۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۸:۴۳
کد خبر: ۴۲۴۰۴۳
در گفت‌وگو با پژوهشگر حوزوی بررسی شد؛

نگاهی به مبانی فرهنگستان علوم اسلامی قم/ چالش‌های انقلاب با تمدن مادی اسلامی

فتنه‌ای که امروز درگیر آن هستیم ناشی از فتنه‌ای است که در مواجهه با تمدن غرب داریم. این فتنه بر خلاف زعم بسیاری یک فتنه داخلی نیست که جنگ بر سر قدرت و ثروت باشد، بلکه این فتنه فرهنگی است که منشأ غربی دارد و عناصر داخلی مفتون این فتنه واقع شده‌اند.
فرهنگستان فرهنگستان علوم اسلامی مصطفی اردکانی فرهنگستان

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، فرهنگستان علوم اسلامی ‌قم، یکی از مؤسسات علمی ‌پژوهشی است که در راستای اهداف انقلاب اسلامی ‌ایران مشغول به فعالیت است. این مؤسسه مدعی است که انقلاب اسلامی ‌ایران ظرفیت تولید تمدن جدیدی را در عرصه بین‌المللی فراهم کرده است. پژوهشگران این مؤسسه در حال تولید علوم اسلامی ‌و ارائه سازوکار تمدن‌سازی هستند.

 

مصطفی زارع اردکانی، طلبه خارج فقه و اصول و کارشناس ارشد تاریخ علم، یکی از پژوهشگران فرهنگستان علوم است. با این پژوهشگر درباره مبنای فکری، نظرات سیاسی و اجتماعی فرهنگستان گفت‌وگوی کوتاهی داشتیم که در ادامه می‌خوانید؛

 

رسا ـ مبنای اساسی فرهنگستان علوم اسلامی‌ چیست؟

 

اگر بخواهیم فرهنگستان را به خوبی معرفی کنیم باید آن را با سایر مراکز علمی ‌در کشور مورد مقایسه قرار دهیم و سپس به معرفی شاخصه اصلی فرهنگستان بپردازیم. به طور کلی دو دسته مراکز علمی‌ در کشور وجود دارد؛ نخست، مراکز دانشگاهی. دوم، مراکز حوزوی.

 

مراکز دانشگاهی همان علوم غربی را ترویج می‌کند که پس از رنسانس به شکل ویژه‌ای تولید شده‌اند؛ این در حالی است که حوزه خود به دو مرکز سنتی قدیم و مؤسسات مورد نیازِ مسائل روز تقسیم می‌شود که محصول یکی رساله عملیه است و محصول دیگری پاسخ به مسائل مستحدثه، تولید علوم و موضوعات نیازهای روز جامعه اسلامی.

 

فرهنگستان علوم اسلامی‌ معتقد است علوم پس از رنسانس به صورت اجتماعی تولید شد و از قالب فردی گذشته خارج گردید؛ ولی حوزه چه در قالب سنتی و چه در قالب مسائل روز همچنان به شکل تولید فردی و یا به عبارت دقیق‌تر به شکل موضوعی علوم را تولید می‌کند.

 

فرهنگستان علوم اسلامی‌ با در نظر گرفتن نقاط قوت هر دو مدل و برطرف کردن نقاط ضعف آن به تولید مدلی پرداخت تا بتواند علوم اسلامی ‌را بر خلاف شکل فردی آن در زمینه‌های مختلف علوم پایه، تجربی و انسانی آن‌ها را به صورت اجتماعی تولید کند؛ درست مانند علومی‌که پس از رنسانس به وجود آمد.

 

 

بنابراین هدف اصلی فرهنگستان علوم اسلامی ‌تولید منطق اداره جامعه مبتنی بر آموزه‌های دینی بود؛ به طوری که نیازی که بعد از انقلاب برای اداره کشور احساس شد را بتواند جامه عمل بپوشاند و تمام موضوعات مبتلا به جامعه را در مدلی فراهم آورد که از یک طرف هم موضوعات را تحت پوشش خود قرار دهد و از طرف دیگر موضوعات تکراری را از دستور کار خارج کند و از سوی دیگر ارتباط موضوعات را به گونه‌ای تنظیم کند که از بررسی موضوعات به صورت تخمینی مانند آنچه که اکنون در کشور ما موجود است پرهیز کند.

 

فرهنگستان علوم اسلامی‌ با این هدف به بررسی این موضوع پرداخت و توانست سیستمی‌ را طراحی کند که هر سه خصوصیت فوق را داشته باشد. این سیستم که از وحی استنباط شده، قادر است تمام فعالیت‌ها را به گونه‌ای پوشش دهد که جریان تولی به دستورات ولایت فقیه را در جامعه به بهترین نحو ارائه دهد. متأسفانه امروز منویات مقام معظم رهبری چه در قانونگذاری و چه در اجرا و چه در جرم شناسی در مدلی جریان می‌یابد که به جای بازدهی اسلامی، ‌نتیجه‌ای جز تخریب اسلام در پی ندارد.

