اشعار رمضانی(۳)
ما نابلد بودیم و گم کردیم معنا را
نسیمی میوزد وقت اذان از دورهای دور،به آرامی نوازش می کند پلک سحرها را.
باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا | محمدمهدی خانمحمدی
پیداتر از پیدا
تویی پیداتر از پیدا نمییابیم پیدا را
که ما مانند ماهیها، نمیبینیم دریا را
نشانت میدهد جنگل، بیابان، رود، کوهستان
گمانم یک نفر آیینهکاری کرده دنیا را
تجلی میکند حتی همین بید حیاط ما
اگر من هم بلد باشم تکلمهای موسی را
نسیمی میوزد وقت اذان از دورهای دور
به آرامی نوازش میکند پلک سحرها را
تو نامت را نوشتی جای جای دفتر هستی
ولی ما نابلد بودیم و گم کردیم معنا را
/918/ت302/س
ارسال نظرات