خلقیات ضروری رییسجمهور
به گزارش خبرگزاری رسا، روزنامه رسالت در سرمقاله خود با اشاره به صحبت های رییس جمهور از تلوزیون با مردم، آورده است:
قضیه: راستش، رئیس جمهور در سه نقطه پشت سر هم از گفتوگوی دیرهنگام خود با مردم، در حالی که همه منتظر واژه «عذرخواهی» به خاطر اعمال سیاستهای حساب نشده ارزی در قبال رویدادهای قابل پیشبینی بودند، فقط از مردم «تشکر» کردند؛ ایشان توضیح دادند که علائم قطعی مسئله از دیماه بروز کرد و مسئله در اردیبهشتماه اتفاق افتاد، ولی تدابیر مؤثر واقع نشد، و به جای «عذرخواهی»، «تشکر» کردند! ما و اغلب عاملیتهای اقتصادی معتقد بودیم و هستیم که از بیش از یک سال قبل علائم مشهود بودند و برخی از نامزدهای انتخاباتی سال گذشته، تدابیر خوبی برای مقابله با این رویدادها داشتند، ولی آقای رئیس جمهور به جای «عذرخواهی»، «تشکر» کردند! خب؛ قدری سخت بود ...
تنها یک سال از مبارزات انتخاباتی با وعدههای سنگین میگذرد، و حالا، در وضعی که انتظار تدبیر از دولت دوم تدبیر و امید میرفت، اشکالات عمده در تدبیر امور و دستپاچگی در تدوین سیاستها، به حساب همراهی نکردن بخشی از مردم با سیاستها گذاشته میشود، و البته در کل، از مردم «تشکر» میشود، چرا که اصولاً و در هر حال، تشکر از مردم در قیاس با عذرخواهی از مردم، آسانتر است.
نهایتاً هم گفتوگو به سنخی از تهدید «بگم بگم» در جلسه پارلمانی سؤال از رئیس جمهور ختم شد: «سؤال در مجلس برای من فرصت خوبی به وجود میآورد چون گفتن خیلی از حرفها در مصاحبه برای من سخت است، اما، وقتی یک نمایندهای از مجلس شورای اسلامی سؤال کرده، دیگر آن وقت یک شرایطی است که خیلی صریحتر میتوانم حرف بزنم و خیلی چیزها را آنجا میشود واضحتر به مردم گفت!».
بدین ترتیب، ایشان بعد از مدتها که انتظار سخن گفتن شان با مردم بود، به جای «عذرخواهی» «تشکر» کردند، و افزودند که به قدر کافی با مردم صریح نبودهاند و چیزهایی هست که اگر مجلس سؤالش را پس بگیرد، به مردم نخواهند گفت! ادای این سخنان از یک رئیس جمهور که سال پیش انتخاب شده است، قدری عجیب نیست؟
یه قدری سخت نیست؟ به قول اینستاگرام رامبد جوان: «باور این همه سکوت از جانب شما آقایان و شاید هم خانمها! خیلی برای همه ما سخته. ما که چیز زیادی از شما نمیخوایم. ما فقط میگیم بیاین با ما حرف بزنین و مشکلاتی که هممون در اون واقع شدیم رو برامون توضیح بدین تا بفهمیم که در چه شرایطی قرار گرفتیم. شاید تحملش برای هممون آسونتر بشه و شاید شما با گفتنش سبکتر بشین! و ما هم با شنیدن حرفهاتون -اگه صادقانه باشه- کمک بیشتری کنیم در تحمل این روزهای سخت.
گر چه مردم ما نشون دادن واقعا صبورترین، مهربونترین و نجیبترین مردم دنیا هستن. ولی به نظرم همین قدر شتابزدگی در خریدن چیزهایی که مرتب داره قیمتشون بالا میره برای اینه که هیچکس با ما حرف نمیزنه و تحلیلی بهمون ارائه نمیده. خدا نیاره اون روزی رو که قصه مسئولامون برای ما بشه مثل قصه چوپان دروغگو. اگه از اول باهامون صادقانه حرف زده بودین الان کافی بود بگین تا سراغ چیزهایی که اقتصادمون رو تهدید میکنن و آسیبپذیرمون میکنن نریم».
