تحریف امام از زمان حیاتشان کلید خورد
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، در طول تاریخ پر فراز و نشیب اسلام و در ادوار مختلف، حکمت و حکومت اسلامی، تابعی سینوسی را پیموده و رفت و آمد دیالکتیکی از اوج تا سکون و فترت داشته، ولیکن انقلاب اسلامی ایران به رهبری مدبرانه امام خمینی(ره) جریانی بود ققنوسوار برخاسته از خاکستر تجربیات و اندوختههای 14 قرن که تحول و تعالی عظیم در احیای اندیشه و تفکر اسلامی و عمل و حکومت سیاسی اسلامی داشت. ژرفا و عظمت این احیاگری انقلابی چنان عمیق و گسترده بود که دشمنان اصلی و دیرینه رشد و سعادت بشریت (شیطان و جریان مخوف استکباری- صهیونیستی) را به شدت به واهمه و هراس انداخت، بر این اساس آنان تمام تلاش خود را نمودند تا قطار اسلامی انقلاب را از ریل خویش خارج نمایند و جهت تحقق آرزوی خود چارهای نداشتند جز اینکه موتور محرک قطار که همان اندیشه و اعمال پیامبرگونه خمینی راحل بود را منحرف و تحریف نمایند و در این راه از هیچ مستمسکی چشمپوشی نکردند و بر هر لغزشی حریصانه دل بستهاند. برای ریشهیابی و علت کاوی تحریف اندیشه و کنش سیاسی امام(ره)، ابتدا به ساکن باید به یک تقسیمبندی درون و برون مرزی (و از منظر دیگر برنامهمحور و غیر برنامهریزی شده) از این دلایل پرداخت و در انتها قصد داریم به یکی از دلیلهای غیربرنامهریزی شده و شخصمحورکه شوربختانه در پازل تحریفگران با برنامه، نقش کلیدی بازی میکنند، عمیقتر بپردازیم.
الف) تحریف مدیریت شده و هدفمند
در سناریوی تحریف هوشمند که در آن سوی مرزها مدیریت میشود با برنامه و هدفی مشخص اقدام به منحرف نمودن تفکرات اسلام انقلابی به ویژه تفکرات امام خمینی(ره) مینمایند زیرا وجود و حضور این اندیشه به معنای اضمحلال و انهدام تئوریها و ایدئولوژییهای ماتریالیستی و اومانیستی آنان است. تئوریهایی که زمینهساز و بسترساز سلطه و استثمار ملتها و مستضعفین عالم است.
این سناریو با دو استراتژی مجزا ولی در قالب یک دکترین و خط مشی طرحریزی و اجرا میگردد:
یکم: تحریف توسط ابزارهای مستقیم دشمن
در این نوع تحریف، دشمنان در تاریکخانهها و فراموشکدههای خود به اتاقهای فکر جریانهای رسانهای و تاریخسازی خود که بسیار قوی نیز هستند، دستور تحریف و مصادره به مطلوب اندیشههای امام راحل را دادهاند و میدهند، تا با قلب واقعیت از طریق تاکتیکها و راهکنش چرک و پلید خویش اذهان و افکار مخاطبین را منحرف و جا به جا کنند.
امام خمینی(ره) در مأموریت تدوین تاریخ انقلاب اسلامی به حجت الاسلام سید حمید روحانی چنین مینگارند:«از شما میخواهم هرچه میتوانید سعی و تلاش نمایید تا هدف قیام مردم را مشخص نمایید، چراکه همیشه مورخین اهداف انقلابها را در مسلخ اغراض خود یا اربابانشان ذبح میکنند. امروز همچون همیشه تاریخ انقلابها، عدهای به نوشتن تاریخ پر افتخار انقلاب اسلامی ایران مشغولند که سر در آخور غرب و شرق دارند. تاریخ جهان پر است از تحسین و دشنام عدهای خاص، له یا علیه عدهای دیگر یا واقعهای در خور بحث.»
