بررسی مفهوم «فرهنگ مقاومتی» مبتنی بر الگوی «اقتصاد مقاومتی»
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی اندیشکده راهبردی تبیین، اصطلاح «اقتصاد مقاومتی» اولین بار در دیدار کارآفرینان با مقام معظم رهبری در شهریور سال ۱۳۸۹ مطرح گردید. در همین دیدار، رهبر معظم انقلاب «اقتصاد مقاومتی» را معنا و مفهومی از کارآفرینی معرفی و برای نیاز اساسی کشور به کارآفرینی نیز دو دلیل «فشار اقتصادی دشمنان» و «آمادگی کشور برایی جهش» را معرفی نمودند. رفتهرفته این اصطلاح به گفتمانی در سطح مسئولان و عموم مردم تبدیل شد و تاکنون نیز تأکیدهای مقام معظم رهبری دراینباره ادامه دارد؛ چنانکه سال ۱۳۹۵ از سوی ایشان به «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» نامگذاری شد و در سالهای قبل نیز -خصوصاً از عنوان سال ۱۳۸۸ به بعد- عناوینی همچون «اصلاح الگوی مصرف»، «تولید ملى و حمایت از کار و سرمایه ایرانی» و مانند اینها گرچه صریحاً به اصطلاح اقتصاد مقاومتی اشاره نداشتند، اما از «الزامات اقتصاد مقاومتی» بودهاند.
اما مسئلهی «مقاومت» و «مقاومسازی» به حوزهی اقتصاد محدود نمیشود و در سایر حوزههای کلان کشور نیز قابلطرح است. بهعبارتدیگر هر جا که سخن از «آسیبپذیری» مطرح باشد، «مقاومسازی» نیز قابلطرح است. بدیهی است که امروز یکی از مهمترین عرصههای مورد آسیب در جامعه، عرصهی حیاتی «فرهنگ» است.
قابلذکر است که «اقتصاد مقاومتی» نیز دارای ابعاد فرهنگی است و دو حوزهی «اقتصاد مقاومتی» و «فرهنگ مقاومتی» دارای تأثیر و تأثر متقابل هستند. اما موضوع و هدف این مقاله بررسی ابعاد فرهنگی اقتصاد مقاومتی نبوده و این موضوع در جای خود باید موردبررسی قرار گیرد.
این نوشتار با استفاده از مباحث موجود در گفتمان «اقتصاد مقاومتی» بر آن است تا تبیینی از مفهوم «فرهنگ مقاومتی» ارائه نماید.
الف. تعریف فرهنگ مقاومتی
در آغاز با ذکر تعریفی از اقتصاد مقاومتی در بیانات مقام معظم رهبری، مفهوم کلی این اصطلاح را تبیین و سپس فرهنگ مقاومتی را تعریف مینماییم.
تعریف اقتصاد مقاومتی: «اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که در شرایط فشار [اقتصادی و سیاسی]، در شرایط تحریم [اقتصادی]، در شرایط دشمنیها و خصومتهای شدید، میتواند تعیینکننده رشد و شکوفایی [اقتصادی] کشور باشد.» «اقتصاد مقاومتی معنایش این است که ما یک اقتصادی داشته باشیم که هم روند رو به رشد اقتصادی در کشور محفوظ بماند، هم آسیبپذیریاش کاهش پیدا کند. یعنی وضع اقتصادی کشور و نظام اقتصادی جوری باشد که در مقابل ترفندهای دشمنان که همیشگی و به شکلهای مختلف خواهد بود، کمتر آسیب ببیند و اختلال پیدا کند.»
با تجزیه مطالب فوق میتوان نکات اصلی زیر را استخراج کرد:
• اصل اقدامات خصمانه دشمنان
• کاهش آسیبپذیری از اقدامات خصمانه دشمنان
• رشد و شکوفایی بدون توقف
با توجه به اینکه اقتصاد مقاومتی عمدتاً به مقاومت در حوزهی «اقتصادی» و تا حدودی «سیاسی» شناخته میشود، «فرهنگ مقاومتی» را میتوان به تناظر سه نکتهی فوق به این نحو تعریف نمود.
