حوزه باید از این فرصت تاریخی که در اختیار دارد استفاده کند
دیدار ما با جناب حجت الاسلام و المسلمین رشاد که در محل دفتر ایشان در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تهران انجام شد و چند ساعتی به طول انجامید، فرصت مناسبی بود تا در عرصههای مختلف فکری و تلاشها و فعالیتهای متنوع ایشان در حوزه و دانشگاه و نیز دغدغههای این شخصیت ارزشمند در خصوص مباحث مهمی همچون تحول در حوزه و علوم انسانی اسلامی، به بحث و تبادل نظر و نقد و تحلیل اوضاع و شرایط روز جامعه علمی کشور بپردازیم.
در طول این دیدار چند ساعته، بحثهای متنوع و بسیار ارزشمندی طرح و در باب موضوعات مختلفی صحبت کردیم و انصافا باید گفت ایشان با نگاهی منتظم و توجهی جدی و دسته بندی شده و منظم در مقولات مهم و اساسی حوزه ورود داشته و به تحلیل و نظریه پردازی مبادرت ورزیدهاند.
ضمن آنکه توجه و تحلیلی دقیق و عمیق و مبنایی نیز به حوزه رسانههای حوزوی داشته و خبرگزاری رسا را نیز در افق تبدیل شدن به یک رسانه معیار حوزوی، مورد توجه و ارزیابی قرار دادند. ضمن سپاس از محبت و همراهی صمیمانه و بزرگوارانه استاد رشاد، بخش دوم از این گفتوگوی تفصیلی سرویس اندیشه با ایشان را از نظر خواهیم گذراند.
رسا – جناب استاد رشاد فرمودید که علوم انسانی به معنای اعم، شامل الهیات هم میشود. در وداقع هر آنچه غیر علوم طبیعی است، علوم انسانی است و سیستم سازی و تدبیر برای دست یابی و تولید و بهره مندی از این علوم هم قاعدتا به عهده حوزههاست. در این بخشها ما چه کار داریم میکنیم و چه تدبیری اندیشیدهایم؟
نکتهای که در اینجا قابل توجه است، مسئله تحول حوزه است. حوزه فعلی ما یک حوزه مشوشی است. در حدی که ما اطلاع داریم از تاریخ حوزه، هیچ وقت شرایطی مثل شرایط فعلی را نداشته است. از نگاه مثبت هم به هر حال حکومتی برآمده از انقلابی که مبدأش حوزه بوده الان بر سرکار است و در این رأس، یک فقیه، یک مجتهد روشن بین، بصیر، جامع و هوشمند با زکاوت، دلسوز، مطمئن و با اخلاص قرار دارد.
البته نمیخواهم بگویم این نظام، نهایت حمایت را از این حوزه میکند و حوزه هم بنا نیست که وابسته به نظام و دولت باشد که به هر حال موقعیتش متأثر میشود از این وابستگی؛ ولی به هر حال این شرایط مساعد و بستر مساعد، در مقیاس جهانی برای حضور و فعالیت پیش روی حوزه، قابل توجه و استفاده بهینه است.
رسا – در گذشته و قبل از استقرار حکومت اسلامی هم از این گونه اتفاقات ارزشمند در حوزه رخ داده است؛ مثل رویکردی که مرحوم آیت الله العظمی بروجردی داشتند.
بله. یک وقتهایی یک روشن بینی مثل ایشان پیدا میشود و یک فردی را مثلا میفرستد به مصر و مرکزی شیعی را تاسیس میکند و در دنیای عرب و اهل سنت تاثیر شگرفی میگذارد و هنوز هم به عنوان یک اتفاق بزرگ تاریخی از او یاد میشود که یک نفر را ایشان اعزام کند که آنقدر اثرگذار باشد.
رسا – و جالب اینجاست که چنین نگاههای باز و آینده نگرانه و روشنفکرانهای در علمای قدیم ما وجود داشته و به نتایج و باقیات الصالحات مبارکی هم منجر شده است که برخی از آنها تاکنون هم جاری و ساری است.
