تهاجم در تبلیغ، نیازمند تبیین جایگاه نظری و سازگاری با اخلاق دینی است
سیدمحمدعلی غمامی استاد ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام در گفتوگو با خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، با اشاره به تمایز میان تبلیغ تهاجمی و تبلیغ تدافعی، گفت: بیتردید «تبلیغ تهاجمی» در برابر تبلیغ سنتی قرار نمیگیرد؛ اینگونه نیست که بگوییم تبلیغهای سنتی تهاجمی نبودهاند بلکه باید مفهوم «تبلیغ تهاجمی» را در مقایسه با نوع دیگری از تبلیغ یعنی «تبلیغ تدافعی» درست تعریف کرد.
وی تصریح کرد: تبلیغ تهاجمی میتواند در قالب سنتی یا مدرن شکل بگیرد اما در اصل در برابر تبلیغ تدافعی قرار دارد. در دانش تبلیغ تبلیغ تدافعی بیشتر با «علم کلام» ارتباط پیدا میکند؛ دانشی که از ابتدا بر پایه دفاع از مرزهای اعتقادی اسلام شکل گرفته است.
استاد دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام ادامه داد: برای نمونه آقای برنجکار در کتاب خود اساس علم کلام را دفاع از عقاید دینی میداند نه حمله یا تهاجم. علم کلام دانشی جهادی است به معنای دفاع از مرزهای فکری و اعتقادی نه برای گسترش آن با روشهای تهاجمی.
وی با طرح این پرسش که «آیا باید از الگوی تدافعی فراتر رفت و به سمت الگوی تهاجمی حرکت کرد؟» افزود: از نگاه اسلامی و مبانی کلامی نمیتوان بهسادگی گفت که «بهترین دفاع حمله است»؛ به نظر میرسد چنین رویکردی در سنت کلامی ما تأیید نشده است.
استاد ارتباطات خاطرنشان کرد: مفهوم «تبلیغ تهاجمی» ایدهای جدید و بحثبرانگیز در فضای تبلیغ دینی است که هنوز جایگاه نظری و مقبولیت آن به روشنی مشخص نشده و نیاز به تبیین دارد که مقصود از تهاجم در این عرصه چیست. در تبلیغ تدافعی مبلغ به شبهات پاسخ میدهد؛ مثلاً در برابر این ادعا که اسلام در ارث میان زن و مرد تبعیض قائل شده است با استدلال به وظایف مالی مرد پاسخ داده میشود. اما در تبلیغ تهاجمی باید روشن شود که معنای «تهاجم» چیست و چگونه میتوان آن را با اصول و اخلاق تبلیغ دینی سازگار ساخت.
تدافع، موضع انفعال نیست
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام در ادامه با تأکید بر اینکه موضع تدافعی در تبلیغ نهتنها قابل توجیه است، اظهار داشت: تدافعی بودن به معنای انفعال یا بیاثری نیست بلکه خود یک موضع عادلانه و منطقی است.
وی افزود: اگر الگوهای ارث در جوامع مدرن را بررسی کنیم ممکن است دریابیم آن الگوها ناعادلانهاند؛ از این رو بازخوانی و نقد نظامهای فکری و فرهنگی دیگر نیز میتواند نوعی «تهاجم» به شمار آید اما این تهاجم به معنای حملهی بیقید و شرط یا تخریب نیست.
این استاد ارتباطات خاطرنشان کرد: پرسش اصلی این است که اگر «تهاجم» را به معنای رسوا کردن یا متهم ساختن سبک زندگی دیگران بدانیم، آیا چنین روشی از منظر دینی پذیرفتنی است؟ به نظر میرسد پاسخ ابتدایی منفی باشد؛ زیرا وظیفهی ما دفاع از حقایق و ارزشهای دینی است نه آغازگری در حملههای بیپروا و تحریکآمیز.
وی در ادامه با اشاره به نمونههایی از رفتارهای تهاجمی برخی جریانها گفت: در حالی که برخی گرایشها مانند وهابیت رویکردی تهاجمی در برابر دیگر مذاهب دارند روش تقریب و وحدتی که رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید دارند چنین حملاتی را تأیید نمیکند. ایشان همواره توصیه کردهاند که مؤمنان از دین خود دفاع کنند، اما از اتهامزنی، تحقیر یا حمله به پیروان سایر مذاهب و ادیان پرهیز نمایند.
