بهائیت شبکه جاسوسی است نه روش زندگی
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، ديدار از دوستان قديمي سنت پسنديدهاي از لحاظ اخلاقي است و ديدار فائزه هاشمي با فريبا كمالآبادي از زندانيان همبند وي در زندان اوين نيز به زعم وی در همين چارچوب ميگنجيد، اما زماني كه مشخص شد كمال آبادي از سران جامعه بهائي ايران كه به اتهامات متعدد به 20 سال حبس محکوم شده است، تمام قواعد ماجرا تغيير میکند.
روايت خانم هاشمي كه خود نيز بارها و بارها بر آن تأكيد ميكند اين است كه وي تنها قصد يك تجديد ديدار دوست را با كساني داشته است كه به خاطر عقيده خود در زندان هستند؛ روايتي كه به نوعي از سوي برخي سخنگويان بهائيت نيز مورد تأييد قرار گرفت و آنها اين ديدار را آغاز دوراني جديد براي به رسميت شناختن خود عنوان كردند. بگذاريد نگاهي دقيقتر به روايت خانم فائزه هاشمي بيندازيم و ببينيم آيا بهائيان زنداني واقعاً به خاطر عقايد خود توسط محاكم نظام جمهوري اسلامي ايران محكوم شدهاند يا قضيه فراتر از اين حرفهاست و دانستن بهائيان به عنوان يك دين يا راه و روش زندگي كمي سادهانگارانه است.
همزاد صهيونيسم
واقعيت آن است كه بهائيت حتي برخلاف تعاريف رسمي از دين هيچ گاه به پيروان راه و روش شخصي زندگي را ارائه نكرده است بلكه آنها را مقيد به تبعيت از يك سيستم جهانوطنی ميكند كه پايگاه اصلي آن در بيتالعدل قرار دارد. در حقيقت بهائيت يك تبعه خود را نه مقيد به رعايت چارچوبها و قوانين سرزميني بلكه به اوامر ارائه شده از بيتالعدل ميكند، حتي اگر يك كشور در حال جنگ باشد در صورتي كه بيتالعدل تشخيص دهد بايد از نبرد در مقابل دشمن متجاوز خودداري كند؛ اتفاقي كه در دوران جنگ تحميلي روي داد و بهائيان بر خلاف ساير شهروندان نظام جمهوري اسلامي با هر ديني اعم از يهودي، ارمني و مسلمان كوچكترين مشاركتي در دفاع از وطن نداشتند. به اين ترتيب به صراحت ميتوان اين نكته را مطرح كرد كه بهائيت نه يك دين بلكه يك حزب سياسي است كه به دنبال ايجاد شبكهاي قدرتمند در ميان پيروان خود در اقصي نقاط جهان است كه به دنبال مطامع بيتالعدل است؛ همان نكتهاي كه رهبر معظم انقلاب اسلامي درباره صهيونيسم بيان فرمودند.
در حقيقت ميتوان بهائيت را نه يك دين بلكه يك شبكه منسجم با اهداف خاص سياسي دانست. نگاهي به تاريخ فعاليت پيروان اين فرقه به خوبي نشان ميدهد كه بهائيت در حقيقت زاده سياستهاي خاصي است كه عمدتاً از آن سوي مرزهاي ايران هدايت ميشود، كما اينكه هم اكنون مقر بيتالعدل در زمينهاي فلسطين اشغالي به عنوان اصليترين دشمن ايران قرار دارد.
