شود خوش اخلاقی است، همچنین سنگین ترین اعمال در ترازوی قیامت خوش اخلاقی است چنان که در روایات آمده است از ویژگی هایی که یک خواستگار باید داشته باشد دین و اخلاق خوب است.
مصداقی از دل شکستن
سخنران حرم مطهر رضوی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان عواقب خطرناک و سخت دل شکستن به داستان حاج جعفر امین و میرزای شیرازی اشاره کرد و گفت: سالها پیش مردی هنگام مسافرت پولش را به حاج جعفر، امین شهرداد و موقع برگشت فهمید حاج جعفر فوت کرده ناراحت شد و به خدمت میرزای شیرازی رسید، میرزا گفت :برو به قبرستان وادی سلام و بین طلوعین فلان دعا را بخوان. او طبق گفته میرزا عمل کرد ولی جوابی نشنید و پیش میرزا برگشت و ماجرا را تعریف کرد.
وی ادامه داد: میرزا خیلی منقلب شد و تعجب کرد و گفت :حاج جعفر امین باید در وادی سلام باشد نه در وادی البرهوت (وادی السلام بهشت زمین و وادی البرهوت جهنم روی زمین است)
وی افزود: مرد دوباره طبق سفارش میرزا همراه با یکی از شاگردان میرزا به وادی البرهوت رفت و اعمالی رو که میرزا گفته بود انجام داد و اندکی بعد به نقطه ای ذل زد و خیره شد سپس حالت تشنج گرفت و از حال رفت وقتی به هوش آمد همراهش پرسید چه دیدی؟ گفت: به خدا قسم که فقط در حضور میرزا حرف می زنم و به نزد میرزای شیرازی برگشتن و ماجرا را این گونه تعریف کرد: وقتی دعایی را که شما دستور دادی خواندم پرده های حجاب کنار رفت و صحرا پر از آتش دیدم و در بین آتش مردی بود گرفتار وقتی اسم حاج جعفر رو صدا زدم آن مرد از بین شعله های آتش سرش را بیرون اورد و گفت منم چیکار داری؟ گفتم :من فلانیم موقع سفر مقداری پول دادم نگهداری حال آمدم پس بگیرم !
حجت الاسلام مهدوی نیا با بیان ادامه این حکایت عنوان کرد: حاج جعفر گفت در فلان نقطه از شهر زیر خاک دفن کردم و یادم رفت یادداشت کنم برو بردار، وقتی آمدم حاج جعفر فریاد زد برای من از قصاب حلالیت بگیرید و شعله های آتش دیگر نگذاشتن حرف دیگری بزند. میرزای شیرازی خیلی منقلب شد فرستاد دنبال خانواده حاج جعفر و از آنان سوال کرد آیا در بین اقوام و دوستان پدرتان مرد قصاب دارین گفتند :خیر !گفت خوب فکر کنید پدرتان با قصابی آشنایی داشته یا نه! اندکی بعد پسرش گفت: در همسایگی ما پیرمرد قصابی هست.
سخنران حرم مطهر رضوی افزود: میرزای شیرازی فرستاد دنبال مرد قصاب و گفت :می خواهم به خانه ات بیایم قصاب خوشحال شد و گفت: منزل ما را نورانی می کنید و آماده پذیرایی از میرزا شد، در منزل مرد قصاب گفت:من مشکلی دارم که فقط با دستان تو باز می شود، گفت امر بفرما، میرزا فرمود تو حاج جعفر امین رو می شناسی؟ تا این را گفت دستانش را بالا برد بو با حالت عصبانیت گفت :خدایا عذاب این مرد رو زیاد کن، میرزا گفت :بگو جریان از چه قراره تا من هم بدانم مرد قصاب گفت. سالها پیش با مرد تاجری در حال دادو ستد بودم و هر سال او برایم گوسفند می فرستاد و رفت و آمد خانوادگی داشتیم تا اینکه شب اخری که آنان در منزل ما بودند گفت اگر راضی باشی دخترت را به عقد پسرم در بیاورم و من هم قبول کردم و قرار شد سال بعد که خواست برایم گوسفند بفرستد راجع به دخترمم نظر قطعی پسرش را هم بگوید و سال ها گذشت ما با هم دادوستد کردیم ولی خبری از ازدواج فرزندان مان نشد. در سفر اخر از او راجع به این قضیه سوال کردم و او در جواب گفت: من یک سال پس از عهدی که با تو بستم مخفیانه به شهرتان آمدم تا راجع به شما و دخترت تحقیق کنم.
حجت الاسلام مهدوی نیا ادامه داد: مردم شهر مرا پیش حاج جعفر امین فرستادند و من هم از او راجع به تو و خانواده ات سوال کردم و او حرفی نزد و فقط گفت: نمیدانم!!!!
وی تصریح کرد: از آنجایی که امین شهر بود من از حرفش ترسیدم و از این وصلت منصرف شدم .این بود تمام اتفاق میان من و حاج جعفرامین که امیدوارم خدا از او نگذرد چون با همین یه کلمه حرفش باعث شد خواستگاری دیگری هم به سراغ دختر من نیاید و او هنوز هم در خانه من است و هر بار که او را می بینم دلم می شکند و حاج جعفر را نفرین می کنم. در این بین میرزای شیرازی فکری به سرش زد و به مرد تاجر گفت: اگر مایل باشی دختر این مرد را به عقد تو در آوریم زیرا از تو هم سنی گذشته و ازدواج نکردی. مرد تاجر قبول کرد و به مرد قصاب جریان را گفتند، او بسیار خوشحال شد و گفت خدایا من حاج جعفر امین را بخشیدم.
سخنران حرم مطهر رضوی اظهار داشت: همان شب میرزای شیرازی در عالم رویا دید حاج جعفر بسیار خوشحال است و او را دعا می کند و می گوید به خدا قسم از امشب ازادم کردین. من فقط یه کلمه گفتم نمیدانم تا مرد تاجر پشیمان شود و برود تا من او را برای پسرم خواستگاری کنم که او نیز قبول نکرد و من پیش خودم شرمنده بودم ولی کاری ازم بر نمیآمد.
بهشت و جهنم زمینی
حجت الاسلام مهدوی نیا در ادامه به وجود دو بهشت و دو جهنم در عالم هستی اشاره و عنوان کرد: یک بهشت در عالم برزخ که در وادی السلام نزدیکی حرم مطهر امیرالمومنان (ع) است که انسان هایی که دارای روح مطهر و ولایت علی(ع) باشد؛ مطعم به نعمت های این بهشت می شوند و بهشت دیگر نیز بهشت آخرت است.
وی تصریح کرد: یک جهنم در عالم برزخ که در وادی البرهوت پایتخت یمن است و در آن ارواح کسانی که در دنیا بدون ولایت، بدحجاب، بی نماز و روزه و... زیسته اند؛ نگهداری می شوند، و جهنم دیگر، جهنم اخروی است./1308/پ202/ب