دکتر غمامی در ادامه گفت: پرسش اصلی امروز این است که «تبلیغ باید تهاجمی باشد یا تدافعی؟» این مسئله نهتنها به روش تبلیغ، بلکه به جهتگیری کلان آن مربوط است. حتی در سطح بینالمللی نیز رویکردهای معاصر ترجیح میدهند واژهی «دفاع» را به جای «جنگ» به کار ببرند، زیرا نگاه غالب جهانی بر این است که موضع دفاعی مشروعتر و انسانیتر از موضع جنگی و تهاجمی است.
هر حملهای ناموجه است مگر آنکه در مقام دفاع معنا یابد
استاد ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام در بخش بعدی سخنان خود با بیان اینکه «حمله» به خودی خود گزارهای معقول و مشروع نیست، اظهار داشت: هرجا سخن از حمله باشد مگر آنکه آن اقدام در مقام دفاع معنا پیدا کند، پذیرفتنی نیست.
وی با اشاره به نمونههای عینی افزود: درباره حمله روسیه به اوکراین رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کردهاند که هیچ حملهای قابل توجیه نیست مگر زمانی که ماهیت آن به دفاع تبدیل شود.
دکتر غمامی تصریح کرد: هنگامی که یک اقدام در سطح بینالمللی با عنوان «حمله» شناخته میشود نه سیاستمداران و نه افکار عمومی از آن حمایت نمیکنند؛ اما وقتی همان عمل در چارچوب «دفاع» تعریف میشود نگاهها تغییر میکند و همراهیها شکل میگیرد؛ همانگونه که مردم غزه با نمایش مقاومت خود در مقام دفاع افکار عمومی جهان را متوجه حقانیت خویش کردند.
استاد دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام در ادامه با طرح پرسش محوری گفت: آیا باید به سمت «تبلیغ تهاجمی» رفت یا همچنان به تبلیغ تدافعی بسنده کرد؟ این پرسش نیازمند بررسیهای عمیق در حوزه علمیه است اما به نظر میرسد تبلیغ تهاجمی میتواند در هر دو قالب سنتی و مدرن معنا یابد.
وی افزود: در متون دینی نمونههایی از تبلیغ تهاجمی به چشم میخورد؛ چنانکه حضرت ابراهیم علیهالسلام تنها به گفتار بسنده نکرد بلکه بتها را شکست. این رفتار نوعی تبلیغ تهاجمی یا بتشکنانه بود که جنبه عملی و نمادین داشت. با این حال باید میان این نوع از تهاجم معنوی و روشهای افراطی و حملهورانهی برخی جریانها تمایز قائل شد.
تبلیغ ابراهیمی؛ بتشکنی پرهزینه اما بیدارگر
این استاد ارتباطات تأکید کرد: الگوی ابراهیمیِ بتشکنی میتواند تفسیر اصیل و مشروعی از تبلیغ تهاجمی باشد اما چنین الگویی بسیار پرهزینه است؛ چراکه مستلزم فداکاری، هزینههای مادی و انسانی و حتی مواجهه با واکنشهای سخت از سوی مخالفان است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: تجربههای معاصر نشان داده است که پیشدستی در دفاع یا اقدامهای تهاجمی میتواند هم آگاهیزا و هم پرهزینه باشد؛ زیرا هرچند ممکن است افکار عمومی را بیدار کند اما هزینههای انسانی و اخلاقی سنگینی همچون تخریب خانهها از بین رفتن زندگیها و کشتهشدن کودکان را در پی دارد. از این رو الگوی «تبلیغ تهاجمی» موضوعی عمیق، پیچیده و پرهزینه است که باید با دقت احتیاط و تأمل نظری به آن پرداخت.
استاد ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام در بخش دیگری از سخنان خود با تبیین مفهوم «الگوی بتشکنانه» در تبلیغ دینی اظهار داشت: الگوی بتشکنانه الگویی است که مرزها را میشکند، کلیشهها را درمیریزد و افکار را دگرگون میکند. این الگو بسیار پرهزینه است اما تأثیری عمیق، بیدارکننده و جهانی دارد و میتواند انسان و جامعه را به حرکت درآورد.
وی افزود : ابراهیم خلیل تنها با گفتار مخالفت نکرد بلکه بهصورت عملی به بتها حمله کرد و آنها را شکست. او بهجای آنکه در جهان خود بایستد و از دور نقد کند وارد دنیای بتپرستان شد، در میان آنان زیست با زبان و فرهنگشان سخن گفت و سپس با نقد و اقدام عملی بنیانهای فکریشان را در هم شکست.
