۰۱ دی ۱۳۹۳ - ۰۰:۳۶
کد خبر: ۲۳۶۹۳۴
همراه با زائران پیاده و خادمان آن ها در میقات الرضا؛

اینجا برای نوکری گوی سبقت می ربایند

خبرگزاری رسا ـ میقات الرضا(ع)، میقات مُحرم شدن زائران امام هشتم(ع) است؛ جایی که خدام آن برای خدمت از هم سبقت می گیرند؛ دکتر، مهندس، رییس یا ... فرقی نمی کند اینجا همه به نوکری و خدمتگزاری زائران حضرت افتخار می کنند.
ميقات الرضا زائران پياده زائران پياده زائران پياده

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، اواخر آذرماه فرصتی مهیا شد، تا در میقات الرضا(ع)، در جمع خدمتگزاران حضرت رضا(ع) حضور یافته و در حد بضاعت قلم، از یک سو تصویرگر عشق وصف ناپذیر زائران پیاده و از سوی دیگر، روایتگر شکوه عشق خدمت خادمان این زائران باشیم.

 

آری باز هم آخر صفر شد و صدای پای زائران کوی عشق دوباره به گوش می رسد که با زمزمه زیبای «رضا، رضا» راهی شهر بهشت شده اند؛ همه چیز گواهی از حرارت و پاکی عشق می دهد؛ جاده از پابوسی زائران، به خود می بالد چرا که فرشتگان خاکش را به حرمت قدوم زائران پاره تن پیامبر(ص)، برای تبرک به آسمان می برند.

 

فرشتگان به زمین آمده اند تا از نزدیک، اسرار آفرینش اشرف مخلوقات خدا را در تجلی عشق و اخلاص نظاره کنند و این عظمت را به ثبت رسانند.

 

در این میان، کودکی که در دنیای کودکانه اش اصولا صبر و تحمل را نمی شناسد؛ با تحمل سختی راه، گرسنگی، تشنگی، سرما و تاول های کوچک پاهایش، کوه را به تعظیم در برابر استقامتش واداشته و می گوید: «می خواهم به مشهد برسم و امام رضا(ع) را ببوسم». این است جلوه عشق با تمام وجود زائران، نسبت به غریب آل محمد(ص) و سلطان توس.

 

زائران رضوی، اگرچه به خاطر جا ماندن از کاروان اربعین حسینی دل شکسته اند، ولی با شور و شوق به زیارت فرزند امام حسین(ع)، حضرت رضا(ع) می روند تا در بهشت زمینی دیگری حضور یابند و به واسطه این نعمت عظیم سجده شکر به جای  آورند.

 

میقات الرضا(ع)، میقات مُحرم شدن زائران امام هشتم(ع) است؛ جایی که خدام آن حضرت با تبسمی گرم و مهربان در مسیر ورود زائران صف بسته اند تا از آنان استقبال کنند، یکی اسپند دود می کند تا بلا از کاروان دور شود، دیگری پاهای خسته را با دستانش تسکین می دهد؛ هر یک، برای خدمت از هم سبقت می گیرند؛ دکتر، مهندس، رییس یا ..... فرقی نمی کند اینجا همه به نوکری و خدمتگزاری زائران حضرت افتخار می کنند..

 

کاروان زائران پیاده از راه می رسد؛ عشق و امید در چشمان تک تک آن ها موج می زند چرا که پس از روزها پیاده روی، به میقات الرضا(ع) یعنی نزدیک ترین نقطه وصال به محبوب رسیده اند و راه زیادی تا دیدار یار نمانده است... چندین روز پیاده روی آن هم  در هوای سرد، کار ساده ای نیست اما در جواب این که چگونه سختی راه به جان خریده اند، همه با چشمانی خیس از اشک می گویند: «عشق به امام رضا(ع)»...

 

هر کسی آرزویی در سر دارد؛ دختری جوان، آمرزش گناهان خود را می خواهد، یکی شفای مریض و دیگری عاقبت بخیری و....، در این میان یک آرزوی مشترک است آن هم فرج امام زمان(عج) که حاکی از عمق امام شناسی و زمان شناسی شان دارد...

 

صدای گریه کودک شیرخواری در بین جمعیت، نگاه ها را به خود جلب می کند، وقتی انگیزه حضور او را می پرسم، مادرش پاسخ می دهد: «به عشق حضرت زینب(س) و کودکان اهل بیت(ع) که روزها در اسارت، در زمین گرم و بیابان ها پیاده رفتند» و با این جمله همه را تحت تأثیر قرار می دهد...

 

عده ای هم گویی نمک گیر شده و هر سال باید دِین خود را به ولی نعمتشان ادا کنند؛ مادری با گریه می گوید: «شفای پسرم را ضمانت حضور در کاروان پیاده امام رضا(ع)خواسته بودم و با شفای فرزندم اکنون توفیق همراهی این حرکت عظیم نصیبم شده است».

 

و اینان خوب می دانند زائر امام رئوفی هستند که فرمود: «هر کس که دوری سفر را برخود بپذیرد و به زیارت من آید، من در روز قیامت، در سه جایگاه به نزد او خواهم شتافت تا او را از تنگنا در آورم: آن جا که نامه اعمال دست به دست می شود، در صراط و هنگام سنجش اعمال».

 

باشد که شاکر نعمت وجود پربرکت امام رضا(ع) بوده و همواره توفیق  زیارت با معرفتش را داشته باشیم.... آمین/ زهرا همتی فر/930/ز503/ب4

ارسال نظرات