راهبردهای حوزه علمیه در گام دوم انقلاب
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، سلسله نشست های احیای حیات طیبه اسلام با موضوع نقش حوزه علمیه در گام دوم انقلاب با عنایت به بیانیه رهبر معظم انقلاب در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با ارائه حجت الاسلام والمسلمین مهاجرنیا عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به همت مؤسسه فقه تخصصی احیای حیات طیبه اسلام با همکاری مرکز پژوهش های مسجد جمکران در سالن جلسات مرکز پژوهش های مسجد جمکران برگزار شد.
در آغاز این نشست علمی حجت الاسلام والمسمین ایزدهی عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به هدف از برگزاری این نشست گفت: در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی آنهایی که به بقای انقلاب میل نداشتند تلاش کردند انقلاب به چهل سالگی نرسد زیرا چهل سالگی ایام بلوغ، رشادت و عقلانیت است.
عده ای گمان کردند پس از گذشت چهل سال از انقلاب کارشان تمام شده است اما رهبر معظم انقلاب با انتشار بیانیه خود، بیان کردند انقلاب اسلامی پروژه ای نیست که با تصویب قانون اساسی تمام شود بلکه پروسه ای است که از سال 58 شروع شده و انجام آن به ظهور امام زمان(عج) منجر می شود.
بحث مد نظر ما در این نشست این است که حوزه علمیه در گام نخست تحولات شگرفی داشته است اما در گام دوم چه اتفاقی می خواهد برای حوزه علمیه رخ دهد؛ رهبر معظم انقلاب در بیانیه خود به بحث تمدن نوین اسلامی اشاره می کنند که باید فراگیر شود؛ زمانی که تمدن گفته می شود، یعنی باید همه جوامع را شامل شود که این تمدن نیز باید از آموزه های دین اسلام استخراج شود چنانکه تمدن غرب از میان آموزه های غربی خارج شده است بنابراین در گام دوم انقلاب حوزه علمیه باید چه فعالیت هایی انجام دهد؟ راهبرد حوزه علمیه چه باید باشد؟.
در ادامه حجت الاسلام والمسمین مهاجرنیا با اشاره به فرازهایی از بیانیه گام دوم انقلاب رهبر معظم انقلاب گفت: رهبر معظم انقلاب در این بیانیه به گام اول نیز اشاره می کنند و می توان گفت تفسیر گام اول بیش از گام دوم است منتهی هدف، گام دوم است.
رهبر معظم انقلاب در آغاز بیانیه خود می گویند هیچ ملتی چهل سال پای انقلاب نمی ایستد؛ چنین اتفاقی نکته جدیدی است که مردم پس از گذشت چهل سال انقلاب باز هم خود را انقلابی می دانند در حالی که سایر انقلاب ها پس از تبدیل کردن ایده ها به قانون تمام می شوند.
انقلاب انجام داه ایم و چهل سال تحت تابلوی آن زندگی می کنیم و سبک زندگی را بر اساس همان تنطیم می کنیم؛ انقلابی که به همراه واژه مقدس باشد دیده نمی شود بلکه در سایر انقلاب ها پس از نظام سازی و تبدیل ایده ها به قانون، انقلاب تمام می شود و به پایان می رسد اما ما مردم ایران تنها انقلابی هایی هستیم که پس از گذشت چهل سال بازهم خود را انقلابی می دانیم و روی آن صفت نیز تاکید می کنیم.
در بیانیه رهبر معظم انقلاب نیز تأکید شده، باید روحیه انقلابی را حفظ کرد بنابراین انقلاب اسلامی به یک برند تبدیل شده است و در این زمینه رقیبی ندارد بلکه تنها انقلابی است که چهل سال طول کشیده و تنها انقلاب اسلامی است که برای ادامه راه خود برنامه دارد.
