صهیونیسم جهانی عامل اصلی و پشت پرده کشتار میانمار است
به گزارش خبرنگر خبرگزاری رسا، در سال های اخیر شاهد تحولات گسترده در کشورهای اسلامی و منطقه غرب آسیا بوده ایم؛ کشتار مسلمانان و جنگ های نیابتی، اقدامات استکبار جهانی و غرب برای جلوگیری از گسترش اسلام در جهان است که آخرین نوع آن، با ظهور گروهک تکفیری داعش نمود پیدا کرد.
جنایت، آزار و نسل کشی مسلمانان مظلوم میانمار در هفته های گذشته خبری بود که نه تنها قلب مسلمانان عالم، حتی انسان های آزادی خواه جهان را هم به درد آورد؛ فلسطین، یمن، بحرین، عراق، سوریه و بسیاری از کشورهای منطقه، درگیر این معضلات و ستمگری ها بوده و هستند.
درباره علل این اتفاقات، نسل کشی ها و عوامل پشت پرده این جنایات گسترده علیه مسلمانان جهان با حجت الاسلام محمد معرفت، استاد و پژوهشگر حوزه علمیه و مبلغ دینی در عرصه بین الملل، به گفت و گو پرداخته ایم که مشروح آن را در ادامه خواهید خواند.
رسا ـ سیاست استکبار مبنی بر اسلام هراسی جهانی و ارتباط آن با نسل کشی مسلمانان میانمار را تشریح بفرمایید.
غربیها، در چارچوب یک سیاست جهانی هدفمند، اسلام هراسی را در همه جا تبلیغ میکنند و کشتار میانمار در اصل، یکی از محصولات همین اسلام هراسی است. مسألهای که در میانمار مطرح است، پاکسازی قومی نیست؛ چون مسلمانان و بوداییها در میانمار از لحاظ فیزیکی شکل واحدی دارند؛ بلکه مسأله اصلی اسلام هراسی (Islamophobia) است که موجب شده مسلمانان از سوی بوداییهای افراطی میانماری مورد سرکوب و کشتار قرار بگیرند و جوامع بین المللی سکوت اختیار کنند.
اسلام هراسی اصطلاحی است که به پدیده تبعیض و مقابله با اسلام و فرهنگ اسلامی اطلاق میشود. اسلام هراسی از بدو تولد اسلام به عنوان دینی نوظهور شکل گرفت؛ اما در دوران معاصر رشد کمی و کیفی بسیار سریعی به خود گرفته است و گرایش به اسلام هراسی موجب رواج اسلام ستیزی شده است. علت این امر را میتوان احساس خطر جوامع اروپایی و آمریکایی از گسترش اسلامی دانست. گرایش روز افزون به دین اسلام در جوامع اروپایی و آمریکایی تا حدی پیش رفته است که واتیکان رسما اعلام کرده که هماکنون جمعیت مسلمانان در جهان، از جمعیت کاتولیکهای مسیحی بیشتر است و در ظرف چندین سال آینده، اسلام بزرگترین دین جهان خواهد بود.
اختلاف افکنی، میراث شوم استعمار انگلیس
کشور میانمار یا برمه از کشورهای جنوب شرقی آسیا و در همسایگی کشورهای چین، تایلند، لائوس و بنگلادش است. برمه در سال ۱۸۴۲ میلادی توسط بریتانیا اشغال و ضمیمه خاک هند، تحت استعمار قرار گرفت. استقلال برمه در سال ۱۹۴۸ میلادی مورد موافقت بریتانیا قرار گرفت و پس از استقلال به همراه منطقه آرکان، به میانمار تغییر نام داد. از زمان استقلال، این کشور شاهد یکی از طولانیترین جنگهای داخلی بوده که در آن مسلمانان تحت فشارهای شدید گروههای تندرو قرار گرفتند، به گونهای که بیش از نیممیلیون مسلمان به کشورهای دیگر مهاجرت کردند.
