قطر اولین قربانی باج دهی عربستان به آمریکا
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از فارس، بامداد دوشنبه 15 خرداد 1396برابر با 5 ژوئن 2017، شاهد شکل گیری موج جدیدی از بحران در جنوب خلیج فارس بودیم. اختلافات دیپلماتیک بین قطر با کشورهای عربستان، امارات، بحرین و مصر که منجر به قطع روابط دیپلماتیک کشورهای مذکور و متعاقب آنها کشورهای لیبی، تونس، مالیو و دولت مستفی یمن و حتی جزایر موریس در آقیانوس آرام با کشور قطر گردید.
بستر شکل گیری این اختلاف با فاش شدن سخنان امیر قطر در مورد ایران و حزب الله، بوجود آمد. در این سخنان که بعدا توسط دولت قطر انکار گردید، امیر قطر به نقش و جایگاه ویژه ایران بعنوان یک قدرت منطقه ای و بین المللی اشاره کرده بود و تقابل با این کشور را به صلاح هیچ کشور منطقه ای ندانست و به توسعه و تقویت روابط قطر با ایران اذعان نموده بود. از سویی دیگر حزب الله لبنان را یک گروه مردمی و مورد حمایت کشور لبنان دانسته بود که در خط مقدم مبارزه با گروههای تروریستی قرار دارد. این سخنان با مواضع جدی عربستان و امارات روبرو شد.
اما علت اصلی ادامه این موج رسانه ای علیه قطر و پیامدهای دیپلماتیک آن، سفر ترامپ به عربستان و باج 500 میلیاردی( 480 میلیارد دلاری) رژیم سعودی به آمریکا می باشد. گویی قرار بوده است که قطر نیز در این باج دهی همراه عربستان باشد.
ریشه اختلافات قطر و عربستان:
قطر و عربستان به دلایل اختلافات مرزی و ارضی در منطقه، همواره درگیر تنش های سیاسی و دیپلماتیک بوده اند. این اختلافات از سال 1981 بصورت جدی آغاز گردید. زمانی که منطقه غرب آسیا درگیر جنگ عراق و ایران بود و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به دنبال اتخاذ مواضعی مشخص بودند که عمدتا همراهی با رژیم بعثی عراق بود و این مواضع تا حدودی مورد قبول قطر نبود. بعبارتی دیگر قطر دارای مواصع معتدل تری بود و به دنبال حل و فصل دیپلماتیک مخاصمه مذکور با استفاده از پتانسیل شورای همکاری خلیج فارس بود.
از سویی دیگر قطر و عربستان بدلیل اختلافات مرزی و ارضی در منطقه خلیج فارس( ابوالخفوس، جزیره حالول و خور العدید)،درگیری های حادی داشته اند. بطوریکه در سال 1992 این تنش ها به درگیری های نظامی نیز کشیده شد که دو قطری و یک نفر عربستانی کشته شدند.
این اختلافات در موضوع تحولات منطقه ای از جمله سوریه و یمن نیز وجود دارد. قطر اگر چه در ائتلاف سعودی علیه یمن حضور داشت، اما در ادامه و به بن بست رسیدن اوضاع یمن، اختلافات این کشور با عربستان بالاگرفت. در موضوع سوریه نیز در مواردی چون حذف بشار اسد، حضور ایران و روسیه، حمایت از جبهه النصره و ... با عربستان اختلافات جدی داشت.
اما یکی از مهم ترین موضوعات مورد اختلاف قطر و عربستان، قدرت منطقه ای و بین المللی ایران و تعامل و عدم تعامل با این کشور بود. حتی در سال 1981 نیز قطر به تعامل با ایران توجه خاصی داشت. بعبارتی دیگر قطر همواره مواضع معتدلی در برابر ایران داشت که موضوع مناقشه عربستان با این کشور بود.
این دو کشور در اجلاس مختلف شورای همکاری خلیج فارس نیز اختلافات خود را بروز نمودند. از جمله در اجلاس شانزدهم سران که بر سر انتخاب دبیرکلی شورا با هم اختلاف پیدا کردند و قطر موقتا حضور در جلسات را تحریم کرد.
پشت پرده اختلاف عربستان با قطر:
عربستان سعودی با ماجراجویی های سیاسی که اخیرا شدت گرفته است، قصد مقابله جدی با قدرت منطقه ای و بین المللی جمهوری اسلامی ایران را دارد. این مهم در جبهه بندی های جدید سیاسی و امنیتی این کشور در منطقه کاملا مشهود می باشد. از سویی دیگر تعامل جدی و هزینه بر این رژیم با آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی و تحرکات منطقه ای در سوریه، یمن و لبنان نیز مزید بر علت می باشد.
