۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۰:۵۱
کد خبر: ۴۲۳۴۶۹
در گفت و گو با فرزند شهید شاه آبادی بررسی شد؛

سیره علمی و عملی شهید آیت الله شاه آبادی

فرزند شهید آیت الله شیخ مهدی شاه آبادی درباره روحیه جهادی این عالم گفت: با توجه به اینکه ایشان نماینده مجلس شورای اسلامی بودند، هنگامی که مجلس دو روز تعطیل می شد، بدون هیچ گونه توجهی نسبت به تمامی کارها، اولین حرکتشان سفرهای جنوب و غرب برای جبهه ها و در خط مقدم بود؛ گفته می شود این شهید بیان می کرد که رزمندگان خط مقدم به من نیاز دارند تا به آنها روحیه دهم و احساس نکنند که ما تافته جدا بافته ای هستیم.
شهید ‌آیت الله شیخ مهدی شاه آبادی شهید ‌آیت الله شیخ مهدی شاه آبادی شهید ‌آیت الله شیخ مهدی شاه آبادی شهید ‌آیت الله شیخ مهدی شاه آبادی

پرداختن بیش از حد به فضای مجازی، شبکه های اجتماعی و مشغله های روزانه، انسان را کمتر به این فکر می اندازد که به دنبال کسب مکارم اخلاقی و پرداختن به سیره علمی و عملی زندگی علما باشد.

 

با توجه به اینکه رهبر معظم انقلاب بارها ضمن توصیه هایی به جوانان مبنی بر الگو قراردادن سیره زندگی شهدا و علما، ما را بر آن داشت تا در آستانه سالروز شهادت آیت الله شیخ مهدی شاه آبادی که از یاران و شاگردان صدیق امام خمینی(ره) و نزدیکان رهبر معظم انقلاب بود، به گفت و گو با حجت الاسلام حمید شاه آبادی، فرزند این عالم شهید بپردازیم که در زیر شرح آن آمده است:

 

رسا ـ‌ مهم ترین ویژگی شخصیتی و اخلاقی شهید آیت الله مهدی شاه آبادی در زندگی شان چه بود؟

باید نگاه جدی به خلوص ایشان داشت؛ اگر به هر وجهه ای از وجوه زندگی ایشان نگاهی شود، انسان به خلوص ایشان پی می برد؛ با توجه به زمان شاه و شرایط فرهنگی حاکم بر شهرستان ها و روستاها، یا مسجدی وجود نداشته و یا متروکه بوده است؛ هنگامی که ایشان برای تبلیغ به یکی از روستاها رفتند،مسجد روستا بسته و مخروبه بوده ایشان به همراه فرزندشان مدتی در آن مسجد به نماز می پرداختند و سپس به جذب جوانان پرداختند و برای این کار همسرشان غذایی را درست کرده و ایشان به بهانه کوهنوردی و مسابقه گذاشتن، با جوانان ارتباط و صمیمیت برقرار کرده بودند و ایشان در زمینه ورزش(کوهنوردی، شنا و غیره) چابک بودند.

از این طریق جوانان را به مسجد آوردند و به ساخت آن پرداختند و پس از مدتی که ایشان قصد برگشت از آن روستا را داشتند، تمامی اهالی روستا مثل شمع به دور پروانه، به گرد ایشان جمع شده بودند و قسم می دادند که چه زمانی به این روستا می آیید؛ سیره تبلیغی ایشان به این صورت بود که با ارتباط گیری با اهالی روستا، راه را برای سایر مبلغان باز می کردند.

 

رسا ـ سیره شهید آیت الله شاه آبادی در راه تبلیغ اسلام و انقلاب به مردم چگونه بوده است؟

چنین خلوصی که انسان حاضر باشد به این صورت و با تمام وجود وقت بگذارد و در سرماهای شهرستان های آن زمان، زندگی 7 فرزند و مادر پیر خود را درگیر چنین مخاطراتی کند و با استقرار در محلی، در طی سه ماه منطقه ای را از نظر فرهنگی آباد کند، در کم تر کسی دیده می شود.

 

ایشان نسبت به مسائل تبلیغی انقلاب در زمان شاه ترسی نداشتند و اگر کسی از او به صورت پنهانی اعلامیه هایی را درخواست می کرد، ایشان همان موقع علنا و با صدای بلند اعلام می کردند که اگر کسی اعلامیه می خواهد، بعد از نماز بیاید مسجد به او بدهم و نمی گذاشتند مردم با رعب نسبت به انقلاب برخورد داشته باشند.