رهبر معظم انقلاب در زمینه شرایط ایجاد شدن انقلاب نیز توضیحاتی بیان می کنند که برنامه های انقلاب است به عبارت دیگر مقدمات بیان شده، مقدمات انحصاری است یعنی اشاره می کنند، انقلاب اسلامی زمانی رخ داده که دو قطب در جهان، حاکم بوده اند و کشوری که در زیر پرچم این دو قطب نباشد مشاهده نمی شد.
اما انقلاب اسلامی این چارچوب را شکست و نشان داد این قطب بندی منطق درستی ندارد؛ بنابراین تعبیر امام خمینی(ره) این است که این از آن بدتر و انگلیس از هر دوبدتر است؛ یعنی زمانی که انقلاب کردیم قطب بندی را نادیده گرفتیم و تهاجمی علیه دو قطب شروع کردیم.
همه کارهایی که دشمنان علیه انقلاب انجام می دهند، تدافعی است، رهبر معظم انقلاب می گویند زمانی که قطب بندی را به هم زدیم، واکنش استکبار علیه ما شروع شد، که این تعابیر بسیار دقیق است؛ یعنی در این چند سال همه کارهایی که آمریکایی ها انجام داده اند واکنشی است که تلاش می کند این انقلاب رشد نکند.
رهبر معظم انقلاب ادامه می دهند که غرب و شرق یک اجل محتوم دارند چنانچه که یکی از رقبای ما از صحنه خارج شد و تعبیری که رهبر معظم انقلاب دارند این است که می گویند ، زمانی که قطب شرق به هم ریخت عملا ما به قطب دوم تبدیل شدیم و کمبودها در این چهل سال باعث نشد که ما کوتاه آییم.
زمانی که شرق به کنار رفت، نظریه پردازی ها شروع شد و در سال 1990 نظم نوین جهانی را تک قطبی بیان کردند اما امروزه همه اعتراف می کنند هشت تمدن در دنیا باهم گلاویز می شوند که شش تمدن از گردونه خارج شده اند و تنها تمدن اسلامی به رهبری ایران و تمدن غرب به رهبری آمریکا باقی مانده اند.
در این رقابت جدی که میان و آمریکا، پیدا شد جایگاه ما به یک برند تبدیل شد که امروزه اگر هیچ موفقیتی هم نداشته باشیم اما همین که پرچم مبارزه و مقاومت در مقابل همه دنیای استکباری به نام جمهوری اسلامی ایران است، برای جشن گرفتن کافی است؛ گرچه امروزه از نظر موقعیت سیاسی در جهان سوم هستیم اما از نظر نقش آفرینی و هجمه هایی که به فرهنگ غرب وارد کرده ایم جایگاه ما جهان سومی نیست.
نکته دیگری که رهبر معظم انقلاب در بیانیه خود بیان می کنند این است که هر پدیده ای دارای تاریخ مصر ف است، اشاره به این نکته دارد، همان گونه از میان سه قطب، یک قطب خارج شد، ما نیز مشمول این قانون هستیم اما در ادامه می گویند انقلاب اسلامی شعارهایی دارد که ریشه آن در فطرت است و ریشه فطری باعث شده است که مشمول، تاریخ مصرف دار نشود زیرا زیبایی های عدالت به همین راحتی از میان نمی رود.
رهبر معظم انقلاب با بیان این مقدمات خطاب به جوانان می گویند ما یک الگو سازی کرده ایم زمانی که انقلاب کردیم هیچ الگویی نداشتیم و می توان گفت از صفر شروع کردیم و گام اول تبدیل به تجربه و نظام سازی شد که گام دوم در اختیار نسل جدید است و شما باید از این تجربه استفاده کنید برای این که رو به جلو حرکت کنید.
تجربه ای که چهل سال اندوخته ایم را رهبر معظم انقلاب به بسیاری از آنها اشاره می کنند که به برخی از آنها اشاره می کنم؛ در چهل سال نخست برخی چیزهایی داشته ایم که بی نظیر است همانند انقلاب طوفانی آزادی بخش، در میان انقلاب های صورت گرفته هیچ انقلابی این مقدار طول نکشیده است و انقلاب فرانسه فقط ده سال طول کشید اما ما همین امروز نیز انقلابی بودن را بیان می کنیم.