فرهنگ مقاومتی فرهنگی است که میتواند با کمترین آسیبپذیری نسبت به اقدامات خصمانهی دشمنان فرهنگی، بیشترین رشد و شکوفایی فرهنگی را در کشور فراهم نماید.
فرهنگ مقاومتی فرهنگی است که میتواند با کمترین آسیبپذیری نسبت به اقدامات خصمانهی دشمنان فرهنگی، بیشترین رشد و شکوفایی فرهنگی را در کشور فراهم نماید.
در ادامه به «مؤلفهها» و «الزامات» فرهنگ مقاومتی برگرفته از «بیانات مقام معظم رهبری در جلسهی تبیین سیاستهای اقتصاد مقاومتی»(۲۰ اسفند ۱۳۹۲) پرداخته میشود.
ب. مؤلفهها
1. حمایت از تولید ملی و درونزا
حمایت از تولید ملی یکی از ارکان مهم اقتصاد مقاومتی است. در بحث تولید کالا و خدمات اقتصادی، شناخت تولید ملی سادهتر از کالا و خدمات فرهنگی است. زیرا طبق یک تعریف ساده و متداول در علم اقتصاد، کالا و خدماتی که در خاک یک کشور تولید میشود و یا به دست مردمان یک کشور تولید میشود، تولید ملی آن کشور محسوب میشود که معمولاً آنرا با GDP یا GNP یا علائم مشابه نشان میدهند. اما در کالا و خدمات فرهنگی علاوه بر عوامل ظاهری همچون محل تولید یا نیروی کار، «محتوا»ی کالا و خدمات نیز مطرح است. ممکن است یک محصول فرهنگی تماماً توسط نیروی کار داخلی تولید شده باشد اما به لحاظ محتوا، «غیر ملی» یا حتی «ضد ملی» باشد. ازاینرو در «ملی» دانستن یا ندانستن یک کالا یا خدمت فرهنگی، موضوع محتوا، یک امر مهم و حیاتی است. درواقع تولید ملی در عرصهی فرهنگ، بیشتر در تولید «محتوای ملی» معنا پیدا میکند. محتواهایی با مضامین «عدالتمحوری»، «ظلمستیزی»، «حمایت از مظلوم»، «دوری از فسادهای اخلاقی»، «تحکیم خانواده» و مضامینی از این قبیل. مطابق این معنا، حمایت از تولیدات «واقعاً ملی» در مقابل آثار «غیر ملی» و «ضد ملی» یکی از وظایف عموم مردم محسوب میشود.
از طرف دیگر در بحث اقتصاد مقاومتی، دولت به تعبیر مقام معظم رهبری «خودش یک مصرفکنندهی بسیار بزرگی است.»[۵] که باید مسئلهی مصرف تولیدات داخلی را بر خود فرض بداند. متناظر این نکته در فرهنگ مقاومتی، میتوان به نقش سازمانهای فرهنگی کشور همچون «صداوسیما» اشاره کرد که بزرگترین تولیدکننده یا از زاویهای دیگر، بزرگترین مصرفکنندهی تولیدات فرهنگی است. لذا این سازمانها نیز بهطریقاولی نسبت به مردم، باید حمایت از تولیدات «واقعاً ملی» را جز واجبات خود بدانند.
2. توانایی مقاومت در برابر عوامل تهدیدزا
یک رکن اساسی و مهم در اقتصاد مقاومتی، مقاوم بودن اقتصاد در مقابل توطئهی دشمن است. نکتهی مهم در «فرهنگ مقاومتی»، توجه به تفاوت «تهدیدهای سخت» و «تهدیدهای نرم» یا به عبارتی تهدیدهای عمیق است. اگر نفوذ و فشار دشمن در عرصهی اقتصادی، بیشتر در حوزهی تحریمهای «بانکی»، «تجاری»، «نفت و گاز»، «حملونقل» و «فناوری، باهدف ضربه زدن به «تولید ملی»، «رونق اقتصادی»، «عبور از رکود اقتصادی» «اشتغال» و «رفاه» است، توطئهی او در عرصهی فرهنگی به دو نوع فناوری و محتوایی وجود دارد که در فناوری بیشتر حالت سلبی و در بعد محتوایی بیشتر حالت ایجابی دارد.
