۲۶ آذر ۱۳۹۳ - ۱۳:۲۶
کد خبر: ۲۳۶۱۹۹
نگاهی به کارنامه مطبوعات علوم انسانی در ایران امروز/ بخش دوم؛

حکایت «مهرنامه»ای از چریک‌های لیبرال!

خبرگزاری رسا ـ در حقیقت می‌توان گفت نوع گفتمان «تفسیر جهان» به جای «تغییر جهان» که در مهرنامه تبلیغ و بر روی آن مانورهای مختلف رسانه‌ای در قالب‌ها و عرصه‌های مختلف داده می‌شود، بر مبنای نگرش انقلابی‌زدایی و حساسیت بری از روح اجتماعی حاکم بر جامعه اسلامی ایران است.
مهرنامه

در بخش پیشین این نوشتار گفتیم که یکی از رخدادهای قابل تأمل و بررسی در طول دوران حیات نشریات و مطبوعات حوزه اندیشه و تفکر در ایران امروز به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سیر تطور این رسانه‌های نخبگانی است که با محوریت مباحث علوم انسانی، به انتشار و بسط نحله‌ها و مکاتب مختلف فکری خویش در سطح جامعه می‌پرداخته‌اند.

 

سپس آغازگر مروری شدیم بر تاریخ نشریات علوم انسانی و با ارائه نمایه‌ای از دو سر طیف‌های متنوع این نشریات از لیبرالیسم تا ارتجاع و بررسی و یادآوری و مروری بر الگوهای نموداری این حوزه‌ها؛ گفتیم که وقتی تاریخ نشریات حوزه فکر و اندیشه در طول دوران سی و پنج ساله پس از انقلاب اسلامی را مرور می‌کنیم، با انواع و اقسامی از رویکردهای روشنفکری، شبه روشنفکری، انقلابی، سنتی و البته جریان‌های معتدل و نزدیک به تراز انقلاب اسلامی مواجهه می‌شویم.

 

جریان‌هایی که گر چه هر یک از ظن خود یار مباحث فکری و حقایق اندیشگی می‌شوند و مدعی حق‌گویی و حق‌خواهی‌اند، اما با دنبال نمودن رهیافت‌ها و رویکردهایشان، می‌شود به افق و امتداد مسیری که طی کرده و می‌کنند و سرانجامی که بدان خواهند رسید، دست یافت و این نکته در شاخت مسیری که هر یک از این طیف‌ها تاکنون طی کرده‌اند و به خصوص از منظر راهی که جریان رسانه‌ای آرمانی و انقلابی بر عهده دارد و آسیب شناسی روندی که تاکنون داشته، بسیار مهم و تأثیرگذار است.

 

از لیبرال‌های دموکرات تا مرتجعین واپس‌گرا

 

اما دو سر طیف رسانه‌های فکری؛ در زمانه‌ای که طی یک اتفاق نادر و نو و به شدت بدیع، لائیسیته و سنت به هم می‌رسند، اشاره کردیم که در دو سر طیف این نشریات می‌توان به رسانه‌های سکولار و با مشی لیبرالی اشاره کرد که گاه در سبقت گرفتن در امر عرفی کردن دین و عبور از اباحه‌گری، دست اسلاف غربی خویش را نیز از پشت بسته و می‌بندند و در سوی دیگر نشریات به شدت سنتی -اگر نگوییم ارتجاعی- را شاهدیم که در برابر ظهور پدیده انقلاب اسلامی، رویکردی محافظه کارانه و برکنار از همه مسایل و مباحث انقلاب و نظام اسلامی با تابلویی از دین و گاه عالمان دینی، مروج نوعی خلوت گزینی عافیت طلبانه می‌شوند.

 

 

آیا این هماهنگی‌های حساس و خطیر، اتفاقی است؟

 

در ادامه به هم افزایی رسانه‌های به ظاهر متفاوت و به باطن متبادر پرداختیم و تنبه دادیم که این دو سر طیف نشریات غیر انقلابی، در یک هماهنگی و هم افزایی و همپوشانی نانوشته، به یاری یکدیگر می‌آیند و در جهت بلوکه کردن ارزش‌های انقلابی و اصول بنیادین انقلاب اسلامی، همیار یکدیگر می‌شوند!


آن‌گاه گفتیم که در بررسی مصادیق مختلف نشریات اندیشگی پس از انقلاب، می‌توان نمونه‌های مختلفی از این جریان‌های گوناگون را دید. جریان‌هایی که هر یک بنا بر میزان تأثیرگذاری خویش بر روی طیفی از نخبگان جامعه تأثیر داشته‌اند و در جریان هدایت مسیر جامعه به سمت و سویی خاص، نقش آفرینی کرده‌اند.