بهائيان و نقش آنها در اولين شبكه تروريستي مدرن در ايران
سخن گفتن از ارتباطات بهائيان در دوران پس از انقلاب اسلامي نياز به گفتاري جداگانه دارد كه شايد بتوان درباره آن صفحهها سخن گفت اما از آغاز تولد بهائيت مدارك قاطعي درباره تلاشهاي مغرضانه اين فرقه وجود دارد. درباره منشأ و خاستگاه بابيگري نظرات يكسان نيست. برخي مانند سيداحمد كسروي و فريدون آدميت و احسان طبري و محمدرضا فشاهي، بابيگري را جنبشي اجتماعي عليه ستم دوران قاجاريه فرض كردهاند بيآنكه در زمينه بابيگري اوليه كاوشي جامع عرضه كنند. معهذا همينان نيز گاه به پيوندهاي خارجي بابيگري اشاراتي دارند. خاندان باب، نقش تعيينكننده تجارتخانه داييهاي عليمحمد شيرازي و شركاي ايشان در ظهور بابيگري و پيوندهاي اين خاندان با كمپانيهاي جهانوطن فعال در تجارت جهاني ترياك نيمه اول سده نوزدهم، به ويژه كمپاني ساسون مستقر در بمبئي را نشان داده و همچنين نقش شبكهاي فعال و گسترده از يهوديان مخفي مستقر در ايران، به ويژه در شهرهايي چون مشهد، شيراز، كاشان، همدان و اصفهان در پيدايش و گسترش بابيگري و بهائيگري كاملاً برجسته است. در همين راستا ميتوان به سفر تبليغاتي سالهاي-1913 1911عبدالبهاء به اروپا و امريكا اشاره كرد.
بسياري از مورخان در اين ترديد ندارند كه بابيگري با حمايت كانونهايي در درون حكومت قاجاريه امكان نشوونما يافت و اگر اين حمايتها نبود باب هيچگاه شهرتي نمييافت و مانند دعاوي مشابه در جهان اسلام به زودي فراموش ميشد. مورخان حاج ميرزا آقاسي ايرواني، صدراعظم محمدشاه قاجار را مسبب اصلي گسترش بابيگري ميدانند، حتي مورخان نامدار بهائي كه كتابهاي آنها به عنوان تاريخ معتبر بهائي تدريس ميشود به اين نكته اشاره ميكنند كه در صورت نبود اين حمايتها هيچ گاه بابيت به اين درجه نميرسيد.
در اين ميان شورشهاي اوليه بهائين در دوران ناصري نقش مهمي در بدبيني مردم و حتي دولتمردان قاجار به اين فرقه داشت. اميركبير با تدبير يا سركوب قاطع اين شورشها را مهار و خاموش كرد. فريدون آدميت كه در ميان محققان فوق در زمينه بابيگري صاحبنظرترين است، سركوب قاطع شورشبابيان را از افتخارات كارنامه امير ميداند. اين فتنه با درايت و قاطعيت اميركبير فرونشانده شد و به تبع آن در 27 شعبان 1277 عليمحمد باب نيز به دستور امير در ميدان ارگ تبريز تيرباران شد. آيا دليلي دارد كه ملت ايران از كساني حمايت كند كه نقش اصلي در فرقهسازي و ايجاد شورش در ايران را بر عهد داشتند. پس از سركوب فتنه باب با درايت و قاطعيت امير، بابيان به يك فرقه مخفي تروريستي بدل شدند و نام خود را به عنوان «بنيانگذاران تروريسم جديد» در تاريخ ايران ثبت كردند. نقشه ترور شاه و اميركبير و امام جمعه از توطئههايي بود كه كشف شد و هفت ماه پس از شهادت اميركبير در حمام باغ فين كاشان و پس از ترور نافرجام ناصرالدين شاه توسط يك بابي بهنام صادق تبريزي (28 شوال 1268.ق) به دستگيري وسيع توطئهگران و قتل تعدادي از ايشان انجاميد. در استنطاقهاي اوليه بانيان اين ماجرا مواردي وجود دارد كه بر پيوند برخي دستگيرشدگان مانند ميرزا ابوالفضل گلپايگاني با مانكجي هاتريا، افسر ارتش حكومت هند بريتانيا و مسئول شبكههاي اطلاعاتي حكومت هند بريتانيا كه در كسوت «عمدهالتجار» در تهران ميزيست، دلالت دارد. ادوارد براون، ايرانشناس نامدار و استاد كمبريج به تفصيل در كتب مختلف خود به اقدامات تروريستي بابيان صحبت كرده است.