بله، این یک اتفاق فوق العادهای است. یا مثلا آقای شهید بهشتی را اعزام کند که برود مثلا در هامبورگ مستقر شود و فعالیت کند و در یک مکانی به نام مرکز اسلامی، موجد کارهای برگ و اساسی در حوزه نشر و ترویج فرهنگ شیعی گردد. یکی دو کار این چنینی به عنوان اتفاقات بزرگ ابتکاری یک مرجع تقلید قلمداد میشود؛ اما اکنون حوزه میتواند دهها وصدها آدم اعزام کند.
آن موقع، یک فرد غربیانه میرفت در قاهره مکانی پیدا میکرد، امکاناتی فراهم میکرد و مستقر میشد. الان کل حکومت پشت این قضیه است که یک طلبه مبتکر، با سلیقه و خوشفکر برود به فلان پایتخت کشور اروپایی و آسیایی و... مستقر شود. دستگاه راه بیندازد و به راحتی، سفارت از او پشتیبانی کند و امکانات بدهد؛ به جای یکی دو سه نفر، ما چند صد نفر میتوانیم اعزام کنیم؛ اما آیا واقعا الان در حوزه ما این ظرفیت و تدبیر هست که اگر مطالبه کنیم، چند صد نفر طلبه واجد شرایط بدهند که بفرستیم خارج کشور مستقر شوند؟
رسا – البته کارکردهای این روحانیون هم بسیار مهم استغ ولی به نظر میرسد نفس حضور یک روحانی در یک منطقه هم ارزشمند و تأثیرگذار باشد.
بله همین طور است. گیرم که هیچ کاری نکنند و فقط همانجا باشد؛ همین بودن هم مهم است. مردم به ایشان مراجعه کنند مسائلشان را بگویند ارتباط برقرار کنند و آنها هم در محیط حضور داشته باشند و کلی تاثیر بگذارند و کلی انسان، شیعه و مسلمان میشوند. حوزه جوابگو نیست؛ در حالی که دستگاههای ذیربط میگویند که شما هر تعداد طلبه واجد شرایط دارید، ما اعزام میکنیم؛ اما حوزه...؟! میخواهم بگویم شرایط خیلی بد شده است.
ما هر تحولی و تغییری را اراده کنیم، کمابیش میتوانیم محقق کنیم؛ ولی باید افسوس خورد که حوزه نمیتواند از این فرصت تاریخی استفاده کند و به رقم اتفاقات دلپذیر درخشان بسیار زییایی که الان در جهت تحول و تکامل حوزه در گوشه و کنار اتفاق میافتد، اما در کلان حوزه، تحولی نیست.
رسا – اینجاست که تعریف و شناخت ما از ماهیت این تحول و حدود و ثغور آن هم اهمیت پیدا میکند.
البته تحول به معنای متعالی قضیه را داریم عرض میکنیم. گاهی تحول حوزه در بعضی از بخشها با تغییراتی که اتفاق میافتد، مثبت نیست و خطرناک است. هویت حوزه را عوض میکند. اینکه حوزه الان با الگو برداری از دانشگاه وارد شده از غرب، نظام خودش را دارد تغییر میدهد، یک اتفاق بسیار خطرناک تاریخی دارد رخ میدهد. من نگران این وضعیتم؛ تا جایی که سال گذشته در افتتاحیه حوزه تهران گفتم و دوستان نگران من شدند و میگفتند در هنگام سخنرانی خواستیم بیایم بالا و شما را بیاریم پایین! آنقدر به هم میریزم وقتی که فکر میکنم چه اتفاقی دارد میافتد!
رسا - واقعا هم جای نگرانی دارد.
این عرض من شاید به درستی فهم نشود و دوستان ناراحت شوند؛ ولی به شدت نگران هستم که حوزه دارد تبدل ماهوی به نام تحول سازمانی جدید پیدا میکند و سنتهای اصیل حوزه دارد فراموش میشود و ما با سابقه تاریخی حوزه داریم فاصله میگیریم. فرهنگ حوزه و فضای حوزه، آرام آرام دارد جای خودش را میدهد به شکل نارس و نامناسب. در این مملکت، در دانشگاه اجرا شده و همان را داریم بومی سازی میکنیم.