استاد دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام ادامه داد: این نوع تبلیغ را شاید نتوان صرفاً «تهاجمی» نامید؛ بلکه باید آن را «تبلیغ بتشکنانه» یا «الگوی ابراهیمی» دانست، الگویی که به معنای ورود جسورانه به دنیای فکری و فرهنگی دیگران است،همراه با ریسک، حضور میدانی و اقدام اصلاحی. چنین رویکردی هم جرأت میخواهد و هم مجاهدت؛ مبلغ باید از منطقه امن خود بیرون بیاید نه اینکه در محیطی آرام بنشیند و صرفاً از دور دفاع کند بلکه باید در میان مردمی که بتهایشان را میپرستند زندگی کند، با آنها گفتوگو کند و سپس با استدلال و رفتار خود حقیقت را آشکار سازد.
وی افزود: تاریخ اسلام و تمدن اسلامی نمونههای درخشانی از این رویکرد را به خود دیده است؛ از جمله ابوریحان بیرونی که با سفر به هند در میان پیروان آیینهای گوناگون زندگی کرد و از نزدیک با اندیشههای آنان مواجه شد تا نمونههای معاصر مانند مقاومت مردم فلسطین که با فداکاری و پایداری خود وجدان جهانی را بیدار کردهاند.
این استاد ارتباطات تأکید کرد: بتشکنی محدود به شکستن تندیسها و مجسمهها نیست؛ در هر جامعهای بتهای گوناگونی وجود دارد. حتی در جوامع اسلامی نیز بتهای درونی و پنهان دیده میشود؛ مانند عادات غلط، منافع شخصی، سودجوییها، گرانفروشیها یا رفتارهایی که در ظاهر رنگ دینی دارند اما در عمل بتوار شدهاند.
وی خاطرنشان کرد: شکستن این بتهای درونی از شکستن بتهای سنگی دشوارتر است؛ زیرا این بتها در ذهن و رفتار انسانها ریشه دواندهاند. با این حال تبلیغ ابراهیمی یعنی همین حرکت آگاهانه و شجاعانه برای اصلاح، نقد و بیدارگری؛ تبلیغی که اگرچه پرهزینه است اما اثر آن ماندگار، جهانی و تحولآفرین خواهد بود.
بتهای مدرن؛ از دلار تا اینستاگرام
استاد ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام بخش دیگر سخنان خود را به تبیین معنای عمیق «بت» در فضای زندگی معاصر اختصاص داد و اظهار داشت: «بت» تنها تندیس و مجسمه نیست بلکه هر آن چیزی است که انسان آن را در زندگی خود تقدیس میکند و عملاً فرمانروای تصمیمها و احساساتش میسازد. عادتها، کالاها، نمادها و رفتارهایی که بیپرسش و بیتأمل دنبال میشوند همان بتهای اجتماعیِ امروز ما هستند.
وی افزود: در شرایط اقتصادی کنونی طلا و دلار میتوانند مصداق روشن بتهای مدرن باشند؛ زیرا مردم در تلاطمهای اقتصادی به آنها پناه میبرند و آنها را مأمن و تکیهگاه خود میدانند. در چنین وضعیتی کسی که بخواهد بگوید «طلا نخر» یا «به دلار تکیه نکن» در واقع با یکی از بتهای زمانه مقابله کرده است.
این استاد ارتباطات تأکید کرد: بسیاری از خوردنیها، پوشیدنیها و مدهای روز نیز به بتهای فرهنگی بدل شدهاند. برای مثال غذاهایی مانند مرغ سوخاری یا فضاهایی همچون برخی کافهها در جامعه ما کارکردی مشابه معابد بتپرستی پیدا کردهاند؛ مکانهایی که در آنها «سبک زندگی» خاصی پرستیده میشود. اگر کسی بخواهد با این پدیدهها بهصورت ابراهیمی برخورد کند باید ابتدا آن فضا را بشناسد و با آن همراه شود سپس در فرصت مناسب، نقد و شکستن آن بت را آغاز کند یعنی هم از روش نرم بهره گیرد و هم از اقدام قاطع.
وی ادامه داد: بتهای دیگر در دنیای امروز شامل پدیدههایی مانند مذاکرهزدگی و سلبریتیمحوری است؛ جامعهای که سخن یک بازیگر یا چهره مشهور را معیار حقیقت میداند گرفتار بتپرستی نوین است. شکستن چنین بتهایی نیز هزینهبر و پرمخاطره است؛ همانطور که برخی چهرهها وقتی خلاف جریان عمومی سخن گفتهاند با موجی از حملات رسانهای و طرد اجتماعی مواجه شدهاند.