 

فرهنگستان با الهام از اندیشه‌های الهی به این مهم دست یافت که جریان اندیشه به جای این‌که «قوه‌ای باشد دراکه چنان که در وی منقش شود صور اشیاء چنانکه در آئینه» جریان اندیشه را قوه‌ای دریافت ارادی چنانکه منقش شود صور اشیا در ذهن آن چنان که اراده کرده است.

 

از قرآن کریم استفاده می‌شود که گاه دو تصور از دو اراده متفاوت دو اندیشه متفاوت را در پی‌دارد؛ به طوری که ایمان و کفر منشأ هر اندیشه‌ای محسوب می‌شود. به عنوان مثال آیه 40 سوره فرقان می‌فرماید: «و لقد اتوا علی القریه التی امطرت مطر السوء افلم یکونوا یرونها بل کانوا لایرجون نشورا؛ آیا آن‌ها که از روستائی که به خاطر گناهانشان عذاب کردیم، ندیدند؟ چرا دیدند ولی چون ایمان به قیامت نداشتند عبرت نگرفتند.»

 

در این منطق کسی که مؤمن به قیامت است، وقتی از این روستا گذر می‌کند با این‌که همان چیزی را می‌بیند که کفار به ظاهر می‌بینند، اما آن چه درک می‌کند با آ‌ن‌ها تفاوت صد و هشتاد درجه‌ای دارد. بنابراین جریان اندیشه از بالا به پایین است نه از پایین به بالا. از این نظر جریان اندیشه سه بعد پیدا می‌کند که هم فطرت را در برمی‌گیرد هم ذهن را و هم طبیعت را. این بر خلاف جریان معمول است که تفکر را در دو بعد خلاصه می‌کند.

 

این مسأله پایه تولید تفکری شد که فرهنگستان علوم اسلامی ‌بر اساس آن توانست مدلی را با این نگاه برای اداره جامعه در موضوعات و مسائل متنوع تولید کند.

 

 

رسا ـ می‌دانیم که فرهنگستان علوم اسلامی ‌در مسائل اجتماعی مطالعات عمیقی دارد. از دیدگاه این مؤسسه ریشه فتنه‌هایی که در  انقلاب به وجود می‌آید، چیست؟

 

اگر بخواهیم منطق فرهنگستان علوم اسلامی ‌را در این رابطه بیان کنیم لازم است به مطالب گذشته مراجعه‌ای داشته باشیم. بر اساس مدل فرهنگستان جامعه بر اساس «سیاست، فرهنگ، اقتصاد» اداره می‌شود که سیاست‌گذاری مقدم بر فرهنگ و فرهنگ مقدم بر اقتصاد است.

 

انقلاب اسلامی ‌ایران پس از پشت سر گذاشتن انقلاب سیاسی، اکنون وارد مرحله دوم از انقلاب خود گردیده است که انقلاب فرهنگی و به تبع آن انقلاب اقتصادی را دنبال می‌کند. در این مرحله با چالش فرهنگی غرب و مدل اقتصادی جامعه غربی مواجه هستیم که طبیعتاً افکار انقلابی با آن در تعارض قرار می‌گیرد. به نظر ما نوع مواجهه با فرهنگ غرب که به تبع تمدن مادی در جامعه اسلامی ‌شکل گرفته است، چالش‌هایی را به وجود آورده است.

 

بنابر یک نگاه تمدن غرب ناشی از علم است و علم یک صنعت خنثی و مساوی است و مسلمان و کافر ندارد که در نتیجه اخذ تمدن غرب جز در موارد مفسده انگیز در نظر این گروه بلامانع است. در این نگاه ما باید با حفظ انقلاب سیاسی سعی کنیم خود را هرچه زودتر از لحاظ علمی‌ به پای غرب برسانیم و فاصله خود را کم کنیم.

 

نگاه دوم که عمیق‌تر از این نگاه است و برخی روشنفکران آن را تبلیغ و ترویج می‌کنند، به این صورت است که آن‌ها عمیقاً دریافته‌اند که فرهنگ غرب لازمه تمدن غرب است و علم یک صنعت خنثی نیست. به عبارت دیگر نمی‌توان علم غربی را گرفت ولی فرهنگ آن را نپذیرفت. فرهنگ‌ها زاییده علومی ‌هستند که آن‌ها خط مشی زندگی انسان‌ها را رقم می‌زنند. به عنوان مثال نمی‌توان ماهواره را در کشور آزاد کرد و ملتزم به لوازم فرهنگی آن نبود. به عبارت دیگر آن‌ها به خوبی دریافته‌اند که به زور قانون نمی‌توان لوازم شی را از آن جدا کرد؛ هر چند در ظاهر باید ملتزم به دین حداقلی بود.