عوامل تهدیدزای سلبی -همچون مسئلهی تحریمها در اقتصاد- در عرصهی فرهنگ نیز وجود دارند. ۱۹ شبکهی رادیو و تلویزیون ایران از روز ۲۴ مهر ۹۱ از روی ماهواره هاتبرد به دستور یوتلست مالک هاتبرد قطع شد. این شبکهها شامل پرس تی وی، شبکه خبر، العالم، کوثر، تلویزیون قرآنی، سحر ۱ و ۲ و جام جم ۱ و ۲ بودند. هرچند «ونسا اوکانر» مسئول مطبوعاتی یوتلست اعلام کرده است که قطع رادیو و تلویزیونهای ایران در راستای اجرای طرح تشدید تحریمهای اتحادیه اروپا علیه این کشور بوده و ادعا شده که دستور کمیسیون اروپا پشت این جریان بوده است، اما برخی شنیدهها حاکی از آن است که اتحادیه اروپا چنین تحریمی را پیشبینی نکرده و تحت فشار لابی آمریکا و صهیونیست این کار انجام شده است.
تحریم فیلمهای ملی (به معنی صحیح کلمه) و آثار فاخر ایران در فرآیند اکران بینالمللی، و یا نادیدگی تعمدی این آثار در جشنوارههای بینالمللی از تهدیدهای متداول سلبی که میتوان به آن اشاره کرد. یکی از مصادیق این عملکرد، تحریم اکران بینالمللی فیلم محمد رسولالله (ص) است که به گفتهی عوامل فیلم، در برخی موارد آن پای کارشکنی لابیهای عربستان در میان بود.
فعالیتهای تهدیدزای فناورانه، علاوه بر حوزهی ماهوارهها در حوزهی فضای مجازی نیز وجود دارد. موارد احتمالی همچون قطع اینترنت، تحریم سایتهای ایرانی، تحریم شبکههای اجتماعی خاص، و مانند اینها. موارد اینچنین لزوم خودکفایی و عدم وابستگی در خصوص زیرساختهای فناوری همچون «فرستندهی ماهوارهای ملی» و «شبکهی اینترنت ملی»را مجدداً یادآوری میکند.
عوامل تهدیدزای ایجابی که اکثراً در حوزهی محتوایی معنا پیدا میکند، بیشتر در حوزهی مسائلی از قبیل «باورها»، «ارزشها»، «سبک زندگی»، «هویت خانواده»، «الگوسازی» و مانند اینهاست. لذا مقاومت و نفوذ ناپذیری در این عرصه نیز در حوزههای مذکور معنی پیدا میکند که عمدتاً از طریق «رسانهها» اعمال میگردد که توضیح آن در این نوشته نمیگنجد اما به عنوان مثال ساخت فیلمهای ضد ایرانی و ضد اسلامی همچون آرگو (۲۰۱۲)، سنگسار ثریا (۲۰۰۸)، پرسپلیس (۲۰۰۷)، سیصد (۲۰۰۶)، و مانند اینها که بعضاً توسط جشنوارههای معروف بینالمللی برجستهسازی میشوند ازجمله مصادیق بارز تهدیدات ایجابی است. همچنین ارائهی الگوهای شخصیتی جذاب و توخالی، مطابق آنچه آنها در قالب شخصیتهای سینمایی همچون «سوپرمن»، «بتمن»، «زن شگفت انگیز» و…. نشان میدهند، از دیگر مصادیق تهدید فرهنگی ایجابی است.