 

رسا ـ نظر این عالم شهید درباره وحدت شیعه و سنی چه بود؟

هنگامی که این عالم را به منطقه ای سنی نشین در بانه تبعید کردند تا در تنگنای فعالیت فرهنگی قرار دهند، تمامی نمازهای خود را در تمامی دوازده مسجدی که در آن منطقه وجود داشته، اقامه می کردند و وحدت بین شیعه و سنی را از پیش از انقلاب و در زمان تبعیدشان داشته اند و به گونه ای با تمام روحانیان و مردم اهل سنت منطقه بانه برخورد کرده بودند که تا سال های اخیر از ایشان به بزرگی، مجد و شکوفایی در آن محل و کار تبلیغیِ اسلامیِ قرآنی و شیعی با زبان حفظ وحدت و کار انقلابی که لازم است روحانی انقلابی داشته باشد، انجام دادند.

رسا ـ شنیدیم که آیت الله شاه آبادی علی رغم مشغله های کاری شان با حضور در جنگ تحمیلی سعی در دادن روحیه به رزمندگان بودند، در این باره توضیحاتی را بفرمایید.

ویژگی های این عالم، نشانه هایی است که نخ مشترک خلوص در آنها دیده می شود و نباید یک فردی که بعد از انقلاب در جایگاه خاصی بودند و ارتباطی که با رهبر انقلاب و شهیدان بهشتی، مفتح و مطهری داشتند و از مسؤولان نیز بودند، نباید خود را به مخاطره بیندازند؛ با توجه به اینکه ایشان نماینده مجلس شورای اسلامی بودند، هنگامی که دو روز مجلس می شد، بدون هیچ گونه توجهی نسبت به تمامی کارها، اولین حرکتشان سفرهای جنوب و غرب برای جبهه ها و در خط مقدم بوده است؛ گفته می شود که این شهید بیان می کرد که رزمندگان خط مقدم به من نیاز دارند تا به آنها روحیه دهم و احساس نکنند که ما تافته جدا بافته ای هستیم.

 

ایشان پس از حضور در نقاط حساس جبهه و جزیره مجنون، هواپیمای آمریکایی را می بینند در حال سوختن بوده و عکسی از آن می اندازند که نشان دهد ما ترسی از شهادت نداریم؛ انسان در قنوت نماز ایشان آرزوی شهادت را به عینه می دید و منتظر شهادت بودند که به میلشان نائل شدند؛ ایشان از همان عوان جوانی که از محضر پدرشان درس گرفتند، به درجه اجتهاد رسیدند و حدود 18 سال در درس خارج اکثر مراجع از جمله امام راحل را استفاده کرده بودند و از این جهت جایگاه علمی برجسته ای داشته اند.

 

رسا ـ‌ با توجه به این که انقلابی گری آیت الله مهدی شاه آبادی زبانزد عام و خاص است، در این باره نکاتی را در راستای الگودهی به خوانندگان این مطلب ارائه بفرمائید.

با توجه به فضای سیاسی و نیاز انقلاب برای اهداف مقدس آن، ایجاب می کرد که طلاب فضای علمی را صرفا بها ندهند و در فضاهای اجرایی و انقلابی و حضور در شهرستان هایی که نیاز به حرکت انقلاب دارد، حضور پیدا کنند که ایشان به این خاطر از قم به تهران مراجعت می کنند و به فعالیت های انقلابی می پرداختند.

رسا ـ‌ شیوه تربیتی پدرتان در برخورد با فرزندان و همچنین رفتارشان در منزل به چه صورت بود؟

در قم زمانی که در خانه بودند، همه صحبتشان راجع به این بود که ما واقعا باید مفید و انقلابی باشیم و دائم به انقلاب کمک کنیم؛ باید مقتصد باشیم که در غیر این صورت، نمی توانیم انقلابی باشیم؛ ما باید بچه هایمان را در کار سازنده بار بیاوریم و مصرفی نباشند، بلکه انقلابی و سازنده باشند و هر کدام در مدرسه که می روند، دوستان خودشان را بسازند؛ با هر کدام از بچه ها به اقتضای سن و روحیاتش برخورد می کردند؛ در صورتی که خطایی از بچه ها سر می زد، تلاش می کردند اشتباه بودن آن کار را برای بچه توضیح دهند.

 

در امور منزل هم هر کاری که از دستشان بر می آمد، انجام می دادند؛ حتی ما در منزل، دائما شاهد احترام پدر و مادرم به هم بودیم؛ مادرم ایشان را «آقا» صدا می کردند و ایشان هم مادر ما را «خانم» صدا می زدند؛ در عصبانیت و خوشحالی هم همینگونه بود، یعنی هیچ وقت از این دو بزرگوار نسبت به هم تندی ندیدم و گاهی اوقات هم اگر مادر ما سر یک چیزی ناراحت می شد، آقاجون می خندیدند و با شوخی و کلام هی عاطفی، آن را رد می کردند.