مورد دیگر این است که انقلاب اسلامی ایران در عصر پایان ایدئولوژی رخ داد، یعنی در دهه هفتاد بیان شد ایدئولوژی در سیاست برچیده شود اما در این زمان انقلاب اسلامی ایران صورت می گیرد و حتی فوکو بزرگترین فیلسوف فرانسه در همان آغاز انقلاب به ایران می آید و هنگام بازگشت به فرانسه می گوید من در ایران یک انقلاب معنوی را مشاهده کردم بنابراین برند دین گرایی به نام ما ثبت شده است.
برند دیگر مصالحه سنت و حداثت است، از زمان مشروطه در این قسمت دچار بحرانی بوده ایم به گونه ای که نظریات مختلف آمد تا میان سنت اعم از دین و فرهنگ، رفتار و آداب با پدیده های مدرن آشتی ایجاد کند؛ در زمان مشروطه شیخ فضل الله نوری که پیشگام مشروطه است می گوید مگر برای قانون انقلاب کرده ایم بلکه فقط می خواستیم شاه را مشروط به به دین سازیم تا خطاهای او کم شود بنابراین وی برای ایجاد قانون خود را کنار می کشد.
به صورت کلی در دوران مشروطه نتوانستند با پدیده مدرن ارتباط برقرار کنند در دوران پهلوی نیز مدرنیته برجسته و دین تضعیف شد یا در اصناف مانند حوزه علمیه، دین برجسته و مدرنیته کنار گذاشته شد؛ اما امام خمینی(ره) در قلب پاریس می گوید می خواهد حکومت جمهوری اسلامی را ایجاد کند.
برند دیگری موازنه تشیع با سایر ادیان است، تشیع در طول تاریخ به عنوان اقلیت انقلابی تو سری خور بوده است و دوست و دشمن تشیع را اذیت می کردند و همه علمای تشیع یا شهید شده اند یا در بازداشت بوده اند؛ ائمه(ع) نیز این گونه بوده اند؛ تشیع پیش از انقلاب هر زمانی که قدرت پیدا کرده است دست دوستی به سمت کسانی که تو سری زن بوده اند دراز کرده است.
اما انقلاب یک گام بالاتر گذاشت و موازنه قوا برقرار کرد و امروزه همه شرق و غرب عالم اعتراف می کنند که شیعه با وجود این که در میان جمعیت مسلمانان در اقلیت است حرف اصلی در مسلمانان را بیان می کند و دنیای غرب ایران را نماینده اسلام می داند بنابراین موازنه قوا میان تشیع و سایر ادیان و مذاهب اسلامی را برقرار کردیم.
امروزه تشیع در خیلی جاها نقش آفرینی می کند حتی در برخی موارد چوب اهل سنت را ما می خوریم و مشکلی را که آنها باید تحمل کنند ما به نمایندگی از آنها تحمل می کنیم بدون این که منتی بر سر آنها گذاریم.
نظام ولایت فقیه برند دیگر نظام اسلامی است، نظریه ولایت فقیه در این هزار و چهارصد سال از آغاز اسلام وجود داشته و همیشه بوده است؛ اما ولایت فقیه در قالب یک حکومت تمام عیار وحاکمیت تشیع بر مبنای ارزش های اهل بیت(ع) در هیچ زمانی محقق نشده است که برای نخستین مرتبه امام خمینی(ره) بیان کرد شاهنشاهی از آغاز باطل بوده است حتی آنهایی که عدالت داشته اند؛ سازش علمای قبلی با شاهان نیز از روی مصلحت زمان بوده است نه مشروعیت.