.3تکیه بر ظرفیتهای داخلی
در فرهنگ مقاومتی، علاوه بر منابع و ظرفیتهایی همچون ظرفیتهای علمی، انسانی، مالی و طبیعی- که عمدتاً در مباحث اقتصادی مطرح میشود، فرهنگ ایرانی- اسلامی دارای منابع و ظرفیتهای عظیم محتوایی است. محتوایی که برگرفته از سوژههایی با مبنای واقعی است و برای مخاطبان در عین جذابیت، آموزندگی دارند. در اینجا برای ایجاد تصور از گسترهی این ظرفیت عظیم به برخی از موارد آن اشاره میشود:
• سوژههایی از پیش از اسلام همچون زندگی پیامبران الهی از حضرت آدم و ماجرای خلقت تا طوفان نوح، از حکایتهای حضرت ابراهیم تا ماجراهای حضرت موسی و سرگذشت حضرت عیسی و…؛ مواردی مانند فیلم «ابراهیم خلیل الله(ع)» به کارگردانی محمدرضا ورزی، فیلم سینمایی «ملک سلیمان نبی(ع)» به کارگردانی شهریار بحرانی
• سوژههایی از صدر اسلام همچون بعثت، دعوت پیامبر، جنگهای پیامبر، و…؛ مواردی مانند فیلم «محمد رسول الله(ص)» به کارگردانی مجید مجیدی
• ایدههایی از دوران زندگی ائمهی اطهار از حکایتهای شگفت زمان امیرالمؤمنین (ع) تا صلح راهبردی امام حسن (ع)، از داستانهای قیام سیدالشهدا (ع) تا فعالیتهای آشکار و نهان سایر ائمه که زندگی هر یک از این بزرگواران سرشار است از قضایای جذاب و حکمتآمیز؛ مواردی مانند مجموعهی تلویزیونی «امام علی(ع)» و «مختارنامه» به کارگردانی داوود میرباقری، مجموعهی تلویزیونی «ولایت عشق» به کارگردانی مهدی فخیم زاده، پویانمایی «شاهزادهی روم» به کارگردانی هادی محمدیان
• ایدههایی از دوران ابتدای غیبت تا دوران انقلاب همچون زندگی دانشمندان و نخبگانی مانند ابنسینا، شکوفایی عصر صفوی، و…
• سوژههایی از دوران پهلوی و ظلم و فسادهای آن و در مقابل، مبارزات دلیران انقلابی همچون فدائیان اسلام، آیتالله سعیدی، طیب حاج رضایی و…؛ مواردی مانند مجموعهی تلویزیونی «ابوعلی سینا» به کارگردانی کیهان رهگذار، مجموعهی تلویزیونی «معمای شاه» به کارگردانی محمد رضا ورزی
• سوژههایی از دوران انقلاب بهویژه اوجگیری مبارزات امام راحل و مردم تمام نقاط کشور؛ مواردی مانند فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» به کارگردانی محمدحسین مهدویان
• سوژههایی از دوران دفاع مقدس همچون رشادتهای قهرمانان جوان بسیجی، همتها، باکریها، باباییها، زینالدینها، شهدای غواص و…؛ مواردی مانند مجموعهی تلویزیونی «آخرین روزهای زمستان» و فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمد حسین مهدویان
• سوژههای نسبتاً اخیر همچون فتنه، شهدای هستهای، مجاهدتهای دانشمندان در دوران تحریم، سرگذشت زیبا و جذاب مدافعان حرم و…؛ مواردی مانند فیلم سینمایی «قلادههای طلا» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی
• حتی سوژههایی از آینده همچون شکست نهایی رژیم صهیونیستی و آزادی قدس شریف، افول آمریکا، اتحاد جهان اسلام، و…؛ مواردی مانند پویانمایی «پیام راشل کوری» به کارگردانی فرهاد عظیما
که نمونههای انگشتشماری ازسوژههای ساخته شده ذکر شد و هزاران سوژهی دیگر در ژانرهای گوناگون تاریخی، جنگی، حماسی، رمانتیک، و… وجود دارند که قابلیت تولید آثار فاخر فرهنگی را دارد.
