چرا در پارس جنوبي عقب ماندهايم؟

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، توسعه لاكپشتي فازهاي پارس جنوبي به كنار، موضوع كمتر ديده شده در كاهش ميزان توليد فازهاي در حال توليد و اختلاف معنادار برنامه توليد و ميزان توليد نشاندهنده اين مهم است كه مديريت مخزن به عنوان مهمترين ركن در توليد، مورد توجه جدي قرار نگرفته است. نگاهي به فازهايي كه به مدار توليد آمدهاند مويد اين مطلب است؛ به عنوان نمونه هدف از توسعه فاز 12 پارس جنوبي توليد روزانه 75 ميليون متر مكعب گاز و 120هزار بشكه ميعانات گازي و 750 تن گوگرد بود كه اين رقم در توليد عملياتي به ترتيب حدوداً روزانه 42 ميليون متر مكعب گاز طبيعي، 18 هزار بشكه ميعانات گازي و 80 تن گوگرد است. ديگر فازهاي پارس جنوبي نيز دچار اين عارضه هستند بهطوري كه در فازهاي 15 و 16 ميزان توليد گوگرد به مراتب كمتر از ظرفيت اسمي اوليه بوده است. اين عوامل باعث شده تا در عاديات پارس جنوبي ميزان درآمدهاي بالفعل با درآمدهاي برنامهريزي شده فاصله 50 درصدي و گاه بيشتر داشته باشد. شايد در ظاهر اينگونه بهنظر برسد كه مشكل اصلي در بهوجودآمدن اين خلأ، عملكرد نامناسب پيمانكاران بوده است اما در واقع عدم مهندسي درست مخزن طي دو دهه گذشته و توسعه بدون برنامه با يك برنامه بهروز شده طي اين سالها چنين مشكلي را ايجاد كرده است و تمامي سه دولت گذشته و امروز در اين وضعيت مقصر هستند. از دولتي كه بدون برنامه و با نقشه شركت توتال اقدام به توسعه پارس جنوبي كرد تا دولت گذشته كه طرح 35 ماهه را رونمايي كرد. دولت فعلي نيز با اقدامات نابجاي خود در اين حوزه به وضعيت امروز دامن زده است و كسي نيز پاسخگوي توسعه بيبرنامه پارس جنوبي نيست.
بدون ترديد، براي توسعه ميادين نفت و گاز، مطالعات مهندسي در نوك پيكان توسعه قرار دارد كه مبناي فعاليتهاي روزميني براي استخراج بيشتر و در نتيجه توليد بيشتر از ميادين نفت و گاز است. در اهميت اين موضوع همين بس كه رابطه مستقيمي بين نحوه توسعه، چگونگي آن، كميت، كيفيت، روشها، تفسير نتايج، هزينهها و مهمتر از همه برداشت بهينه و صيانتي از ميادين با صحت نتايج خروجي از مطالعات ميادين وجود دارد و هر اشتباهي حتي در مقياسهاي بسيار كوچك ميتواند اشتباهات بسيار بزرگتري را در برآوردها مولود سازد؛ اشتباه در زمينه برآورد ميزان و حجم ذخاير و به خصوص جانماييهاي احداث چاهها و تعداد چاههاي حفاري و تعداد، نوع و ظرفيت پالايشگاهها.
اين موضوع آنجايي خيلي حاد ميشود كه بدانيم علم مطالعات ميادين با تجربه، تكنولوژي و دانش فني و ميزان و صحت اطلاعات خام و اوليه كه از ميدان كه در طول دهها سال بهدست ميآيد به طور مستقيم و با نماد چند برابري رابطه دارد. حال اگر ميدان گازي و مشترك باشد به دليل مهاجرت گاز، پيچيدگيهاي مطالعاتي و مهندسي به چند برابر افزايش مييابد و مطالعات ديناميك مخزن به شدت به توان علمي و تجربي دانشمنداني كه مسئول مطالعه ميدان هستند والبته تكنولوژيها و نرم افزارهاي مورد استفاده در مديريت مخازن ارتباط دارد. علم مهندسي مخزن به ما ميگويد براي برداشت چه ميزان از منابع بايد در چه نقاطي، با چه روشي و چند چاه حفاري كرد. اگر مطالعات دقيق باشد ميتوان بهترين بهرهبرداري را داشت و اگر اين مطالعات عملياتي نشود، وضعيت هماني است كه امروز شاهد آنيم. در چنين بستري است كه خروجي فازهاي پارس جنوبي با ظرفيتها و اهداف اوليه طراحي فازها فاصله بسياري پيدا كرده است كه مهمترين دليلش به رغم تغييرات مداوم در ديناميك مخازن، رفتار استاتيكي بر روي زمين و در نهايت عدم مديريت بهينه مخازن است.
به عبارت سادهتر در طول ساليان كه مشخصات فيزيكي ميدان گازي پارس جنوبي هم به لحاظ دبي و فشار گاز استحصالي و هم به لحاظ مشخصات تركيب شيميايي شامل ميزان سولفور و. . . به طور مرتب در چهار لايه اصلي تجمعي گاز تغيير كرده است و در مقابل اين مهم، مجموعه كارفرما و پيمانكار با رجوع به متن قراردادها و چانههاي مالي به كار خود مشغول هستند! اين موضوع باعث شده است تا اين ذهنيت در اذهان تقويت شود كه گويا مديريت و مطالعات مهندسي مخازن از اهميت خاصي در ديدگاه مسئولان و مديران نفت برخوردار نیست، به طور مثال در طول سه سال گذشته بخش مديريت مخازن نه تنها تقويت نشده است بلكه بعضاً مأموريتهاي جديد بيارتباط با آن به متصديان اين امور نيز سپرده شده است. مأموريتهايي از قبيل پيگيري مسائل سكو هاو ساختسازهها!
فيالواقع، حقيقت اين است كه پاشنه آشيل صنعت نفت در همين مديريت مخازن خلاصه شده است. مطالعات دقيق و جامع و به روزي صورت نپذيرفته است و طرحهاي توسعهاي همان طرحهايي است كه از ميدان تازه نفس پارس جنوبي نوشته شده بود. به خصوص در سالهاي اخير هيچ تغيير چشمگيري در چگونگي توسعه ميادين گازي ديده نميشود كه سرانجام تلخي مانند قصه فاز 12 دارد./998/102/ب3
منبع : روزنامه جوان