کاوش در اطراف قضیه: ماجرا از این قرار است؛ اغلب، در تب و تاب انتخابات، دستیابی به موفقیت سیاسی کشور، بسیار در دسترس به نظر میرسد یا توسط کمپینهای انتخاباتی سهل الوصول جلوه داده میشود: «طبق برنامه ششم توسعه 955 هزار شغل سالانه ایجاد میشود و ساز و کاری که ما برای اشتغال داریم این است که به غیر از ایجاد رونق اقتصادی در جامعه به خصوص در صنایع کوچک و متوسط، همچنین در زمینه گردشگری و فناوری و... طرحهایی هم برای مهارتآموزی جوانان داریم؛ جوانان فارغالتحصیل میتوانند در سایت مورد نظر ثبت نام کرده و به مدت 4 الی 6 ماه مهارت بیاموزند و همزمان در بنگاه اقتصادی مشغول کار میشوند.
بر اساس این طرح، دولت، یک چهارم حداقل حقوق را در دوران آموزش به این افراد پرداخت میکند و در بنگاههایی که مشغول به کار میشوند تا یک سال سهم کارفرما را دولت پرداخت میکند و همچنین طرحهای جداگانهای هم در دانشگاهها و دبیرستانها برای بالا بردن مهارت جوانان طراحی کردهایم و البته طرحهای دیگری هم وجود دارد که بنده در کتاب دولت دوازدهم مفصل تشریح کردهام». این وعدهها را یادتان هست؟
بله؛ اغلب، در مبارزات انتخابات، دستیابی به موفقیت سیاسی کشور، توسط کمپینهای انتخاباتی سهل الوصول جلوه داده میشود، ولی ...
اما، واقعیت در یک مرور تاریخی، ما را متقاعد میکند که این دستیابی، اغلب، دشوار و کمیابتر، و بسیار دشوارتر و کمیابتر از آن بوده است که معمولاً به تصور میآوریم یا در ایام انتخابات توسط برنامههای تبلیغاتی در دسترس جلوه داده میشوند؛ وقتی ...
خصوصاً وقتی که متوجه میشویم که در طول سلسلههای حکمرانی باستانی، اعم از امپراطوری پارس یا چین یا روم، تنها یکی دو حکمران، اهداف سیاسی ملت خود را با موفقیت پوشش دادهاند، و میتوانند به عنوان حکمران شاخص سر بلند کنند؛ آنگاه میتوانیم باور کنیم که دستیابی به موفقیت در اداره کشور فوت و فن ویژهای است.
کمیابی موفقیت سیاسی، هم به این باز میگردد که دستیابی به اهداف کلان مستلزم پایبندی به اصول است؛ و پایبندی به اصول هم معمولاً به دشواری میگراید؛ در ثانی ...
در ثانی، مردان سیاسی مانند اصحاب هر حرفه دیگری، پس از یک دوره جد و جهد، مسیرهای سهولت را پیدا میکنند و کمتر به مجاهده تن میسپارند، و در نتیجه، کارها زمین میمانند.
حالا، حکایت دولت ماست که هر چند اغلب همین مردان، مجاهدان سه دهه پیش بودند، ولی قدری اصلاحطلب و رفرمیست شدهاند و آماده عبور از اصول، و همچنین، دیگر حال و هوای روزی هجده ساعت کار خالص را ندارند؛ و از این قرار است که دولت، فرتوتتر و کمثباتقدمتر از آنی به نظر میرسد که از سوابق این مردان بر میآید.
اصلیترین دلیل این وضع، محو شدن هدفهاست؛ در واقع، آنها کارها را از روی عادت و بدون انگیزه عاطفی عمیق انجام میدهند. آنها عادت به حکمرانی دارند، نه آنکه در پی فضیلت خدمت باشند. برای حل این مشکل و نزدیک شدن به موفقیت، باید پیوسته به هدفگذاری و زنده نگه داشتن توجه به چشماندازهای همت کنیم. راه و رسم دولت نهم، از این جهت (و از بسیاری جهات)، مغتنم بود: این که یک عالم اخلاق با سوابق مبارزه سیاسی، در هر جلسه هیئت دولت، تذکراتی بدهد و انگیزهها را تند و تیز کند.