البته باید گفت که تحریف رسانهای - خاصه برای افراد منصف- تأثیر خود را در بلندمدت از دست میدهد. حقیقتِ سالیان پس از انقلاب نیز نشان داده که هرگاه دشمنان نظام مستقیماً خواستهاند شخصیت امام را به شیوه مطلوب خود تفسیر نموده و از ایشان در رسانههای خود شخصیتی خشن، ضدمردم و. . . معرفی نمایند، این تلاش اثر عکس داشته و امام خمینی(ره) محبوبیت بیشتری نه فقط در کشور ایران که در سطح جهان اسلام یافته است. در واقع میتوان گفت نوع دوم تحریفات طراحی شده و برنامهمحور بسیار مهلکتر و خطرناکتر است.
دوم: تحریف به وسیله عناصر نفوذی داخلی
در این نوع تحریف، استکبار با توجه به سرمایهگذاری کلان و بلند مدتی که بر عوامل نفوذی خود داشته و با جعل اخبار و واقعیات مسلم تاریخی و با ذکر مصادیق و برداشتهای چند پهلو از این واقعیات سعی در تحریف تفکرات و رفتارهای امام خمینی(ره) مینماید. البته قابل ذکر است این نوع تحریف و سایر مدلها فقط مختص امام خمینی(ره) نبوده و در طول تاریخ شاهد انحرافات و تغییرات بنیادین در اندیشه بسیاری از بزرگان و حتی معصومین بودهایم. به عنوان نمونه واضح و عظیم، انحراف مسیر اسلام و صراط مستقیم ولایت پس از رحلت جانگداز پیامبر اعظم(ص) که در آن جا نیز همین ترفندها برنامهریزی و عملیاتی گردید.
امام خمینی(ره) با بینش و بصیرتی ناب و مثال زدنی در این خصوص چنین میفرماید: «امریکا و استکبار در تمامی زمینهها افرادی را برای شکست انقلاب اسلامی در آستین دارند، در حوزهها و دانشگاهها مقدسنماها را که خطر آنان را بارها و بارها گوشزد کردهام. اینان با تزویرشان از درون محتوای انقلاب و اسلام را نابود میکنند. اینها با قیافهای حق به جانب و طرفدار دین و ولایت همه را بیدین معرفی میکنند. باید از شر اینها به خدا پناه بریم.»
این مطلب برای امام راحل چنان با اهمیت و مهم و یکی از دغدغههای اصلی در سالهای پایانی عمر پربرکت ایشان بود که در وصیتنامه سیاسی الهی خویش که به نوعی نقشه راه جمهوری اسلامی بعد از خود را ترسیم نمودند و مانیفست و افکار خود را در آن برای آیندگان به وضوح، مبرهن و آشکار کردند، بخشی ویژه در این مورد گشودند و چنین مقتدرانه و دلسوزانه تذکر داده و گوشزد نمودند:«در زیر این وصیتنامه 29 صفحهای و مقدمه، چند مطلب را تذکر میدهم:
بند یک) اکنون که من حاضرم، بعض نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.
بند چهار) من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسی و اسلام نمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نمودهام، که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شدهام. آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار مینمایاندند و نباید از آن مسائل سوءاستفاده شود و میزان در هرکس حال فعلی او است.»
رمزگشایی «اکنون که من حاضرم»
در نقلقول فوق، امام عبارتی تحت عنوان «اکنون که من حاضرم» را به کار میبرند. تأکید ایشان بر این عبارت یکی از حقایق دردناکی است که امام در آخرین توصیههایشان به امت معترف میشوند.
توضیح آنکه یکی از حربهها و ترفندهای شیطان و استکبار در اعصار و ادوار و بزنگاههای تاریخی (که شوربختانه در اکثر موارد مثمرثمر بوده و از این راه به اهداف خود رسیدند و حتی توانستند جریان تاریخ نبوت و نظام ولایت را مورد تحریف قرار دهند) استراتژی تأکید و تبلیغ بر امام و ولی سابق و مقابله با پیشوا و رهبر حاضر بوده است.