همان ضوابط را داریم به صورت تقلیدی اجرا میکنیم و دانشگاه ما چقدر تولید علم کردند؟ حالا بیایم و همان شکل و سیستم را البته به صورت ناقصتر در حوزه اجرا کنیم! به نظر من همه چیز دارد دستخوش تغییر منفی قرار میگیرد. اصل مقوله تحول، مثل همان داستان پیشرفت که آقا فرمودند «اگر محقق نشود، انقلاب ما موفق نیست» قابل توجه است و اگر ما حوزه را به موازات زمانه متحول نکنیم، البته با حفظ سنتهای اصلی حوزه، ما یک فرصت تاریخی را از دست دادهایم و حتی چه بسا انقلاب، بیپشتوانه میشود.
چون در واقع عامل و علت ایجاد انقلاب، وجود حوزه بوده و حوزه باید پشت انقلاب باشد و اگر حوزه نتواند پشت انقلاب بیاید و بین حوزه و انقلاب، فاصله افتد، انقلاب به انحراف میرود و معلوم نیست مسیرش به کجا رود و زمانی این حوزه میتواند به موازات زمانه بیش بیاید که تحول درست و صحیح در آن رخ دهد و این توجه و تنبه، لازمه تحول اساسی در حوزه است و الان حوزه ما اینطور نیست.
رسا – این در حالی است که به نظر میرسد در بدنه حوزه، زمینهها و استعدادهای بسیار خوبی برای اجرایی شدن این تحول وجود داشته باشد. نظر شما در این خصوص چیست؟
در کنج و گوشه حوزه، فضلای خوشفکری هستند که دغدغه تحول را دارند و ظرفیت بسیار عظیمی در زیر پوسته حوزه، در این جهت، فراهم است. تصورم این است هیچ وقت حوزه این چنین نبوده؛ اصلا روشنبینی در حوزه و عناصر روشنبینی در حوزه خیلی وسیع است.
بنده زمانی در همین حوزه که «مجله مکتب اسلام و تشیع» داشتیم، فعال بودم. مکتب اسلامی که در آن زمان تیراژش به صدهزار میرسید و کمتر از پنجاه هزار نمیشد. شاید در سنین خیلی کم، زیر بیست سال از قدمای مکتب اسلام به حساب میآمدم. مکتب اسلام و اهالیاش جزء ژورنالیستهای پیشکسوت به شمار میآمدند.
به هر حال حوزه یک مجله داشت با این شمارگان و این در حالی بود که یک شماره را که کسی میخرید، با چند نفر میخواندند. مثل حالا نبود که مجله مفت بیاید و یک نفر هم نخواند. آن زمان، مجله را از باء بسم الله تا آخر میخواندند و هر یک نسخه را چند نفر میخواندند.
این را آمار داریم؛ اگر احیانا کسی جمع میزد، یک شماره مکتب اسلام در شمارگان چند صد هزار به نسبت شانزده میلیون ایرانی آن روز منتشر میشد. یعنی اگر شما میفرمایید صد هزار نسخه که هر نسخه را پنج نفر خوانده باشند، مکتب اسلام را پانصد هزار نفر میخواندند؛ یعنی یک سی پنجم اهل نظر و فرهنگ کشور میخواندند. الان ما صدها مجله مکتب اسلام داریم و ظرفیت حوزه ظرفیت بالایی بوده و هست.
رسا – چه اشاره جالبی فرمودید. من با اینکه از نسل پس از انقلابم، ولی مجلدات مجله مکتب اسلام پیش از انقلاب را خواندهام و بسیار برایم جذاب بود. این مجله در زمان خودش واقعا یک حرکت جدی روشنفکرانه و روشنگرانه بود و چه خوب که تاکنون و بیش از نیم قرن استمرار داشته است.