برند دیگر ساختارسازی مدرن است که پاکستان با وجود این که دارای جمعیت بیشتری است و حکومتش نیز جمهوری اسلامی است و می توان گفت عالمان بزرگ اهل سنت در پاکستان بوده اند و تفکر خلافت از آنجا نشأت گرفته است و پیش از ایران نیز انقلاب کرده است، هنوز موفق نشده است ساختارهای حکومتی را مدرن کند؛ بلکه قبایل نقش آفرینی می کنند و رییس جمهور تحت فشارهای اقوام کار می کند. بنابراین هیچ کشوری نتوانسته است ساختارسازی مدرن را انجام دهد و حتی کشورهای مسیحی نیز نتوانسته اند چنین کاری انجام دهند و دین در ساختارها حضوری ندارد اما درایران در ساختارها، دین حرف اول را می زند.
مردم سالاری دینی نیز از برندهای انقلاب اسلامی به شمار می رود و می توان گفت مردم سالاری دینی مختص انقلاب اسلامی است؛ علامه مودودی که در پاکستان زندگی می کرد و کتابی در زمینه مردم سالاری دینی دارد، رهبر معظم انقلاب می گویند در زمان ریاست جمهوری در سفری به پاکستان نزد وی رفتم اما او وقت ملاقات نداد زیرا از انقلاب اسلامی ذهنیت بدی برای او ایجاد کرده اند، رهبر معظم انقلاب تعبیری دارد که برخی هنگام سخن گفتن، سخنان خوبی بیان می کنند اما هنگام عمل در جای خود می ایستند.
برند دیگر ظلم ستیزی است که فردی به آن توجه نمی کند و فشارهایی که وارد می شود نیز آن را تحت الشعاع قرار می دهد؛ امروزه انقلاب اسلامی در دنیا چوب های فراوانی می خورد که بخشی از آنها به واسطه ظلم ستیزی است اما این برند را حفظ کرده است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به راهبردهای حوزه علمیه در گام دوم انقلاب اشاره کرد و گفت: متأسفانه در حوزه علمیه رویکرد آینده پژوهی وجود ندارد و در این زمینه کاری انجام نداده است؛ در حالی که آینده پژوهی دارای دانش و قابل یادگیری است و این که گفته می شود آمریکا برای صد سال آینده برنامه ریزی دارد مگر از روی علم غیب سخن می گوید یا جن احضار می کند؟
بنابراین یکی از کارهایی که حوزه علمیه براساس این بیانیه باید انجام دهد برنامه ریزی برای گام دوم است که تازه آغاز شده است؛ بزرگ ترین استراتژی که ما می خواهیم در دهه پنجم بکار گیریم چیست؟ که این یک سؤال اساسی و بسیار مهم است.
برای ایجاد برنامه ریزی راهبردی و آینده پژوهی باید چهار پیش فرض را قطعی گرفت؛ نخستین پیش فرض که در ادبیات رهبر معظم انقلاب نیز بیان شده است پذیرش ضرورت انقلاب اسلامی است یعنی باید پذیرفت که انقلاب اسلامی ضروری ترین چیزی است که باید با چنگ و دندان آن را حفظ کرد به گونه ای که حفظ آن از اوجب واجبات است.
اگر ما نپذیریم که حفظ نظام از اوجب واجبات است قطعا گام های دیگری را برنمی داریم و برنامه های لازم را انجام نخواهیم داد؛ پیش فرض دوم این است که همه مردم و بدنه دولت و ملت باید بپذیرند که همه مسؤول هستند و باید وارد عمل شوند نه این که حفظ نظام واجب کفایی است و عده ای باید کار کنند و عده ای بخوابند بلکه همه باید وارد شوند همانن دیک هیأت عاشورایی که نه مدیریتی وجود دارد و نه معارفه ای بلکه به صورت خود جوش همه مردم در آن به فعالیت می پردازند و آتش به اختیار جایش در اینجا است که بدون دستور و بدون منت همه به وظیفه خود می پردازند.