 

رسا ـ به برخی از خصائص و خصائل این عالم ربانی در عرصه های مختلف زندگی اشاره ای داشته باشید.

حرکت بر اساس فقه و اعتقاد راسخ به ولایت فقیه، از مهم ترین ویژگی های این شهید به شمار می رود که با اتکا بر همین رکن اساسی، توانایی استقامت در مقابل جریانات انحرافی را داشت و با تکیه بر همین عالم مهم نیز نسبت به لغزش های عقیدتی و یا سیاسی افراد هشدار می داد.

این عالم همواره در مسیر مبارزه با طاغوت و طاغوتیان، پذیرای هر گونه رنج و سختی بود و از مشقت ها و شکنجه هایی که در راه خدا به او وارد می آمد، با آغوش باز استقبال می کرد؛ این خصوصیت به ویژه در مورد تبلیغ دین خدا در وی اوج می گرفت و در راه ترویج و تحقق احکام الهی و کمک به محرومان و مستضعفان، سر از پا نمی شناخت؛ دو صفت دافعه برای کفار و منافقان و جاذبه و مهربانی برای مسلمانان و مؤمنان در این شهید در مرتبه ای والا قرار داشت؛ پرکاری و تلاش شبانه روزی و خستگی مفرط ناشی از آن، به هیچ وجه تأثیر منفی در اخلاق و برخورد مهربانانه و صمیمانه او نمی گذاشت.

 

از دیگر ویژگی های پدرمان، آشنایی با فنون مختلف بود؛ ایشان معتقد بود که انسان برای آنکه عملا در صحنه زندگی موفق باشد، باید از ابتدای کودکی، فنون و مهارت های مختلف را بیاموزد؛ ایشان خود ذاتا انسان مبتکر و تیزهوشی بود و در امور تعمیراتی منزل، از بنایی گرفته و برق کشی و لوله کشی مهارت داشت؛ علاقه مند بود که خلبانی را نیز بیاموزد و حتی یکی دو بار هم اقدام به تمرین پرواز کرده بود و همچنین در امور درمانی و کمک های اولیه تبحر داشت؛ با توجه به علاقه ایشان به فنون نظامی هر موقع که فرصتی دست می داد از تعلم آن غافل نمی شد.

 

شهید آیت الله شاه آبادی با بچه ها بازی می کرد و آنان را به بازی های مشکل تشویق کرده و می گفت این کارها سبب می شود که آنها شجاع، قوی و نترس بار بیایند و اعتماد به نفس پیدا کنند؛ ایشان مرتباً به همراه دوستان خود به کوه می رفت و جوانان را پشت سر می گذاشت؛ مهارت این عالم در شنا و شیرجه، زبانزد همه دوستانش بود؛ ایشان با وجود داشتن مسؤولیت ها و مشاغل متعدد، در ورزشگاه ها و مسابقات ورزشی حضور می یافت و ورزشکاران را به ورزش و تربیت قوای روحانی تشویق می کرد.

ایشان علی رغم شخصیت سیاسی ـ اجتماعی برجسته ای بود، اما زی طبلگی را حفظ کرده و ساده زیستن و با مردم بودن را مشی زندگی خویش قرار دهد؛ او هرگز حاضر نبود خود را در شرایطی قرار دهد که در دسترس مردم نباشد؛ همیشه می گفت «من خود را از مردم جدا نمی کنم، آخوند باید مردمی باشد».

 

ایشان در خدمت کردن به مادر بزرگوار خود، نمونه و اسوه بود و سعی می کرد از هر گونه کمکی به او مضایقه نکند و هر قبول زحمت در این مسیر را برای خود افتخار می دانست و در جهت جلب رضایتش، تلاشی زاید الوصف داشت و به تربیت بچه ها و آشناساختن آنان به مبارزه توجه خاصی می داد و در کمک در کلیه امور خانه و دادن درس به بچه ها تلاش می کرد و در ریاضیات تبحر وافر داشته و این تسلط ایشان سبب گردیده بود که فرزندانشان بیشتر بتوانند با ایشان احساس نزدیکی کنند و او را در هر مشکلی یار و یاور خود بدانند.

 

در هر تعطیلی که به وجود می آمد به جببه می رفت و به هر نحو ممکن، عشق و علاقه خود را به رزمندگان نشان می داد و می گفت من احساس حقارت می کنم از این که رزمندگان ما این همه ایثار می کنند و ما نمی توانیم در برابر آنها کاری انجام دهیم.

 

در نهایت آیت الله شیخ مهدی شاه آبادی حدود ساعت 7 بعد از ظهر غروب پنجشنبه ششم اردیبهشت ماه، شب شهادت حضرت امام موسی کاظم(ع) در جزیره مجنون به هنگام دیدار با رزمندگان اسلام به شهادت رسید./822/گ402/س

ارسال نظرات