چنین شرایطی را در مناطق دیگری از جمله کشمیر که قیمومیت آن از سوی انگلیسها به حکومت هند واگذار شد، و همچنین در خاورمیانه و عراق پس از تجزیه امپراطوری عثمانی شاهد هستیم. این شرایط، حاصل سياست «تفرقه بينداز و حكومت كن» یا «تقسیم کن و غلبه کن» یا «تفرقه بینداز و تسخیر کن»، از معروفترين سياستهاي رژيم سلطنتي انگليس است كه قرنها در حال اجرا شدن است. از اختلاف افكنيهاي قومي و مذهبي درون كشورها گرفته تا ايجاد اختلافات و چالشها در مرزهاي كشورها و حتي تجزيه آنها با محوريت ايجاد مناقشات مرزي از جمله نمادهاي اين سياست است. شايد بتوان گفت كه يكی از ريشههای بحرانهای بسياری از مناطق جهان، برگرفته از همين سياست و مداخلات آشكار و پنهان انگليس است كه تلاش دارد تا از اين روش برای رسيدن به منافع استعماری خود بهره گيرد.
رسا ـ علل این سرکوب و کشتار مسلمانان از سوی دولت میانمار چیست؟ از طرف دیگر این کشتار و ستمگری ها به سود چه کسانی است؟
منافع دولت مرکزی میانمار
دولت میانمار به بهانه نامشخص بودن ملیت مسلمانان دست به سرکوب آنان زده است. از نظر بوداییهای افراطی و دولت، مسلمانان در این کشور دارای تابعیت میانماری نیستند؛ در سال ۱۹۸۲ میلادی قانون حقوق شهروندی به تصویب رسید که به واسطه این قانون از میان ۱۴۴ قومیت موجود در میانمار ۱۳۵ قومیت حق شهروندی دریافت کردند و ۹ دسته از اقوام اقلیت از حق شهروندی محروم شدند که بزرگترین این قومیتها، قوم مسلمان «روهینگیا» است که آنها را در دسته مهاجران غيرقانوني قرار دادند؛ زیرا میانماریها معتقدند که این افراد بنگالی هستند؛ چراکه در دوران گذشته که بنگال تحت تسلط و استعمار انگلیس بوده است، مسلمانان به میانمار آمدند و به همین دلیل آنها باید به سرزمین مادری خودشان بازگردند و از سویی هم بنگالیها معتقدند که این افراد میانماری هستند و ملیت بنگالی برای این گروه معنایی ندارد.
در پاسخ به ادعای دولت میانمار باید گفت: اسلام در قرن اول هجری وارد این سرزمین شد. مسلمانانِ میانمار از چند صد سال قبل، از طریق مهاجرت به این منطقه آمدند. این مهاجرت تا قبل از جنگ جهانی دوم نیز ادامه داشت. طیفی از این مسلمانان در منطقه آرکان ساکن شدند. پیش از اشغال این منطقه توسط انگلیس و اداره آن توسط کمپانی هند شرقی، منطقه آرکان ـ که نام آن از واژه «الرکن» عربی اقتباس شده است ـ حکومتی مستقل داشته و بعد از جنگ دوم جهانی و خروج انگلیس از منطقه جنوب آسیا بود که عملا قیمومیت این منطقه به دولت برمه واگذار شد.
علت اصلی این اقدامات وقیحانه را میتوان چنین تحلیل کرد: کشور میانمار، حاوی منابع و ذخائر غنی است؛ اما اقتصاد آن کمترین توسعه و پیشرفت را در جهان دارا است. در این میان، در پی سیاستهای گذشته این کشور، اتحادیه اروپا، سازمان ملل متحد تحریمهای اقتصادی سنگینی را علیه میانمار تصویب کرده بودند؛ بنابراین اقتصاد این کشور متأثر از چند دهه رکود، سوء مدیریت و انزوا است.