این در حالی است که هالیوود و دستگاههای رسانهای غرب در خلأ چنین سوژههایی از عالم واقع، دست به دامان هر سوژهی شبهتاریخی میشوند تا به خود و تاریخ خود هویت بدهند و خود را در چشم مردم جهان، قهرمان و عزیز جلوه دهند.
در فرهنگ مقاومتی نیز دو راهکار «فرهنگسازی» و «اقدام عملی» در مدیریت مصرف کالا و خدمات فرهنگی قابلتعقیب است. در راهکار اول میتوان موضوع «سواد فرهنگی» و «سواد رسانهای» را عنوانی در حوزهی چگونگی مدیریت مصرف فرهنگی مطرح کرد و «رسانهها» در این مورد نقش اساسی دارند.
4.لحاظ کردن رویکرد و مدیریت جهادی
مطابق دیدگاه مقام معظم رهبری، «جهاد فقط به معنای حضور در میدان جنگ نیست؛ زیرا هرگونه تلاش در مقابله با دشمن، میتواند جهاد تلقّی شود. البته بعضی ممکن است کاری انجام دهند و زحمت هم بکشند و از آن، تعبیر به جهاد کنند. اما این تعبیر، درست نیست. چون یک شرط جهاد، این است که در مقابله با دشمن باشد. این مقابله، یکوقت در میدان جنگِ مسلّحانه است که «جهاد رزمی» نام دارد؛ یکوقت در میدان سیاست است که «جهاد سیاسی» نامیده میشود؛ یکوقت هم در میدان مسائل فرهنگی است که به «جهاد فرهنگی» تعبیر میشود… پس، شرط اوّلِ جهاد این است که در آن، تلاش و کوشش باشد و شرط دومش اینکه، در مقابل دشمن صورت گیرد.» بنابراین، واژهی «جهاد» وقتی در کنار واژهای دیگر به کار میرود به معنی تلاش بیوقفه و خستگیناپذیر در آن زمینه، در مقابل دشمن است. این دشمن ممکن است نظامی، اقتصادی و فرهنگی مانند آن باشد که در مقابل هر نوع دشمن، جهاد متناظر با آن معنا پیدا میکند. ازاینرو در مسئلهی دشمنی فرهنگی، جهاد فرهنگی مطرح میشود.
مدیریت جهادی، چیزی غیر از فعالیتهای اداری روزمره و متداول مجموعههای دولتی و غیردولتی است. درواقع برخی امور بهطورمعمول و حتی بدون نیاز به مسئولین ردهبالای یک وزارتخانه یا سازمان فرهنگی، پیوسته در حال انجام گرفتن است. اما آنچه موجب تحول در عرصهی فرهنگ میگردد «مدیریت جهادی» است. لذا فرهنگ مقاومتی در ابعاد مدیریتی آن، به مدیریت جهادی نیاز دارد نه صرفاً ادارهی امور عادی. مثال بارز این نکته در عرصهی سینما مشاهده میشود. با صِرف حضور منفعلانهی مسئولان در مواجه با فیلمنامههای دریافتی، کاری از پیش نمیرود. مدیریت جهادی در مجموعههای مردمی متعدد همچون مساجد، پایگاههای بسیج، اردوهای جهادی فرهنگی، مجموعههای مستندساز و انیمیشنساز ساکن در شهرهای گوناگون، و… قابلمشاهده است. در میان سازمانهای دولتی، میتوان به مدیریت فعالانه و جهادی بنیاد فارابی در حوالی سال ۱۳۸۷ با تولید آثار فاخری همچون «ملک سلیمان» و «راه آبی ابریشم»، و یا شبکهی تلویزیونی «افق» اشاره کرد.
علاوه بر نکات فوق، مقام معظم رهبری در نوروز ۱۳۹۳، فعالیت جوانان و تشکلهای انقلابی در نقد منطقی و نشان دادن نقاط ضعف به مسئولین، را یکی از مصادیق «مدیریت جهادی درزمینهی فرهنگ» برمیشمارند.