استاد دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام با اشاره به ابزارهای مدرن بهعنوان بتهای پنهان گفت: تلفن همراه، شبکههای اجتماعی و حتی هوش مصنوعی میتوانند به الهههای مدرن تبدیل شوند. ذات این ابزارها بد نیست اما هنگامی که انسان آنها را معیار زندگی و مرجع حل تمام مشکلات خود بداند در واقع در برابر آنها به سجده افتاده است. وقتی میگوییم «بدون اینستاگرام نمیشود کار کرد» یا تسلیم الگوریتمها و ترندهای آن میشویم نوعی پرستش فناورانه در حال وقوع است که میتواند به استعمار مجازی یا حتی تروریسم دیجیتال بینجامد.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: مقابله با بتهای مدرن و اجتماعی نیازمند سه گام است: نخست، شناخت دقیق و علمی آنها؛ دوم همراهی اولیه برای نفوذ و گفتوگو در فضای آنها؛ و سوم نقد جدی و اقدام اصلاحی. این مسیر همان الگوی ابراهیمیِ تبلیغ است که هم آگاهی میطلبد، هم شجاعت و هم آمادگی برای پرداخت هزینههای سنگین اجتماعی و فردی.
وقتی فناوری بت میشود
استاد ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به خطر «بتشدنِ فناوری» در عصر دیجیتال اظهار داشت: یکی از نشانههای بتپرستیِ مدرن این است که سازندگان پلتفرمها خودشان اسیر ابزارهایی که ساختهاند نیستند اما مردم را به استفاده از آنها وادار میکنند. این نابرابری آگاهی و اختیار زمینهساز شکلگیری نوعی پرستش پنهان است.
وی افزود: گزارشهایی وجود دارد که برخی طراحان بزرگ فناوری - از جمله پاول دوروف سازنده تلگرام - خودشان نه از تلگرام استفاده میکنند و نه حتی موبایل شخصی دارند. وقتی سازنده از ابزارش فاصله میگیرد اما کاربران را به وابستگی و استفاده دائمی از آن سوق میدهد آن ابزار عملاً به «بت» تبدیل میشود؛ یعنی مرجع اول حل مسائل روزمره و معبودی که انسان به او تسلیم شده است.
استاد دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام تصریح کرد: برخی افراد به تکنولوژیها و هوش مصنوعی دل بستهاند؛ گویی باورشان از ایمان انسانی به ایمان فناورانه تبدیل شده است. رفتار جمعی در جوامع امروز نشان میدهد که تکنولوژی جای ایمان و اعتماد را در ذهن مردم گرفته و در حالی که بسیاری میدانند ضرر این ابزارها بیشتر از سودشان است همچنان به آنها وابستهاند.
وی با تأکید بر اینکه شکستن این بتهای فناورانه سخت و پرهزینه است، افزود: کسی که بخواهد با این جریان مقابله کند باید هزینههای اجتماعی و فردی سنگینی بپردازد؛ زیرا در برابر جریان مسلطی ایستاده است که تقریباً همه جامعه به آن وابستهاند. در چنین فضایی «تبلیغ تهاجمی» در معنای ابراهیمیاش یعنی همان تبلیغ بتشکنانه اهمیت پیدا میکند؛ روشی که نه از موضع نفرت یا طرد بلکه با شناخت، حضور در میدان و اقدام اصلاحی عمل میکند.
غمامی خاطرنشان کرد: تفسیر پذیرفتنی از تبلیغ تهاجمی همان الگوی ابراهیمی است؛ الگویی که با شجاعت وارد دنیای دیگران میشود، بتهای فکری و فرهنگی را شناسایی میکند و سپس با نقد و اقدام عملی زمینه بیداری را فراهم میسازد. این الگو اما بسیار پرهزینه است و نیازمند ایمان، صبر و ایستادگی است.
این استاد ارتباطات در ادامه تأکید کرد: بتشکنی محدود به جوامع غربی نیست؛ در جامعه ما نیز بتهای داخلی و پنهان فراواناند از مصرفگرایی و سودجویی گرفته تا وابستگی به فناوری و نمادهای مدرن. یکی از شیوههای عقلانی مقابله با این روند، قانونگذاری و محدودسازی معقول است. چنانکه در برخی کشورهای غربی استفاده از هوش مصنوعی برای افراد زیر ۱۸ سال با محدودیت همراه است ما نیز باید تا پیش از آنکه ابزارها به معبود تبدیل شوند برای مهار و هدایت آنها چارهاندیشی کنیم تا از تبدیلشدنشان به بتهای خطرناک و آسیبزا جلوگیری شود.