غارت ايران در دوران جنگ جهاني دوم
در دوران معاصر نيز بهائيان بارها برخلاف منافع ملي ايرانيان اقدام كردهاند، از جمله آنكه نياكان خاندانهاي سرشناس بهائي را در كار قاچاق و ثروتاندوزي در دوران قحطي وحشتناك جنگ جهاني دوم به بعد ميبينيم. در اين مورد دو سند وجود دارد؛ يكي گزارش « بهکلی محرمانه» 13 مه 1943 وزارت امور خارجه امريكا در واشنگتن است به سفارت امريكا در تهران درباره عمليات قاچاق يوسف متحده، (ساكن تهران، سراي رشتي) و پسرش ر. متحده (ساكن امريكا، نيويورك، خيابان پنجم، شماره 225). مكاتبات پدر و پسر نشان ميدهد كه آنان به قاچاق كالاهايي اشتغال دارند كه متضمن نقض قوانين تجاري امريكا و ايران است. سند دوم، گزارش ديگري است از سفارت امريكا در تهران كه نشان ميدهد ابوالحسن ابتهاج 40 ساله، رئيس كل بانك ملي ايران كه با پيشينه برادر بزرگش در نهضت جنگل، به عنوان جاسوس سرويس اطلاعاتي بريتانيا آشنا هستيم، در بحبوحه بحران مالي زمان جنگ جهاني دوم در سال 1944 مبلغ 35 ميليون ريال به خارج منتقل كرده است.
وقتي صداي ارمنيها هم از نفوذ اقتصادي بهائيان در دوران پهلوي بلند ميشود
در دوران پس از ملي شدن صنعت نفت آنچنان نفوذ بهائيها بر اركان داخلي ايران شدت مييابد كه آيتالله بروجردي به واكنش مستقيم در قبال اين روند واداشته ميشود. اين مرجع بزرگ تشيع، در دهه پاياني حيات ارجمندش از يكهتازي بيحد و حصر بهائيان و حمايت حكومت پهلوي از ايشان سخت آزرده بود. به اين دليل، او دو بار حكومت پهلوي را به خروج از ايران تهديد كرد و شاه را به هراس انداخت. خروج مرجع تام جهان تشيع از ايران عواقبي سنگين براي حكومت پهلوي در پي داشت. در نهايت شاه وادار ميشود كه با يك مقابله ظاهري با بهائيان و با تخريب حضيره القدس به عنوان مكان اصلي ديني بابيان در تهران موافقت كند كه اين كار به سردمداري حجتالاسلام فلسفي واعظ بزرگ ايراني انجام ميشود. بماند كه در دوران رژيم پهلوي حتي شخصي مثل فليكس اقايان ارمني نيز در مقابل نرمش بيحد و اندازه شاه در مقابل بهائيان به حرف ميآيد و در گفت و گوي خود با پروژه تاريخ شفاهي ايران در امريكا به اين نكته اشاره ميكند كه شاه تمام مناصب اقتصادي خود را به بهائيان سپرده است.
در دوران پس از انقلاب اسلامي نيز به رغم تمام اغراقهايي كه در مورد تعرض به بهائيان انجام ميشود، اغلب بهائيهايي كه اعدام شدهاند، افرادي مانند اميرعباس هويدا و حبيب ثابت و هژبر يزداني و عبدالكريم ايادي و هوشنگ انصاري و غلامرضا ازهاري و غيره، بهعنوان شاخصترين چهرههاي فرقه بهائي در ايران، تمامي بهائيان ايران نبودند و هيچ كس به جرم بهائيت در ايران اعدام نشد.
شبكهسازي بهائيت؛ نكتهاي كه هيچ كشوري آن را نخواهد پذيرفت
در پايان شايد بد نباشد كه به اين نكته اشاره كنيم كه خانم فائزه هاشمي بداند كه به ديدار سركردگان چه شبكهاي ميرود، حتي اگر ادعاي ايراندوستي نيز داشته باشند متوجه خواهد شد كه بهائيان به عنوان بخشي از شبكههاي جاسوسي كشورهاي غربي در ايران مرتكب چه خطاهايي شدند. اين مسئله ارتباطي با دين و حقوق شهروندي ندارد بلكه نكته اصلي هدايت بهائيان در قالب يك شبكه منسجم سياسي و اقتصادي با سابقه بسيار منفي است كه هيچ كشوري در جهان آن را نخواهد پذيرفت./998/102/ب3
منبع : روزنامه جوان