5. مردممحوری
در خصوص مردمیبودن فرهنگ، دو تعبیر در میان جامعهی فرهنگی وجود دارد. برخی با شعار «مردمیبودن فرهنگ»، کنار گذاشتن نظارت دستگاههای مسئول و سپردن این مهم به خود هنرمندان و اصناف فرهنگی را دنبال میکنند. از آن سو، عدهای حضور واقعی اقشار گوناگونی را که بعضاً کمتر موردتوجه قرار میگیرند، به معنای مردمیبودن عرصهی فرهنگی میدانند.
مطابق رویکرد دوم، مردمیبودن در ۳ عامل مهم «سوژهها»، «تولیدکنندگان» و «مخاطبان» آثار فرهنگی قابل برجستهسازی است. در برخی جشنوارهها یا فعالیتهای فرهنگی، حضور ظرفیتهای جوانان و مردمان بااستعداد شهرها و روستاهای دور از مرکز در این سه بخش را میتوان مشاهده کرد.
«جشنوارهی مردمی عمار» بهعنوان نمونهای از رویکرد دوم، در هر سه عنصر یادشده و حتی عنصر چهارمی تحت عنوان «توزیع مردمی» مشغول به فعالیت است. این جشنواره در سال ۸۹ با هدف روشنگری در خصوص فتنهی ۸۸ و تحریم آثاری با این موضوع شروع به کار کرد و هماکنون قریب به ۲۰ هزار اکران مردمی با موضوعات گوناگون در سراسر کشور دارد و هرسال چندین هزار اثر به جشنواره ارسال میشود.
موضوعاتی درقالب دستهبندی موضوعی: مدافعان حرم، جهاد فرهنگی، اقتصاد مقاومتی، جنگ جنگ تا پیروزی، فتنه ۸۸، استکبارستیزی، تاریخ انقلاب و ملت قهرمان و…
جریانهای اینچنین نشان از ظرفیت بالقوه فعالان فرهنگی مردمی و انگیزه و استعداد جوانان مؤمن و انقلابی دارد که در صورت فراهم بودن زیرساختها و وجود مشوقها، قادر به کنشگری در فرهنگ مقاومتی هستند.
6.اصلاح الگوی مصرف
مقام معظم رهبری در خصوص ضرورت اصلاح الگوی مصرف در اقتصاد مقاومتی میفرمایند: «یک مسئله هم در اقتصاد مقاومتی، مدیریت مصرف است. مصرف هم باید مدیریت شود. این قضیهی اسراف و زیادهروی، قضیهی مهمی در کشور است. خب، حالا چگونه باید جلوی اسراف را گرفت؟ فرهنگسازی هم لازم است، اقدام عملی هم لازم است. فرهنگسازیاش بیشتر به عهدهی رسانههاست… بخش عملیاتیاش هم به نظر من از خود دولت باید آغاز شود… حقیقتاً در کار مصرف، صرفهجوئی کنید.»
در فرهنگ مقاومتی نیز دو راهکار «فرهنگسازی» و «اقدام عملی» در مدیریت مصرف کالا و خدمات فرهنگی قابلتعقیب است. در راهکار اول میتوان موضوع «سواد فرهنگی» و «سواد رسانهای» را عناوینی در حوزهی چگونگی مدیریت مصرف فرهنگی مطرح کرد و «رسانهها» در این مورد نقش اساسی دارند. در کنار رسانهها، آموزشوپرورش مطرح است که در سالهای اخیر با اختصاص درسی تحت عنوان «سواد رسانهای»، گامی شایسته در این خصوص برداشته است. در راهکار دوم نیز همانطور که ذکر شد، کلیهی سازمانها و دستگاههای فرهنگی خصوصاً صداوسیما بهعنوان بزرگترین مصرفکنندهی فرهنگی مدنظر هستند.
