گفتمان وعظ باید در حوزه احیا شود/ حوزه پس از انقلاب بیشترین تولیدات پژوهشی دینی جهان را دارد
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، نشست تخصصی «موضوع شناسی فقه فضای مجازی» روز پنج شنبه در سالن اجتماعات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با سخنرانی آیتالله محسن اراکی، دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و همچنین نماینده مردم اراک در مجلس خبرگان رهبری برگزار شد.
در این نشست تخصصی که طلاب و روحانیان حضور داشتند، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به بررسی بحث فقهی استفاده از فضای مجازی در فقه کلان و خرد پرداخت که در ادامه متن آن را ملاحظه میکنید؛
بحث بنده بحث فقهی، منتها بحث ساختار مباحث مربوط به فقه فضای مجازی است. یکی از مهمترین کارهایی که باید در مرحله کنونی به عنوان حوزه علمیه انجام دهیم و بر عهده ما و پژوهشگاه حوزوی است، استنباط فقه فضای مجازی و عرضه به جامعه است. یکی از دلایلی که منکرات در جامعه ما منتشر میشود عدم تبیین احکام برای مردم است.
بنده شهادت میدهم که بدنه جامعه ما متدین است. عامه مردم از ریشهها و پایههای تدینی بسیاری خوبی برخوردار هستند. بسیاری از آنچه از پدیدههای نامطلوب فرهنگی رخ میدهد در نتیجه عدم تبیین درست و صحیح فضای مجازی است. ما نباید تنها به تبیین کتابی و حوزوی این موضوع بپردازیم، بلکه تبیین حوزوی گام نخست است. باید به صورت رسانهای و با زبان رسانهای تبیین شود. در هر نوع از رسانه بر اساس زبان آن رسانه تبیین شود. همچنین تبیین هنری و ادبی و... صورت گیرد. تمام اینها نیز پس از تبیین علمی این موضوعات در حوزه باشد.
بنده اکنون درباره حکم فضای مجازی اظهار نظر نمیکنم. البته ما دو نوع حکم و تکلیف داریم؛ یک حکم و تکلیف، تکلیف مربوط به فقه کلان است و یک نوع دیگر مربوط به فقه خرد است که تبیین میان این دو بسیار مهم است. از نظر فقهی بخواهیم فضای مجازی را بررسی کنیم، این پرسش پیش میآید که آیا استفاده از این فضا جایز است یا خیر؟
در چارچوب فقه خرد میگوییم فضای مجازی ابزاری است که دارای منفعت محلله و محرمه است و چیزی که دارای منفعت محلله و محرمه باشد و فرد به قصد استفاده از منفعت محلله از آن استفاده کند، اشکالی ندارد. مانند بقیه ابزارها از جمله تلویزیون، رادیو و... که حکم فقهی اینها مشخص است. یعنی ابزاری که دارای منفعت محلله و محرمه است، استفاده از منفعت محلله آن اشکالی ندارد.
ولی در فقه کلان بحث، بحث وظیفه دولت است ـ بخش عظیمی از مباحث فقه کلان را باید دولت و یا مدیریت جامعه انجام دهد ـ و شکل مسأله فرق میکند. در این نوع فقه اینگونه نیست که بگوییم ابزاری که منفعت محلله و محرمه دارد پس هر کسی هر جوری که دوست دارد از منفعت محلله آن استفاده کند. یا گفته شود که مردم از منفعت محرمه آن استفاده نکنند، چون حرام است. این منطق، منطق فقه خرد است نه فقه کلان.
در منطق فقه کلان دولت نسبت به این فضا وظیفه دارد. مثل سم است. سم کاربرد حلال و حرام دارد، اگر فردی بخواهد از عطاری سم را برای کارهای حلال بخرد مشکلی ندارد؛ ولی یک زمانی بناست که سمی را در جامعه منتشر کنند اینجا بحث دیگری مطرح است. اینجا بحث منفعت محلله و محرمه مطرح نیست بلکه وظایف ویژهای بر دوش دولت، مدیران و اولیای جامعه بار خواهد شد. ولی وظیفه دارد؛ منظور از ولی نیز تمام ساختار حکومتی عهدهدار مدیریت جامعه است.