بنابراین فتنه انگیزی این رژیم در منطقه غرب آسیا کاملا مشهود می باشد. اما این رژیم می داند که مقابله با قدرتی چون ایران، هزینه های زیادی دارد. لذا به دنبال تقسیم این هزینه بین کشورهای عربی می باشد.اما قطر بدلایلی زیر بار این هزینه ها، تا کنون نرفته است و تقابل با جمهوری اسلامی ایران را به نفع خود و منافع مشترکش نمی داند.
عربستان به دنبال ورود اساسی در حاکمیت قطر می باشد تا رژیم همراه تری داشته باشد. بعبارتی دیگر حکومتی مثل آل خلیفه در بحرین می خواهد. رژیم حاکم بر قطر به این موضوع واقف می باشد و در اتخاذ مواضع دیپلماتیک منطقه ای و بین المللی به این موضوع توجه اساسی دارد.
از سویی دیگر این دو کشور، رقابتی اساسی در نزدیکی به اسرائیل، آمریکا و انگلیس دارند. از جمله این رقابت می توان به ارتباط بین قطر با اسرائیل اشاره کرد. قطر سابقه طولانی تری در ارتباط با اسرائیل دارد. با نزدیکی عربستان به اسرائیل در چندسال اخیر، دست این دو کشور پیش یکدیگر رو شده است. لذا برای پیشبرد اهداف اسرائیل در منطقه، به همراهی و همگرایی خاص سیاسی و امنیتی مشخص و شفاف نیاز دارند. اما قطرتا حدودی رویکرد نامشخص، مبهم و دو پهلویی دارد که بر مبنای منافع مشترک این کشور با ایران و رژیم صهیونیستی اتخاذ می شود.
از سویی دیگر، قطر نسبت به دیگر کشورهای عربی جنوب خلیج فارس، موقعیت بهتری جهت مقابله با تنش احتمالی با ایران دارد و عربستان چنین موقعیتی ندارد. استقرار پایگاه هوایی آمریکا در قطر، تمرکز عملیاتی علیه ایران در این کشور، را راحت تر نموده است. لذا قطر یک جغرافیای راهبردی در مقابله با ایران در خلیج فارس می باشد و عربستان به دنبال همراهی بیشتر قطر جهت مقابله احتمالی با ایران می باشد.
ادامه این اختلاف به کجا ختم می شود؟
برای خاتمه این مناقشه، سه سناریو متصور خواهد بود؛
1. قطر دست به دامان آمریکا می شود و با یک باج درست و حسابی(بیش از 200 میلیارد دلاری)، ایالت متحده را وارد مناقشه می کند و آمریکا از کشورهای عربستان، بحرین، امارات و مصر می خواهد که با گفتگوی چندجانبه به مناقشه مذکور، پایان دهند. این سناریو یکی از مطالبات عربستان سعودی می باشد تا هزینه های امنیتی آمریکا برای این کشور، سبک تر شود.
2. شاهد یک مداخله نظامی در منطقه خواهیم بود که کشورهای عربستان، امارات،بحرین و مصر با چراغ سبز آمریکا و انگلیس، از مرز زمینی، هوایی و دریایی به حاکمیت ارضی و مرزی قطر تجاوز نظامی می کنند و رژیم حاکم در قطر را تغییر می دهند. اتخاذ رویکرد تقابلی قطر در برابر مطالبات عربستان و نزدیکی این کشور به ایران و حزب الله(بصورت واقعی)، بستر تحقق مناقشه نظامی عربستان علیه قطر را فراهم می کند.
3. این اختلاف به تحریم های شدیدتر سیاسی و اقتصادی بیشتر علیه قطر می انجامد و کلیه مرزهای موجود با کشورهای مذکور مسدود می گردد. قطر نیز در اقدامی متقابل از ائتلاف سعودی خارج می گردد و عضویت در شورای همکاری خلیج فارس را تعلیق می کند و با اتخاذ مواضعی جدید، با جبهه مقاومت در منطقه همراه می شود.البته این سناریو از احتمال تحقق کمتری برخوردار می باشد. سوابق سیاسی و امنیتی قطر در همگرایی با رژیم صهیونیستی و حمایت از گروههای تروریستی، این سناریو را غیر محتمل می کند.
پشت پرده های بحران جنوب خلیج فارس:
در این بحران تا حدودی ساختگی! زوایای مبهم بسیاری به شرح زیر وجود دارند:
1. چگونه کشوری چون قطر در یک زمان هم می تواند از داعش، القاعده، طالبان و گروههای تروریستی دیگر حماین کند و در سویی دیگر نیز حامی ایران و حزب الله باشد؟
2. قطرکشوری است که همواره حمایت های تجهیزاتی و مالی او از گروههای تروریستی مشهود بوده است و گروههای چون طالبان در آن کشور بصورت رسمی فعالیت می کنند.
3. چگونه قطر می تواند هم در ائتلاف سعودی علیه حوثی ها شرکت نماید و هم به حوثی ها کمک مالی و تجهیزاتی نماید!