هوش مصنوعی؛ ماشینی قدرتمند که بیقانون رها شده است
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام در ادامه با تشبیه هوش مصنوعی به خودرویی بسیار قدرتمند گفت: هوش مصنوعی مانند ماشینی فوقالعاده سریع و پیچیده است؛ قویتر از خودروهای معمولی. همانطور که برای وسایل نقلیه آییننامه، گواهینامه، محدودیت سنی و مجازات تخلفات وجود دارد باید برای استفاده از فناوریهای نوین بهویژه هوش مصنوعی نیز قوانین، مقررات و چارچوبهای اخلاقی و حقوقی مشخصی تدوین شود.
وی افزود: با این حال متأسفانه در فضای کنونی این قواعد وضع نمیشود زیرا در عمل جامعه و حتی نخبگان در برابر این فناوریها نوعی تقدّس و تسلیم از خود نشان میدهند؛ گویی نمیتوان به آن دست زد یا آن را نقد کرد. در نتیجه به جای آنکه هوش مصنوعی در خدمت انسان باشد این انسان است که در خدمت هوش مصنوعی قرار گرفته است.
استاد دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام با اشاره به تجربه خود از روند قانونگذاری در این زمینه تصریح کرد: نمونه روشن این تسلیم مخالفت گسترده با طرحهایی مانند صیانت یا مقررات مقابله با اخبار جعلی است. من در جریان یکی از این طرحها بودم که هدفش مقابله با انتشار دروغ و شایعه در فضای مجازی بود. متن طرح به مجلس رفت اما دولت آن را کنار گذاشت. جالب اینکه حتی همان قانون هم جامع نبود و فقط شامل کانالهای پرمخاطب میشد نه همه تولیدکنندگان دروغ. با این حال باز هم عدهای به بهانه «آزادی بیان» با آن مخالفت کردند در حالی که در عمل از مدل رسانهای غربی تقلید میکردند و مانع از تنظیمگری شدند.
وی با بیان اینکه بتسازی فقط در عرصه فناوری نیست، اظهار داشت: در رفتار مصرفی مردم نیز همین پدیده دیده میشود. ما میدانیم برخی کالاها مانند نوشابههای خاص یا دلار ابزار و نماد قدرتهای خارجیاند اما همچنان از آنها استفاده میکنیم و حتی به آنها اعتماد و دلبستگی داریم. گویی دلار برای برخی تبدیل به بت اقتصادی شده است.
دکتر غمامی تأکید کرد: همانگونه که کشورهای غربی در برابر فناوریهای نو قواعد سنی، اخلاقی و حقوقی تعیین کردهاند ما نیز باید پیش از آنکه هوش مصنوعی و سایر فناوریها به بتهای مدرن تبدیل شوند، چارچوبهای مشخص و بومی برای آنها وضع کنیم. در غیر این صورت جامعه نه تنها از قدرت فناوری بهره نمیبرد بلکه بهتدریج تسلیم آن میشود و استقلال فکری و فرهنگی خود را از دست میدهد.
بتشکنی ابراهیمی؛ سنگین، پرهزینه و همیشه ضروری نیست
استاد ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام در ادامه با تأکید بر دشواری و هزینهبرداری الگوی «تبلیغ تهاجمیِ ابراهیمی» گفت: اگر بخواهیم بتی مانند «دلارِ پرستیده» را بشکنیم نهفقط باید از سوی طرفداران آن بت انتقاد و فشار ببینیم بلکه ممکن است از سوی تولیدکنندگان و سودجویانی که از این وضعیت منفعت میبرند نیز ضربه بخوریم؛ شکستن چنین بتهایی بههیچوجه کار کمهزینهای نیست.
وی افزود: برای موفقیت در این نوع تبلیغ دقیقاً باید روش ابراهیمی را پیاده کرد - وارد جهانِ دیگری شدن، آرام و همراهانه در آن فضا زندگی کردن، اعتماد مردم را جلب کردن و سپس بهصورت شجاعانه و علمی بت را نقد و در نهایت «شکستن» آن. این فرآیند مستلزم هزینههای اجتماعی، حیثیتی و حتی مخاطرههای میدانی است؛ از از دستدادن آبرو تا مواجهه با محیطهای پرخطر مانند حاشیهها یا مناطق آسیبپذیر.
