حلم و صلح احیاگر دین
به گزارش خبرگزاری رسا، چهاردهمین یادداشت از سلسله نوشتارهای حضرت آیت الله صافی گلپایگانی به شرح زیر است:
شخصيّت والاي حضرت امام حسن مجتبي عليه السلام آن پيشواي عاليقدر، بسيار عظيمتر از آن است كه امثال حقير بتوانيم با نگارش مقالهای آن را شرح دهيم يا درباره آن كتابی بنگاريم.
* از نگاه دانشمندان اهل سنّت
علاوه بر دانشمندان و نويسندگان بزرگ شيعه، علماء و بزرگان اهل سنت كتب بسياري در شرح احوال و تاريخ زندگي آن حضرت نوشته شده، و در ده ها كتاب تاريخي، روايي، تفسير، اخلاقي، تراجم و ...، فضايل و مناقب آن بزرگوار را بيان كرده اند؛ كتبي نظير: «صحيح بخاري»، «صحيح مسلم»، «سنن ترمذي»، «سنن ابن ماجه»، «طبقات ابن سعد»، «سنن ابي داود»، «خصايص نسايي»، «جامع الصّغير»، «مصابيح السنّة»، «اسعاف الرّاغبين»، «نورالأبصار»، «تذكرة الخواص»، «الاتحاف»، «كفاية الطّالب»، «شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد»، «مرآة الجنان»، «ملتقي الأصفياء»، «نظم درالسمطين»، «فرايد السّمطين»، «سيرة حلبيه»، «اسد الغابة»، «الاستيعاب»، «الاصابة»، «تاريخ الخلفاء»، «الفصول المهمّة» و ....
اينك براي رعايت اختصار، ترجمه قسمتهايي از كتاب «اهل البيت»(1)، تأليف «توفيق ابوعلم»(2) كه يكي از تازهترين تأليفات اهل تسنّن در سال 1390 هجري قمري است و در مصر نگاشته شده است را با اندك اضافاتي نقل ميكنيم:
* فضايل بيشمار
اهل تشّيع و تسنّن، به اتّفاق بر اين عقيدهاند كه آن حضرت، يكي از اصحاب «كساء» است كه آيه «تطهير» در شأن آنان نازل شد؛ و طبق حديث متواتر «ثقلين»، عدل قرآن، و نيز يكی از چهار نفری است كه پيغمبر صلّیالله عليه وآله او را برای مباهله با نصارای «نجران»، حاضر فرمود.
«اسامة بن زيد» روايت كرده كه پيغمبر صلّي الله عليه وآله فرمود: اين دو (حسن و حسين)، پسران من، و پسران دخترم هستند. خدايا! من آنها را دوست دارم؛ پس، آنها را دوست بدار و هر كه آنها را دوست ميدارد، دوست بدار.
«عايشه» نقل كرده كه: «اِنَّ النَّبِيَّ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ كانَ يَأخُذُ حَسَناً فَيَضُمْهُ اِلَيهِ ثُمَّ يَقُولُ: «اللّهُمَّ إنَّ هذا ابْني وَ اَنَا اُحِبُّهُ فَاَحِبَّهُ وَ اَحِبَّ مَنْ يُحِبُّهُ»(3)
«انس بن مالك» ميگويد: حسن عليه السّلام بر پيغمبر صلّي الله عليه وآله وارد شد. خواستم او را از پيغمبر صلّي الله عليه وآله دور سازم كه پيامبر صلّي الله عليه وآله فرمود: «واي بر تواي انس! پسرم و ثمره زندگي ام را واگذار. هر كه او را اذيّت كند، مرا اذيّت كرده؛ و هر كه مرا اذيّت كند، خدا را اذيّت كرده است.»
* مكارم اخلاق
امام حسن عليه السّلام در خانه وحي، پرورش يافت و در مدرسه توحيد، و در آغوش لطف و مرحمت جدّش پيغمبر صلّی الله عليه وآله وسلّم مورد تربيت قرار گرفت.
ايشان در مكارم اخلاق و خوی پسنديده و روش نيكو، نمونه بود و يكي از علل محبوبيّت فوقالعاده آن حضرت، همان اخلاق كريمهاش بود كه همگان او را به خاطر داشتن صفات حميده ميستودند.
ادب، حِلم، فصاحت، صداقت، سخاوت، شجاعت، تقوا، عبادت، زهد، تواضع و ساير خصايص ستوده، همه در او جمع، و خُلق و خوی محمّدی در او ظاهر و هويدا بود.
* خوف از عذاب الهی
امام حسن عليه السّلام عابدترين مردم عصر خود، و زاهدترين و فاضل ترين ايشان بود. هنگامي كه قصد حج ميكرد با پاي پياده و چه بسا با پاي برهنه عزيمت میفرمود. وقتی وضو میگرفت بدنش به لرزه میافتاد، و رنگش زرد میشد، و درهيچ حال، ذكر خدا را ترك نميكرد. پارسا و بردبار و با فضل بود و از خدا خوف داشت.
* زهد بینظیر
زهد امام به حدّی بود كه تمام اسباب حب و دلگرمي به امور دنيوي و نعم آن را ترك فرمود و به خانه آخرت و منزلگاه پرهيزكاران اقبال و توجّه داشت و چنان بود كه خود فرمود: «مَنْ عَرَفَ اللهُ اَحَبَّهُ، وَ مَنْ عَرَفَ الدُّنْيا زَهَّدَ فيها، وَ الْمُؤْمِنُ لايَلْهُو حَتّي يَغْفُلَ، اِذا تَفَكَّرَ حَزَنَ»(4)
امام عليه السّلام از حكومت و زمامداری، به خاطر حفظ مصلحت اسلام و مسلمانان چشمپوشی كرد. هر گاه امام، مرگ و جايگاه انسان را در ذهن خويش تداعی میكرد، ناخودآگاه میگريست و نيز وقتي كه ثعب و نشور و گذشتن از صراط را به خاطر ميآورد، گريه ميكرد. و زماني كه عَرْضِ بر خدا را در موقف حساب متذكّر ميشد، در ميان ناله و صيحهاي كه داشت، بي هوش ميشد.
