۲۷ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۷:۵۷
کد خبر: ۵۲۶۴۷۹
آیت الله مکارم تبیین کرد؛

اهمیت و جایگاه خانواده در اسلام

حضرت ‌آیت الله مکارم گفت: اسلام آيينى اجتماعى است و خانواده يك اجتماع كوچك است؛ لذا در مقياس وسيع جامعه، مقياسی كوچك به نام خانواده قرار دارد.
آیت الله مکارم شیرازی

به گزارش خبرگزاری رسا، اسلام آيينى اجتماعى است[1] و خانواده يك اجتماع كوچك است؛[2] لذا در مقياس وسيع جامعه، مقياسی كوچك به نام خانواده  قرار دارد[3]، به نحوی که اگر در تشكيل واحدهاى بزرگ اجتماعى و كل جامعه انسانى بينديشيم خانواده به شدت خود نمایی می کند.[4]

نهاد خانواده آنچنان از اهمیت بالا برخوردار است که محيط سالم يا ناسالم خانواده تأثير بسيار عميقى در پرورش فضائل اخلاقى، يا رشد رذائل دارد؛ به گونه ای که بايد سنگ زيربناى اخلاق انسان در آنجا نهاده شود[5]اینچنین است که نه تنها پيامبر در سرزمين و خانواده آبرومندى متولّد شد، بلكه پرورش و نموّ و رشد او نيز، در محيطى مملوّ از كرامت و بزرگوارى تحقّق يافت. [6]

تعریف خانواده از دیدگاه اسلام

بدیهی است انسان يك موجود اجتماعى است كه براى زندگى دسته جمعى آفريده شده است.[7]در این میان باید نهاد  خانواده و علقه و رابطه روحى حاكم بر آن را، نخستين سنگر زير بناى جامعه بشرى بر شمرد.[8]لذا تحقق مفهوم واقعی زندگى، به تشكيل خانواده نياز دارد و بدون اين اجتماع كوچك، زندگى طبيعى براى او امكان پذير نيست. [9]

با این تفاسیر، اصل زندگى انسان در اين اجتماع  «كوچك»، جزو حقيقت وجود اوست و هرگز از او جدا نمى گردد؛ در اين صورت قوانين مربوط به روابط حقوقى افراد و وظايف زن و شوهر در برابر يكديگر، همواره بايد ثابت و ابدى باشد؛ زيرا جامعه انسانى با تمام تحوّلات و تغييراتى كه دارد، هرگز از اصل «اجتماعى بودن» تفکیک نمی شود؛ لذا  قوانينى كه براى حفظ اجتماعى فرد تنظيم مى گردد، هرگز تغيير نخواهد پذيرفت.[10]اینچنین است که علاقه پدر و مادر به كودكان و بالعکس، يك علاقه فطرى و طبيعى است و حقوق متقابل اعضای خانواده كه بر اين اساس وضع مى گردد بايد ثابت و ابدى باشند.[11]

خانواده؛ نهاد فطری در جوامع انسانی

گفتنی است  اساس قوانين اسلامى را فطرت و غريزه ثابت و پايدار انسان تشكيل مى دهد، درست است كه فرم و قيافه اجتماع در هر عصر دگرگون می شود، ولى انسان قرن بيست ویکم از نظر فطرت و روحيه و غريزه و تمايلات ثابت طبيعى مثل همان انسان قرن دهم است و انسانيّت و مشخّصات و روحيّات هر دو از نظر كلّى يكى است و هرگز غرايز و مشخصّصات وجودى آنها تغییر نمی یابد.[12]

لذا وقتى انسان از تشکیل خانواده و زندگى اجتماعى كه در نهاد و فطرت او است فاصله بگيرد در واقع از قوانين آفرينش منحرف شده و گرفتار عكس العملهاى منفى شديد مى شود، زیرا رهبانيت بر خلاف اصول فطرت و طبيعت انسان است  و مفاسد زيادى به بار مى آورد.[13]

 اسلام روى همين جهت براى اجتماع ، ضرورت تشکیل نهاد مقدس خانواده و قوانین ثابت در باب  روابط خانوادگى، ازدواج ومانند آنها ، وضع نموده است؛[14] قانون مربوط به هزار و چهارصد سال پيش در اين گونه مسائل و مسائل ديگرى كه براساس فطريّات و غرايز انسانى است، با يك واقع بينى خاصّى كه مبتنى بر شناخت حقيقت انسان و ارزيابى غرايز او وضع شده است،[15] خانواده را به عنوان  آيتى از آيات بزرگ خدا در جوامع انسانی بنیان نهاد.[16]

