خانواده امروز و رسالتهای فقهی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، فرهنگ «فرزند کمتر زندگی بهتر» هرچند مدتی در جامعه ایران رواج یافت و از سوی مسئولان هم تشویق شد؛ ولی بعد از مدتی نادرست بودن این عقیده آشکار شده و تبلیغات علیه آن صورت گرفت. در حالی ک فرهنگ زندگی مردم به روزهای گذشته بازنگشته و همان رویه در کمتر فرزند داشتن ادامه یافت و امروزه زوجها به یک فرزند و در بهترین حالت به یک فرزند دختر و یک فرزند پسر قانع هستند.
تحول مهم زندگی مردم در زمان حاضر که از غرب نشأت گرفته و رفتهرفته بخش عظیمی از جامعه را با خود درگیر خواهد کرد افزایش شمار زوجهایی است که مایل به داشتن فرزند نیستند و بهاصطلاح شیوه زندگی بدون فرزند را برای خود برگزیدهاند.
بیشک مشکلات اقتصادی و نگرانیهای ناشی از تربیت و آموزش و پروش فرزندان سهم بهسزایی در این امر دارد؛ ولی عدهای نیز هستند که کودکان را سربار خود دانسته و ترجیح میدهند بار این مسئولیت را بهدوش نکشند.
زوجهای جوان ترجیح میدهند که آزادی عمل خود را در شغل و مسافرت و ... حفظ کرده و محدودیت جدیدی را برای خود ایجاد نکنند. اگر زن و شوهری قصد مسافرت در پاییز داشته باشند بهدلیل همزمان بودن با ایام تحصیلی بهراحتی قادر به انجام این امر نخواهند بود.
هرچند این امر برای نظام اجتماعی یک کشور کاملاً مضر است؛ اما در مقیاسی کوچکتر نیز خود والدین به فرزندان در دوران پیری احتیاج مبرمی دارند؛ همین نیاز بهتنهایی میتواند انگیزه چشمگیری برای قبول محدودیتهای ناشی از داشتن فرزند باشد.
بیشک در روزگار گذشته زیاد بودن تعداد فرزندان همواره موجب تفاخر و غرور والدین بوده است. ولی تقلید کورکورانه از سبک زندگی غربی و نادیده گرفتن تعالیم دینی و یکسری مشکلات دیگر، باعث تغییر شیوه زندگی جامعه از فرزند زیاد داشتن به کمفرزندی و از آن به بیفرزندی شده است.
در گذشتهی نهچندان دور معدود و ناچیز، افراد مجرد وجود داشت. بعد از آنکه کوچکترین فرزند خانه را ترک میگفت تقریبا عده کمی از والدین برای مدتی طولانی زنده میماندند. به این معنا که فرزندان تا آخرین لحظات عمر والدین در کانون خانوادهها حضور داشته و کمک حال آنان بودند.
امروزه در کشورهای غربی سازمانهایی وجود دارد که زندگی بدون فرزند را تشویق میکنند و اکراه از داشتن فرزند در بسیاری از کشورهای صنعتی رو به افزایش گذاشته است. از طرفی دیگر در کشور آمریکا سازمانی بهنام «اتحاد ملی برای فرزندداشتن اختیاری» بهوجود آمده که کارش دفاع از حقوق افراد بدون بچه و مبارزه با تبلیغات طرفدار زاد ولد است. یا سازمانی مشابه بهنام «انجمن ملی برای افراد بدون فرزند» در بریتانیا ایجاد شده و بسیاری از زوجها در سراسر اروپا نیز خود از روی عمد تصمیم گرفتهاند که بدون بچه بمانند.
اخیرا نمونههایی هر چند کم نیز در شهرهای بزرگ مخصوصاً تهران مشاهده میشود که درگیر این فرهنگ غلط شدهاند. دور زمانی نخواهد بود که این مسأله نیز اگر کنترل نشود به یکی از معضلات جامعه تبدیل خواهد شد.
البته از بین علوم اسلامی بهنظر میرسد که علم فقه میتواند نقش قابل توجهی را ایفا کند؛ ولی متأسفانه بحث خانواده یکی از مغفولترین امور در بین ابواب فقهی است. متاسفانه نظام فقهی موجود تلاش قابل توجهی در کشف مسائل جدید عرصه خانواده نداشته است. البته تلاشهای زیادی در پرداختن به فقه خانواده صورت گرفته است که بروندادهای قابل توجهی از آن به چشم نمیخورد.
اگر التزام عملی به احکام فقهی در جامعه نیز تضمین شده باشد لکن فقه، قوانین منضبط و سیستماتیکی برای اداره جامعه از زمان قانونگذاری تا توجه به آثار کوتاهمدت و بلندمدت و بقای جامعه به خصوص در عرصه خانواده و تعلیم و تربیت بهدست نمیدهد.
بهناچار برای جلوگیری از مفاسد کلانی که موجب نابودی جامعه انسانی خواهد شد، باید اسباب و لوازم ازدواج جوانان قبل از اینکه رسمی بهنام ازدواج به تاریخ پیوسته و شکلهای جدیدی از روابط دختر و پسر ایجاد شود فراهم شده و از سوی دیگر با برطرف کردن مشکلاتی که موجب نگرانی زوجها در فرزندآوری شده است، فضا را برای افزایش فرزندآوری مهیا و از معضلات بلندمدت برای خانوادهها و جامعه جلوگیری کرد./918/ی703/س
مهدی خدایی