 

و بالاخره به «مهرنامه» رسیدیم؛ به عنوان اولین الگوی نمونه‌ای در حوزه نشریات روشنفکری و ماهنامه‌ای برآمده از حلقه کیان و در امتداد روشنفکری لیبرال. با این اشاره که بی تردید یکی از فعال‌ترین نشریات حال حاضر طیف روشنفکری ایران امروز «مهرنامه» است، گفتیم که «مهرنامه» نشریه‌ای است که چه از جهت کمی و چه به لحاظ کیفی، کار چشمگیری ارائه می‌دهد.

 

 

حضور کادر رسانه‌ای فعالی که طی سال‌های گذشته در نشریات متنوعی متولد شد، قد کشید و به شهرت رسانه‌ای رسد. کادری حرفه‌ای در رسانه‌ای حجیم و متنوع به رهبری محمد قوچانی و عوامل رو و پشت پرده حامیان فکریش.

 

«مهر»ی که با ماهیت لیبرال و نقاب سنت و اصالت قالب می گیرد!

 

نشریه‌ای که با ماهیت لیبرال و رویکردی سکولار به تبیین و ترویج مبانی اندیشه لیبرالیسم می‌پردازد و در این سلوک، مجموعه‌ای از میادین مهم فکری و جریان‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و دینی و... را با خود همراه می‌سازد.

 

شبکه پیچیده و متراکم خبرنگاران، نویسندگان، فعالان رسانه‌ای، اساتید دانشگاه و البته کادر حرفه‌ای رسانه‌ای که با «مهرنامه» همراهند گویای عزم جزمی است که این طیف برای حضوری مستمر و ممتد در عرصه رساه ای کشور دارند.

 

حکایت یک مانیفست فریبنده؛ تفسیر جهان به جای تغییر جهان!

 

این شعار اصلی و تابلویی است که هر شماره بر تارک مهرنامه می‌درخشد. شعاری که از دلش، البته به ظرافت و لطافت، بوی مبانی فکر لیبرالی و رویکردهای سکولار و لائیسیته فکری بیرون می‌تراود. هجوم به اندیشه انقلابی با شعار مبارزه با بنیادگرایی اسلامی و نیز ترویج روحیه سازش ذیل عنوان فریبنده زندگی مسالمت آمیز همان چیزی است که مغز «تفسیر جهان به جای تغییر جهان» را تشکیل می‌دهد.

 

 

و این همان نکته‌ای است که در مانیفست موکد مهرنامه در بیان رویکردهای و عقبه اندیشه‌ایاش می‌توان پی گرفت: «مهرنامه، ماهنامه‌ای است خبری- تحلیلی و آموزشی که در زمینه علوم انسانی و علوم اجتماعی منتشر می‌شود. علوم انسانی به آن بخش از دانش مدرن اطلاق می‌شود که فرهنگ بشری را در عصر جدید ساخته است. در واقع اگر تمدن انسان مدیون علوم طبیعی است و تکنولوژی در جهان جدید نماد دخالت انسان در طبیعت و برساختن تمدن است، فرهنگ انسان هم مدیون علوم انسانی است و برآمدن ایدئولوژی نماد تلاش انسان برای ساختن جامعه جدید است.»

 

از همین مانیفست خلاصه، می‌توان رگه‌هایی از اندیشه لیبرالی حاکم بر این جریان و مصداق رسانه‌ای را بازشناخت. اما با مروری بر رویکردهایی که مهرنامه طی این مدت به انجام رسانده، می‌توان چند عنصر ساختاری و محتوایی را در منش این نشریه مشاهده نمود؛

 

ایده سازی و کشف سوژه‌های مبتنی بر خلأهای اجتماعی و فرهنگی جریان گفتمان رسمی نظام و نقد جدی و ریشه‌ای آن
بازتولید و الگوسازی و مصداق‌یابی برای وقایع تاریخی در دوران کنونی و پیداکردن و مانور دادن بر روی ما به ازاهای عینی آن خاصه در جریان نیروهای انقلابی و سابقا انقلابی
طرح و تبلیغ جریان‌های فرهنگی، علمی، سیاسی و اقتصادی لیبرال و اراائه تصویری آرمانی از لیبرال دموکراسی غربی به عنوان مفری در برابر کمبودها و آسیب‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و... .

 

 

مخاطبی که در هجوم انبوه «مهرنامه» غرق می‌شود!