دولت باید در هر جلسه، چشمانداز اصولی خود را منطبق با مسائل روز، باز تعریف کند و باز تشخیص دهد؛ و برای این منظور، پندهای اخلاقی کمک میکنند تا عاملیتهای سیاسی، خود را از اقتضائات عملی، هر چند به نحو موقت، خلاص کنند، و به دور دست چشم بدوزند و راه را گم نکنند.
نکته بعد این است که باید بر مبنای این چشماندازها، و ارزیابی هوشمندانه و جمعی از موقعیت فعلی، «هدفگذاری» انضمامی صورت گیرد، و در این زمینه، نقش رئیس جمهور در ایجاد وحدت ارزیابیها و اهداف اهمیت دارد. اهداف، باید دقیق و با جزئیات کامل و غیر قابل تفسیر تنظیم شوند، طوری که مردم، شاکله متحدی از کابینه ملاحظه کنند و درک نمایند که کشور به حال خود رها نشده است. برای این منظور، اهداف باید معقول و قابل دستیابی، سازگار با ارزشهای ملت، و دارای بازه زمانی تحقق باشند. اگر رئیس جمهور تکلیف خود را در این زمینه به خوبی انجام دهد، تمام هوش و حواس ملت به سوی مقصود او معطوف میشود.
مطلب دیگر آن است که هدفگذاریهایی که در بلندمدت پایدار میمانند و عملکرد مؤثر و صحیح خود را نشان میدهند، باید به شکل مدون در آیند تا نه تنها در ادامه مسیر این دولت نصب العین باشند، بلکه میراثی برای دولتهای آینده گردند. البته نباید به تدوین و تصویب اکتفا کرد؛ این هدفهای پایدار باید مدام به گفتوگو گذاشته شوند، تا به بخشی از تجربه ملت تبدیل گردند.
در گام بعد، باید برای هدفگذاریها، برنامههای عملی، تدارک و اجرایی شوند. فرمول نزدیک شدن به برنامههای عملی این است که هدفگذاری به سه، پنج، ده، یا بیشتر هدف بسیطتر تقسیم شود، تا برنامههای دور دست، اقتضائات عملی خود را نشان دهند. سپس، باید هدفهای فرعیتر و در دسترستر را در اولویت قرار دهیم؛ چرا که موفقیت در آنها انسجام و توش و توان را متمرکزتر میکند.
زمانبندی درست و تعیین بازه زمانی مشخص برای اجرای برنامهها خیلی اهمیت دارد، و جلوی شل و ول شدن دولت را میگیرد. اینجا، «پیگیری» از اشد اهمیت برخوردار است. مدیریت، یعنی «پیگیری». لازم است دفتر رئیس جمهور را در زمینه «پیگیری»، فعال و بیش از حد فعال کرد. «پیگیری» در رده دولت، حد ندارد، و هر چه به آن اصرار شود، کافی نیست. «پیگیری» ضامن حس مسئولیتپذیری و پاسخگویی قوه اجرایی، خواهد بود.
دفتر رئیس جمهور، باید ضمن «پیگیری» سنجههای میزان پیشرفت را تولید کند، و این سنجهها را در وضع روزآمد نگه دارد. بخش مهمی از «پیگیری هوشمند»، نظارت بر میزان پیشرفت و تفسیر و معنادار کردن سنجهها، هوشمندی عملکرد قوه اجرائی را تضمین میکند.
نهایتاً این که، بخش مهمی از سنجههایی که باید اندازهگیری شوند، بازتاب عملکرد دولت در میان اقشار مختلف مردم است؛ خصوصاً دولت باید از این طریق کنترل کند و اطمینان حاصل نماید که در شکافهای مختلف، مردم را دسته دسته نکند؛ یکدستی وفاقآمیز اجتماعی مهمترین شاخص عملکرد رئیس جمهور است، و کمک رئیس جمهور به ایجاد اتحاد ملی در جهت اهداف ملت و دولت، شاخصترین کارویژه شخص رئیس جمهور است./۹۶۹/د۱۰۲/ب۱
منبع: رسالت