گاه ابزاری که منفعت محلله و محرمه دارد وقتی در چارچوب فقه کلان بحث میشود معلوم میشود که 100 درصد باید ممنوع شود. چرا؟ چون به هیچ وجه جلوگیری از منفعت محرمه آن ممکن نیست. منفعت محرمه آن نیز منفعت محرمه کلانی است که از باب شدت ضرر باید جلوی آن گرفته شود. البته بنده نمیخواهم حکم کنم بلکه میخواهم تنها تبیین مسأله کنم. فرق است که ما مسأله فضای مجازی را از چارچوب فقه خرد بحث کنیم یا در چارچوب فقه کلان. به همین دلیل تأکید میکنیم چنین مسائلی وقتی در چارچوب فقه کلان و حکومتی میآید شکل دیگری پیدا کرده و ماهیت مسأله تغییر میکند.
ساختار مباحث در فضای مجازی
ما مباحث فقه فضای مجازی را بر اساس ارکان مربوط به فضای مجازی به پنج مبحث اصلی تقسیم کردهایم که هر مبحث از این مباحث پنجگانه بحث بسیار دامنهداری دارد. اولاً بحث فضای مجازی یکی از مباحث مربوط به فقه ارتباطات است. بحث فضای مجازی یکی از فروع فقه ارتباطات است لذا بسیاری از کلیات فقه ارتباطات بر فقه فضای مجازی نیز منطبق خواهد شد؛ به همین دلیل اگر بخواهیم فقه جامعی در زمینه فقه فضای مجازی داشته باشیم باید فقه ارتباطات را تبیین کنیم.
مباحث مختلف مربوط به انواع فضای مجازی
بخش و حکم نخست در فضای مجازی از نظر نوع فضا است. یعنی فضای مجازی از نظر نوع فضا انواعی دارد که ما سه نوع کردهایم و هر کدام از انواع حکم و احکام خاص خود را دارد که باید بررسی شود. فضای نخست، فضای ارتباطات خصوصی است؛ فضای ارتباطات خصوصی که قابل دسترسی دیگران نیست.
نوع دوم از فضای مجازی در عرصه ارتباطات فضای خصوصی ـ عمومی یا شخصی قابل دسترسی است. یعنی فضا فضای شخصی است ولی به نحوی قابل دسترس دیگران است. نوع سوم از فضای مجازی فضای عمومی بوده و قابل دسترسی برای دیگران است. یعنی اصلا امکان کنترل وجود ندارد. البته بنده تنها به صورت فهرستوار بیان میکنم و فعلا قصد ورود ندارم.
مباحث مربوط به محتوای ارتباطات
بخش دوم، بخش محتوای ارتباطات است. یعنی در فضای مجازی چه محتوایی میخواهد عرضه شود که بخشهای مختلف این قسمت نیز تحت تأثیر خود نوع فضا است. این بخش را به دو نوع میتوانیم تقسیم کنیم که یکی به لحاظ نوع فضای مجازی(خصوصی، عمومی ـ خصوصی و عمومی) قابل تأثیر است. نوع دوم تقسیم برای محتوا تقسیم به لحاظ موضوعات است که به حلال صرف، حلال به عنوان اولی و حرمت به عنوان ثانوی و حرام به عنوان اولی تقسیم میشود.
این سه بخش باید از هم جدا شود و مصادیق آن کامل بیان شود. این مسائل سبب میشود تا ما درباره فقه فضای مجازی فن گستردهای داشته باشیم. به همین دلیل میگوییم اگر ما فقه خود را درست بررسی کنیم متوجه میشویم که هنوز سه چهارم آن را استنباط نکردهایم و جای کار دارد. فقه فضای مجازی بحثی است که اگر فقیهی بخواهد آن را خوب بسط دهد باید سه تا چهار سال تنها آن را بیان کند که حداقل به اندازه کتاب الزکاة یا خمس زمان میبرد.
