دستهای پشت سازمان ملل
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه رسالت، مقام معظم رهبري چهارشنبه گذشته در ديدار با اساتيد و نخبگان دانشگاهها فرمودند: - سند 2030 بايد تبيين شود - دستهايي پشت سازمان ملل دارند براي همه چيز دنيا منظومه فكري تنظيم ميكنند.
سند 2030 چيست؟ چه دستهايي پشت سازمان ملل براي همه دنيا ميخواهند منظومه فكري تنظيم كنند؟ اهداف آنها چيست؟ ايدئولوژي آنها كدام است؟ از چه مشرب فكري پيروي ميكنند؟ فكر كردن به اين سوالات و يافتن پاسخ شايسته براي تضمين استقلال ملي فوقالعاده مهم است.
براساس آنچه كه كميسيون ملي يونسكو در ايران درباره سند 2030 منتشر كرده است، يك جزوه 64 صفحهاي كه روي جلد آن نوشته شده است: سند سازمان ملل متحد، دگرگون ساختن جهان ما با دستوركار 2030 براي توسعه پايدار. از همين نيز مستفاد ميشود كه سازمان ملل قصد دارد جهان ما را دگرگون كند.
بايد ديد گون و گونه جهان ما امروز چيست و دگر آن كدام است كه سازمان ملل با اين سند و اسناد ديگر ميخواهد آن را دگرگون كند. در سند 2030 برحسب آنچه كه در فهرست آن آمده است، 17 هدف اصلي و 169 هدف ويژه تعريف شده است.
همين جزوه ميگويد رؤساي دولتها و نمايندگان آنها در سپتامبر 2015 گردهم آمدند و اين سند را تصويب كردند تا با اين سند نقشه راه جامعه بينالمللي را براي 15 سال آينده رقم زنند.
سند 2030 بدون اينكه در هيچ يك از مراكز قانونگذاري كشور به تصويب برسد، توسط دولت ايران مورد پذيرش قرار گرفته است. اين سند قطعا يك معاهده يا قرارداد يا موافقتنامه بينالمللي است، اما نه در دولت و نه در مجلس مفاد آن بررسي نشده است، اما مورد پذيرش قرار گرفته است.
سعداله نصيري قيداري، دبيركل كميسيون ملي يونسكو در تهران در مقدمه اين جزوه گفته است: كميسيون ملي يونسكو در ايران از طريق گروههاي پنجگانه تخصصي گامهاي اوليه براي عملياتي كردن سند 2030 را آغاز كرده است... توجه به آن ميتواند در تدوين سياستهاي كلان ملي موثر باشد.
اولين سوال اين است كه چطور اين معاهده بينالمللي بدون تصويب در مراكز قانونگذاري كشور مسير اجرا و عملياتي شدن را طي كرده است و دولت را موظف به تصويبنامه براي تشكيل كارگروه خاص براي اجرا نموده است.
دهها حقوقدان در دستگاههاي فرهنگي و اقتصادي و اجتماعي دولت وجود دارند كه حقوقبگير بيتالمال هستند. آنها چطور چشم خود را به اين اشكال و شبهه حقوقي بستند. چندين دكتراي حقوق در هيئت تطبيق قوانين در مجلس وجود دارد. چگونه آنها تصويبنامه مربوط به تشكيل كارگروه اجرايي سند 2030 را تاييد كردند. آنها چطور از خود نپرسيدند كه اين سند كي تصويب شده است كه حالا كارگروه اجرايي براي او ميخواهند تشكيل دهند.
چرا آنها در مورد اصل و ماهيت و چيستي سند از خود سوال نكردند تا به پاسخهاي امروز رهبري، نخبگان و دلسوزان جامعه كه اكنون در مورد فجايع سند 2030 سخن ميگويند، برسند. ديدهبانهاي ما در حوزه اقتصاد، فرهنگ و... چه ميكنند. در دهها جاي سند آمده است كه دولتها "بايد" اين كار را بكنند و آن كار را "نبايد" بكنند. اينها كي هستند كه در قالب يك سند جعلي بينالمللي به ملت ما و دولت ما بگويند اين كار را بكنيد و آن كار را نكنيد.
