تمسک به ثقلین؛ تنها راه سعادت جامعه بشری
به گزارش خبرگزاری رسا، نوزدهمین یادداشت از سلسله نوشتارهای حضرت آیت الله صافی گلپایگانی به شرح زیر است:
ما مسلمانان بر آن عقيدهايم كه قرآن، نور و رحمت و هدايت به سوي خير و سعادت است و كافيتر و جامعتر از آن دستوري براي بشر نيامده و نخواهد آمد و جامعه انساني با وجود احكام قرآن و مكتب اسلام به هيچ نظام و قانون ديگري احتياج ندارد.
* تمسّک به ثقلین، تنها راه سعادت جامعه بشری
شكّ نداريم كه اگر تعاليم قرآن به اجرا درآيد، نقاط ضعف و نابسامانيهايي كه زندگي جوامع بشري را فرا گرفته، مرتفع خواهد شد و برادري و عدل و داد، جهان را فرا خواهد گرفت.
بنابراين، وظيفه ما است كه به حكم حديث شريف و متواتر: «اِنِّي تارِكٌ فِيكُمْ الثَّقَلَيْنِ كِتابَ اللهِ وَعِترَتِي ما اِن تَمَسَّكتُم بِهما لَن تَضِلُّوا اَبَداً»(1) به قرآن و عترت پيامبر صلّيالله عليه وآله وسلّم متمسّك شويم و رسالت قرآن را به جهانيان برسانيم؛ مبدأ و مقصد انجام حركات و نهضتها، اقدامات و انقلابهاي اصلاحي را، تعاليم قرآن قرار دهيم؛ و همواره آن را نقطه شروع و نقطه پايان، مصدر هدايت و منبع جهش بدانيم؛و در تمام شؤون و نواحي زندگي فقط به قرآن و عترت رجوع نماييم و آن را يگانهميزان و قانون محترم و واجب الإتّباع دين و دنيا دانسته، در هيچ اقدام و هيچ حالی از آن غافل نگرديم.
* ملاک تشخیص جامعهی اسلامی از جوامع دیگر
تشخيص اجتماع اسلامي از جوامع ديگر به اين است كه مصدر افكار و افعال و سلوك اجتماعي، تربيتي، تجاري، سياسي و مبدأ تحرّك و محور تمام فعّاليّتهاي علمي و صنعتي و اصلاحي، «قرآن» و «سنّت» باشد؛ از اين رو، اگر مسلمانان بتوانند چنين انقلابي در جهان اسلام و در جوامع خود به وجود آورند، آينده آنان سعادتبخش و مقرون به رستگاري و آزادي خواهد بود و براي ابلاغ رسالت اسلام به جهانيان و نجات بشر از اين همه سرگرداني و گمراهي، لياقت و شايستگي خواهند يافت.
* لزوم همراهی عمل با عقیده به کمال قرآن
متأسّفانه برخي از مسلمانان، هدايت قرآن را تمام و جامع و شامل ميدانند؛ ولي در مقام عمل به تعاليم ديگر گرايش پيدا ميكنند و مكتبهاي غير اسلامي، و افكار و آراء و دستور زندگي خود را از جاهاي ديگري اقتباس مينمايند و سپس سعي دارند با تأويل و توجيه نصوص، كتاب و سنّت را با آن افكار و تعاليم، موافق معرّفي نمايند. چنانچه برخي در استفاده از آيات قرآن، اخبار و احاديث را ترك كرده و روايات را كنار ميگذارند و بدينگونه بين قرآن و عترت جدايي مياندازند و به اجماع فقها و فهم و استظهارات بزرگان، اعتنا نميكنند، كه بيشك هدف آنان از اين روش، پيدا كردن معاذير و دستاويزهايي براي پيروي از نظريّات مأخوذ از ديگران و تقليد از اجانب و مكتبهاي غرب يا شرق است.
اينها در روشني تعاليم اسلام گام برنميدارند، و روشي كه دارند، آنان را از قرآن دور، و جمال زيباي اسلام را مستور، و هرج و مرج فكري و اعتقادي و پراكندگي ايجاد ميكنند.
اينها را بايد به كيفيّت صحيح و طريق مستقيم استفاده و استنباط از كتاب و سنّت، راهنمايي كرد؛ و از توجيه و تأويل و هم چنين تقليد از افكار بيگانگان و مكتبهاي مادّي و ضعف شخصيّت، برحذر داشته و آنان را به استقلال فكر و تعقّل و تأمّل و پيروي از علم تشويق نمود.
