افسردگی علمی حوزه و تحولخواهان
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، مدتی است که افسردگی علمی حوزویان به عنوان کلید واژه مورد استفاده دلسوزان و گروه های مختلف قرار میگیرد که ناشی از دلواپسی تمامی این افراد و گروهها برای آینده حوزه های علمیه است.
افسردگی علمی دلالت بر این ادعا دارد که بدلایل مختلف طلاب عزیز، دیگر شور و نشاط تحصیلی نداشته و خمودی علمی و پژوهشی بر بدنه عمومی حوزه مستولی شده است. البته برخی نیز این ادعا را کذب دانسته و معتقدند صحبت از خمودی و افسردگی علمی دروغ و جفایی بر حوزه فعال و با نشاط کنونی است.
در بررسی این افسردگی دلایل متعددی همانند معیشت سخت، نبود آینده شغلی، نبود هویت صنفی، مشکلات مدیریتی و عقب ماندگی محتواهای درسی توسط افراد و جریانات مختلف مورد اشاره قرار گرفته است اما در این میان تحول خواهان و کسانی که محتواهای عقب مانده و غیر کاربردی علمی را عامل اصلی خمودی می دانند صدای بلندتر، زبان تندتر و البته سابقه بیشتری دارند.
تحول خواهان معتقدند که محتواهای درسی کنونی بدلیل تعلق به دوران گذشته و عدم تطبیق با نیازهای روز باعث میشود تا طلاب نسبت درس خواندن سرد شده و همین امر عامل مهم و اصلی افسردگی مذکور است.
راه حل این عزیزان در تغییر محتواهای درسی و بازبینی جدی و اساسی در کتب مورد استفاده است. همچنین کوتاه کردن دوران مقدماتی و میانی تحصیلی در حوزه و تسریع در فرآیند اجتهاد خواسته دیگر این عزیزان است که منجر به ارائه راهکارهای 6 الی 10 ساله با تضمین خروجی اجتهاد شده است.
این نقدها و راه حل ها در درون حوزه موجبات اختلاف نظرهای وسیعی شده است و جریانات مختلف را رودرروی یکدیگر قرار داده که متاسفانه گاهی منجر به بی احترامی ها و هتک حرمت ها نیز شده و بجای حل مشکل خود مشکلی بر مشکلات قبل افزوده است.
این برخوردها و نزاعهای عموما فرد محور که ریشههای علمی ندارد بیش از آنکه طلاب را به آینده امیدوار کند باعث خمودی و سرخوردگی بیش از پیش می شود.
صرف نظر از آنچه این اختلافات بی حاصل و جنجالهای رسانهای بر سر حوزه و حوزویان میآورد و با تاکید بر اینکه اصل تحولخواهی به عنوان مطالبه همیشگی رهبر معظم انقلاب امری عقلی و ضروری است و ضمن تصریح بر اینکه مخالفان اصل تحول بی شک خطری برای حوزه ها تلقی میشوند اما عزیزان داعیه دار تحول آیا بخشی از راه حل عبور حوزه از خمودی و افسردگی هستند یا اینکه خود بخشی از این بحران بوده و خواسته یا ناخواسته بر گسترش آن دامن میزنند؟
باید به صراحت بگویم این عزیزان خود بخشی از دلایل بحران کنونی هستند و ندانسته با اشتباهات مهلک سم ناامیدی و افسردگی را می پراکنند.
برای طلبهای که بخش مهمی از عمر پیش روی خود را قرار است صرف تحصیل و مطالعه دقیق کند هیچ امری مهلک تر از ناامیدی از مسیر نیست. زمانیکه این عزیزان تلاش میکنند در راستای اثبات خود به طلاب بقبولانند که با نظام تحصیلی کنونی جز اتلاف عمر، بیسوادی و بیحاصلی چیزی حاصل نمیشود بیشک طلاب جوان و مشغول به تحصیل در دوره مقدمات یا سطوح، امید خود را از دست میدهند.
مهلکتر از این ناامیدسازی، آرمان شهرهای دروغینی است که این عزیزان همانند آموزشگاههای کنکور به افراد میفروشند. بسته های آموزشی اجتهاد سریع، پکهای تحصیلی برای رسیدن به مقام علمی شهید صدر، مجموعه کتب طلایی و طبقه بندی شده برای اجتهاد در 6 تا 10 سال. اینها همانند سمی مهلک میمانند که روح و جسم طلاب را فاسد میکند.
طلبههای جوان که سرگردان میان واحدهای درسی خود و شیوههای آرمان شهری این تحولطلبان هستند عملا نه بهرهای از کلاس های خود میبرند و نه انگیزهای برای تحصیل و جهد علمی عمیق و بلند مدت به منظور رسیدن به دروازههای اجتهاد دارند چرا که با تبلیغات تحول خواهان باور کردهاند اگر مدیران فرتوت و عقب مانده حوزه اجازه دهند میشود در 10 سال به جای رسیدن به درس خارج به مقام اجتهاد و برگزاری کرسی درس خارج رسید.
ضمن ارج نهادن به نیت خالصانه و دلسوزانه این عزیزان و تقاضای اینکه از سیاه مشق برادر کوچک خود رنجیده خاطر نشوند باید گفت که گاهی رفتار ما در تلاش برای رفع یک مشکل مصداقی از دوستی خرس خالهها میشود که ناخواسته آسیبی جبران ناپذیر وارد میسازد.
مسیر تحول نه از دعواهای بیحاصل رسانهای و به جان هم افتادن شاگردها یا نفی بیحساب و کتاب همه چیز و همه کس که از مسیر گفتگوهای عالمانه همانند علمای سلف امکانپذیر است که این امر نیز بخشی از توصیهها و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب به حوزه و حوزیان است./918/ج
علیرضا داودی