4. چگونه قطر می تواند این اقدامات را انجام دهد، در صورتیکه تنها راه زمینی این کشور از عربستان می گذرد و راههای هوایی و دریایی نیز از طرف کشورهای عربستان و امارات قابل رصد و رهگیری می باشد!
5. چرا آمریکا در موضوع قطر واکنش جدی و قابل تاملی نداشته است و پایگاه هوایی این کشور در خور العدید قطر، کمافی السابق فعالیت می کند!
بنابراین می توان این سناریو را تعریف کرد که این بحران، ساخته و پرداخته آمریکا می باشد که پس از سفر ترامپ و با چراغ سبز آمریکا، در حال پیاده سازی و اجرا می باشد.
سناریویی که هدف اصلی آن، ورود ایران به بازی می باشد. بازی که یکسوی آن قطری قرار دارد که همواره حامی گروههای تروریستی بوده است و سوی دیگر آن ائتلاف آمریکایی – سعودی به اصطلاح مقابله کننده با گروههای تروریستی قرار دارند.
لذا حمایت ایران از قطر می تواند بستر بین المللی و منطقه ای ائتلاف مذکور جهت مقابله سخت با ایران به بهانه حمایت از گروههای تروریستی، را فراهم نماید. این پروژه در راستای همان استراتژی آمریکایی انزوای هر چه بیشتر ایران می باشد که توسط ترامپ، طرح ریزی شده است.
اما این بحران در هر صورت، خنثی کننده فضای مسموم منطقه ایست که رژیم سعودی با چراغ سبز آمریکا و انگلیس علیه جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت، ایجاد نموده است. البته منوط به فرصت شناسی و اتخاذ رویکرد و موضع دقیق و کارشناسانه سیاسی ایران در این بحران می باشد.
پیامدهای بحران جنوب خلیج فارس:
این بحران در صورت ادامه در سطوح منطقه ای و بین المللی، پیامدهایی خواهد داشت؛
پیامدهای منطقه ای بحران جنوب خلیج فارس عبارتند از:
1. شکل گیری تروریسم دریایی در منطقه خلیج فارس
2. پیچیده شدن تحولات امنیتی در خلیج فارس و شکل گیری تنش های امنیتی دریاپایه
3. احتمال درگیری نظامی بین قطر و عربستان
4. ایجاد اختلال در روند ترانزیت انرژی(نفت و گاز) در منطقه
5. ایجاد شکاف راهبردی در شورای همکاری خلیج فارس
6. پیچیده شدن تحولات یمن و سوریه
پیامدهای بین المللی آن نیز، افزایش قیمت جهانی گاز طبیعی و LNG خواهد بود. بعبارتی دیگر شاهد نوعی بحران انرژی در حوزه نفت و گاز خواهیم بود که منتفع نهایی آن ایالت متحده آمریکا و نفت و گاز شل (Shell) خواهد بود.
نتیجه:
نمی توان بحران سیاسی جنوب خلیج فارس را یک اتفاق فرض کرد. بلکه می بایست بعنوان یک سناریوی از قبل طرح ریزی شده مورد توجه و تحلیل قرار گیرد. قطر را نمی توان به یکباره از ائتلاف سعودی کنار گذاشت. کشوری که از هر لحاظ، یک وزنه راهبردی برای آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه می باشد. از سویی دیگر عربستان بدون چراغ سبز آمریکا، اقدامی نمی کند. لذا همراهی آمریکا و عربستان در این پروسه قابل تامل است. عربستان، قطر را قربانی می کند تا هم هزینه های امنیتی اش تعدیل شود و هم بهانه ای که سالهاست منتظر آن است، به دست آمریکایی ها بدهد. این بهانه همان اتهام همیشگی حمایت ایران از گروههای تروریستی در منطقه می باشد.(در صورت حمایت ایران از قطر که حامی و مامن گروههای تروریستی می باشد).
این بحران مقطعی است. زیرا ادامه آن به نفع شورای همکاری خلیج فارس و هیچکدام از کشورهای عربی منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا نخواهد بود.از سویی دیگر مداخله نظامی نیز پیامدهای حاد منطقه ای برای عربستان، بحرین و امارات خواهد داشت.
این بحران چه مقطعی باشد و چه ادامه دار، خنثی کننده فضای رسانه ای جهت دار رژیم سعودی علیه جمهوری اسلامی ایران می باشد. این بحران در صورت تداوم، پایان تلخ ماجراجویی های سیاسی رژیم سعودی در منطقه خواهد بود. زیرا این جدال سیاسی قطر و عربستان، پشت پرده های حمایت آنان از داعش و دیگر گروههای تروریستی چون القاعده و طالبان را بر ملا خواهد کرد.
منبع:
1. www.farsnews.ir
2. www.isna.ir
3. www. Tabnak.ir
4. www. Mashreghnews.ir
5. www.yjc.ir
6. www.presstv.ir