مقابله با تهاجم فرهنگی شرط حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا بسيج لشکر مخلص خداست كه دفتر تشكيل آن را همه مجاهدان از اولين تا آخرين امضا کرده اند؛ در واقع باید گفت بسیاری از پیشرفت ها و موفقیت های نظام اسلامی در عرصه های مختلف مرهون تفکر بسیجی است و بسیج مجموعه ای است که دشمن را بیمناک و دوستان را امیدوار و خاطر جمع می کند.
امروزه اگر ترویج و تبلیغ فرهنگ اسلامی در سطح بین الملل به صورت گسترده برای جمهوری اسلامی ميسر نباشد، حفظ اصالت های فرهنگی و دینی از اهم مهمات است و این مهم نیز اگر به صورت عمقی در جامعه گسترش نیابد، چیزی به نام هویت اسلامي، هویت ايراني و هویت بومی باقی نمی ماند، در واقع حفظ کردن دستاوردها، در حال حاضر می تواند مهمترین اصل حفظ فرهنگ و دین باشد و جاگزینی برای مقابله با تهاجم فرهنگی قرار گیرد، چرا که همین حفظ کردن آرمان ها با توجه به پیشرفت های تکنولوژیکی، سرعت و انتقال اطلاعات خود، کار دشواری است.
بسیج نهادی اجتماعی و شکل گرفته در بطن هر جامعه ای است. در این صورت نمی توان بسیج را «سازمان» برشمرد. بلكه نوعی پاسخگویی است که مي تواند برای آحاد جامعه نوعی ارزش به ارمغان آورد.
به گونه ای می توان بسیج را نوعی عملکرد افراد جامعه برشمرد و همان مسؤولیت پذیری دانست که در این صورت بسیج یا همان حس مسؤولیت پذیری عمقی افراد نسبت به کار بدون چشمداشتی که صورت می گیرد، می تواند پاسخگوی بسیاری از نیازهای جامعه باشد.
در حقیقت بسیج می تواند حافظ دستاوردهای فرهنگی و دینی جامعه نیز باشد. در دین مبین اسلام بسیار بر کمک به همنوع تأکید شده است که اگر این همنوعی همراه با «خالصی نیت» باشد، توأم با عملکرد بدون چشمداشت است. نمونه این کمک به همنوع در زلزله اخیر در غرب کشور است که نقش بسیجی وار بسیاری از آحاد مردم در آنجا نمایان شد، زمانی که فردی 150 کانتینر فلزی ارسال می کند يا هنگامي که فردی خیر پیشنهاد می دهد، حاضر است سرپرستی تمام کودکانی که والدین خود را از دست داده است برعهده گیرد. این مصادیق یعنی بسیجی وار وارد عمل شدن، البته بدون چشمداشت. به قول امام خمینی (ره) بسیج شجره طيبه و درخت تناور و پر ثمري است كه شكوفه هاي آن بوی بهار وصل و طراوت يقين و حديث عشق می دهد، بسيج مدرسه عشق و مكتب شاهدان و شهيدان گمنامي است كه پيروانش بر گلدسته هاي رفيع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده اند. بسيج ميقات پا برهنگان معراج انديشه پاك اسلامي است كه تربيت يافتگان آن، نام و نشاني در گمنامي و بي نشاني گرفته اند.
در حقیقت باید دانست بسیجی بودن کار دشواری است، زيرا اگر حرکت اشتباهی از فرد و یا حتی سازمانی رخ داد، بايد به موقع وارد عمل شد و علاوه بر اصلاح آن کار، امر به معروف نیز با زبانی نرم صورت گیرد که تأثیر آن بسیار پرثمر باشد.
بسیج را می توان تلالو بیداری فکری بشریت برای نیل به سعادت دنیوی و تلاشی برای لقاء الله دانست، که در ابتدا بت دورن شکسته شود و پس از آن، طاغوت بیرون و دشمن که قابل لمس است و در حال حاضر حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی و رونق بخشی به آن مصداقی روشن مبارزه با بت دورن و بیرون است که البته تلاش برای رسیدن به آرمان های الهی و پشت سرگذاردن سختی ها نیز می تواند ثمره تفکر بسیجی باشد که با توجه به مشکلات دورن نخبگانی کشور راهی باید طی شود که یکدستی، یک فکری و همرنگی بوجود آید و مشکلات در همه عرصه ها و زمینه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور قابل حل دانسته شود.