احساس مسؤولیت موجب می شود همه در یک هیأت به صورت خودجوش فعالیت کنند که محصول عقلانیت جمعی و مسؤولیت همگانی است ما اگر می خواهیم انقلاب را در دهه بعدی حفظ کنیم همه باید به پای کار آیند نه این که گفته شود وظیفه روحانیت یا نهادهای فرهنگی است و به ما ربطی ندارد بلکه انقلاب همگانی است و هر فردی باید بر اساس فعالیتش به وظیفه خود بپردازد و حتی اگر بقال است، کم فروشی نکند که این نیز کمک به انقلاب است.
پیش فرض سوم که رهبر معظم انقلاب نیز بر آن تأکید دارند این است که انقلاب اسلامی جایگزین ندارد چنین بحثی، تجربی است و نیاز به فکر ندارد زیرا اگر این انقلاب نابود شود چه نظامی می خواهد جایگزین شود؟ آیا قرار است بار دیگر شاه بر سر کار آید؟ مگر گروه های دیگر اجازه می دهند شاه باز گردد؛ امکان ندارد در این کشور بار دیگر نظام شاهنشاهی ایجاد شود حتی اگرشاه بیاید منافقین اجازه نمی دهند نظام شاهنشاهی ایجاد شود و مسلمانان جای خود دارند، یا ملی گراها، بنابراین انقلاب جایگزینی ندارد، مگر هرج و مرج دائمی که سنگ روی سنگ بند نمی شود.
پیش فرض آخر نیز این است که باید پذیرفت انقلاب آسیب خواهد دید چنانچه هر پدیده سیاسی دشمن دارد و آسیب می بیند اما این انقلاب قابل اصلاح است بنابراین رهبر معظم انقلاب بیان کردند ما نه متحجر هستیم نه منفعل یعنی نه سنگ هستیم که نتوان ما را اصلاح کرد و نه منفعل که همیشه زیر چتر دیگران باشیم بنابراین باید پذیرفت انقلاب امکان اصلاح دارد.
در پاسخ به سؤال بیان شده چند راهبرد را بیان می کنم؛ نخستین راهبردی که از سخنان رهبر نیز فهمیده می شود راهبرد تدبیری است که در قرآن و ادبیات انقلاب اسلامی راهبردهای فراوانی به عنوان راهبرد تدبیر کردن بیان شده است.
راهبرد به چه چیزی گفته می شود؟ انقلاب اسلامی دارای اهدافی است که یک هدف آن متعالی است و برای این که بتوان به اهداف دست پیدا کرد باید جهت گیری را درست کرد و سمت و سوی حرکت را به سمت هدف جهت داد و از تمامی تهدیدها و نقطه قوت ها استفاده کرد تا به اهداف رسید، به این جهت دادن ها راهبرد گفته می شود.
تنها به یک راهبرد تدبیری در قرآن اشاره می کنم، در قرآن کریم بزرگ ترین انقلاب، سیاست و مبارزات سیاسی پس از پیامبر اکرم(ص) مربوط به حضرت موسی(ع) است، خداوند در سوره ابراهیم آیه پنجم خطاب به حضرت موسی(ع) می گوید وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنْ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ و در حقيقت، موسى را با آيات خود فرستاديم [و به او فرموديم] كه قوم خود را از تاريكي ها به سوى روشنايى بيرون آور، و روزهاى خدا را به آنان يادآورى كن، كه قطعاً در اين [يادآورى]، براى هر شكيباىِ سپاسگزارى عبرتهاست.
خداوند می گوید قومت را از ظلمت ها خارج کن، که چگونه باید این کار را انجام دهد و قومش نیز بنی اسرائیل هستند که در حکومت فرعون حل شده اند و سبک زندگی آنها مانند فرعونیان شده است اما قران می گوید این ها را نورانی کن، که این سخن یعنی دولت سازی و انقلاب کن و برای این ملت حکومت تشکیل بده.
