«فرهنگ کار» و «مهارت آموزی» حلقه مفقوده آموزش عالی
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، هر جامعه ای برای رسیدن به «عدالت» نیاز به توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارد که در این میان نقش «آموزش» محوریترین اساس آن را تشکیل میدهد و پس از آن «تعهد»، «فرهنگ کار»، «مهارت» و «تخصص» در وهله بعدی هستند. زیرا اگر آموزش صحیح نباشد، کار، مهارت، تخصص و تعهد به خوبی عملی نمیشود و اگر این اتفاق صورت نگیرد، مشکلات نه تنها حل نشده بلکه افزایش مییابد.
متخصصین «آموزش» و «سیاست» بر تقدم آموزش بر سیاست معتقد هستند، بنابراین اگر بخواهیم نسلی انقلابی و متعلق به مردم داشته باشیم که خدمتگزار واقعی مردم باشند، نیاز به آموزش هست که باید به علم توجه داشت. از این رو اگر توجه عملیاتی به «علم» و «تولید علم» داشته باشیم و بتوان «مهارت» را افزایش داد، «کار» نیز افزایش مییابد و بیکاری صفر میشود و باید قبول کرد که نیروی انسانی؛ مهمترین رکن پیشرفت همهجانبه هر کشور به شمار میرود.
بنابراین؛ توجه به «سرمایه انسانی» و محور قرار دادن «نظام آموزشی» با تاکید بر «کیفیت» و «سازگاری نظام آموزشی با نیازهای توسعه اقتصادی» خود، «مهارتآموزی» را افزایش میدهد که اگر به آیندهنگری و برنامهریزی بلند مدت توجه داشته باشیم، بیکاری در جامعه رخت بر میبندد و پدیده ای به نام «نخبهگریزی» نخواهیم داشت و با «آموزش مهارتی» که افراد پیدا میکنند، در واقع به نوعی صادرات علم و نخبه را خواهیم داشت که در نخبهگریزی، فرار مغزها صورت گرفته اما در مورد دوم، تولید علم روی داده است.
بنابراین فراهم آوردن «دانش» و «مهارت»های مورد نیاز جامعه، نوعی تربیت نیروی کاری انسانی است که قدرت آفرینی، اعتبار و آبرو برای کشور است و همانطور که رهبر معظم انقلاب اشاره دارد؛ «قدرت، اعتبار و آبروی کشور بیش از هر چیز وابسته به نیروی انسانی است».
سیمون کونتزس برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 1971 معتقد است؛ 90 درصد از توسعه گذشته در کشورهای صنعتی به دلیل افزایش سرمایه نبوده است بلکه به سبب بهبود در زمینههای انسانی، مهارت، کاردانی و مدیریت بوده است. بنابراین در حال حاضر نیز شاهد هستیم که «کسب مهارت» در صدر برنامه ها و اهداف توسعهای، کشورهای بیشتر توسعه یافته میباشد و اگر هر ایرانی نیز یک مهارت را به صورت تخصصی فرا گیرد، نرخ بیکاری در جامعه بسیار کاهش مییابد. البته برای گسترش این فرهنگ، نیاز هست که «برابری درآمد» در شغلها نیز سنجیده شود.
بنابراین برای مهارتآموزی، باید از «آموزش خانواده» شروع کرد و پس از آن مهارتآموزی در پیش دبستانی و به طور جدیتر در دبستان شروع شود که در این میان گنجاندن درسهای مهارتی مرتبط با فرهنگ جامعه بسیار حائز اهمیت است. متاسفانه باید گفت که بسیاری از فرهنگهای آموزشی که در جامعه وجود دارد، کارافزا نیست، و بیشتر اتلاف استعدادهای انسانی است و فرهنگ تنبلی در جامعه رواج پیدا کرده است. ژاپن با 150 میلیون نفر جمعیت فقط با 300 هزار نفر اداره میشود و این در حالی است که ایران با جمعیتی 80 میلیون نفری، 4 میلیون پشت میز نشین دارد و این یعنی نادیده گرفتن ظرفیت انسانی و بار آوردن فرهنگ تنبلی در جامعه.
همانطور که بررسی شد، بخش عمده «بی مهارتی» و «کم مهارتی» در جامعه مرتبط با آموزش ناصحیح است؛ البته در این میان باید از نبود «برنامه جامع» که بتواند عملی شود نیز سخن راند که از مهد کودک این ضعف شروع میشود و تا تحصیلات تکمیلی ادامه پیدا میکند و کمتر به جنبه کاربردی آن توجه میشود و زمانی که افراد وارد بازار کار میشوند، از آنجایی که برنامهای جامع و آموزش صحیحی نیست؛ تنبلی گسترش پیدا میکند و در نتیجه پدیدهای در بر ندارد جز عقب ماندگی.