 

در حقیقت می‌توان گفت نوع گفتمان «تفسیر جهان» به جای «تغییر جهان» که در مهرنامه تبلیغ و بر روی آن مانورهای مختلف رسانه‌ای در قالب‌ها و عرصه‌های مختلف داده می‌شود، بر مبنای نگرش انقلابی زدایی و حساسیت بری از روح اجتماعی حاکم بر جامعه اسلامی ایران است.


کافی است یکی از شماره‌های سی و هشت گانه مهرنامه را به عنوان نمونه مورد واکاوی قرار دهیم و ما به ازاهای هر یک از این رویکردها را در بخش‌های مختلف این نشریه به تماشا بنشینیم. شگرد انبوه سازی و خیره کنندگی حجم و تنوع مطالب و نیز حضور پرشمار و بی‌نظیر نویسندگان و مصاحبه شوندگان نیز به عنوان راهکار و رویکردی ساختاری به کمک آن منش محتوایی آمده است.

 

مشتی نمونه خروار؛ از تبلیغ بشیریه و براهنی تا تخطئه شواری عالی انقلاب فرهنگی

 

در همین شماره اخیر مهرنامه، چند محور و بحث و شخصیت اصلی در این نشریه خودنمایی و بلکه از ماهیت و ذات آن رونمایی می‌کند؛ دکتر حسین بشیریه با عنوان «پیشگوی عصر اعتدال» و اینکه چرا دکتر بشریه در عصر «پسا احمدی نژادی» اهمیتی دوباره می‌یابد؟

 

شاید مروری بر سوابق علمی و نظری حسین بشیریه، تا حدی گویای فضای ذهنی و رویکردهای اندیشگی و سیاسی او و بالتبع نوع رویکرد فکری اهالی مهرنامه در روند مدرنیزاسیون ایران انقلابی باشد. بشیریه دارای دکترای تئوری‌های سیاسی که در سال 1982 از انگلستان گرفته و در حوزه تدریس، تألیف و نظریه پردازی از جمله اشخاص سرشناس جریان تجددگرا و اصلاح طلب به شمار می‌رود.

 

 

کتاب «دیباچه‌ای بر جامعه شناسی سیاسی در ایران دوره جمهوری اسلامی» که در سال 1381 منتشر شد، با ارائه تحلیلی خاص از روند دولت گرایی در جمهوری اسلامی، آن را در قالب سه دوره تاریخی قسمت نموده و بیان می‌دارد:

 

دولت ایدئولوژیک جامع القوا(دولت میر حسین موسوی از 60 تا 68)
دولت دموکراسی صوری(دولت هاشمی رفسنجانی از 68 تا 76)
دولت شبه دموکراتیک(دولت خاتمی)

 

نویسنده در توضیح این روند چنین می‌نگارد: «جریان اصلاحات سیاسی در ایران از همان آغاز(1376) با واکنش‌های ضد اصلاحی روبرو گردید. ضدیت با اصلاحات به طور مستقیم و غیر مستقیم، مبتنی بر نظریه پردازی‌هایی که به شیوه رمانتیکی به تقدیس جنگ و خشونت می‌پردازد و با دموکراسی و جامعه مدنی و لیبرالیسم سر ستیز دارند. از دیدگاه چنین نظریه پردازانی، ایدئولوژی بالاتر از هر قانونی است و نمی‌توان با ابزار قانون، آرمان‌های ایدئولوژیک را محدود کرد. حتی خشونت به عنوان مقوله‌ای مهم در فلسفه سیاسی اسلام مورد تاکید قرار می‌گیرد.»


بشیریه در مقاله دیگری با عنوان «زوال هویت سیاسی، غروب ایدئولوژی‌های هویت ساز» چنین می‌نویسد: «ایدئولوژی انقلاب اسلامی پس از انتقال کامل قدرت به گروه‌های اسلام خواه و خذف گروه‌های لیبرال از عرصه قدرت، مجموعه‌ای از هویت‌ها و خودفهمی‌ها را ارائه کرد. در نتیجه، مفاهیمی چون امت اسلامی، ملت اسلامی، جمهوری اسلامی، وحدت امت و جهان اسلام در مقابل غرب و غیر اسلام، بر کل ارتباطات سیاسی و عمومی غلبه یافت و عرصه برای ظهور هویت‌های دیگر تنگ شد.»


زمانی که فرمالیسم مذهبی در عرصه عمومی و سیاسی و در سطح ادارات و مدارس گسترش یافت، کوشش برای هویت سازی اسلامی و گسترش مذهب به عنوان جزیی از سیاست عمومی و اجتماعی حکومت اسلامی شد.
در نتیجه ناسیونالیسم ایرانی به شکلی که در ادبیات فارسی به ویژه در آثار فردوسی، حافظ و خیام عرضه می‌شد، مورد بی‌مهری قرار گرفت.

