۲۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۸:۴۶
کد خبر: ۳۱۵۸۲۸
نماینده سابق جامعه المصطفی در هند در گفت‌وگو با رسا:

ایران باید برنامه کلان و جامعی برای مسلمانان و شیعیان شبه قاره داشته باشد/ جریان شناسی فکری شیعیان هند

خبرگزاری رسا ـ باید یک برنامه جامعی برای شبه قاره طراحی شود. برنامه‌های کنونی برنامه‌های بخشی است و نگاه خرد دارد نه کلان. باید یک طراحی کلانی درباره شبه قاره و شیعیان آن‌جا داشته باشیم؛ چون یک پتانسیل بسیار زیادی در این سرزمین قرار داد.
مهدوي

 

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، حجت‌الاسلام غلامرضا مهدوی افزون‌بر عضویت در هیأت علمی جامعه المصطفی و مدیریت گروه ادیان شرق این نهاد حوزوی، به مدت 6 سال نماینده جامعه المصطفی در هند بوده است.

 

وی هم اکنون مسؤول امور طلاب و خانواده طلاب خارجی است. از این محقق حوزوی تاکنون کتاب‌های «روش تحلیل پدیده‌های سیاسی» و «شاخص‌های اسلام ناب و اسلام آمریکایی از نگاه حضرت امام(ره)» چاپ شده و به گفته خودش کتاب‌های «توصیه سیاسی در حکومت اسلامی»، «مدینة النبی؛ جامعه ایده‌آل اسلامی» و «کالبدشناسی نفاق اجتماعی در تاریخ اسلام» نیز در آینده چاپ خواهد شد.

 

در گفت‌وگو با وی به جریان شناسی فکری شیعیان هند پرداختیم که علاقه‌مندان در ادامه متن آن را نظر می‌گذرانند؛

 

رسا ـ به صورت مختصر مقداری درباره اهمیت کشور هند بفرمایید.

 

کشور هند قبلاً به صورت شبه قاره شامل هندوستان، بنگلادش و پاکستان بود که به سه کشور تجزیه شد. این تجزیه نیز یکی از شیطنت‌های استعمار انگلیس بود و آن‌ها به نحوی رهبران مسلمانان نهضت آزادی هند را فریب داده و این کشور را به هند و پاکستان شرقی(بنگلادش) و پاکستان غربی تقسیم کردند. در سال 1973 نیز در پاکستان شرقی اختلافات ایجاد شد و نهایتاً این بخش از پاکستان غربی جدا شد.

 

اگر این تجزیه صورت نمی‌گرفت امروز ما کشور مسلمان بزرگی به نام هندوستان داشتیم که جمعیت مسلمانان آن با جمعیت هندوها برابری می‌کرد و مسلمانان از یک قدرت مساوی برخوردار بودند. حتی هند یک کشور اسلامی می‌شد و در برهه‌هایی نیز جزو کشورهای اسلامی بوده است؛ ولی تجزیه شبه قاره هند از سوی انگلستان برای شکستن قدرت مسلمانان بود.

 

رسا ـ در حال حاضر جمعیت مسلمان کشور هند به چه میزان است؟

 

مجموعه مسلمانان سه کشور هند، پاکستان و بنگلادش حدود 550 تا 600 میلیون نفر است که قریب به 250 میلیون در هند، 185 میلیون در بنگلادش و 165 میلیون نفر در پاکستان زندگی می‌کنند. از میان مسلمانان نیز حدود 10 تا 15 درصد شیعیان هستند که بنا بر آمار غیر رسمی 25 تا 50 میلیون نفر از جمعیت هند را شیعیان تشکیل می‌دهند.

 

 

رسا ـ جایگاه شیعیان هند از نظر اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و غیره چگونه است؟

 

در حال حاضر خود مسلمانان هند به سبب داشتن جمعیت کم، نداشتن تحصیلات عالی و ضعف اقتصادی تأثیرگذاری چندانی در هند ندارند که گفته شود: «اگر مسلمانان هند اقدامی انجام دهند، اتفاق مهمی در این کشور رخ می‌دهد.»