باید گفت در سه سند؛ "سند نظام آموزشی جمهوری اسلامی"، "سند چشم انداز" و "سند تحول بنیادین آموزش و پرورش"، تاکید آنچنانی بر «کار» و «مهارت آموزی» وجود ندارد و اگر هست، یا بسیار کلی هست و یا اگر به صورت جزئی بوده و راهکاری ارائه شده، متاسفانه اسیر «سیاستبازی»ها و خودخواهیها شده است.
به فرض مثال در سند نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران؛ تنها بیمارستانها، آزمایشگاهها و صحراها به جنبه کاربردی بودن اشاره دارد و یا در سند چشم انداز، موراد بسیار کلی بیان شده و کلیگویی شده و در خصوص تحول بنیادین آموزش و پرروش نیز میتوان گفت؛ هر چند واژه مهارت و کار زیاد به کار رفته اما خیلی راهکار عملیاتی در آن دیده نشده است؛ بهعبارتی با وجود توجه به تعلیم و تربیت، اما شاهدیم بسیاری از آموزشهای دبستانی به «خانواده» محول شده و این یک ضعف اساسی است، چراکه بسیاری از خانوارها (پدر و مادر) سواد آنچنانی ندارند و یا اگر دارند اولاً آموزش کافی برای کمک کردن به فرزند خود جهت بهبود وضعیت درسی ندارند و دوم اینکه از نظر زمانی، فرصت ندارند که هم یادگیرند و هم به کودک خود یاد دهند، چرا که در حال حاضر بسیاری از پدر و مادرها با توجه به وضعیعت معیشتی اشتغال دارند و باید کار کنند.
نکته دیگه اینکه هنور نتوانستهایم که سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را عملی کنیم و متاسفانه در گرداب سیاستبازیها گرفتاریم و این در حالی است که به دنبال اجرای سند 2030 هستیم و این یعنی «سنگ بزرگ علامت نزدن هست»، چرا که بر فرض که بخواهیم سند 2030 را اجرایی کنیم، بسیاری از زیرساختها را نداریم و بسیاری از بندهای آن با فرهنگ ما همخوانی ندارد و با توجه به سند تحول هرچند به مسئله مهارت و کار توجه شده اما هنوز هیچ تلاش جدی برای به عملیاتیسازی این سند صورت نگرفته است.
در ذیل به مولفههایی میپردازیم که متاسفانه مانع از «مهارت آموزی» و گسترش «فرهنگ کار» در جامعه شده است؛
دولت رانتیر
بهطور خلاصه میتوان گفت؛ هر دولتی که قسمت عمدهی درآمد خود را از منابع خارجی و به شکل رانت دریافت کند، دولت رانتیر نامیده میشود. معمولاً در اینگونه درآمدها خام فروشی اصل است. در ایران منابع نفتی و گازی به عنوان درآمد رانت محسوب میشود، حال آنکه در نزد اهل بیت(ع) بیشتر بر «کار» و «تجارت» تاکید شده است و لذا باید از خام فروشی دست برداشت. حضرت علی(ع) میفرماید: «تجارت کنید که تجارت کردن موجب بی نیازی از آن چیزی است که در دست مردم است. خداوند حرفه مند امین را دوست دارد. فرد مغبون [که در معاملات اقتصادی فریب می خورد] نه مورد ستایش است و نه در خور پاداش». لذا درآمد حاصل از رانت را میتوان یکی از عوامل کاهش کسب مهارت و کار دانست.
مدرکگرایی در حوزه و دانشگاه
متاسفانه مدرکگرایی در جامعه گسترش یافته و این موضوع هم در دانشگاهها رخنه کرده و هم در حوزهعلمیه. زمانی که افراد مدرکگرا میشوند، حس میکنند که داشتن مدرک یعنی، «بلد بودن کار» و «متخصص شدن» در آن رشته، حال آنکه باید بین «مدرک» و «مهارت» تفاوت قائل بود.
همچنین آفت مدرکگرایی در میان خانوادهها به مسابقه تبدیل شده و بعضاً زن و مرد در گرفتن مدرک، همدیگر را رقیب میبینند، لذا وقتی افراد مدرک دارند، اما تخصص و مهارتی ندارند و زمانی برای کاریابی وارد جامعه میشود و شغلی را پیدا نمیکند، دچار افسردگی میشوند.