حال می توان  این پرسش را مطرح کرد که  به راستی چه كسى پيوند محبت و مودّت را در ميان زن و مرد، پدر و مادر و فرزند، اقوام و بستگان، و بطور كلّى در همه انسان ها آفريد؟[17]چه كسى تعادل ميان جنس زن و مرد در جامعه انسانى برقرار كرد؟ به طورى كه با همه حوادث پيچيده اى كه در جوامع از نظر مرگ و مير و تولّد نوزادان رخ مى دهد اين تعادل در چارچوب تشکیل خانواده همچنان حفظ مى شود![18]

آری خداوند با مقولۀ فطرت و از طریق ایجاد جاذبه و كشش قلبى و روحانى ، بر مبنای آیۀ شریفۀ قرآن کریم « وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً؛[19] و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد»، تعمیق پيوند ميان همسران را تداوم بخشید.[20]

از سوی دیگر اسلام انجام وظایف زن در محیط خانه و مسئولیت مرد در  بیرون از خانه را به فطرت و وجدان و خواست طبيعى آنان موكول نموده است،[21] به گونه ای که  اكنون چهارده قرن از طلوع اسلام مى گذرد و همين مقرّرات در ميان مسلمانان و زنان و شوهران جارى بوده است و آنان  همواره اين و ظايف طبيعى را انجام داده اند و در مواقع ضرورت نیز توانستند از حقوق شرعى خود نيز استفاده كنند.[22]

جایگاه خانواده در قرآن

باید این واقعيّت مهمّ تاريخى را در نظر گرفت که نظام خانواده بعد از نزول قرآن و اسلام در چه سطحى قرار گرفت.[23] تأمل در آيات قرآن ی حاکی  اهميت زياد به پيوند خانوادگى، احترام و اكرام پدر و مادر، و نيز توجه به تربيت فرزندان است ، اين بخاطر آن است كه جامعه بزرگ انسانى از واحدهاى كوچكترى به نام«خانواده » تشكيل مى شود، همانگونه كه يك ساختمان بزرگ از غرفه ها و سپس از سنگها و آجرها تشكيل مى گردد.[24]

ضرورت و اهميّت تشكيل خانواده

اهميت تشکیل خانواده و جایگاه آن  تا به آن پايه است  که قرآن کریم ، يك عذر تقريبا عمومى و بهانه همگانى براى فراز از زير بار ازدواج و تشكيل خانواده مسأله فقر و نداشتن امكانات مالى را رد می کند و مى فرمايد: از فقر و تنگدستى آنها نگران نباشيد و در ازدواجشان بكوشيد چرا كه «إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛[25]اگر فقير و تنگدست باشند خداوند آنها را از فضل خود بى نياز مى سازد».[26]

اهمیت مشورت در خانواده

هم چنین در تبیین اهمیت جایگاه خانواده همین بس که مسأله «مشورت» در تشکیل خانواده، از مهم ترين مسائلى است كه اسلام آن را با دقّت و اهميّت خاصّى مطرح كرده و در آيات قرآن و روايات اسلامى و تاريخ پيشوايان بزرگ اسلام جايگاه ويژه اى دارد.[27]

لذا در قرآن مجيد حتّى در امور مهم مربوط به نظام خانواده (اجتماع كوچك) دستور به مشورت داده شده است؛ از جمله در باز گرفتن كودك از شير قبل از فرا رسيدن دو سال كامل اشاره به اصل مشورت مى كند، و مى فرمايد:« فَانْ ارادا فِصالًا عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَيْهما؛«واگرآن دو (پدر و مادر)، با رضايت يكديگر و مشورت بخواهند كودك را (زودتر از دو سال) ازشير بازگيرند، گناهى بر آنها نيست.»[28] و اين دليل بر اهميت فوق العاده مشورت در مسائل مربوط به نهاد خانواده است.[29]

سرپرستی  خانواده در قرآن

جایگاه سرپرستى در نظام خانواده از اهمیت فراوان برخوردار است زیرا خانواده يك واحد كوچك اجتماعى است و همانند يك اجتماع بزرگ بايد رهبر و سر پرست واحدى داشته باشد، زيرا رهبرى و سرپرستى دسته جمعى كه زن و مرد مشتركاً آن را به عهده بگيرند مفهومى ندارد در نتيجه مرد يا زن يكى بايد «رئيس» خانواده و ديگرى «معاون» و تحت نظارت او باشد، قرآن در اينجا تصريح مى كند كه مقام سرپرستى بايد به مرد داده شود، لذا مى گويد: « الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ؛[30] مردان سرپرست و نگهبان زنانند».[31]

تأکید قرآن کریم بر این مسأله نشان می دهد تعهد مرد در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزينه هاى زندگى، و پرداخت مهر و تامين زندگى آبرومندانه همسر و فرزند، اين حق را به او مى دهد كه وظيفه سرپرستى به عهده او باشد.[32]