در واقع، دولت میانمار با اخراج مسلمانان یا به عبارتی همان سیاست کوچ اجباری سعی در تصاحب زمینهای مسلمانان و جذب منافع اقتصادی دارد؛ به همین دلیل، با کشتار و آتشسوزی، مسلمانان را وادار به خروج و کوچ به سمت بنگلادش و دیگر کشورهای آسیایی میکند.
منافع آمریکا
آمریکا ولع سرمایه گذاری در میانمار را دارد؛ هرچند پای کشتار فجیع هزاران انسان در میان باشد؛ از اینرو میتوان سایر عوامل را حاشیهای محسوب کرد.
از یک سو، ميانمار منابع طبيعي ثروتمندي داشته و از لحاظ استراتژيکي نیز براي آمریکا اهميت خاصي دارد؛ در نتیجه، آمریکا به کشور میانمار چشم دوخته است. سیاست آمریکا در مورد میانمار و حتی دیگر کشورهای جنوب شرق آسیا این است که خود کنترل اقتصادی و سیاسی این کشور را در دست بگیرد؛ سیاستی که دولتِ به شدت غربگرای میانمار تحت رهبری سوچی و حزبش، آن را محقق خواهد کرد. این سرمایه گذاریها قطعاً نوعی گشایش در اقتصاد درحال رکود آمریکا محسوب میشود.
از سوی دیگر، حمایت از بوداییها راهبرد جدید آمریکا برای مقابله با چین است؛ چراکه مقامات آمریکایی به این باور رسیدهاند که کشور چین تقریبا به یک ابرقدرت بزرگ در جهان تبدیل شده است و حتی به زودی در رتبهای بالاتر از آمریکا قرار خواهد گرفت. کارشناسان سیاسی آمریکا اذعان کردهاند که آمریکا باید برای قدرت روز افزون کشور چین فکری بکند؛ از همین رو شاهد هستیم مناطقی که بوداییهای تندرو در آنها اقدام به خشونت کردهاند تماماً با کشور چین نیز هممرز هستند.
با وجود این دو عامل، طبیعی است که دولت امريکا از آزار و اذيت دولت ميانمار عليه مسلمانان حمايت و يا چراغ سبز نشان دهد؛ زیرا اعتراض به کشتار مسلمانان، ممکن است این فرصت تازه را از آمریکاییها بگیرد. ضمن اینکه پاکسازی و سرکوب مسلمانان به نفع آمریکا هم هست و کاخ سفید در نبود آنها میتواند موقعیت خود را در میانمار بهتر تثبیت کند.
توطئه تشکیل منطقه مستقل برای اسرائیل بودایی در شرق آسیا
رخدادهای اخیر، وقتی در کنار یکدیگر قرار گیرند این هشدار رنگ میگیرد که شاید صهیونیسم جهانی در حال توطئهچینی برای ایجاد یک منطقه مستقل بودایی در منطقه شرق آسیا باشد. منطقه مستقلی که البته با توجه به بیکفایتی کشورهای میانمار، تبت و بنگلادش در نگهداری از تمامیت ارضی خود و نیز، همراهی سران برخی از این کشورها با خشونتهای اخیر بوداییها یک کپی برابر با اصل رژیم صهیونیستی در منطقه خاورمیانه محسوب خواهد شد. فرزند نامشروعی که از هماکنون دست به کشتار و غارت زده است و در سایه سکوت و فرافکنی رسانههای صهیونیستی جهان، در ظاهر قصد دارد مطامع یک اقلیت به ظاهر مذهبی اما افراطی را در شرق آسیا تأمین کند.