 

البته از نظر سیاسی مسلمانان هند تأثیرگذار هستند و همواره نگاه دو حزب «کنگره» و «بی جی پی» در هند به مسلمانان بوده و مسلمانان با هر یک از این احزاب باشند، آن‌ها در انتخابات پیروز می‌شوند؛ چون رأی مسلمانان تعیین کننده پیروزی هر یک از این احزاب است.

 

برای نمونه حزب «کنگره» 15 سال به وسیله آرای مسلمانان از حزب «بی جی پی» جلوتر بود. پس از 15 سال نیز حزب «بی جی پی» موفق شد با رأی مسلمانان به ویژه شیعیان قدرت را از حزب «کنگره» بگیرد. به همین دلیل از نظر سیاسی جایگاه مسلمانان در هند خوب است.

 

ولی از نظر اقتصادی وضع مسلمانان در هند بسیار ضعیف است. یعنی صنایع مادر دست مسلمانان نیست. حتی زرتشتیان ایرانی که اقلیت هستند، بزرگترین کمپانی ماشین سازی هند را دارند؛ ولی مسلمانان هند دارای صنایع کوچک و بیشتر کشاورزی هستند.

 

در بخش دانشگاهی نیز مسلمانان هند مراکز بسیار کمی دارند؛ ولی در سال‌های اخیر و پس از پیروزی انقلاب اسلامی حرکتی در میان شیعیان رخ داده که نسبت به گذشته بسیار بهتر شده‌اند.

 

رسا ـ تأثیر انقلاب اسلامی بر روی مسلمانان به ویژه شیعیان هند چه بوده است؟

 

انقلاب اسلامی یک هویتی را به مسلمانان به ویژه شیعیان داد. وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد همه مسلمانان هند از این انقلاب حمایت کردند؛ ولی متأسفانه وقوع جنگ تحمیلی و حمله عراق به ایران سبب تغییر این روند شد.

 

چون اهل‌سنت هند بیشتر از عربستان و کشورهای عربی تأثیرپذیر بودند که با تبلیغات کشورهای عربی نسبت به انقلاب اسلامی دچار تردید شدند؛ ولی پس از پایان جنگ اوضاع تغییر کرد و اکنون مسلمانان هند گرایش بیشتری نسبت به انقلاب پیدا کرده‌اند. البته اقلیت کمی تحت تأثیر وهابیت قرار دارند.

 

تأثیرپذیری مسلمانان به ویژه شیعیان هند از انقلاب اسلامی نیز در بحث بیداری اسلامی، مسأله قدس و دفاع از فلسیطن کاملاً مشخص است. یعنی مسلمانان هند در این مسائل حضور دارند و این نشان دهنده تأثیر انقلاب اسلامی بر روی مسلمانان به ویژه شیعیان هند است. البته در سال‌های اخیر تنش‌هایی میان مسلمانان و شیعیان رخ داده است.

 

 

رسا ـ مقداری درباره سابقه و پیشینه فکری و معرفتی شیعیان هند بفرمایید.

 

شیعیان هند به تدریج وارد این کشور شده‌اند، ولی عمدتاً تشیع در هند پس از سفر امام هشتم(ع) به ایران و شهادت ایشان رواج پیدا کرده است. چون اولاد اهل‌بیت(ع) به سمت هند حرکت کرده و در این شبه قاره سکونت گزیده‌اند که در این هنگام نیز تشیع وارد این کشور شده است؛ ولی برای نمونه حضور شیعه در کشمیر به دوران «سید علی همدانی» باز می‌گردد.

 

همچنین بسیاری از شیعیان هند جزو سادات هستند که از این تعداد، سادات حسنی، حسینی و علوی بسیار کم است، بلکه بیشترین سادات آن‌ها رضوی، نقوی، تقوی و عسگری هستند که همه این‌ها به نحوی اولاد امام رضا(ع) هستند. این نشان می‌دهد که شیعیان در برهه‌ای پس از امام هشتم(ع) وارد هند شده‌اند.

 

از نظر معرفتی نیز شیعیان هند از حوزه‌های مختلفی تأثیر پذیرفته‌اند. در علوم اسلامی حوزه معرفتی شیعیان هند عمدتاً از حوزه نجف تأثیر پذیرفته است و رابطه حوزه‌‌های علمیه هند در گذشته با نجف بوده است. حتی تأمین کننده مالی حوزه‌های علمیه نجف نیز در دوران‌های نزدیک، نوابان هند بوده‌اند. به طور کلی به همین دلیل فقه و اصول حوزه‌های علمیه هند از حوزه‌های علمیه نجف متأثر است.