بنابراین برای داشتن شغل باید «مهارت»، «سواد»، «تخصص»، «تعهد» و «استعداد» کافی داشت و این امر بهخصوص در مدیریتهای کلان مانند «وزارتخانهها» امری ضروری بوده و باید اهتمام جدی داشت. امام خمینی(ره) در این رابطه تاکید دارد: «افرادی میتوانند پستهای نظام اسلامی را بر عهده بگیرند که اولاً سواد و دانش لازم را داشته باشند، ثانیا عادل و متعهد بوده و در پی کسب مادی خود نباشند. اما این موارد کفایت نمیکند، بلکه شرط سوم این است که افراد باید کفایت لازم برای کار و توان مدیریتی را داشته باشند».
در این میان امانت داری فرد نیز مهم است و کسی که تدبیر ندارد، نباید جایگاه مدیریتی داشته باشد. امام صادق(ع) در اینباره میفرمایند: «تفاوتی در آن نمیبینم که کار را به دست خائن بسپارم یا شخص جاهل و بیتدبیر و ناوارد».
کمتوجهی به رشتههای کاربردی
متاسفانه باید گفت؛ روندی که ایران طی دههها در نظام آموزشی پیاده کرده، بیتوجهی و یا کمتوجهی به رشتههای تحصیلی کاربردی است. بارشد و گسترش برخی دانشگاهها مانند پیامنور، دانشگاه آزاد و دانشگاههای ملی، شاهد گسترش بیرویه برخی رشتهها بهخصوص در رشتههای علومانسانی بودهایم و معمولاً افرادی وارد این رشته میشوند که حد نصاب تجربی و ریاضی را نمیرسانند، لذا شاهد هستیم؛ بیشترین ورودیهای دانشگاهها، رشتههای علومانسانی است و معمولاً رشتههای انسانی نسبت به رشتههای تجربی و ریاضی، زیرساخت کمتری نیاز دارد؛ حال آنکه در کشوری مانند آمریکا، معمولاً افرادی به رشتههای علومانسانی دعوت میشوند که جزو نخبگان هستند و بیشتر افراد در کشورهای بیشتر توسعه به سمت رشتههای کاربردی سوق پیدا میکنند.
عدم تخصصگرایی
بسیاری از افراد وقتی مقداری حس تعهد پیدا میکنند، احساس وظیفه پیدا میکنند و صاحبنظر و تخصص میشوند و حال آنکه فردی که تخصصی ندارد و به کاری تعهد میدهد، مصداق بیتعهدی است. امام صادق(ع) میفرماید: «هر اهل فنی برای موفقیت در کسب و کار خود به سه مطلب نیازمند است: تخصص و باهوشی در فن و حرفه مورد نظر؛ امین(امانتداری) باشد و در کار و مال مردم ، امانت و درستی را حفظ کند. با کارفرما و صاحبکار، خوش برخورد و خوش قلب باشد». همچنین امام علی(ع) میفرماید: ارزش هر کس به چیزی (کاری و هنری) است که آن را نیکو میداند (انجام میدهد)».
متاسفانه در جامعه شاهدیم، بسیاری از افراد بدون تخصص و صرفاً از روی حس وظیفه بسیاری از مشاغل را متصدی شدهاند، حال آنکه اینگونه نباید باشد. قرآنکریم با توجه به تخصص میفرماید: «قَالَ اجْعَلْنِی عَلَی خَزَآئِنِ الاْءَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ »؛ «[یوسف] گفت: مرا سرپرست خزائن سرزمین [مصر] قرار ده که نگهدارنده و آگاهم». که میبنیم، آگاهی همان تخصص است که تعهد به بار میآورد.
نبود عرصه برای جوانان
یکی دیگر از مواردی که «مهارت سوز» است، بی توجهی به جوانان است که باعث فرار مغزها شده است و فرهنگ نخبهپروری را قبول نداریم و معمولاً افرادی که با زحمات زیاد و تلاشهای خود به جایی میرسند به آنها بیتوجهی میشود و وقتی انتقادهایی از اینگونه گزینشها برای پُستهای مدیریتی صورت میگیرد، تجربه بالای مدیران را پیش میکشند، حال آنکه این جوانان مانند شهید همت، زینالدین و دیگران بودند که مدیریت جنگ تحمیلی را عهدهدار بودند، لذا توجه به این نکته، خود امری مدیریتی است.