بخش سوم در فقه فضای مجازی مربوط به هدف از ایجاد ارتباط در فضای مجازی است که البته در این هدف، نوع ایجاد ارتباط نیز أثر دارد. درباره ارتباطی که برقرار میکنیم و در فضای مجازی حضور پیدا میکنیم، پنج نوع هدف بیان کردهایم که گاهی هدف، نوع محتوا را نیز تعیین میکند.
گاهی هدف اطلاعرسانی است یعنی تنها فرد به دنبال اطلاعرسانی یا دریافت اطلاع است. نوع دوم از هدف ارتباط در فضای مجازی، تعلیمی است. نوع سوم هدف فضاسازی و ایجاد فضای روانی و ذهنی عمومی است. تمام این مسائلی که گفته میشود دارای مدرک است و در کتاب و سنت ما مرجع دارد. دلیلی وجود دارد که میتوان به وسیله آن استنباط حکم کرد.
قرآن میفرماید: «لَئِن لَم يَنتَهِ المُنافِقونَ وَ الَّذينَ في قُلوبِهِم مَرَضٌ وَ المُرجِفونَ فِي المَدينَةِ لَنُغرِيَنَّكَ بِهِم ثُمَّ لا يُجاوِرونَكَ فيها إِلّا قَليلًا؛ اگر منافقان و بیماردلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بیاساس در مدینه پخش میکنند دست از کار خود برندارند، تو را بر ضدّ آنان میشورانیم، سپس جز مدّت کوتاهی نمیتوانند در کنار تو در این شهر بمانند!»(سوره مبارکه الأحزاب آیه ۶۰) این آیات مربوط به مسائل ارجاع، اداره و فضاسازی است. فضاسازی و ایجاد فضا و جو عمومی بسیار مسأله مهمی است.
هدف چهارم، ترویج است. ترویج غیر از فضاسازی است و این دو مقوله از هم جدا هستند. گاهی فرد میخواهد فکری را ترویج و یا کتابی را تبلیغ کند. ترویج با فضاسازی از نظر ابزار، نوع و شیوه کار متفاوت است. نوع پنجم، وعظ است. یکی از مسائلی که ما اکنون در حوزهها کمتر به آن توجه میکنیم، وعظ است. گفتمان وعظی در جامعه ضعیف شده و این خطری است که جامعه را تهدید میکند.
همیشه میگوییم چرا مردم و جوانانمان اینگونه هستند؛ ولی چرا خودمان اینگونه هستیم؟! چرا در حوزهها، جوامع، رسانهها و... فضای وعظ بسیار ضعیف است؟ یکی از مهمترین ادبیات گفتاری ائمه اطهار(ع) ادبیات وعظی بوده است؛ تذکر به موت، تذکر به آخرت، تذکر به افعال و... بوده است. وعظ مردم را متوجه و آگاه میکند. یک زمانی به منبرها واعظ میگفتند و درست نیز میگفتند، ولی این واژهها را ما امروز استفاده نمیکنیم. حتی گاهی به یک منبری که واعظ گفته میشود ناراحت میشود و میگوید من واعظ نیستم. در حالی که اگر فرد واعظ خوبی باشد باید افتخار کند.
ما باید گفتمان وعظ را ترویج و احیا کنیم. سازمانهای فرهنگی و حوزه علمیه باید به این موضوع توجه کند. ما اگر میتوانستیم واعظانی تربیت کنیم که کارشان موعظه باشد، بسیار خوب بود. آقای مشکینی در بیان وعظی فرد بسیار مؤثری بود. شهید مدنی فرد أثرگذاری بود. اینها علما و فقهای ما بودند و کرسی وعظشان کرسی وعظ سازندهای بود. امروز ما جای خالی اینها را احساس میکنیم.
