۰۲ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۶:۲۰
کد خبر: ۴۹۹۹۵۲
یادداشت؛

ضرورت استمرار سیاست مردمی

سیاستمداران، نباید هر چهار سال یک بار و به وقت انتخابات، در صحنه پیدا شوند و به مردم وعده‌های خوب بدهند، بلکه باید مستمراً در ارتباط با مردم به طراحی و پیشنهاد سیاست‌های اثربخش بپردازند.
یادداشت

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از «رسالت»، این روزنامه در سرمقاله شماره امروز خود نوشت:

تجربه انتخابات ریاست جمهوری 1396 نشان داد که سیاست ما عمیقاً نیاز به چهره‌ها و تشکل‌های سیاسی خلاقی دارد که مستمراً در ارتباط با مردم به طرح و بحث درباره ایده‌های خود بپردازند. چهره‌هایی که نه درست چسبیده به انتخابات، بلکه در طول چهار سال در متن مردم به بررسی و کاوش در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی و به ویژه اقتصادی بپردازند؛ در طول چهار سال ... در طول چهار سال ... . فایده نخست و اصلی این کار آن است که سیاستمداران در جریان تعامل مستمر با مردم به خلق سیاست‌های راه‌گشا بپردازند؛ و فایده دیگر این کار آن خواهد بود که سیاستمداران خلاق در جریان این ارتباط مستمر، تعهدات و پایبندی‌ها نسبت به مردم را نیز در خود بپرورند، و این، مانع از آن شود که اگر در مصدر امور قرار گرفتند، علیه مردم عمل کنند، بلکه در یک قالب نهادین، خود را نسبت به مردم و رأی دهندگان پاسخگو نگه دارند.

خاصیت و خصلت دیگر مردمی بودن مستمر امر سیاسی این است که خط مشی‌های راه‌گشای سیاسی، معمولاً خارج از قلمرو سیاست متعارف و در متن فرهنگ عامه کشف می‌شوند؛ در جایی مانند «معدن» که مردم، ماهرانه مشغول تمشیت مسائل بسیار پیچیده زندگی خود با حقوق ماهانه یک میلیون و دویست هزار تومان هستند؛ آن هم آب باریکه‌ای که چند ماه به چند ماه پرداخت می‌شود، و دولتمردان از این نابسامانی بی‌خبرند. هر چه سیاستمداران بتوانند از مرکز دم و دستگاه متعارف سیاسی فاصله بگیرند، امکان بیشتری برای یافتن خط مشی‌های بهتر اداره کشور خواهند یافت. مشکل این است که نهادهای سیاسی،یک روند عملکرد استاندارد دارند تا بتوانند «توازن» خود را حفظ نمایند، اما، این روند باعث سرکوب هر گونه تغییر ضروری می‌گردد.

در واقع، مسئولان نهادهای سیاسی از هیچ چیز به اندازه عدم تعادل نمی‌ترسند، و به همین دلیل، گاه روندهای غیر ضروری که هیچ ربطی به مسائل مردم ندارند را صرفاً برای حفظ تعادل سازمان متبوع خود نگاه می‌دارند. در این موقعیت‌ها، وقتی مردم به عنوان عاملیت‌های ماهر اجتماعی به صحنه نظر می‌کنند، بی‌پرده، نارسایی‌ها را گوشزد می‌نمایند، و سیاستمداری که پیوسته با مردم است، این گوشزدها را در لباس نوآوری‌های سیاسی به درون سیاست تزریق می‌کند.

بدترین سوء تأثیر سیاستی که جدا از متن مردم به انتلکتولیسم خام خود ادامه دهد آن است که روی موضوعاتی سرمایه‌گذاری می‌کند که در مقیاس اجتماعی رو به زوال است و تاریخ مصرف آن گذشته؛ این مشکل ناشی از آن است که معمولاً، برای سیاستمداران آسان‌تر خواهد بود که مطابق با خواسته «مردم تصوری» خود عمل کنند تا مردمی که به امکانات موجود راضی نیستند و چشم‌اندازی گسترده از آینده دارند. وقتی دفتر مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، خاستگاه ثابت سیاستمداران حاکم می‌گردد، این تأثیر منفی را به جای می‌گذارد که سکتورهای مهمی از جمعیت را عملاً در مقابل خود می‌بیند و عملاً همان مسیر گذشته خود را می‌پیماید.