 

در حوزه مباحث عقلی نیز حوزه‌های هند چون بیشتر تحت تأثیر حوزه نجف بوده‌اند، مباحث عقلی‌شان نیز کلامی است، فلسفی نیست. یعنی متأثر از فلاسفه نیست، بلکه متأثر از مباحث استدلالی کلامی است که به اخبار و روایات متکی است. فردی همانند «میرحامد حسین هندی» عموماً کتاب‌های خود را متکی بر روایات نوشته است.

 

شیعیان هند در حوزه عرفان بیشتر متأثر از عرفای ایرانی و عربی هستند. یعنی از ابن عربی و شیخ اشراق الهام گرفته‌اند. این موضوع نیز بیشتر به وسیله صوفیانی که از عراق، شام، مصر و ایران به هند مهاجرت کرده‌اند، وارد این کشور شده است. البته از گذشته به دلیل تسامح عقاید در هند، بسیاری به این کشور مهاجرت می‌کردند که صوفیان نیز از این گروه‌ها بوده‌اند.

 

این در حالی است که صوفیان در گذر زمان به نحوی مورد انتقاد کلامی‌ها و فقها‌ بوده‌ و نمی‌توانستند به راحتی عقاید خود را بیان کنند که به هند مهاجرت کردند. در حوزه عرفان نیز تأثیرپذیری شیعیان هند بیشتر از عرفان تعقلی نیست، بلکه از عرفان احساسی و درونی است. یعنی عرفان نظری به آن معنای دقیق عقلی در آن کشور بسیار دنبال نشده است. در حوزه فلسفه نیز شیعیان هند بسیار عقب هستند و کار بایسته‌ای صورت نگرفته است.

 

 

رسا ـ مهم‌ترین جریانات فکری شیعیان هند کدامند؟

 

به طور کلی شیعیان هند در چهار الی پنج جریان قرار می‌گیرند که برخی از آن‌ها ادغام شده‌اند. دو جریان در این کشور کاملاً مشخص است که یکی به «میرحامد حسین هندی» می‌رسد. این جریان یک جریان کلامی است و اکنون مهم‌ترین رهبرشان آقای «میرزا اتهم» است.

 

این جریان در سال‌های اخیر به سبب اتفاقی، مقداری با جمهوری اسلامی ایران زاویه پیدا کرد و آن اتفاق نیز بحث حرمت قمه زنی بود که در ایران مطرح شد و از سوی برخی طلاب به صورت تندروانه در هند بیان شد و این جریان را به موضع‌گیری واداشت.

 

البته جریان فرهنگی شیعیان هند از گذشته با اهل‌سنت این کشور رقابت داشته و بسیاری از سنت‌های شیعی در شکل تند خود باقی مانده است. وقتی بحث حرمت قمه زنی مطرح شد و از سوی عده‌ای به صورت تندورانه‌ در هند عنوان شد، سبب موضع‌گیری جریان «میرحامد حسین هندی» شد. به همین دلیل این جریان با جمهوری اسلامی ایران زوایه پیدا کرد، نه این‌که مخالف آن شده باشند و تمایل به همراهی و همکاری با ایران را ندارند.

 

مدت‌ها نیز به دنبال این بودند که به کدام سمت برود و اخیراً جریان شیرازی‌ها که در هند فعال شده، این‌ها را جذب کرده است. جریان تشیع انگلیسی نیز با پشتیبانی مالی که از این‌ها دارد، توانسته‌ عده‌ای از خطبا و علما او را جذب خود کنند. درباره جریان تشیع انگلیسی نیز باید از سوی طلاب روشنگری و افشاگری برای این جریان صورت گیرد.

 

جریان دوم شیعیان هند مربوط به خانواده «اجتهاد» است. رهبران فعلی آن‌ها نیز آقایان «نقوی» و «کلب صادق» هستند. البته رهبر اصلی این جریان در گذشته فردی به نام «سید دلدار حسین غفران معأب» بوده است. این خانواده به خانواده اجتهاد معروف است، چون مجتهدین از این خانواده بوده‌اند.