آن موقع نویسنده نداشتیم و خود من واسطه میشدم برای نوشتن؛ ولی فضلای مجله نمیپذیرفتند؛ اما الان کمیت مجلات آنقدر زیاد شدهاند که همگی آنها دنبال نویسندهاند. آن موقع افرادی من را واسطه میکردند، من مطالب را میبردم نزد آقای مکارم که آن موقع متصدی مجله بودند؛ ولی ایشان چاپ نمیکردند؛ به صورت رایگان هم چاپ نمیکردند. اما الان خواهش میکنیم و پول میدهیم که مطلب برای ما در مجله بنویسند، ولی خیلیها استفاده نمیکنند و نمینویسند.
این خیلی باارزش است که ما آنقدر ظرفیت ایجاد کردیم و این شرایط خیلی فوق العاده است و در این شرایط اگر تحولی که مد نظر صالح پیشرو ما بوده مانند امام(ره)، شهید مطهری، شهید بهشتی، حضرت آقا و بزرگانی که تفکر تحولگرایی متعالی حوزه را داشتند، اگر این امروز اتفاق نیافتد، همه چیز به خطر میافتد.
تصور نمیکنم در حوزه علمیه ما چیزی مهمتر از این آرمان وجود داشته باشد؛ ضمن اینکه موانع خاص خودش را دارد که همین قهرا اجازه نمیدهد این اتقاق بیافتد و چنین شکل بیسامان و آشفتهای دارد رخ میدهد. ولی به هر حال دارد پیش میرود. آقا فرمود تحول رخ دادنی است و باید مدیریت شود و تحول حوزه را نمیشود مهار کرد؛ میشود کند کرد، میشود منحرف کرد، ولی نمیشود متوقف کرد.
تحول یک اتفاق است؛ اما اگر این تحول به تبدل حوزه بیانجامد، واویلا است. خدایی نکرده سربلند میکنیم میبینم که حوزه علمیه شده یک دانشگاه. یک مشت آخوند کت و شلواری فکلی کراواتی آنچنانی که برخی از مراکز حوزوی نقاط دیگر دنیا و در سایر ادیان و فرق تربیت میکنند که خودم دیدم بعضی مفتیان اعظم در برخی کشورها، تیشرت آستین کوتاه پوشیده و فارغ االتحصیل الازهرند و یک دستاری به سر و یک لباسی هم به تن میکنند؛ ظاهرا فتوا هم میدهند!
این وضعیت تا سنتهای اصیل حوزوی ما فرق میکند و اینکه ما در حوزه مثل جهانگیرخان قشقایی تربیت کرده باشیم که یکی از شاگردانش بروجردی باشد و تا آخر عمر آنقدر بر این لباس قداست قائل باشد که بگوید من هنوز خودم را صالح برای پوشیدن این لباس نمیدانم و تا آخر با لباس عشایری درس خوانده و درس خارج داده و تا مثل مرحوم حاج آقا حسین تهرانی تربیت کرده باشد که اوصاف هر یک از این بزرگواران شنیدنی است و درس آموز.
من در یک کنفرانسی با مرحوم آیت الله عسکری بودم و با هم زندگی کردیم. این مرد بزرگوار که در آن کنفرانس افراد زیادی از نخبگان غیر ایرانی و از عامه را میدیدم که با آثار ایشان مرید ایشان و شیعه شده بودند و ایشان خیلی در آن کنفرانس محل توجه بود و ما با ایشان هم اتاق بودیم، یادم هست ایشان وقتی میخوابید، قبا و عمامهشان را بر نمیداشت؛ نمیخواهم بگویم خوب است یا نه، بلکه میخواهم بگویم این لباس جزء وجود این شخصیت شده است و اینقدر، قداست برایش قایل است.
رسا – چه زیبا و دلپذیر شد اینکه به همین مناسبت یادی از حضرت علامه عسکری(ره) به میان آمد. روحشان شاد و راهشان زنده و پر رهرو.
ادامه دارد...
/830/401/ر