رسا ـ وظیفه مجامع بین المللی در برابر این نسل کشی چیست؟
به نظر بنده، اگر افراط گرایی بودائیان ادامه پیدا کند آينده مسلمانان در اين کشور بسيار نا اميد کننده خواهد بود. سکوت مرگبار مجامع جهانی و کشورهای غربی موجب شده تا مسلمانان میانمار ضمن زندگی در بدترین وضعیت ممکن، قربانی نسلکشی و خشونتهای قومی و مذهبی در این کشور شوند. متأسفانه موضوعاتی چون حقوق بشر و دفاع از آزادی اقلیتها و موضوع حفظ جان مردم بیدفاع و احترام به کرامت انسانی که با فطرت بشری تطبیق دارد، در جهان امروز به سنگری تبدیل شده که عمدتاً کسانی که خودشان متهمهای اصلیِ زیر پا گذاشتن این اصول هستند، پشت این سنگر پنهان میشوند و به بقیه حمله میکنند؛ بنابراین امیدی به مجامع جهانی نیست؛ اما انتقاد جدي از موضع کشورهاي عربي و اسلامي است. آنها بايد کاري انجام دهند؛ به طور مثال با تشکیل جلسه اضطراری سازمان کنفرانس اسلامی بايد مراتب خشم مسلمانان را عليه دولتهاي غربي و آمريکا ابراز کنند و آنها را به دليل اين بيتفاوتي و حمايتشان از اقداماتي که دولت ميانمار عليه مسلمانان انجام ميدهد، مورد مؤاخذه قرار دهند. در واقع، مسلمانان جهان باید دولت میانمار را تحت فشار قرار دهند.
اصلاح وضعيت اسفبار کنونی، اقدامي جدي را از سوي سازمان همکاري اسلامي و دولتهاي عربي و اسلامي ميطلبد تا به لحاظ سیاسی دولت مرکزی میانمار را مجبور کنند که حقوق مسلمانان را در نظر بگیرد و دولتهاي غربي را درباره آنچه که در اين کشور انجام ميدهند مورد سؤال قرار دهند که چرا آنها به اين بحران و فاجعهاي که عليه مسلمانان روي ميدهد، توجه نميکنند.
مسأله مهم دیگر، اینکه آوارگانی که در بنگلادش و دیگر کشورهای آسیایی هستند را همچون جمهوری اسلامی ایران با ارسال کمکهای بشر دوستانه، از لحاظ اقتصادی، مالی و فرهنگی مورد حمایت قرار دهند.
رسا ـ وظیفه علمای اسلام در این زمینه چیست؟
علمای اسلام، روحانیان و مبلغان دینی باید برای تبیین زوایای مختلف دین اسلام بیش از پیش تلاش کنند؛ زیرا دین مبین اسلام سرشار از آموزههای مبتنی بر محبت، عطوفت و رحمت الهی است. باید برای نهادینه کردن تفکر دستگیری از مستمندان تلاش شود. جهان اسلام نیاز به فراخوان علمای اسلام در حمایت از مسلمانان مظلوم میانمار دارد. باید فرصت منبر و سخنرانیها را در سراسر جهان بسیار مغتنم دانست و برای اعلام مظلومیت ملت مسلمان میانمار و افشای خوی وحشیگری مستکبران جهان، نهایت استفاده را کرد؛ لازم است در بیانیههایی، جنایات وحشیانهای که مسلمانان بیگناه را در میانمار مورد هدف قرار داده، محکوم کرد و همبستگی بیشتر با مسلمانان را خواستار شد. باید از مؤسسههای بین المللی مدعی حقوق بشری خواست تا از افراد بیگناه که زیر شمشیر ظلم قرارگرفتهاند، حمایت کنند. همچنین برای ابراز همبستگی با مسلمانان مظلوم میانمار، با توجه به بایکوت خبری این فجایع، بایسته است علمای اسلام فجایع میانمار را به صحنه جهاد تبلیغی بر علیه نظام حاکم استکباری تبدیل کنند.
در پایان، از رهبران کشورهای عربی و مسلمان درخواست میکنیم برادران مسلمان خود که تنها به خاطر کلمه «لا اله إلا الله، محمّد رسول الله» مورد شکنجه قرار گرفتهاند را تنها نگذارند./840/۴۰۴/ب2