 

این جریان یک جریان عقل‌گرای دینی است که در سال‌های اخیر مورد تکفیر جریان نخست قرار گرفته و آن هم به دلیل تکیه بر عقلانیت دینی که دارند. این جریان در حال حاضر از مدافعین انقلاب اسلامی است و توانسته‌ بسیاری از زمینه‌ها را برای فعالیت‌های جمهوری اسلامی فراهم کند. خودشان نیز عموماً تحت تأثیر انقلاب اسلامی بوده و درس خوانده حوزه‌های علمیه ایران هستند.

 

یک جریان دیگر در هند وجود دارد که از نظر اقتصادی خوچه‌ها آن‌ها را تأمین می‌کنند. از نظر فقهی نیز قبلا به آیت‌الله العظمی خویی وصل بوده و اکنون به آیت‌الله العظمی سیستانی وصل هستند. از نظر تفکر اعتقادی و بعد سیاسی به جریان انجمن حجتیه متصل هستند، یعنی انجمن بزرگی به نام امام مهدی(عج) دارند. معتقد به جدایی دین از سیاست هستند و بیشتر در جنوب و غرب هند فعالیت می‌کنند. از نظر فکری نیز اخباری هستند.

 

رسا ـ به طور کلی روحانیت و حوزه‌های علمیه شیعه در هند چه جایگاه و موقعیتی دارند؟

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسیر تأثیرپذیری حوزه‌ها از نجف به ایران منتقل شد و آن نیز چند دلیل داشت؛ نخست، روحانیان در عراق به دلیل مسایل سیاسی امکان فعالیت نداشتند. دوم، راه ورود به ایران برای آن‌ها بسیار آسان بود. سوم، حضورشان در ایران اقتصادی‌تر بود. خود این دلایل سبب شد مسیر از سمت عراق به سمت ایران بازگردد.

 

البته از ابتدای انقلاب تا سال 70 اتفاق مهم و خاصی برای روحانیان و حوزه‌های علمیه شیعه هند رخ نداد؛ ولی در سال 71 مقام معظم رهبری «آقای دین‌پرور» را به عنوان نماینده خود برای هند انتخاب کردند.

 

نخستین اقدام این نمایندگان نیز سفر به شهرها و حوزه‌های مختلف هند بود که استقبال خوبی نیز شد؛ ولی باز هم به دلیل بازگشتن «آقای دین‌پرور» به ایران کار چندانی صورت نگرفت. ولی از سال 76 مدارس دینی خارج از کشور در هند نمایندگی تشکیل داد و در مرحله نخست 11 حوزه را به عنوان حوزه‌های نمونه تحت پوشش قرار داد و با دیگر حوزه‌ها ارتباط برقرار کرد.

 

از سال 87 نیز بنده به هند رفتم که 11 حوزه را به حدود 54 حوزه رساندیم و از نظر نظام آموزشی و حمایت‌های مالی در حد محدودی تحت پوشش قرار دادیم. این خود سبب شد تا گزینش طلاب ساماندهی شود. حتی از دانشگاه‌ها نیز افرادی را برای تحصیل در هند و ایران جذب کردیم.

 

اکنون به جز 4 تا 5 حوزه که از نظر اقتصادی با ایران ارتباط ندارند، ولو این‌که ما به آن‌ها مدرس نیز می‌دهیم، بقیه حوزه‌های هند همگی به نحوی یا از ما استاد می‌گیرند و یا کمک‌هایی را از جمهوری اسلامی ایران به ویژه مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) و جامعه المصطفی دریافت می‌کنند.

 

از میان بیش از 100 حوزه شیعه هند، قریب به 90 حوزه مرتبط با جمهوری اسلامی ایران هستند. حدود 1300 نفر طلبه فارغ التحصیل هندی از ایران داریم که در این کشور مشغول به تحصیل، تدریس، تبلیغ و فعالیت‌های مختلف هستند.

 

همین مقدار طلبه هندی نیز در حال حاضر در ایران مشغول به تحصیل هستند که بخشی از آن‌ها بانوان و بخشی از آقایان هستند. این‌ها برای خود لشکری هستند که اگر بخواهند وارد کار شوند، بسیار می‌توانند مؤثر باشند.

