اصلاح طلبان، پیاده نظام اقتدارطلبان عملگرا
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، یکی از مهمترین موضوعاتی که در روزهای ماه عسل سیاسی اصلاح طلبان و اعتدال گرایان فراموش شده، استخدام اجباری و بیمزد و مواجب اردوگاه وسیع اصلاحات توسط اقتدارگرایانی است که «عملگرایی» مهمترین شاخصه حیات سیاسی آنهاست. از همین حیث بیشتر و پیشتر از آنکه به فکر ترویج آرمانهای اصلاح طلبانه باشند به حفظ قدرت سیاسی و بسط سیطره اقتصادی و فرهنگی باند و رانت خویشند!
مراجعه به منشورات مکتوب و مجازی اصلاح طلبان این حقیقت را روشن میسازد که اساساً منشأ بسیاری از انتقادات بنیادین آنان به جمهوری اسلامی، عملکرد قبیلهگرایانه و قدرت محورانه همین جماعتی است که روزی به نام محافظه کاران مشهور بودهاند و امروز ژست اعتدالگرایی گرفتهاند.
نقدهای آتشین موسوی خوئینیها و اعضای مجمع روحانیون نسبت به اندیشهها و رفتار سیاسی افرادی مانند هاشمی رفسنجانی، مقالات موهن حجاریانها، گنجیها، نبویها و دیگران نسبت به کارگزاران سازندگی و رئیس دولت سازندگی و استفاده از تعابیری مانند «عالیجناب سرخپوش» برای وی همه و همه نشان از یک شکاف عمیق فکری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دارد.
این تفاوت بنیادین موجب میشود که در انتخابات 92 اصلاح طلبان علیرغم میل باطنی و به واسطه عدم برخورداری از پایگاه اجتماعی قابل توجه، به حذف معاون اول دولت اصلاحات راضی شوند تا کسی مانند حسن روحانی رییس جمهور شود!
صد البته اصلاح طلبان برای اینکه در نزد بدنه اجتماعی خود متهم به محافظه کاری و کوتاه آمدن از آرمان اصلاح طلبی نشوند، در تمام مدت عمر دولت اعتدال تیغ نقدشان را در محافل خصوصی -بیشتر- و مجامع رسانهای -کمتر- متوجه دولتیان کردند تا در عین سواری گرفتن از هیئت مجریه، صفبندی آرمانی خود را نیز حفظ کرده باشند برای روز مبادا!
این است که استفاده از تعابیر تندی مانند رحم اجارهای برای دولت روحانی و یا تهدید به یک دورهای شدن دولت فعلی در صورت عدم رأی آوری اصلاح طلبان همواره ادامه یافت تا امروز که همان روز مبادا است!
امروز روزی است که لیست سی نفره اصلاح طلبان در تهران رأی آورده است و آنها علیرغم همه اقدامات ساختارشکنانه و در عین عدم ابراز پشیمانی از آشوب طلبیهای سال 88 به واسطه رأفت اسلامی و مشی کریمانه رهبری، به ساختار قدرت برگشتهاند. بدیهی است که دغدغه اصلیشان را پیگیری مطالبات اصلاح طلبانه قرار خواهند داد!
مسلماً اصلاح طلبان هرگز کمال مطلوبهای سیاسی خود را به قربانگاهِ خواستهای باندی محدود که روزی مورد نقد جدی آنها بوده، نخواهند برد و از همین حیث اردوگاه اصلاحات در این روزها بر سر یک دو راهی بزرگ و تعیین کننده قرار گرفته است.