در مقدمه سند آمده است: ما رؤساي دولتها و كشورها به نيابت از مردمي كه به آنها خدمت ميكنيم، گردهم آمدهايم تا در مورد اهداف اجرايي جديدي براي توسعه پايدار - بخوانيد توسعه امپرياليسم جهاني به مقدرات كشورها - توافق كردهايم.
دولتها و ملتها كي و كجا اين توافق را امضا كردهاند. مجلس و دولت ما حتي يك مصوبه در اين روند نداشته است. از ايران در نشست 25 تا 27 سپتامبر 2015 در مقر سازمان ملل در نيويورك چه كسي شركت كرده كه به نمايندگي از دولت و ملت ايران اين توافقنامه را امضا كند. حضور او و امضاي او چه مشروعيتي به لحاظ قوانين كشور داشته است.
در بند 10 سند در سرفصل اصول و تعهدات مشترك، آمده است: "دستوركار جديد بر مبناي اصول و اهداف منشور سازمان ملل با احترام كامل به حقوق بينالملل تهيه شده است. اين دستوركار در اعلاميه حقوق بشر ميثاقهاي بينالمللي حقوق بشر، اعلاميه هزاره و سند پاياني اجلاس جهاني سران 2015 ريشه دارد.
سند ديگري كه در تهيه دستوركار حاضر موثر بوده، "اعلاميه حق توسعه است". اين اسنادي كه از آن ياد شده، چيست؟ نسبت آن با اسلام و قرآن و اسناد بالادستي مسلمانان كدام است؟ سازمان ملل از كدام احترام كامل به حقوق بينالملل ياد ميكند كه آمريكاييها خود را ملتزم به هيچ يك از مفاد آن حتي قراردادهايي كه خود امضا كردهاند نميداند.
رؤساي كشورهاي امضاكننده اين سند در همين بند كه ميگويد سند ديگري تحت عنوان اعلاميه حق توسعه در راه است و هنوز او را نديدهاند، چطور آن را امضا و تاييد كردهاند؟
در اسناد حقوقي سازمان ملل پيرامون خانواده، جمعيت، برابري جنسيتي تحت عنوان رعايت حقوق بشر تصريح دارد؛ همجنسبازي مشروع است، زنا عملي مشروع است و تحت عنوان كارگران جنسي طبقهبندي ميشوند و بايد حقوق هم همجنسبازان و هم زناكاران رعايت شود.
همين متون قصاص را انساني نميدانند. سوال اين است: امضاكنندگان اين سند كه برخي از آنها ازجمله ايران مسلمان هستند، چگونه ميتوانند اين اسناد را امضا كنند كه مغايرت صريح با احكام قرآن و اسلام دارد.آنها كه اين اسناد را نوشتهاند در سازمان ملل چه كساني هستند؟ چرا چهره خود را پشت امضاي رؤساي دولتها و نمايندگان آنها در سازمان ملل پنهان كردهاند؟ اهداف آنها چيست؟ جهان را به كدامين سو ميبرند؟
اينها سوالاتي است كه دولت حاضر نيست به آن پاسخ دهد. دولت اين خبط عظيم را پشت دو كلمه "حق تحفظ" پنهان كرده است. حال آن كه خود آنها مي دانند با اين همه بايدها و نبايدها در سند و تعهدات جورواجور حق تحفظي براي ما قائل نيستند.
اگر قائل بودند، هر سال جمهوري اسلامي را به خاطر اعدام قاچاقچيان، كساني كه مرتكب قتل نفس شدهاند، مجازات زناكاران و همجنسبازان و... محكوم نميكردند.با اين فجايع حقوقي كه در سند 2030 وجود دارد، دولت ترديدي نبايد در لغو و اعلام آن بكند.
متاسفانه با آن كه رويكرد شورايعالي انقلاب فرهنگي در اين مورد مشخص است، اما تاكنون خبر لغو سند منتشر نشده است. دولت در مورد پذيرش سند و تشكيل كارگروه براي اجراي آن مصوبه دارد، اما براي لغو آن تاكنون مصوبهاي براي ابلاغ نداشته است و اين مايه شگفتي است.
به هر حال رونمايي از دستهاي پشت پرده تصويب اين اسناد در سازمان ملل و عوامل آنها در كشورها ميتواند جلوي نفوذ قدرتهاي جهاني در مقدرات كشورها را بگيرد. ايران بايد پيشتاز اين حركت مستقل و هوشمندانه باشد./۹۶۹/۱۰۲/خ