 

 

رسا ـ اهل‌سنت هند چند گروه هستند و ارتباطشان با شیعیان چگونه است؟ در این بین، صوفی‌ها چه ظرفیتی برای تعامل با شیعیان دارند؟

 

اهل‌سنت هند در سه دسته «بریلویه‌ها»، «جماعت اسلامی» و «وهابی‌‌ها» تقسیم بندی می‌شوند. البته وهابیت هند هر چند از وهابیت عربستان تأثیر پذیرفته، ولی از وهابیت این کشور(عربستان) متفاوت است. وهابی‌ها هند نسبت به تمام مسلمانان هند در اقلیت هستند و بسیاری از عقایدی که دارند در این کشور قابل اجرا نیست.

 

همچنین جریان تصوف هندوستان سدی در مقابل وهابیت است و به شدت با این‌ها در تعارض هستند. حتی از شیعیان در مقابل وهابی‌ها متعصب‌تر هستند که یک جریان قوی محبان اهل‌بیت(ع) به شمار می‌آیند.

 

برای نمونه جریان تصوف قادریه در هند مرتب درباره امامان معصوم(ع) به ویژه امام زمان(عج) کتاب چاپ می‌کند و می‌گویند: «ولی خدا پس از پیامبر، امیرمؤمنان است؛ ولو خلیفه ابوبکر است. خلافت ظاهری که ارزشی ندارد، بلکه اصل خلافت باطنی است که علی بن ابی‌طالب(ع) دارد.» خود این‌‌ها جبهه بسیار بزرگی در هند هستند.

 

در هند وقتی هندوها به امام حسین(ع) اعتقاد دارند، سنی‌ها به مراتب اعتقاد بیشتری دارند. یعنی بخش اعظم اهل‌سنت در هند علیرغم سنی بودن به اهل‌بیت(ع) احترام می‌گذارند. حداقل 70 درصد جریان اهل‌سنت هند با جریان ائمه اطهار(ع) همراه است و شاید 30 درصد آن‌ها، آن هم به دلایلی همانند زیر سؤال بردن مقدساتشان از سوی برخی از شیعیان، همراه نیستند. وگرنه اگر جلوی جریانی که به مقدسات آن‌ها توهین می‌کند گرفته شود، مشخص می‌شود که همان 30 درصد نیز در نهاد و وجود محب اهل‌بیت(ع) است.

 

تصوف هند نیز اصولاً تصوف سنی است، نه شیعی. این تصوف از عرفان شیعی، سنی و هندی گرفته شده است. این‌ها در گذر زمان نیز با اهل‌بیت(ع) مرتبط بوده‌اند و سر سلسله‌ها خود را به امام صادق(ع) و امیرمؤمنان(ع) می‌رسانند. در هند صوفی‌ها عموماً اهل‌سنت هستند که قرابت نزدیکی با تشیع دارد.

 

حتی موضع‌شان نسبت به اهل‌سنت از شیعیان بیشتر است و گاهی مطالبی را درباره اهل‌بیت(ع) بیان می‌کنند که ما آن‌ها را غلو می‌دانیم. در هند جریان تصوف همراه مکتب اهل‌بیت(ع)، انقلاب اسلامی، امام راحل و رهبر معظم انقلاب است و درباره معصومان(ع) کتاب‌های مختلفی چاپ می‌کنند که باید از این پتانسیل استفاده کرد.

 

رسا ـ مهم‌ترین گروه‌های شیعیان هند کدامند؟

 

اکثر شیعیان هند، اثنا عشری هستند. ولی گروه دیگر اسماعیلیه است که خودشان به دو گروه عمده «بنیادگرا» و «اصلاح‌گرا» تقسیم می‌شوند. «بنیادگراها» از نظر اقتصادی و سیاسی بسیار قدرتمند هستند و با اکثر کشورها ارتباط دارند. ولی به هیچ وجه به دیگران اجازه ورود به مجموعه‌شان را نمی‌دهند. با جمهوری اسلامی ایران نیز ارتباط ندارند.