البته ممكن است زنان در جهات فوق بر شوهران خود امتياز داشته باشند ولى قوانين به تك تك افراد و نفرات نظر ندارد بلكه نوع و كلى را در نظر مى گيرد، و شكى نيست كه از نظر كلى، مردان نسبت به زنان براى اين كار آمادگى بيشترى دارند، اگر چه زنان نيز وظائفى مى توانند به عهده بگيرند كه اهميت آن انکار ناپذیر است.[33]

خانواده،منشا اصلی آرامش و امنیت

و نیز قابل توجّه اينكه قرآن سرچشمه آرامش و امنيّت را تشكيل زندگى صحيح خانوادگى مى شمرد، در آنجا كه مى فرمايد:»وَ مِنْ آياتِهِ انْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ انْفُسِكُمْ ازْواجاً لِتَسْكُنُوا الَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً انَّ فِى ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُوْنَ [34]؛يكى از آيات و نشانه هاى عظمت خدا اين است كه همسرانى از جنس شما براى شما آفريد تا آرامش خويش را در كنار آنها پيدا كنيد، و در ميان شما محبّت و دوستى و رحمت قرار داد، در اين نشانه هاى بسيارى است براى كسانى كه انديشه مى كنند!»[35]

تأکید قرآن مجيد بر بناى خانواده بر اساس محبّت و اخلاق انسانى [36]و ضرورت ارتقای دوستی  در درون خانه و خانواده[37]،[38] دستور به  نيكى كردن نسبت به اعضای خانواده و نیز همه خويشاوندان  در راستای تحکیم نهاد خانواده[39]،[40] تأکید بر ضرورت  سلامت خانواده  در پرتو قرآن به عنوان نعمتی بزرگ ... از جمله موارد مهم در کلام آسمانی است که  از جایگاه رفیع نهاد مقدس خانواده حکایت می کند.[41]

جایگاه  و اهمیت نهاد خانواده از دیدگاه  روایات

واکاوی روایات ، نشان می دهد تشکیل خانواده ، اساس و سنگ زير بناى نظام خانواده و نظام خانواده نیز سنگ زيربناى جامعه بشرى است.[42]

تشکیل خانواده بهترین و مهمترین بنا درعالم هستی

جالب اين است كه در روايات اسلامى تشكيل خانواده مخصوصاً به ساختن يك بنا تشبيه شده آنهم بنائى محبوب نزد خدا چنان كه در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله مى خوانيم:«ما بُنِىَ بَناءٌ فِى الاسْلامِ احَبُّ الى اللَّه مِنَ التَّزْوِيِج؛[43]بنائى در اسلام نزد خدا محبوبتر از تزويج نيست.»[44] اهميت اين مسأله تا به آن پايه است كه در حديثى از امير مؤمنان على عليه السّلام مى خوانيم: «بهترين شفاعت آن است كه ميان دو نفر براى امر ازدواج ميانجيگرى كنى، تا اين امر به سامان برسد»![45]

دستی که پیامبر اکرم(ص) آن را بوسید

اینگونه است که كار كردن براى اهمیت تأمين آسايش براى خانواده اجر عظيمى نزد خدا دارد، بلكه طبق روايات، پاداشش بيشتر از عبادات معمولى است، زيرا جامعه سربلند و عزّتمند و امّت پرتلاش، مايه مباهات پيامبر اسلام و سبب آبرومندى مكتب است.[46] در حديثى مى خوانيم: رسول خدا صلى الله عليه و آله كارگر مسلمانى را ديد كه بر اثر كار و تلاش، كف دستهاى او خشن شده بود. از وى پرسيد: چرا دستت چنين است؟ پاسخ داد: بر اثر كاركردن براى تأمين زندگى خانواده ام. پيامبر صلى الله عليه و آله بر دست او را بوسه زد و فرمود:«تلك يدٌ لا تَمَسُّها النّارُ؛ اين دستى است كه آتش جهنم به آن نمى رسد».[47]،[48]

لزوم سخاوت مرد در تأمین معاش خانواده

هم چنین وسعت بخشيدن به زندگى جهت تأمين نيازهاى خود و خانواده از برجستگى هاى دين مبين اسلام است. در حديثى از امام رضا عليه السلام مى خوانيم: «صاحب النعمة يجب عليه التوسعة على عياله ؛ كسى كه از امكانات برخوردار است واجب است به زندگى خانواده اش وسعت بخشد».[49]،[50]

تحکیم و تعالی خانواده های نیازمند در گرو احیای فرهنگ انفاق

و نیز روايات فراوانى در فضيلت و آثار صدقه  در تحکیم خانواده های نیازمند وارد شده است؛ از جمله در روايتى از امام باقر عليه السلام مى خوانيم: « كمك كردن به يك خانواده نيازمند مسلمان و سير كردن شكم و پوشانيدن آنها و حفظ آبرويشان، از هفتاد حج در نزد من باارزش تر است.»[51]،[52]