* اهل قرآن
گروه دیگری از مسلمانان که بر صراط مسقیماند، كساني هستند كه به طور جدّي و قاطع، قرآن را منبع هدايت و يگانه كتاب راهنماي دنيا و آخرت ميدانند؛ و از هيچ مكتب و مصدر ديگري حاضر به اقتباس برنامه زندگي نيستند و متون و نصوص كتاب و سنّت را محترم شمرده و به حلال و حرام و واجب و مستحب و مكروه آن ايمان آورده و قرآن را راهنمايي براي همه ميدانند. اين افراد را ميتوان اهل قرآن و امّت قرآن خواند؛ و اينها هستند كه ميتوانند جمله «وَالقُرآنُ كِتابي»(2) را بگويند.
اين جمعيّت، جمعيّت وفادار به قرآن و خواهان اجراي كامل احكام قرآن هستند؛ هر چند وفاداري و فداكاري آنان يكسان نيست و امتحانات و حوادث، معلوم ميسازد كه تا چه حد و تا كجا و به چه مقدار براي قرآني شدن اجتماع، فداكاري و اقدام ميكنند.
آيا به همان عقيده قلبي وبحث علمي در اين موضوع، قناعت كرده يا حاضرند قدم به جلو گذارند و واقعاً هدايت اسلام را بر مسايل زندگي از اخلاق و معاملات، تربيت، اقتصاد و... تطبيق نمايند و به اخطارات و انذارات و بشارتها و تعاليم قرآن توجّه كنند؟
وظيفهاي كه اين دسته در مقابل دين و قرآن دارند اين است كه: قرآن را مايهی نشاط فكري و برنامه عمل و حركت قرار داده و تصميم بگيرند كه در هيچجا و هيچ مورد از آن منحرف نشوند و تنها به اين كه قرآن، زينت اوراق مصاحف و محور بحثها و مطالعات علمي و فقهي و تحقيقي است و از خواندن و نوشتن و شنيدن آن، زبانها و دستها و چشمها و گوشها مستفيض ميشود، اكتفا نكرده و اجراي احكام قرآن را ـ كه كتاب عمل و كتاب دين و دنيا و برنامه حيات است ـ هدف خود قرار داده و به آن اهميّت بدهند؛ دين و احكام آن را به عقايد و عبارات و جنبههاي فردي و روحي محدود نسازند و در هر رشتهاي احكام قرآن را مطاع و مرجع دانسته؛ و دنيا و آخرت خود را با احكام آن اداره كنند.
* لزوم حاکمیت قرآن در همه برنامهها
تا وقتي كه اين وضع در جوامع مسلمانان به وجود نيايد و افراد غيور و با همّت براي تحقّق اين مقصد، كمر همّت نبندند و صادقانه و مخلصانه، تلاش و جهاد ننمايند، از بحث علمي و اعتقادي بيعمل، هدايت و رهبری قرآن بر كرسي تسلّط مطلق بر تمام شؤون بشر، مستقر نميشود. از اين رو بايد كاري كرد كه آفتاب اسلام در عرصههاي گوناگون زندگي مسلمانان پرتو افكن شده و جلوهی نفوذ و رسوخ اشعّه آن در نواحي متعدّد حيات آنان آشكار گردد.
مادام كه دنيا قرآن را در اجتماع مسلمانان، مرجع امور و مصدر نهضت و تحرّك نبيند، از حقيقت اسلام و قدرت آن در سازندگي مترقّيترين اجتماعات چيزي نميفهمد.
دنيا به ما ميگويد: اگر چنانچه شما مدّعي هستيد كه از امّت حضرت خاتم الانبياء صلّي الله عليه وآله وسلّم ميباشيد؛ اسلام را دين خدا و قرآن را كتاب خدا و قانون حكومت و اجتماع و تجارت و حيات و موت ميدانيد و به آن ايمان داريد و نقص و ناتمامي در آن فرض نميكنيد، پس چرا ريزهخوار خوان ديگران شده و پاي ركاب ديگران ميدويد و كوركورانه نظريّات و آرا و مباني و راه ديگران را گرفته و ترويج ميكنيد؟
* بزرگترین خدمت به اسلام و قرآن
در عصر حاضر، بهترين و بزرگترين خدمتي كه هر مسلمان بايد به اسلام و قرآن بنمايد، اين است كه: با محدود كردن قرآن در دايره عبادات و چهارديواري مساجد و جدا كردن آن از اجتماع و امور دنيا ـ كه يك فكر خطرناك غربي و بيگانه از اسلام است ـ مبارزه كند و مفاهيم و مقاصد وسيع اسلامي را ترويج و تبليغ نمايد؛ تا هر جا، هر مقام و هر مجمع، سازمان و مؤسّسهاي، مظهر تعاليم اسلام گرديده و جامعه اسلامي با سرعت هر چه بيشتر ترقّي نمايد.
پینوشتها:
[1]. بحار، ج 35، ص 184، ح 2؛ همانا من در ميان شما دو چيز گرانسنگ باقي ميگذارم، کتاب خدا و عترتم مادام که به آن دو تمسّک جوييد هرگز گمراه نخواهيد شد.
2. قرآن کتاب من است.
/1323/د102/ج1