همانطور که قبلا نیز ذکر آن رفت، بسیج را نباید سازمان، طیفی گروهی، طرز فکری عده خاص، نوعی نگرش به مسائل، رویکرد تافته جدابافته و تک رو دانست؛ حقیقت بسیج فائق آمدن مشکلات جامعه و مشکلات بشریت است. اگر من نوعی خود را جدا از جامعه دانستم و یکسره مشکلات، کمی ها، کاستی ها، کمبودها، ناکارایی ها، ضعف ها و بسیار دیگری از طرز فکرهایی که ایستایی افراد را به همراه دارد، را بارها و بارها نزد خود تکرار کردم و همیشه منتقد بودم، باید بدانم که مشکلات نه تنها حل نشده باقی می ماند، بلکه نوعی بیماری روحی واگیر دار و قابل انتقال نیز به جامعه اشاعه خواهم داد که نسل های بعدی را نیز به این بیماری واگیر خواهم داد.
در حقیقت تفکر بسیجی و الهی باید اینگونه باشد که «من» جوان، باید بسیاری از مشکلات و ضعف ها و کاستی های جامعه را برطرف کنم که اگر اینگونه بسیجی وار افراد وارد شوند، آنگاه چیزی به نام تهاجم از هر نوعی از جمله، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی وجود نخواهد داشت. در واقع اگر رویکرد نخبگان فکری و ابزاری به مشکلات بسیجی وار و صد البته برای رضای خدا باشد، تحریم هایی که توسط غرب اعمال می شد، آنگونه که باید تاثیری بر اقتصاد و سیاست ملت نخواهد نداشت، هرچند نقش آن در فرهنگ تاثیر جدی به جای خواهد گذاشت. شاید پرسیده شود که چه تاثیر فرهنگی بر جای گذاشته که از آن غافلیم، مهمترین اثر فرهنگی تحریم ها را می توان «خودباختگی میان نخبگانی و درون ملتی» برشمرد که در واقع؛ مغزها را مسخر خود می کند که در این صورت ملتی با ریشه تمدنی ایرانی – اسلامی باید، جاده صاف کن «دشمن» باشد.
به طور صادقانه باید گفت ریشه بسیج به فهمیدن این جمله بسنده می کند که؛ « آیا ما می توانیم؟ » یا « نمی توانیم»؛ اگر «بتوانیم» را سرلوحه زندگي خود قرار دهيم مي توان گفت؛ شروع به حفظ دستاوردهای فرهنگی و تمدنی خود کرده ایم و سرمان را مقابل «خود برتر بین ها» بالا می گیریم و احساس «وجود» در ما نمایان می شود؛ اگر «نمی توانیم» را نزد خود تداعی کنیم، آنگاه باید بقبولانیم که چیزی به نام تهاجم فرهنگی وجود دارد و ما را در تسخیر خود قرار داده است و راهی برای مقابله با آن نخواهیم داشت و مقهور قدرت دشمن شده ایم. به گونه ای كه می توان گفت؛ بسیج یعنی روحیه جهادی، یعنی؛ ایمان راسخ به فرهنگ ناب الهی، یعنی؛ اینکه سر تعظیم را جز برای خدا نباید فرود آورد...
بنابراین بسیجی، تفکر بسیجی، روحیه بسیجی، نگرش بسیجی، فرهنگ بسیجی، بسیجی وار زندگی کردن ویژگی هایی را دارد که این ویژگی ها باعث حفظ اصالت های فرهنگی و مقابله با تهاجم فرهنگی می شود که در ذیل می آید؛
۱. برای خدا و به سوی خدا حرکت کردن،
۲. اعتقاد عملی، زبانی، فکری به گزینه اول،
۳. اعتقاد به این ضرب المثل؛ « خواستن، توانستن است »،
۴. تلاش مستمر و خستگی ناپذیر برای رسیدن به اهداف،
۵. همکاری صادقانه با نهادهای مردم نهاد و ملی،
۶. شناسایی اطلاعاتی دقیق دشمن« دشمن شناسی»،
۷. بصیرت افزایی علمی در همه سطوح و رشته های تحصیلی، دانشگاهی و حوزوی،
۸. توجه به فرهنگ بومی و ساختارهای جامعه،
۹. ولایت پذیری عقلی نه احساسی،
۱۰. پررنگ کردن ارزش ها و بی توجهی به ارزش های «غیر»،
۱۱. تربيت و تهذيب عمومی،
۱۲. توجه به شعائر دینی و ارزش های اسلامی،
۱۳. گسترش مجالس نیایش و دعا در مناطق دور افتاده./۸۴۱/ی۷۰۲/س
هادی ترکی، پژوهشگر فرهنگی اجتماعی