در ذیل راهکار «اقدام عملی»، مدیریت مصرف فرهنگی جامعه از طریق نظارت مؤثر بر «صدور مجوز» به تولیدات فرهنگی امری حیاتی است. زیرا تمامی تولیدکنندگان فرهنگی به نحوی ملزم به دریافت مجوز برای فعالیت خود هستند و برای هر محصول یا خدمت فرهنگی، وزارتخانه یا سازمانی مسئول نظارت و اعطای مجوز است. طبیعتاً در صورت عملکرد صحیح و مؤثر این مجموعهها، مصرف فرهنگی جامعه بهینه میگردد. مسئلهای که از عدم اهتمام به آن، با تعبیر «ولنگاری فرهنگی» یاد میشود و نمونهی بارز آن در تولیدات سینمایی بهوضوح قابلمشاهده است.
7. فسادستیزی
»اینکه ما اقتصاد مقاومتی را مطرح کردیم، خب، خود اقتصاد مقاومتی شرایطی دارد، ارکانی دارد…. تصور نشود ما میتوانیم سرمایهگذاری مردمی و کار سالم مردمی داشته باشیم، بدون مبارزهی با مفاسد اقتصادی…»
همانطور که در فساد اقتصادی، افرادی به نام اشتغالزایی، ایجاد کار و کارآفرینی، تسهیلات بانکی را دریافت میکنند اما کار واقعی انجام نمیدهند، در عرصهی فرهنگی –خصوصاً صنعت سینما به دلیل بودجهی موردنیاز بالا- نیز تلاش برای تأمین بودجه از نهادها و ارگانهای دولتی و خصوصی به نام تولید آثار فاخر و ارزشی و درواقع به کام شخصی خود وجود دارد. سمت دیگر این مسئله، عدم تخصص مسئولان مربوطه در تشخیص محصول ارزشی واقعی از شبه آن و یا در مواردی ذینفع بودن آنها است که درواقع مکمل این فرآیند فاسد است.
همچنین شبکههای غیررسمی موجود در تولید و توزیع یا به تعبیری مافیای تولید و توزیع آثار فرهنگی نقش قابلتوجهی در فعالیت اهالی فرهنگ دارند. این شبکهها با رویکردی انحصارطلبانه، فعالیتهای صنفی را جهتدهی میکنند و بهطور غیررسمی تعیین میکنند که کدام عوامل در کدام پروژه اجازهی فعالیت دارند و کدام عوامل در کدام پروژه اجازه فعالیت ندارند. در مرحلهی تولید به تشخیص خود، یک یا چند نفر از عوامل تولید را تحریم میکنند و یا در مرحلهی توزیع، آثار فرهنگی مدنظر خود را بایکوت میکنند که از آن به «تحریم داخلی» یاد میشود.
مفاسد دیگری همچون تکثیر غیر قانونی آثار فرهنگی(عدم رعایت مالکیت معنوی)، فسادهای اخلاقی و مانند اینها نیز وجود دارد که در تمامی موارد -که تنها به برخی از آنها اشاره شد- و بهطور خاص در انواع «جریانی» و «جمعی» بهصورت باند فساد و مانند آن، ضرورت نظارت و مراقبت دقیق، «شفافسازی» و «ایجاد شرایط رقابتی واقعی»(خروج از بایکوت روشنفکری) از سوی مسئولان نظارتی وجود دارد.
۸- تمرکز بیشتر بر کالاها و خدمات فرهنگی دارای مزیت نسبی و کمتر آسیبپذیر
در اقتصاد مقاومتی به دلیل تکانههای عامدانهی بازار نفت و تحریمهای نفتی، «کاهش وابستگی به نفت» و «اتکا به اقتصاد دانشبنیان» بهصورت دو مورد مکمل هم مطرح است. موضع کلی قابل انتزاع از این نکته این است که از برای مقاومسازی، کالاها و خدماتی که آسیبپذیری کمتری از دشمن دارند و درعینحال کشور در آنها دارای مزیت نسبی است، بهجای کالاها و خدماتی که این دو ویژگی را ندارند، جایگزین شود. این نکته در فرهنگ مقاومتی نیز مطرح است و تا حد زیادی در خصوص رسانهها برجسته میشود. در شرایطی که شبکههای ماهوارهای ایرانی تحریم میشوند، فیلمهای سینمایی فاخر و نشانگر هویت واقعی ایران و اسلام بایکوت بینالمللی میشوند، کتابهای روشنگرانهی نویسندگان مسلمان اجازهی انتشار نمییابند، استفادهی حداکثری از «فضای مجازی» میتواند بهعنوان یک فرصت راهبردی مطرح شود.