فضای جامعه ما تشنه این مطالب است. تشنه به یاد آوردن موت، آخرت و مباحث امیرمؤمنان(ع) است. یک زمانی منبریهای، منبر خود را با قطعهای از مباحث امیرمؤمنان(ع) شروع میکردند که بسیار مبحث مهم و شیوه خوب و به جایی بود؛ ولی این شیوه از یاد رفته و کنار گذاشته شده است.
بخش چهارم، فقه مربوط به شیوه برقراری ارتباط است. یک زمانی برقراری ارتباط یک ارتباط بسیار خوب و گفتمان محض است. یک زمانی نیز ارتباط ارتباط عاطفی و دوستی است. گاهی روابط عاطفی، انسانی و گاهی نیز تحریک احساسات و جنسی است. یک زمانی تحریک احساسات جنسی نیست، بلکه تحریک احساسات دینی، قومی و طایفهای است. تمام اینها مباحث مربوط به شیوه برقراری ارتباط است. آیا ارتباط ارتباط عالی و گفتمانی، ارتباط تحریکی ـ تحریک عاطفی، انسانی، جنسی و قومی، دینی و... ـ است که تمام این مباحث باید بحث شود.
بخش پنجم، بحث ابزار فقه فضای مجازی است که شامل سخت و نرم افزار میشود. تحت این مبحث نیز بحث تولید چه سخت افزار و چه نرم افزار را بیان کردهایم. بحث تولید مبحث بسیار مهمی است. این موضوع بحث فقهی بسیاری دارد که مربوط به حوزه میشود. بنده کاری به مباحث فنی ندارم و در این زمینه بحث نمیکنم، بلکه بحث فقهی آن را میکنم که تولید چه نوع ابزار ـ نرم افزار و سخت افزار ـ مربوط به فضای مجازی چه حکمی دارد که در اینجا نیز تولید کلان و جزئی مطرح است. حتی تولید کیفیت آن نیز بحث فقهی است.
بحث دوم، بحث عرضه نرم افزار است. یعنی نرم افزار تولید شده چگونه عرضه شود. ممکن است تولید یک نرم افزاری جایز باشد ولی عرضه این نرم افزار تولید شده محدودیت فقهی داشته باشد. گفته میشود که تنها در این سطح، بخش یا مخاطب عرضه شود که این خود نیز بحث فقهی بسیار مفصلی است. بحث سوم در تولید ابزار، فقه مربوط به بهره برداری از ابزار چه سخت و چه نرم افزار است.
آنچه بیان کردم فهرست مباحث فقه فضای مجازی است که این موضوع را به اهل تحقیق و پژوهشگران عرضه میکنیم. امروز وظیفه حوزههای علمیه است که درباره این مباحث تحقیق و پژوهش کنند. ما تکلیف الهی داریم که به این مباحث بپردازیم. مدیران حوزه باید طلاب را توجیح کرده و به این سمت هدایت کنند؛ به سمت تحقیق در این عرصهها. البته نخست باید در عرصه تدریس عرضه شود. گاهی هُل دادن طلاب جوان به این سمت تضعیف وقت است. وقتی طلبه تازه کار وارد این مباحث شود هر قدر نیز کار کند آنچه نتیجه میگیرد چیز قابل بهرهبرداری نیست. این مباحث باید در حوزه تدریس و گفته شود.
یکی از مراکز تخصصی حوزه عدهای از طلاب را مؤظف کرده بود که درباره یک مبحثی تحقیق و پژوهش کند از بنده نیز خواستند که درباره برخی از کارهای پژوهشی نظر بدهم. چند نمونه از این مقالات را نگاه کردم و تذکراتی را بیان کردم و به مدیران نوشتم: «نه وقت خودتان را تضعیف کنید و نه عمر این طلاب بیچاره را!» کار اینها فقه تخصصی نیست. شما نخست چند استاد کارکشته حوزه را پیدا کنید و از آنها بخواهید و برایشان شرایط فراهم کنید.