غیرت ورزی و اخلاق گرایی؛ ضرورتی  بنیادین در ساحت خانواده

در تبیین اهمیت نهاد خانواده در آموزه های روایی باید به غيرت شديد نسبت به خانواده؛[53]،[54] «الْغِيْرَةُ الشَّديدَةُ عَلى حَرَمِكَ... ؛[55] غيرت شديد نسبت به ناموست...» اشاره کرد که دوستی و رضایت خداوند و رسولش را به همراه دارد.[56]همانگونه که حفظ احترام اعضای خانواده نیز از جمله واجبات شمرده شده است؛ پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله در این زمینه فرمود: براى تشييع جنازه سعد بن معاذ ملائك بي­شمارى آمده بودند، ولى او از فشار قبر در عذاب است چون با خانواده اش بد رفتارى مى كرد. [57]

سخن آخر

در خاتمه باید گفت مسأله تشكيل خانواده براساس الگوها و معيارها و ارزشهاى صحيح ، از يكسو رابطه مستقيم و نزديكى با حلّ مشكلات خانوادگى و نابسامانيهاى شخصى مردم دارد، و از سوى ديگر نيز[58]پيوند روشنى با حلّ مشكلات اجتماعى دارد.[59]

 امید است نعمتهاى پروردگار را به ياد داشته باشیم و خداوند بزرگ را مخصوصاً به خاطر نعمت خانواده ، كه به ما مرحمت نموده، حمد و سپاس گوییم .[60]

[1] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص466.

[2] همان.

[3] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 13 ؛ ص149.

[4] پيام قرآن ؛ ج 2 ؛ ص447.

[5] اخلاق در قرآن ؛ ج 1 ؛ ص164.

[6] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 4 ؛ ص262.

[7] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص101.

[8] پيام قرآن ؛ ج 2 ؛ ص446.

[9] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص101.

[10] همان.

[11]همان.

[12] همان؛ص102.

[13] يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ ؛ ص645.

[14] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص102.

[15] همان.

[16] پيام قرآن ؛ ج 2 ؛ ص447.

[17] همان.

[18] همان.

[19] سورۀ روم؛آیۀ21.

[20] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 3 ؛ ص528.

[21] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص417.

[22] همان؛ ص 418.

[23] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 1، ص 417.

[24] تفسير نمونه ؛ ج 21 ؛ ص334.

[25] سورۀ نور؛آیۀ32.

[26] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص87.

[27] همان.

[28]  سوره بقره؛ آيه 233 .

[29] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص89.

[30] سورۀ نساء؛آیۀ34.

[31] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص396.

[32] تفسير نمونه ؛ ج 3 ؛ ص370.

[33] همان.

[34] سوره روم؛ آيه 21.

[35] شيوه همسرى در خانواده ؛ ص17.

[36] كتاب النكاح ؛ ج 6 ؛ ص128.

[37] سورۀ نساء؛آیۀ128، سورۀ بقره؛ آیۀ205.

[38] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص333.

[39] سورۀ نساء ؛آیۀ36.

[40] تفسير نمونه ؛ ج 3 ؛ ص379.

[41] همان ؛ ج 4 ؛ ص323.

[42] كتاب النكاح ؛ ج 1 ؛ ص7.

[43] وسائل الشّيعه؛ ج 14؛ ص 30؛ ح 3.

[44] شيوه همسرى در خانواده ؛ ص17.

[45] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 3 ؛ ص293.

[46] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص485.

[47]  الاصابه؛ج 3؛ ص 72، ر. ك: اسد الغابه، ج 2، ص 269.

[48] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص484.

[49]  كافى؛ ج 4؛ ص 11، ح 5، تحف العقول؛ ص 442.

[50] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص409.

[51] وسائل الشّيعه؛ج 6؛ ابواب الصدقه؛ ب 2؛ح 3.

[52] آيات ولايت در قرآن ؛ ص91.

[53]  وسائل الشيعه؛ج 14؛ ص 109؛ ب 77 ؛ح 10.

[54] اخلاق در قرآن ؛ ج 3 ؛ ص437.

[55] بحارالانوار، ج 18، ص 108.

[56] گفتار معصومين(ع) ؛ ج 2 ؛ ص178.

[57] مشكات هدايت، ص: 172.

[58] شيوه همسرى در خانواده ؛ ص16.

[59] همان ص17.

[60] مناسك جامع حج ؛ ص431.

/۱۳۲۳/۱۰۳/ح

ارسال نظرات