جایگزینی تنبلی به جای فرهنگ تلاش و کوشش
احادیث بسیاری در نکوهش تنبلی و کاهلی داریم و حتی در احادیث کار و تلاش جزو عبادت شمرده میشود؛
حضرت محمد(ص) میفرماید: «عبادت ده جز است که نه جز آن در کار و تلاش برای به دست آوردن روزی حلال است».
حضرت علی (ع) میفرماید:«به طاعت خدای سبحان دست نیابد مگر کسی که تلاش کند و نهایت کوشش خود را به کار گیرد». همچنین ایشان میفرمایند: «ارزش انسان به همت اوست، نه به ثروت او».
در اینباره قرآن کریم میفرماید: «وَ أَنْ لَیْسَ لِْلإِنْسانِ إِلاّ ما سَعی وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُری؛ و نیست از برای انسان مگر کوشش و تلاشی که انجام داده است و قطعاً ثمره کوشش و تلاش خود را خواهد دید».
با وجود این روشنگری که در ارزشهای دینی و عقیدتی وجود دارد، متاسفانه فرهنگ تنبلی در جامعه روبه گسترش است و برای رفع این «ضدفرهنگ و ضدارزش» باید از مدیران شروع کرد.
بی توجهی دولتها نسبت به دولتهای قبل
یکی از آسیبهایی که در رابطه با «مهارت» و «کار» در جامعه نمایان است، نبود برنامهای جامع برای دستیابی به اهداف بلندمدت است که هر دولتی که روی کار میآید، بسیاری از برنامهها و پروژههای دولت قبلی را یا نادیده میگیرد. قرآن کریم در این ارتباط میگوید: «وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنکَثًا»؛ «همانند آن زن (سبک مغز) نباشید که پشمهای تابیده خود را پس از استحکام وا میتابد». لذا از آنجایی که پیشرفت امری مداوم و مُمّتد است، نیاز است؛ سیر توجه به آن با برنامه بلندمدت باشد.
انتخاب شغل از روی ناچاری
یکی دیگر از مواردی که مهارت سوز است، نبود علاقه افراد به شغل آنهاست، لذا اگر انتخاب شغل از روی انتخاب و رضایت باشد، فرد به سمت «مهارت آموزی تخصصی» گرایش پیدا میکند. امام صادق در این زمینه میفرماید: من دوست دارم مرد در طلب رزق، حرفه مند و ماهر باشد»، این کار باعث میشود که دیروز و امروزمان باهم فرق داشته باشد و برای اهدافمان تلاش کنیم و اگر اینجوری نشد طبق حدیثی از امام علی(ع) زیانکار خواهیم بود. ایشان میفرمایند: «دیروز و امروز هر کس اگر برابر باشد، زیان کار خواهد بود». لذا باید گفت؛ علاقه از موارد مهم «مهارتآموزی» است.
در پایان؛ توجه به چند نکته شاید ضروری باشد؛
گسترش رشتههای تحصیلی کاربردی.
توجه نظام آموزشی به مهارتآموزی «تربیتی» و نه «تدریسی».
کوچکسازی و چابکسازی دولت.
توجه به آموزشهای غیررسمی.
توجه به صادرات نخبه./۹۰۱/ی۷۰۲/س
هادی ترکی، پژوهشگر فرهنگی
منابع
قرآن کریم.
نهج البلاغه حکمت81.
وسائل الشّیعة، شیخ حُرّ عاملی، تحقیق: مؤسّسة آل البیت، ج3.
غررالحکم ج 7.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم.
مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ج13.
تحف العقول.
سند نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران؛ منابع اینترنتی.
سند تحول بنیادین آموزش و پرروش؛ منابع اینترنتی.
فاطمی امین، زینب و فولادیان، مجید،(1388)، «نظام آموزشی و بازدهی آموزشی مطالعه تطبیقی 70 کشور جهان»، فصلنامه راهبرد فرهنگ، شماره هفتم.
دولت رانتیر، سایت پژوهشکده باقرالعلوم(ع).
همه در انتخابات شرکت کنند تا ابهت و مصونیت کشور حفظ شود، (سایت؛ www.leader.ir).
حلقه مفقوده میان نظام مهارت آموزی و نظام آموزشی یافت نشده است، (سایت؛ pardis.ostan-th.ir).
مهارت آموزی؛حلقه گم شده آموزش عالی ایران، (سایت؛ ayaronline.ir ).