این روش و روند تحریفگری در تاریخ مسبوق به سابقه بوده و مواجه با آن تقریباً به امری عادی برای اهل بصیرت و معرفت تبدیل شده و لذا آنان همیشه در پی بهترینها و اسناد دست اول هستند، ولیکن این عبارت امام خمینی(ره) «اکنون که من حاضرم» نشان از دردی عمیق و زخمی جانسوز دارد. تأکید امام بر این عبارت نشان میدهد دشمنان نظام و امام(ره) آنچنان از اندیشههای احیاگرایانه امام(ره) به وحشت افتادهاند یا چنان چشم طمع بر فواید و سودهای مادی داشتند و دارند که برای تحریف و مصادره به مطلوب این تفکرات و عمل سیاسی امام(ره) حتی منتظر درگذشت ایشان هم نبودند و در زمان حضور و حیات ایشان تحریفات خود را آغاز و عملیاتی نمودند. به عبارتی پروژه تحریف امام حتی پیش از آنکه امام خمینی(ره) از دنیا بروند کلید خورده بود.
ب) تحریف شخص محور
در این مدل تحریفگری برنامهریزی یا خط دهی و کار هماهنگ از داخل یا خارج وجود ندارد، بلکه افراد با انگیزهها و دلایل شخصی اقدام به تحریف و انحراف مینمایند، البته این به معنای آن نیست که در غایت و نتیجه فرقی داشته باشد بلکه در انگیزهها و دلایل و همچنین روشها متفاوت هستند و قابل ذکر است. مدل دوم معمولاً یا جذب مدل برنامه محور اول میشوند یا در پازل آنها بازی میکنند.
در یک تقسیمبندی کلی این الگوی رفتاری را میتوان به دو بخش و رهیافت کلان تقسیم کرد:
یک: زمینه محور
این افراد که در مواقعی پیش از رحلت امام خمینی(ره) نیز اقدام به تحریف یا آمادهسازی فضای تحریف مینمودند، انگیزه و زمینههای درونی از قبل در وجود خود داشتهاند که یا به طور موقت آنها را سرکوب مینمودند یا مترصد فرصت مناسب بودند.
رشک و حسادت، احساسهای کاذب خودبرتربینی، طمع به شهرت و محبوبیت، تخلفات قانونی و شرعی و... از جمله عوامل این نوع تحریفات و انحرافات است.
امام بزرگوار در خصوص خروج از مسیر هدایت و صراط مستقیم و خیانت تعمدی بزرگان اسلام، فرمایشی دارند شنیدنی: « من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بستهام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تأثیر دروغهای دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش میکنند، نگردند. از خدا میخواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هرچه هست اوست.»
نکته قابل تأمل در این خصوص جلوه انقلابی و خط امامی افرادی است که در دل و ذهن امید و آرزوی به موزه بردن اندیشههای امام(ره) را به موزهها داشتند و دارند. گرچه برخی علناً چنین آرزویی را طرح کردند و برخی این خواسته قلبیشان را به زبان هم نیاورند، ولیکن پیر فرزانه مستضعفین جهان به صراحت فرمودند که با هیچ کس عقد اخوت نبسته است و راه دوستی و مؤدت با هرکس تنها صحت راه و روش اوست: «و نفوذیها بارها اعلام کردهاند که حرف خود را از دهان سادهاندیشان موجّه میزنند.
من بارها اعلام کردهام که با هیچ کس در هر مرتبهای که باشد عقد اخوت نبستهام.
چارچوب دوستی من در درستی راه هر فرد نهفته است. دفاع از اسلام و حزبالله اصل خدشهناپذیر سیاست جمهوری اسلامی است. ما باید مدافع افرادی باشیم که منافقین سرهاشان را در مقابل زنان و فرزندانشان در سر سفره افطار گوش تا گوش بریدند. ما باید دشمن سرسخت کسانی باشیم که پروندههای همکاری آنان با امریکا از لانه جاسوسی بیرون آمد. ما باید تمام عشقمان به خدا باشد نه تاریخ.»
دو: تحریف پسینی
هستند افرادی که وابسته به جای خاصی نیستند و از قبل هم پیشزمینه مخالف و زاویه با تفکرات انقلاب و امام نداشتهاند چه بسا سابقه انقلابیگری نیز دارند ولیکن به مرور زمان و به دلیل تخلفات و خطاهای قانونی و شرعی سعی میکنند ضمن توجیه رفتار خویش، صراط مستقیم امام راحل را به سمت صراط پر از ضلالت خود کج کنند.