* نمايش رحمت الهي
امام حسن مجتبي عليه السّلام مانند جدّش پيغمبر صلّي الله عليه وآله نمونه بارز رحمت الهي بود كه دلهاي نااميد و اندوهناك را پر از اميد و رحمت ميكرد. او به ديدار ضعيفان ميرفت؛ بيماران را عيادت ميكرد؛ در تشييع جنازهها شركت ميفرمود؛ دعوت مسلمانان را اجابت ميكرد و اهتمام او بر اين بود كه مبادا كسي از ايشان رنجيده خاطر شود. از سوي آن حضرت، به احدي بدي و آزاري نميرسيد. با فقيران همنشين ميشد و بدي را با نيكي پاسخ ميداد.
* حلم امام
امام حسن عليه السّلام به تمام معنا، انساني واقعي، و نمونه كامل خلق نيكوی پيغمبر صلّیالله عليه وآله بود. غضب، او را به هيجان نميآورد و امور شخصی ناخوشايند، او را تكان نمیداد. تحت تأثير خشم، كاری انجام نمیداد و عمل آن حضرت همواره تداعیگر اين آيات شريف بود كه: «وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ وَالْعافينَ عَنِ النّاسِ وَاللهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ»(5)؛ «وَلا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلاَالسَيِّئَةُ، اِدْفَعْ بِالَّتي هِي اَحْسَنُ»(6)
آن حضرت، هر چه از دشمنانش ميديد، با صبر و گذشت و عفو، پاسخ میداد؛ تا آنجا كه «مروان حكم» يكی از خبيثترين دشمنان اهلبيت عليهم السّلام، حلم و بردباري آن حضرت را به كوه تشبيه كرده بود.
او مانند جدّش، در حلم و گذشت و عفو، نمونه جهانيان بود. تاريخ، از اخلاق او نوادري را حفظ كرده است و بر اين دلالت دارد كه او در طليعه اخلاقيّين و بنيانگذاران ادب و اخلاق، در جهان اسلام قرار دارد.
* محّبت به مردم
آن حضرت، شيرينبيان، خوشمعاشرت و با الفت و محبوب بود. پير و جوان، و عموم مردم او را برای خصايص حميدهای كه داشت، دوست ميداشتند. همواره به مردم، عطا و بخشش میكرد؛ چه از او درخواست میكردند و چه تقاضايی نميكردند.
پس از نماز صبح تا طلوع آفتاب، در تعقيب مینشست، سپس به ديدار كسانی كه ميبايست ميرفت، و به آنان مهر و محبّت مينمود. وقتي نماز ظهر را ميخواند، در مسجد مينشست و به مردم علم و ادب ميآموخت.
اين بود قطره اي از فضايل و مناقب امام حسن مجتبي عليه السّلام كه بيش از آن است كه بتوان بيان كرد. در پایان چند بیتی را به محضر آن امام بزرگوار تقدیم میدارم:
آن که حریمش حَرَم کبریا است * خاک درش کعبه اهل وفا است
آن که سراپا همه لطف است و مهر * و آن که دلش منبع فیض خدا است
شخص شرف گوهر بحر کَرَم * و آنکه رُخش آینه حقنما است
اُسوه حلم است و مُدارا و صبر * مظهر بخشایش و صلح و صفا است
عین کمالات و خصال نکو * معدن ایثار و گذشت و حیا است
آن که پس از شاه ولایت على * مقصد و مقصود ز دو انّما است
آیه تطهیر و فمن حاجّک * سورهاى از منقبتش هل اتى است
عالم تفسیر و بطون کتاب * گواه آن کریمه قل کفى است
در کف امرش همه کون و مکان * تابع فرمان جنابش قضا است
ز ابر عطایش همگان بهرهمند * غمزدگان را کرمش غمزدا است
همچو نبى صاحب صفح جمیل * مُلتزم عهد الست و بلى است
صاحب این وصف و علامات کیست؟ * کاین همهاش قدر و مقام و بها است
سبط مهین حافظ شرع مبین * سیّد خوبان حسن مجتبى است
پینوشتها:
1. صفحات 415- 263.
2. رئيس مجلس اداره مسجد «السيّدة نفيسه»، وكيل «وزارة العدل» و ازدانشمندان مطّلع.
3. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله حسن را ميگرفت و به خود ميچسباند و ميفرمود: «خدايا به درستي كه اين پسر من است. من او را دوست دارم، پس تو او و دوستدار او را دوست بدار.»
4. اهل البيت، توفيق ابو عَلم، ص 296؛ هر کس خدا را بشناسد، او را دوست خواهد داشت و هر کس دنيا را شناخت، به آن بيميل و رغبت خواهد شد و مؤمن، لهو و لعب تا [از قيامت] غافل شود و چنانکه تفکر کند، غمگين ميشود.
5. سوره آل عمران، آيه 134؛ و فرو برندگان خشم و در گذرندگان از مردم كه خداوند نيكوكاران را دوست دارد.
6. سوره فصلت، آيه 34؛ نيكي و بدي مساوي نيستند، تو بدي را به روشي كه نيكوتر است برطرف نما./1323/د102/ج1