سواری با خودروی اسلامی
به گزارش خبرگزاری رسا، آقای روحانی رئیسجمهور برای دومین بار طی چند ماه اخیر در سخنان خود تلویحاً به مسئله اسلامی سازی علوم پرداخته و مطابق نقل رسانهها، در سخنرانی خود در اختتامیه جشنواره خوارزمی گفت: «قطعاً علم اسلامی و غیراسلامی شبیه همدیگر است و تفاوتی میان آنها وجود ندارد، بلكه اهداف فرق دارد. » جالب اینجاست كه او برای اثبات این ادعا مثال «خودرو را زد» و چنین افزود: «ما نمیتوانیم بگوییم فلان خودرو اسلامی است و آن یكی نیست. اینكه شما یك قرآن در داشبورد خودرو بگذارید كه خودروی اسلامی نمیشود. »
شاید در نگاه اول مثالی كه آقای روحانی بر زبان میآورد، این سؤال را بر ذهن مخاطب میآورد كه چه كسانی به دنبال پدیدههایی از قبیل «خودروی اسلامی» هستند و نكند واقعاً چنین ایدهها و طرحهایی در برخی افراد و نهادهای مؤثر كشور وجود دارد كه آقای رئیسجمهور، غلط بودن آن را تذكر میدهد.
اما كمی كه دیگر قرائن را بررسی میكنیم روشن میگردد كه نه مسئله چیز دیگری است و خودروی اسلامی تنها مثالی برای نفی ایده دیگری است.
به یك ماه و نیم پیش برمیگردیم كه رئیسجمهور در اختتامیه نهمین دوره جشنواره بینالمللی فارابی جملاتی شبیه به همین مضمون را در قالبی دیگر بیان داشته بود: «علوم انسانی باید جامعه را هدایت كند و این در حالی است كه ما تصور میكنیم، چند نفر در یك اتاق باید علوم انسانی را هدایت كنند درحالیكه علوم انسانی هدایتگر جامعه است... تحول در علوم انسانی نیز با مهندسی ممكن نیست. علوم انسانی را نمیتوان مهندسی كرد، علوم انسانی با پول پیشرفت نمیكند و با سفارش متحول نمیشود. »
در كنار اینها، این روزها یكی از چهرههای علمی شناختهشده كشور كه سالها مسندهای مهمی را در انقلاب فرهنگی و نهادهای مرتبط با آن داشته از به نتیجه رسیدن «علوم انسانی اسلامی» اعلام ناامیدی میكند و رسانههای حامی دولت اظهارات او را در كنار دیدگاههای اخیر رئیسجمهور پوشش میدهند.
پس روشن است كه مسئله اصلی، «تحول در علوم انسانی» و «اسلامی سازی آن» است و خود آقای روحانی كه تحصیلكرده علوم انسانی و اسلامی است، به نیكی میداند كه مثالی همچون «خودرو» برای اسلامی سازی علوم كاملاً بیربط و در واقع یك مغالطه آشكار است.
بیتردید نقد و یا ناامیدی از «تحول» در علوم انسانی در فضای نظری و آزادفكری ایرادی نداشته و حتی به صواب نیز نزدیكتر است. اما طرح مكرر این ایده آن هم با چنین مغالطاتی توسط یك مقام اجرایی در جلسات مختلف دارای معنا و اثرات ویژهای است كه نبایست از كنار آن بهآسانی گذشت.