گفته می شود موسی(ع) با تبلیغات فراوانی که انجام داده هفتصد نفر را جذب کرده است و برنامه ریزی او این است که آنها را از سلطه فرعون خارج کند که چنین کاری را نیز انجام داده است؛ خداوند در جای دیگری به پیامبراکرم(ص) می گوید ای پیامبر، موسی را یاد آور، که آیت الله جوادی آملی می گوید یاد بیاور یعنی عبرت بگیر و ببینید که چگونه موسی دولت سازی کرد شما نیز چنین انجام دهید؛ این یعنی تدبیر و در همه کارها برنامه ریزی کردن.
یکی از راهبردهایی که انقلاب اسلامی باید انجام دهد تدبیر امور است یعنی باید از وضعیت موجود به سمت مطلوب حرکت کند؛ در ذیل راهبرد تدبیر، پنج راهبر بیان شده است که عبارت اند از راهبرد حفظ و تقویت نظام، تولی و تبری، امر به معروف و نهی از منکر، اتحاد وانسجام بخشی و آتش به اختیار.
دومین راهبردی که به حوزه علمیه مربوط است راهبرد تولیدی است و می توان گفت مهم ترین مسؤولیت امروزی حوزه علمیه به شمار می رود؛ در تمامی بخش ها حتی علوم انسانی و اخلاق به در زمینه تولید به ته دیگ رسیده ایم، امروزه در حوزه علمیه در زمینه اخلاق تولیدات نداریم، فضایل و رفتار تولید نمی کنیم و حوزه علمیه امروز ادبیات و معارف دینی متناسب با نیازهای جامعه تولید نمی کند تا پاسخ های لازم را به جامعه دهد و حتی در زمینه فقه نیز تولید انبوهی وجود ندارد که بتواند همه مشکلات را حل کند؛ امروز باید راهبرد تولیدی در پیش گرفت و همه چیز تولید کرد که فقط شامل تولید علمی نیست؛ بلکه امروز جامعه ما از بی اخلاقی نیز رنج می برد و نیاز به آموزه های اخلاقی دارد؛ اما متأسفانه برخی نظریات ما فرسوده شده اند و نیاز به ترمیم و نو سازی دارد.
راهبرد بعدی راهبرد تکمینی که از آیه مرصاد گرفته شده، است؛ این راهبرد با عنوان «مرصاد» و کمین گاه برای دشمنان، شش بار در قرآن آمده است؛ قرآن کریم مرصاد را در جاهایی که شرایط بحرانی و برداشتن گام دوم با مشکلات فراوانی همراه بوده بیان کرده است به عنوان مثال در سوره فجر، خداوند علیه سه قوم عاد، ثمود و فرعون که بزرگ ترین و قدرتمندترین دشمنان ستمگر بوده اند، می فرماید اِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ یعنی مسلمانان شما هم باید در شرایط سخت و بحرانی استکبار جهانی راهبرد تکمینی را پیش برید و دشمن را رصد کرده تا به شما ضربه نزند.
راهبرد دیگری تعلیمی است؛ جامعه ما شدیدا گرفتار گرد و خاک شده است و بحث هایی مطرح می شود که مشخص نیست مصلحت نظام باشد و پیام هایی را به یکدیگر می فرستیم که ناخودآگاه در جامعه تفرقه یا یأس ایجاد می کند به عنوان مثال امروزه در زمینه قیمت مرغ فراوان بحث می شود که دشمن از آن برای تخریب نظام استفاده می کند و کاری ندارد که این دولت مقصر بوده یا دولت قبل.
راهبرد تهذیبی، تنظیمی و راهبرد تألیفی از دیگر راهبردهایی است که حوزه علمیه در زمینه آنها باید تلاش کند اما به دلیل کمبود زمان به آنها نمی پردازم./1324/
آینده درخشانی داره.
از نیروهای انقلابی و مدافع رهبره.
ازش بیشتر خبر بزنین