فریدریش نیچه از تمدن‌هایی حرف می‌زند که در سال‌های پایانی خود، روندی کاملاً قابل پیش‌بینی و ساده را در پیش گرفتند، در حالی که یک نیروی پر انرژی و ستیزه‌جو در همسایگی وارد سیر تکاملی آن‌ها شد و در مدتی اندک جایگزین‌شان گردید؛ نکته مورد تأکید او این بود که وقتی سیاستمداران به حفظ وضعیت کهنه رضایت می‌دهند، آینده از آن دیگران می‌شود. اگر سیاستمداران متناسب با خواسته‌های گروه‌های مختلف مردم فعالیت کنند، از این آفت انتلکتول زدگی رهایی خواهند یافت.- سیاستمداران، نباید هر چهار سال یک بار و به وقت انتخابات، در صحنه پیدا شوند و به مردم وعده‌های خوب بدهند، بلکه باید مستمراً در ارتباط با مردم به طراحی و پیشنهاد سیاست‌های اثربخش بپردازند؛ یک فایده دیگر حضور مستمر سیاستمداران در میان مردم، کمرنگ شدن پندار «سیاست افسانه‌ای» نزد مردم است و این به نفع خود سیاستمداران نیز هست. 

یکی از بزرگ‌ترین افسانه‌های مورد علاقه مردم مربوط به یک سیاستمدار بی‌تجربه است که ناگهان و به شکلی قهرمان گونه و به اتکاء استعداد ذاتی خود، دفتر سیاست را ورق می‌زند. امروز این ایده از «کاریزما»، جذابیت بسیاری دارد، ولی واقع آن است که این گونه افراد می‌توانند ایده پردازان یا خطیبان سیاسی خوبی باشند، ولی معلوم نیست بتوانند سیاستمدارانی با کارایی «پایدار» باشند. به واژه «پایدار» تأکید دارم، چرا که اعمال سیاست ثمربخش در یک دوره چهار ساله، به چیزی بیشتر از توان ایده پردازی و نوآوری نیاز دارد؛ نیاز به ایجاد شبکه روابط اقتدار برای اجرای سیاست‌ها دارد. در واقع، طرح یک ایده راه‌گشا در یک موضوع خاص، در مقایسه با پروردن آن ایده به الزاماتش و تبدیل آن به یک برنامه اجرایی، و همچنین برقراری ارتباطات ضروری با کسانی که باید آن برنامه را اجرا کنند، به مراتب ساده‌تر است.

سیاست، فن تنظیم روابط اقتدار در دو حیطه رسمی و غیر رسمی است، و کسی که در این زمینه توان قابل ملاحظه‌ای نداشته باشد، نمی‌تواند بیشتر از یک ایده پرداز سیاسی محسوب شود. استعداد منحصر به فرد، و حتی سال‌ها تجربه، برای اعمال حکمرانی اثربخش کافی نیست. شبکه کارآمدی از روابط انسانی لازم است تا چرخ سیاست را در یک مقیاس ملی به گردش در آورد.- اغلب،کسانی که احوالات چهره‌های بزرگ سیاست را روایت می‌کنند، تنها مایل‌اند شرح دهند که مثلاً، چگونه آن‌ها زندگی خود را در یک بیغوله آغاز کرده‌اند، و ناگهان با دریافت رشحاتی به تمام افکار راه‌گشای سیاسی خویش دست یافته‌اند، اما، آن‌ها معمولاً، بیان نمی‌کنند که سیاستمداران بزرگ، چه مجاهدت‌ها و خون دل‌ها را بر خود هموار کرده‌اند، و به مرور، در ارتباط با کف جامعه و شمار بسیاری از کنش‌گران و فعالان اجتماعی، پیام خویش را به مردم رسانده‌اند و آن‌ها را به مرور، با خود همراه کرده‌اند. معمولاً سخن از یک داروی معجزه‌آساست. نه؛ سیاست چنین نیست. سیاست صحیح و حکمرانی خوب، الزاماتی در قعر جامعه دارد که به سهولت به دست نمی‌آید./۱۳۲۵//۱۰۲/خ

ارسال نظرات