پاسداشت ساحت شعر و ادب
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، وقتی بیانات رهبر معظم انقلاب را در باب هنر بررسی کنیم به جملاتی مانند جملات پیش رو زیاد رو به رو می شویم: در واقع هنر یک موهبت الهی و یک حقیقت بسیار فاخر است[1]. حقیقت هنر - هر نوع هنری - یک عطیّهی الهی است.[2] آن چیزی که در هنر دینی بهشدّت مورد توجّه است، این است که این هنر در خدمت شهوت و خشونت و ابتذال و استحالهی هویّت انسان و جامعه قرار نگیرد.[3] و...
حقیقت آن است که هنر نیز همچون دیگر نعمتهای خدای متعال، فضل و بخششی است که از جهاتی بسیار ویژه و حائز اهمیت است. از این رو رویکرد ما انسانها در استفاده از هنر میتواند کمال جویانه و در راستای بعد روحانی و الهی انسان باشد و هم میتواند مقدمهای برای گمراهی و فروبردن جامعه در منجلاب ابتذال و خشونت و ... باشد.
گذشته از آنکه فطرت انسان به رویکرد اول گرایش بیشتری دارد البته به شرط آنکه در گور دنیاطلبی و مادیگرایی دفن نشده باشد.
شاهد این مدعا، اعتبار و نورانیت آثار بزرگان ادبیات و عرصه شعر و ادب همچون حافظ و سعدی و ... در دید مخاطبانشان است.
بزرگانی که شکر این موهبت الهی را به جا آورده و از آن در راستای جمع کردن مشتری برای بارگاه ربوبی بهره بردهاند و به نوعی شاعر دربار باری متعال بودند.
همچنین کم نبوده و نیستند کسانی که از این موهبت برای رسیدن به اهداف دنیایی خود بهره جسته و اکنون نامی از ایشان نمانده است. باتوجه به آن که، خیلی از این هنرمندان دنیاگرا، در فوت و فن هنری نیز، شخصیت ویژهای نبوده و نیستند. چرا که به خدمت گرفتن نعمت های الهی، در راستای هدفی مقدس بیشتر مورد توجه حق تعالی خواهد بود که پویایی و فزونی نعمت را به دنبال خواهد داشت. و این مستندترین و منطقیترین شاهد بر آن مدعای قرآنی است که: لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ[4].
حال اگر بخواهیم این مدعا را در مصداقی خارجی دنبال و بررسی کنیم، باید به جرأت از شخصیتی نام ببریم، که نامگذاری روز فرهنگ و ادب فارسی به روز بزرگداشت ایشان بسیار با مسّما و زیبنده است. شاعری که به فرموده رهبری عظیم الشأن انقلاب، امام خامنهای (ادام الله ظله)، ماندگاری و محبوبتش چیزی کم از حافظ و سعدی ندارد. کسی که هنوز آوای حکیمانۀ درد و دلهایش با کوه حیدر بابا، لالایی مادران آذری زبان دنیاست.
بزرگی که با تفأل چندین و چند باره به لسان الغیب حافظ، لقب شهریار را برای خود برگزید و همین بود که او را شهریار شهر فرهنگ و ادب فارسی کرد.
بدون هیچ اغراق و مبالغهای، جناب محمد حسین بهجت تبریزی یکی از تأثیرگذارترین شاعران سدۀ اخیر جامعه اسلام است. هنرمندی که دغدغهمندی اش برای به کمال رسیدن هویّت انسانی در اوج بوده. که این دغدغهمندی را، میتوان به وفور در خاطرات و آثار دیگر شاعران هم عصرش، دربارۀ او جستجو کرد.
مثلاً در ارتباط اصلاح کنندۀ او با شاعر مادیگرایی چون ایرج میرزا، و انتقاداتش به ادبیات بی ادبانه وی در هجویاتش، که شهرت نسبی برای ایرج میرزا را به ارمغان داشت، این دغدغهمندی موج میزند. یا حتی کمک بزرگ و ویژۀ او به نیما برای ابداع سبک نیمایی یا یه عبارتی شعر نو، محصول و میوۀ همین دغدغۀ او نسبت به کمال جامعه است. چرا که او نیما و دغدغههایش را به خوبی می شناخت، بنابر این از هیچ کمکی برای رساندن پیام شعر نیما به جامعه کوتاهی نکرد. به اندازهای که برای اعتبار بخشیدن به سبک نو و جدید نیمایی، شعرهایی در این قالب سرود.
شهریار مسیر این کمال را به خوبی میدانست برای همین در زندگیاش بیراهه رفتن و خسته شدن از ادامۀ راه بسیار کمرنگ است. همۀ اینها برگرفته از معنویت خاصی بود که نزدیکانش از او به خاطر دارند. صفای باطنی که در آثارش، به خصوص در آثار سی سال آخر عمرش به زیبایی قابل مشاهده است. و این معنویت همان برگ برنده ایست که مخاطب کمال گرا را، فطرتاً به سمت شعر او سوق می دهد. چراکه فطرت خدای جوی انسان مثل برادههای آهن که آهنربا را میجوید، دنبال هر منبعی است که رنگ و بویی از کمال مطلق و آرامش محض داشته باشد.
از آن گذشته شعر شهریار، در قالب و ابعاد ادبی نیز دائماً درحال رشد بوده است. و همین مطلب است که جدای از بعد معنوی او را در ردۀ بزرگترین شاعران دنیا قرار داده است. و آوازه اش را به خارج مرزهای ایران رسانده است. و این کمترین پاداش برای هنرمندی است که هنرش را وقف خدا کرده و ترواشات ذهنی اش را در راه کمال جامعه به کار میبنند.
البته، این اتفاق برگرفته از یک قانون قطعی و حتمی الهی است که اتصال به منبعی جاودانه، جاودانگی به بار دنبال خواهد داشت. قانونی که خلاف آن نیز زیاد دیده شده است. و همۀ ما در زندگی خود شاهد هنرمندانی بودهایم که هنرشان را صرف دنیای فانی و لوازمش کردند و چشمۀ هنرشان خشکید و اسمشان با جسمشان دفن شد.
به عبارتی ساده تر می توان گفت: شهریار مصداق بی مناقشۀ این بیت معروف است که: هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق/ ثبت است بر جریدۀ عالم دوام ما
کسی که عشق به منبع فیض الهی دلش را روشن کند، بی شک مرگش کشته شدن در راه خداست که جاوادنگی را به ارمغان دارد. و به بیان سعدی بزرگ «مرد نکونام نمیرد هرگز»
حال انتخاب با ماست که از هنر، این موهبت زیبای الهی چگونه و در چه مسیری بهره ببریم./۹۰۱/ی۷۰۳/س
حجت الاسلام حسین رحیمی
[1] بیانات در دیدار جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر 1/5/80
[2] همان
[3] همان
[4] سوره ابراهیم- آیه 7