این مؤسسات کلان ما این وزارتخانههای پرپول ما که برای همه چی حاضرند پول خرج کنند، حاضر نیستیم برای پژوهشهای دینی پول خرج کنند. دولتها وقتی پژوهشهای دانشگاهی مطرح میشود چه بودجههای برای پژوهشهای دانشگاهی هزینه میکنند، ما این موضوع را نیز نفع نمیکنیم و کاملا به جاست و تصدیق میکنیم و دست دولت نیز درد نکند، ولی سئوال این است که جای پروژههای تحقیقاتی حوزوی در نظام بودجهای مملکت ما کجاست؟ تحقیق و پژوهش کار میخواهد و هزینه دارد.
یک فردی را میخواهید پنج سال بر روی یک موضوعی فقهی تحقیق و پژوهش کند، خب این فرد از کجا معاش کند و هزینه زندگی خود را تأمین کند؟! باید کتاب بخرد و این طرف و آن طرف سفر کند تا بتواند تحقیق کند. ولی کجاست؟ یک نمونه بیان کنید که گفته شود برای پروژههای تحقیقاتی و پژوهشی حوزه علمیه فلان بودجه تصویب شد. این خدماتی است که باید توجه شود.
البته بنده نمیخواهم صحبتی کرده باشم که تعریضی به برخی از بزرگان باشد، خیر. آنها کار خودشان را میکنند و خدا سایهشان را از سرمان کم نکند ولی این کاری است که باید انجام گیرد؛ یعنی تخصص بودجههای مناسب برای پروژههای تحقیقاتی فقهی.
البته برخی سئوال میکنند شما در عرصه فرهنگ، اقتصاد و... چه کردید، ما سئوالمان این است که شما دولتیها چه کردهاید؟! چه بودجهای را برای این کار اختصاص دادهاید؟ چندبار از حوزه و علمای حوزه درخواست کردید که کمیتههای علمی پژوهشی از اهلش را تشکیل دهد؟
باید از اهلش باشد نه اینکه فلان مدیرکل یا رییسی رفیقش یا طلاب تازه کار را معرفی کند و بگوید فلانی کارشناس فلان مسأله است. مگه قضیه دیمی است که هر کسی هر فردی را معرفی کند. مگر هر فردی میتواند دین شناس باشد. وقتی میگوییم این فیلم پر از اشکال است میگویند این را کارشناس دیده است. کدام کارشناس؟ کارشناس حوزوی. خب این کارشناس حوزوی را چه کسی میشناسد؟ کجا ارزیابی شده است؟ کجا کارش این بوده است؟
عرض ما این است که باید در این عرصهها زمینههای کار فراهم شود و حوزه علمیه قم در طول 37 سال انقلاب بیشترین تولید را در مسائل دینی در سراسر جهان داشته است. ما در هیچجای دنیا چه در اروپا، چه در آسیا، چه در جهان تشیع، اهلسنت، مسیحیت، یهود و... پژوهشهای دینی نو، اساسی، ریشهای و گسترده به تعداد کیفیت و کمیت حوزه قم نداریم. حوزه اینها را در چه شرایطی تولید کرده است؟
برخی مؤسسات تحقیقاتی در طول 37 سال پولی که از نهادهای دولتی و شبه دولتی گرفته به یک میلیارد نمیرسد، در حالی که دهها پروژه تحقیقاتی را تولید و به جامعه عرضه کرده است. با این شرایط حوزه توانسته تولید کند. یعنی با کمترین هزینه و بیشترین تلاش بحمدلله تولیدات بسیار خوب و گستردهای داشته است، ولی اینکه هنوز خیلی کمبود داریم حرف درستی است. ولی آنهایی که نیاز دارند باید نیازهای خود را به حوزه عرضه کنند. از حوزه درخواست کنند و این موضوع را به شکل سازمان یافته انجام دهند. نه اینکه هر فردی به عنوان کارشناس حوزوی مطرح شود، بلکه باید دید این فرد کجا ارزیابی شده است.
/993/502/ر