استاد ارتباطات تأکید کرد: الگوی ابراهیمی بسیار سنگین و پرهزینه است و بنابراین نمیتوان همواره و در همه حوزهها آن را بهکار بست. ضرورتی ندارد که همه فعالیتهای تبلیغی تهاجمی باشند؛ الگوهای تدافعیِ کمهزینه و هدفمند نیز نقش مهمی ایفا میکنند و نباید از آنها غفلت کرد.
وی در ادامه به رویکرد سیاسی اشاره کرد و گفت: در مسائل منطقهای ایران در پرونده فلسطین بین تهاجم و دفاع تعادل برقرار کرده است - نه کاملاً تهاجمی و نه صرفاً تدافعی - و سیاستی مبتنی بر فرصتشناسی و ارزیابی آمادگی طرف مقابل اتخاذ کرده است. پیام نهایی این است که باید زمان و جایگاه مناسب را شناخت و در لحظه مقتضی قاطع و محکم عمل کرد؛ اما این به معنای تبدیل هر موضوع جزئی یا رفتار فردی به محور تهاجم تبلیغی نیست.
تهاجم تدافعی؛ توازن استراتژیک بین حمله و دفاع
استاد ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام در ادامه با تشریح الگوی میانه «تهاجمِ تدافعی» تأکید کرد: نباید تبلیغ تهاجمی را بهعنوان رویهای دائمی و فراگیر در نظر گرفت بلکه این الگو باید مشروط و حسابشده بهکار رود.
استاد دانشگاه ادامه داد: «تهاجمِ تدافعی» الگویی میان تهاجم محض و تدافع محض است؛ در شکلِ تدافعی آن لازم است سامانههای دفاعی قوی فراهم شود و تنها در شرایط مشخص و مقتضی اقدام متقابل صورت گیرد.
وی به تجربههای دفاعی داخلی اشاره کرد و گفت: اگر در مقاطع بحران کسی وارد خاک شد باید با او مقابله کرد اما این به معنای توسل دائم به عملیات تهاجمی نیست.
استاد ارتباطات خاطرنشان کرد: بنابراین اگر بخواهیم «تبلیغ تهاجمی» را در حوزه دینی و فرهنگی تعریف کنیم باید آن را مشروط و محدود کنیم، نه بهعنوان قاعده کلی بلکه بهعنوان ابزاری استراتژیک که تنها در شرایطی مشخص پس از سنجش هزینهها و پیامدها بهکار گرفته میشود.
استاد ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام در با شرحِ پیامدها و منطقِ راهبردیِ واکنشهای حسابشده افزود: این نوع رویکرد نشاندهنده توازنی میان تهاجم و تدافع است، ما صبر راهبردی را با ضربهزدنهای دقیق و هدفمند در هم میآمیزیم تا هم بازدارندگی ایجاد شود و هم از ورود به چرخه تصاعد خشونت جلوگیری گردد.
وی تأکید کرد: انتخاب زمان و هدفِ واکنش، تعیینکننده موفقیتِ این سیاست است؛ ضربهای که در زمانِ نامناسب یا به هدفی نامربوط وارد شود نه تنها اثربخش نیست بلکه میتواند هزینههای جدیدی بر کشور تحمیل کند. به همین دلیل باید پیش از هر اقدام، ابعاد نظامی، سیاسی و بینالمللیِ اقدام سنجیده شود.
استاد دانشگاه در ادامه خاطرنشان ساخت: واکنشهای متوازنِ ما پیام روشنی به دشمن دارد اینکه ما توانایی و اراده مؤثری برای پاسخگویی داریم و در عین حال حسابشده رفتار میکنیم تا از تشدید بیحاصل درگیری جلوگیری کنیم.
وی تصریح کرد: این روش هم برای حفظ منافع ملی و هم برای حفاظت از مردمی که در معرض خطرند ضروری است.
دکتر غمامی در پایان یادآور شد: سیاستورزیِ موفق در عرصه بینالملل ترکیبی است از صبر، محاسبه و آمادگی برای اقدام؛ و آن که این ترکیب را درست بهکار گیرد میتواند هم بازدارندگی مؤثر برقرار کند و هم از بروز هزینههای انسانی و سیاسی غیرضروری بکاهد.
مهدی الهی