 

ولی جریان دیگر اسماعیلیه که از چندین سال گذشته پدیدار شده و در حال رشد است، جریان «اصلا‌ح‌گرا» است که به انعطاف و تسامح اعتقاد دارند. این جریان نیز از زمانی شروع شد که اسماعیلیه متوجه شد جریان «بنیادگرا» نمی‌تواند نیروی جدید به عنوان بازنگری جذب کند.

 

این جریان در غرب هندوستان وجود دارد که با انقلاب اسلامی ارتباطات بسیار خوبی دارند. حتی برخی از بچه‌هایشان در ایران درس می‌خوانند و باید این جریان را تقویت کرد تا به سمت تفکر صحیح سوق داده شوند. البته جریان‌های ضعیف شیعی همانند کیسانیه و زیدیه نیز وجود دارد.

 

 

رسا ـ شما چشم انداز آینده شیعیان هند را چگونه می‌بینید؟

 

این بستگی دارد که چه اقداماتی صورت گیرد. شیعیان هند از فقدان رهبری رنج می‌برند. یعنی سال‌های سال است شخصیت تأثیرگذاری که بتواند تمام شیعیان را در هند به صورت محوری کنار هم قرار دهد را نداشته‌ایم. اگر این رهبری شکل بگیرد می‌تواند تمام فعالیت‌ها را جهت دهد.

 

اکنون مهم‌ترین مشکل شیعیان هند تفرقه و گروه‌گرایی است؛ ولی در عین حال نسل جدیدی که از حوزه‌های علمیه در ایران تحصیل کرده و با فرهنگ انقلاب اسلامی آشنا شده‌اند، می‌توانند در آینده هند و شیعیان تأثیرگذار باشند.

 

نسل جدید شیعه در هند به دنبال انقلاب اسلامی و تأثیرپذیری از این انقلاب است ولی فقدان رهبری در میان شیعیان هند مهم‌ترین مشکل است که باید حل شود. اگر این کار صورت بگیرد، می‌توان آینده خوبی برای هند تصور کرد.

 

رسا ـ ارتباط ملت و دولت هند با شیعیان چگونه است؟

 

جایگاه شیعه در نگاه مردم و دولت هند بهتر از اهل‌سنت است؛ چون تعصبات دینی که سنی‌ها با هندوها دارند، شیعیان ندارند. از بعد سیاسی، تروریستی که مهم‌ترین دغدغه دولت هند است، بیشتر در میان اهل‌سنت است و در میان شیعیان وجود ندارد. یعنی شیعیان اگر به دولت هند اعتراض دارند، مسالمت آمیز است.

 

ولی بیشتر ترورها و انفجارها از سوی سنی مذهب‌ها رخ داده است. به همین دلیل دولت و مردم هند به شیعیان خوشبین هستند که فرصت خوبی به شمار می‌آید. دولت و مردم هند با فعالیت‌های شیعیان مخالفت نمی‌کنند. به همین دلیل رابطه شیعیان با هندوها و دولت بهتر است ولی اهل‌سنت به سبب کثرت جمعیت بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند. حتی دولت هند هیچ‌گاه معترض کار حوزه‌های علمیه شیعیان نشده، ولی بعضاً معترض کار حوزه‌های اهل‌سنت آن کشور شده است.

 

رسا ـ سخن پایانی شما چیست؟

 

باید از تمام کسانی که در هند و حتی این شبه قاره از طول نیم قرن گذشته فعالیت داشته‌اند، دعوت به عمل آید. ایده‌ها و راهکارشان بررسی شود. از تجربیات آن‌ها استفاده شود و یک برنامه جامعی برای شبه قاره طراحی شود. برنامه‌های کنونی برنامه‌های بخشی است و نگاه خرد دارد نه کلان. باید یک طراحی کلانی درباره شبه قاره و شیعیان آن‌جا داشته باشیم؛ چون یک پتانسیل بسیار زیادی در این سرزمین قرار داد.

 

حتی از ابتدای انقلاب تاکنون نیز در سیاست خارجی بیشتر نگاه ما به غرب بوده تا به همسایه‌ها و شرق. اکنون نیز بیشتر سفرها به غرب است نه شرق. در حالی که هند در آینده قدرت دوم اقتصادی جهان خواهد بود. ما باید در تمام ابعاد برای جمعیت 600 میلیون مسلمان در هند برنامه‌ریزی داشته باشیم./993/402/ر

ارسال نظرات