طبیعتاً کنشگری در حوزهی فضای مجازی مستلزم فراهم نمودن زیرساختهای فضای مجازی (در بُعد فناورانه) و افزایش تخصص و مهارت نیروهای فعالین این حوزه (بُعد انسانی) در کنار اتکا به محتوای غنیِ موجود است.
جمعبندی
این نوشتار درصدد بود تا در شرایطی که بنا بهضرورت و فوریت، عموماً تمرکز بر مسئلهی اقتصاد است، رویکردی نو در موضوع فرهنگ تحت عنوان «فرهنگ مقاومتی» ارائه دهد. بدین منظور از الگوی «اقتصاد مقاومتی» برای تعریف مفهوم و تبیین مؤلفههای فرهنگ مقاومتی استفاده شد. بنابراین «فرهنگ مقاومتی فرهنگی است که میتواند با کمترین آسیبپذیری نسبت به اقدامات خصمانهی دشمنان فرهنگی، بیشترین رشد و شکوفایی فرهنگی را در کشور فراهم نماید.» مؤلفههای این فرهنگ به تناظر مؤلفههای اقتصاد مقاومتی این موارد قابلذکر است: حمایت از تولیدات ملی (به لحاظ محتوایی)، توانایی مقاومت در برابر عوامل تهدیدزا همچون تحریم شبکههای ماهوارهای تا تولید فیلمهای ضد ایرانی، تکیهبر ظرفیتهای داخلی خصوصاً ظرفیت سوژههای ایرانی اسلامی، لحاظ کردن مدیریت جهادی، مردممحوری در مراحل سوژه، تولید و توزیع، اصلاح الگوی مصرف و افزایش سواد رسانهای و دقت در صدور مجوزها، فسادستیزی و مبارزه با مافیای تولید و توزیع، تمرکز بیشتر بر کالاها و خدمات فرهنگی دارای مزیت نسبی بیشتر و آسیبپذیری کمتر همچون فضای مجازی.
در خلال تبیین مؤلفههای فرهنگ مقاومتی، تلاش شد به راهکارهای قابلاجرا در هر مؤلفه نیز پرداخته شود. بهطورکلی میتوان عملکرد متقابل جبههی فرهنگی داخلی و جبههی فرهنگی دشمن را در قالب چارچوب زیر جمعبندی کرد.
به دلیل اختصار تنها به ذکر چند مثال از چارچوب فوق اکتفا میشود:
۱- اقدام آفندی جبههی فرهنگی خودی در مقابل اقدام سلبی جبههی دشمن فرهنگی: همچون گسترش استفاده از فضای مجازی، در مقابل تحریم ماهوارههای ایران
۲- اقدام آفندی جبههی فرهنگی خودی در مقابل اقدام ایجابی جبههی دشمن فرهنگی: همچون ساخت فیلمی دربارهی دانشمندان جهادی صنعت هستهای، در مقابل ساخت فیلمهای ضد ایرانی و ضد اسلامی سعی میکنند فضایی پر خفقان و استعدادکُش از جامعه نشان دهند.
۳- اقدام پدافندی جبههی فرهنگی خودی در مقابل اقدام سلبی جبههی دشمن فرهنگی: همچون جمعآوری گستردهی دیشهای ماهواره، در مقابل تحریم ماهوارههای ایران
۴- اقدام پدافندی جبههی فرهنگی خودی در مقابل اقدام ایجابی جبههی دشمن فرهنگی: همچون ساخت مستند از واقعیات مثبت جامعهی ایران و ظلم و فساد ساختاری آمریکا، در مقابل ساخت فیلمهای ضد ایرانی و ضد اسلامی سعی میکنند فضایی پر خفقان و استعدادکُش از جامعه نشان دهند/841/.ت 303/س
نویسنده: سید محمدعلی شریعتزاده