 

از نگاه حسین بشیریه، قرن بیست و یکم «قرن گذار قطعی جهان به دموکراسی و ظهور دموکراسی جهانی» است! او در مقاله‌ای با عنوان «نقش نخبگان در گذار به دموکراسی» می‌نویسد: «تجربه تاریخی نشان می‌دهد که در واقع گذار به دموکراسی، صرفا یا از بالا اتفاق افتاده است یا از طریق تحمیل دموکراسی! و هرگاه طبقات پایین وارد عرصه سیاست شدند، دست کم در آغاز کار، نه به سوی دموکراسی، بلکه به سوی استقرار نوعی استبداد انقلابی رفته‌اند.»

 

 

علوم انسانی اسلامی؟! با یک علامه سوال و تعجب بزرگ

 

از جمله موضوعات مهرنامه در آخرین شماره‌اش، پرونده دیگری است تحت عنوان «ایدئولوژی سازی علوم سیاسی» که به مسئله نقد 160 استاد علم سیاست بر برنامه بازنگری متون درسی علوم سیاسی در دانشگاه‌ها پرداخت است.


پرونده‌ای که در آن، به تخطئه تلاش‌های نهادهای انقلابی و فرهنگی کشور در حوزه بازبینی و اصلاح متون آموزشی رشته‌های علوم انسانی از جمله علوم سیاسی پرداخته است. بازتاب شخصیت و نظریات رضا براهنی نویسنده غیرانقلابی که در فعالیت‌های سیاسی جنبش سبز در خارج از کشور نیز حضور فعالی داشت، از جمله دیگر پرونده‌های اصلی و جدی این شماره است.


در حقیقت می‌توان گفت آ
ن رویکرد ضدانقلابی – به معنای انقلاب زدایی و حساسیت بری از ذائقه مخاطب و ترویج و تبلیغ نوعی از لیبرالیسم خنثی و اباحه‌گر – در جای جای این نشریه خودنمایی می‌کند.

 

گر چه باید منصفانه گفت که این حرکت، آن‌قدر خزنده و آرام و با شناخت دقیق از خط قرمزها و نیز به کارگیری نوعی رنگ بندی حرفه‌ای و گریز از خطر متبحرانه است که حتی چه بسا مخاطب نیمه حرفه‌ای را نیز به خطا اندازد و رویکرد قالب و غالب نشریه «مهرنامه» را در سایه سار آزادی بیان، تنها خلق تریبونی برای طرح عقاید مختلف و راهگشایی برای به ظهور و بروز رساندن کرسی‌های آزاداندیشی و آزادی بیان بداند و بنامد!

 

مصداق تام و تمام «جنگ نرم» با «نامه»ای پر از «مهر»!

 

در حقیقت آنچه در اصطلاح سال‌های اخیر و گفتمان جریان رسانه‌ای ایران اسلامی به عنوان «جنگ نرم» خوانده می‌شود، با نماد و نمودهایی جدی و انبوه و حرفه‌ای و کاملا رنگ آمیزی شده، در نشریاتی همچون «مهرنامه» در حال تجلی و مخاطب گرایی و ایجاد حلقه‌ای رندانه و اثرگذار در جامعه نخبگانی ایران است.


شکل رجوع به کسانی همچون حسین بشیریه و رضا براهنی و طرح مجدد آن‌ها در فضای اندیشه سیاسی و میدان ادبیات و هنر و استفاده از این موقعتیهای متنوع، برای کشش آفرینی به سمت جریان‌های غیرانقلابی و بلکه ضدانقلابی در پوشش شعار «اعتدال» است.

 

 

کششی در پوشش این شعار و فضای سیاسی خاصی که پس از انتخابات سال 1392 در کشور رخ داده است، گویای این نکته است که حلقه فکری «مهرنامه» که در واقع ادامه نسل نویسندگان و دگراندیشان حلقه «کیان» و اسلاف و اخلافش است، در حال فضاسازی‌های هماهنگ و هدفمند و با رویکرد سوءاستفاده از فضای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه پس از روی کارآمدن دولت اعتدال در جهت روند انقلابی زدایی و حذف و هدم اندیشه‌های آرمانی مبتنی بر منویات امام راحل(ره) آن هم به طور همزمان و در عرصه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... است.

 

ادامه دارد...

 

/830/701/ر

ارسال نظرات