 

نگاه سوم که فرهنگستان علوم اسلامی آن را دنبال می‌کند اگر چه با نگاه دوم در اصل جدانشدنی لوازم فرهنگ غرب از علوم موافق است، ولی معتقد است در منابع کتاب و سنت ذخایری وجود دارد که قادر است علوم را به شکل دیگری طبقه‌بندی کند که از آن تمدنی دیگر به نام تمدن اسلامی‌ به وجود آید. در این نگاه نه علم خنثی است و نه لوازم آن از آن جداشدنی است، ولی زمانی که ارتباط علوم با یک‌دیگر از وحی اتخاذ شود، منجر به تولید علوم جدید و به تبع فرهنگ و تمدن نوینی می‌گردد که تمدن اسلامی ‌نام دارد.

 

 

فتنه‌ای که امروز درگیر آن هستیم ناشی از فتنه‌ای است که در مواجهه با تمدن غرب داریم. این فتنه بر خلاف زعم بسیاری یک فتنه داخلی نیست که جنگ بر سر قدرت و ثروت باشد، بلکه این فتنه فرهنگی است که منشأ غربی دارد و عناصر داخلی مفتون این فتنه واقع شده‌اند.

 

این فتنه را باید به نوعی جنگ سنت و مدرنیته و یا به عبارت دقیق‌تر جنگ مدرنیته اسلامی ‌با مدرنیته غربی دانست که عده‌ای از یک سو معتقدند باید در هاضمه مدرنیته غربی هضم شد و عده‌ای دیگر در دیگر سو اعتقاد دارند، مدرنیته اسلامی ‌بر اساس طبقه بندی علوم بر مبانی اسلامی ‌آن هم در سطوح مختلف اجتماعی باید تولید گردد. در این نگاه انقلاب فرهنگی یعنی انقلابی بر اساس فروپاشی مبانی غربی در علم و پایه‌گذاری فرهنگ اسلامی‌ بر مبنای طبقه بندی اسلامی‌ علوم.

 

توضیح آن‌که اگر علومی ‌مانند فیزیک و ریاضی به جای این‌که ذیل فلسفه ماده سرپرستی شود، از فلسفه الهی تغذیه کند و از آبشخور وحی سیراب شود، دو نوع محصول با دو نوع فرمول متفاوت نتیجه می‌دهد که محصول اجتماعی آن اصطلاحاً تمدن اسلامی ‌نام دارد. در این نگاه ریشه تمامی ‌فتنه‌هایی که امروز دچار آن بودیم چه در فتنه 88 و چه در فتنه برجام و غیره از تقابل این دو نگاه در جامعه ناشی می‌شود که منشأ غربی دارد و راهی جز غلبه بر فرهنگ غرب برای دولتمردان باقی نمی‌گذارد.

 

رسا ـ به نظر شما چرا از نظر رهبر معظم انقلاب گفتمان انقلابی و ضد انقلابی مطرح است نه چپ و راست؟

 

جریان چپ و راست را باید بر خلاف فتنه فرهنگی و اقتصادی یک مساله سیاسی دانست. ریشه این جریان نیز بازگشت به نوع تعامل به فرهنگ غرب دارد؛ به عبارت دیگر دو نگاه اولی که قبلا عرض کردم که در مواجهه با فرهنگ غرب مطرح است در سیاست خودش را به شکل چپ و راست نشان می‌دهد؛ به طوری که راست سنتی به دنبال این است که علوم غرب را با حفظ شعائر دینی حفظ کند و چپ مدرن معتقد است باید تمدن و الزامات فرهنگی که دنباله این علوم است را نیز پذیرفت؛ والا در اخذ علوم غربی با مشکلات عدیده‌ای مواجه می‌شویم. در نظر ما چپ و راست و اصولگرا و... همه لبه‌های تیز ابزاری هستند که نتیجه‌ای جز قطع تمدن اسلامی‌ و رشته‌های علوم اسلامی ‌ندارد.

 

 

به طور کلی در نظر فرهنگستان علوم اسلامی‌ ریشه‌های تفکر احزابِ موجود با هر نوع گرایش سیاسی از انعکاس برخورد با تمدن غرب ناشی می‌شود. البته در غرب نیز چپ و راست وجود دارد، ولی معنای آن با چپ و راست در فرهنگ سیاسی ما کاملا متفاوت است. برای نمونه می‌توان گفت: جهتی که حاکم بر چپ و راست غربی است جهت مادی و اقتصادی است اما در اینجا آن‌چه بر احزاب حاکم است، جریان ریشه‌دار دینی و نفوذ اندیشه‌های دین و نوع مواجهه با سیاست‌های فرهنگی دین است.

 

به نظر می‌رسد برای انقلاب فرهنگی عبور از این جریان در درجه اول قرار دارد؛ به طوری که بعد از مبارزه با این جریان است که دوستداران امیرمؤمنان(ع) باید با هر نوع گرایش سیاسی در کنار هم بنشینند تا بتوانند انقلاب فرهنگی و سپس انقلاب اقتصادی را به وجود آورند.

/993/404/ر

ارسال نظرات