نخستین سؤال از آقای رئیسجمهور این است كه ایشان چه وقت به این نتیجه رسیدند كه تحول و اسلامی سازی علوم انسانی ممكن نیست. تنها برای قضاوت دقیق مخاطبان، كافی است به چهار سال پیش برگردیم و به سخنان وی در آخرین جلسه شورای انقلاب فرهنگی در سال 1392 نگاهی بیندازیم كه گفته است: «انقلاب ما انقلابی اسلامی است و باید با توجه به تأكید رهبر معظم انقلاب در خصوص اسلامی شدن علوم انسانی، در این مسیر گام برداریم. بیشتر مقالات علمی و تألیفات مطرح دانشمندان و اندیشمندان كشور در حوزه علوم تجربی و ریاضی بوده است. همسو با تحولات رخداده در حوزه علوم انسانی نسبت به تولید فكر و اندیشه تدوین كتب و تربیت استاد و دانشجو اقدامات مؤثری انجام دهیم. » اینكه ایشان قبلاً خود در جلسهای در یك اتاق (!) از لزوم تحول و اسلامی سازی علوم انسانی سخن میگوید و طی چهار سال اكنون خود منتقد این رویكرد میشود، جای سؤال بسیار دارد.
كتابی چندجلدی در بازار وجود دارد تحت عنوان «اندیشههای سیاسی اسلام» و روی جلد این كتابها نام نویسنده «دكترحسنروحانی» درج شده است. شاید لازم باشد از آقای دكترحسنروحانی نویسنده كتاب «اندیشههای سیاسی اسلام» درخواست شود تا ملاقاتی با آقای حسنروحانی رئیسجمهور داشته باشد و توضیح دهد كه مثلاً چگونه ممكن است اندیشههای سیاسی اسلام با غرب فرق داشته باشد؟!
دومین سؤال این است كه اگر بر فرض، آقای روحانی از رویكرد 40 سال اخیر خود عقبنشینی كرده و سیاست راهبردی انقلاباسلامی در حوزه علم انتقاد دارد، آیا طرح چنین ایدهای در یك سخنرانی رسانهای است یا محلی همچون صحن «شورای عالی انقلاب فرهنگی». البته میدانیم با وجود اندیشهوران مبرّزی كه در این شورا عضویت دارند، طرح مغالطاتی همچون «خودروی اسلامی» به آسانی ممكن نیست!
سؤال پایانی اما مهمتر است. فرض كنیم طرح چنین ایدهای در فضای رسانهای بلااشكال بوده و مثالی همچون «خودروی اسلامی» مغالطه نباشد؛ آیا نباید پرسید در شرایطی كه كشور از سوءمدیریتهای بزرگی رنج میبرد كه پیامدهای آن بر گرده مردم محروم و مستضعف سنگینی میكند و نارضایتی عمیقی را نسبت به كارنامه اقتصادی مسئولان اجرایی سبب شده، آیا وظیفه رئیسجمهور نظریهپردازی در چنین موضوع تخصصی است؟ اگر واقعاً دلمشغولی این روز و شبهای آقای روحانی «امتناع» علوم انسانی اسلامی است تا حدی كه در چند سخنرانی آنرا طرح میكند و رسانههای حامی وی ناامیدی فلان فیلسوفی كه سالهاست بر سر سفره انقلاب فرهنگی نشسته است را در كنار این دلمشغولیهای رئیسجمهور «تیترِ یك» میكنند، پس چه كسی باید برای كوچك شدن روزبهروز سفره خانواده ایرانی، به تأخیر افتادن مكرر پرداخت حقوق كارگر ایرانی، بیكار ماندن جوان تحصیلكرده ایرانی، بر باد رفتن سرمایه هزاران خانوار ایرانی در مؤسسات بیاعتبار، شرمساری پدر ایرانی در مقابل خانوادهاش به جهت عدم تهیه معاش مناسب و رشد آسیبهای اجتماعی ناشی از مشكلات اقتصادی و معیشتی غصه بخورد؟
به نظر میرسد طرح چنین انگارههایی در فضای رسانهای البته كاركردهای خاصی نیز داشته باشد. «خودروی اسلامی» اگرچه وجود خارجی و بلكه موجودیت ذهنی نیز نداشته و ندارد اما ابزار خوبی برای موجسواری رسانهای و كمتر شنیده شدن صدای ناله مظلومان است. گویا تا مدتها افرادی در چنین خودروهایی در فضای رسانهای كشور سوار خواهند بود!/۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: روزنامه جوان