این گروه معمولاً زمانی تغییرات و تحریفات را آغاز میکنند که خود تغییر نموده باشند. برخی افرادی که با گذشت انقلاب به مسیری افتادهاند که در آن دچار حرکات خلاف قانون شدهاند و اکنون انبوه خطاهای خود را پشت سنگری به نام امام(ره) و همراهی با ایشان مخفی میکنند، در این زمرهاند.
مصونیت بخشی از پاسخگویی به قانون به بهانه همراهی با امام
ترفند اصلی این انقلابیون سابق و مجرمان کنونی، تأکید فراوان بر سابقه انقلابی خود و همراهی گذشته با امام خمینی(ره) است، بر این اساس برای خود سد آهنین مصونیت تصور کرده و در مواقعی حتی ادعای کسب اجازه از امام راحل را نیز دارند. جالبتر آنکه انتظار این دست از افراد(و تمام تحریفگران) از مردم، رسانهها و دستگاه قضایی این است که رفتار و سلوک الهی خمینی کبیر را فراموش کرده و همراهی ایشان یا منتسبین ایشان با امام را سندی بر مصونیتشان بدانند. حال آن که مردم رفتار و زندگی ساده و کلام امام(ره) را در خاطر دارند و حتی نسلهای بعدی که امام را درک نکردند با مراجعه متون و مستندات باقی مانده از ایشان و اطرافیان عادل به راحتی به کذب بودن و جعلی بودن این «قرائت مصونیت بخش» از امام پی خواهند برد. آنان سینه به سینه رفتارهای واقعی امام بزرگوار را از پدران و مادران خود شنیدهاند، از رفتار انقلابی و بدون اغماض با نواده خویش حسین مصطفوی تا عکسالعمل نجاتبخش انقلاب با نهضت آزادی، آیتالله منتظری، منافقین و...
پژواک این جملات امام هنوز در عمق تاریخ پیچیده است و دامنه آن هر لحظه بلندتر و مخاطب آن هر لحظه بیشتر میشود:«خدا میداند که شخصاً برای خود ذرهای مصونیت و حق و امتیاز قائل نیستم. اگر تخلفی از من هم سر زند مهیای مؤاخذهام.»
«انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد»
«در کشوری که قانون حکومت نکند، خصوصاً، قانونی که قانون اسلام است، این کشور را نمیتوانیم اسلامی حساب کنیم. کسانی که با قانون مخالفت میکنند اینها با اسلام مخالفت میکنند... قانون برای همه است. البته چنانچه به قانون بخواهند عمل کنند و یک دزدی را به جای خودش بنشانند، آن دزد صدایش در میآید، لکن باید به آن دزدی که مقابل قانون میخواهد عرض اندام کند، توجه داد که این قانون است. اگر پسر رسول اکرم، دختر رسول اکرم، هم - خدای نکرده - دزدی کند، رسول اکرم دست او را میبرد، قانون است. قانون برای نفع ملت است، برای نفع جامعه است، برای نفع بعضی اشخاص و بعضی گروهها نیست. قانون توجه به تمام جامعه کرده است. قانون برای تهذیب تمام جامعه است. البته دزدها از قانون بدشان میآید و دیکتاتورها هم از قانون بدشان میآید و کسانی که مخالفتها میخواهند بکنند از قانون بدشان میآید.»
فرجام کلام آنکه؛ گرچه حکمت و حکومت اسلامی فراز و فرودهایی داشته و عدهای خواسته یا ناخواسته تلاش کردهاند قرائت خود را از رهبر این انقلاب به مردم تحمیل نمایند، ولی به فضل الهی ققنوس اندیشه انقلابی خمینی کبیر(ره) تا سر منزل مقصود زنده خواهد بود و تا این انقلاب هست، منش خمینی انقلاب روشنترین چراغ هدایت آن خواهد بود./998/د102/س
منبع: روزنامه جوان