آنان یا باید از گذشته خود در نقد عملکرد کسانی مانند هاشمی رفسنجانی، علی لاریجانی و حسن روحانی -عضو همیشگی جامعه روحانیت مبارز تهران- توبه سیاسی کنند که این امر شعارهای پرسر و صدای آنان در سالهای نه چندان دور را با مشکل هویتی روبرو میکند و به این شائبه دامن میزند که یا اصلاح طلبان مبنای دقیقی در نقد قدرت نداشتهاند یا اینکه از آرمانهای اصلاح طلبی عدول کردهاند و یا مانند همان محافظه کاران اقتدارگرای دیروز -و اعتدالیون امروز- به مشیِ بند و بست سیاسی روی آوردهاند برای قبضه قدرت!
بدیهی است در این صورت اولاً مجامع نخبگانی علاقهمند به سران اصلاحات اولین چالش را در دگردیسی هویتی اصلاح طلبان کشف و مطرح خواهد کرد. ثانیاً اساسا اعتبار ابرازات سیاسی اصلاح طلبان مورد خدشه جدی قرار میگیرد و در حد موضعگیریهای غیر نظاممند و مقطعی تنزل خواهد کرد که این موضوع شدیدا اعتماد عمومی به جریان اصلاحات را کسر خواهد کرد و بدنه اجتماعی مردم در اعتماد به آنان، مردد خواهد شد.
راه دیگر آن است که اصلاح طلبان مانند جوجههای تازه از تخم درآمده که در دوران حاکمیت دولت اعتدال پر و بالی در آوردهاند، هوس پرواز به سرشان بزند و به جای آنکه در زیر سایه سرمایه سالاران اقتدارگرا قرار بگیرند، لباس عاریتی را به در آرند و خود را از موقعیت موهن فعلی که آنها را به پیاده نظام عملگرایان اعتدالی تبدیل کرده است خارج سازند و بخواهند راه خود پیش گیرند.
با بررسی پیشینه کنشگری سیاسی اصلاح طلبان، انتخاب راه دوم معقولتر و عملیتر مینماید؛ چه اینکه با وجود مفاسد سازمان یافته فراوانی که برخی از کارگزاران فعلی نیز در پیدایی آن سهیماند، موجب برافروخته شدن خشم تودههای مردمی خواهد شد و قطعا هیچ اصلاح طلب آینده نگری خود را در چنین گرداب عمیقی گرفتار نمیکند و حیات سیاسی حزب جریان متبوعش را به حلقه معدودی از اقتدارگرایان عملگرا -که از حیث مشارکت در شکلگیری باندهای قدرت و ثروت و فساد سوابق خوبی ندارند- گره نمیزند.
طبیعی است که اردوگاه اصلاحات هرگز در شکست سیاسی ناشی از نارضایتیهای مردمی نسبت به عدم برخورد با مفاسد سازمان یافته اقتصادی -که به نظر بنده در آیندهای نزدیک اتفاق میافتد- شریک نمیشود.
نکته مهم دیگر ناتوانی دولت فعلی در رفع نیازمندیهای معیشتی مردمی است -که خصوصا در تهران- به امید تغییر محسوس و نه چندان طولانی مدت در وضعیت معیشتی خود به لیست مورد نظر اصلاحات و اعتدال رأی دادهاند و طبیعی است که در دورانی که به قول رسانههای زنجیرهای موجود، اثری از دلواپسان در مجلس پیدا نیست، بیش از هر زمان دیگری انتظار رفع مستعجلِ محرومیتهای معیشتی خود را دارند.
بدیهی است که اصلاح طلبان در صورتی که نتوانند با استمداد از راهبردی به هنگام، خود را از صف کارگزاران ناتوان دولت فعلی جدا کنند، همانگونه که به واسطه پویشی مقطعی به مسند مجلس تکیه زدهاند، با موج مردمی همهگیر دیگری از صحنه سیاست کنار زده خواهند شد و معلوم نیست مدت زمان بازگشت به قدرت برای آنها در زمانی کمتر از یک دهه اتفاق بیافتد؛ که این عملا موجودیت آنها را به مخاطره میاندازد./993/704/ر
نگارنده: عبدالحسن مسلمی شهیدانی