التقاط و شبهه در کنار پاسخی بدون پرسش
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، زندگی طلبگی یکی از اتفاقاتی است که خیلی به صحنه کشیده نشده و نه تنها زندگی طلبگی از قاب دوربین طلا و مس، وقت چیدن گردوها، فرشتهها با هم میآیند و فیلمهای دیگر، به خوبی حجره نشینی یا زندگی طلبه را به تصویر نکشیدند.
اما علی عطشانی در پارادایس کمی متفاوتتر از کارگردانان دیگر زندگی طلبه را از زاویه دیگری بررسی میکند. مسئله بینش مذهبی روحانیون را هدف گرفته و باور این قشر مذهبی به غرب را یک باور غلط و به دور از انصاف به تصویر میکشد.
پارادایس در قامت یک فیلم ایدئولوژیک
عطشانی عجله دارد و خیلی تلاش میکند تا زود به هدف برسد، شخصیتهایش گاهی اوقات از سرعت فیلم عقب میمانند. پارادایس حرف میزند، طعنه میاندازد و یک فیلم ایدئولوژیک است که همیشه اعتقادات عطشانی در گوشه گوشه فیلم از زبان هر کارکتری که او بخواهد بیرون میآید.
قاب دوربینش بسته است و کسی غیر خودش را راه نمیدهد و سعی دارد تا امپراتوری ساختاریخود را بر زمین فیلم حاکم کند. هیچ مرزبندی اعتقادی وجود ندارد و تناقضات زیادی در وسط فیلم ایجاد میشود که چون کارگردان عجله دارد و باید برود، به آنها پاسخ نمیدهد.
عطشانی مخاطب خود را یک دیندار سطحی یا یک عامی مطلق تصور میکند. البته گفتمان فیلم پارادایس به شدت با اکسیدان شباهت دارد و دقیقا زوج جواد عزتی-امیر جعفری به زوج مهران رجبی- جواد عزتی تغییر پیدا میکند.
دعوا بر سر حضور در فضای مجازی
تمام چالشهای طلاب در مدرسه بر سر اندیشههای ناصواب مدیر مدرسه است. یک گروه تلاش دارند تا با حضور در فیسبوک و شبکههای اجتماعی دیگر به تبلیغ دین بپردازند و مدیر مخالف است. از طرفی وقتی توریستها برای عکسبرداری به داخل مدرسه میآیند، مدیر با برچسب جاسوس آنها را از مدرسه بیرون میاندازد.
عطشانی تلاش میکند تا لایههای پنهان زندگی برخی طلاب را در مدل جواد عزتی پیاده کند. طلبههایی که هرکاری میکنند ولی در ظاهر قصه به زبان نمیآورند. مدیر مدرسه علمیه آقای فراستی یا همان مهران رجبی غرب را به باغ وحش مدرن تشبیه کرده و دربارهاش کتاب هم نوشته است.
غربی که زشت نیست
نگاه غلط مدیر به غرب چندین جا گل درشت و مشخص گفته میشود، جایی که اصلا آنجا را ندیده است و با دیدن آنجا متحول خواهد شد و از دورنمایی که رسانههای داخلی برایش ترسیم کردهاند، غرب را به تصویر میکشد.
تمام داستان درباره تم شخصیتی محسن جهانگشا است که محمد علی نجفیان این نقش را بازی میکند، بسیجی سابق که توبه کرده و حالا طلبه شده و به هنرمندی مشغول است، در فیس بوک با خانمی به نام آلیشیا ارتباط برقرار میکند و آلیشیا محسن را به آلمان دعوت میکند.
سرانجام حاج آقای فراستی (مهران رجبی) مدیر مدرسه، پژمان (جوادعزتی) و محسن به آلمان میروند تا از اسلام و تشیع در مقابل داعش و طالبان دفاع کنند. در روند فیلم هفت رفتار مدیرحوزه علمیه به نقد کشیده میشود که با رفتارش در ایران متفاوت بود. این ایرادها نقدهای جدی به ساختار حکومت اسلامی نیز هست.
مثلا فراستی در هتل میگوید که ما نماینده جمهوری اسلامی هستیم ولی پژمان خودش را عقب میکشد و به شدت با این حرف مخالفت میکند و از این نکته تبری میجوید، به همین خاطر ناخودآگاه تقابل مردم-حکومت در نمایندگی دو گویش از یک لباس ترسیم میشود.
یعنی آنتی تز رفتارهای روحانیون را از داخل همان حوزه تصویر میکند، به عینک دودی فراستی، ورود زنان به استادیوم، بی تفاوتی در رفت و آمدهای محسن با آلیشیا و عکس گرفتن از آلت موسیقی اشاره دارد که در صداوسیما نشان نمیدهند و همه اینها تناقضات رفتار مدیر مدرسه علمیه است که پژمان به رخ میکشد و مدیر فقط سکوت میکند.
عطشانی طلبه طراز جریان اصلاحات و سازشکار به تمام معنا را به تصویر میکشد، یک بسیجی پا به کار در گشتهای ایست و بازرسی که رفتارهای تند دارد و حالا توبه کرده است و یک آخوند لارج میشود و نهایتا در آلمان یک خانم را هدایت میکند و شیعه میشود.
ناگفته پیداست که آقای فراستی هم کتاب باغ وحش منظم را اصلاح میکند و رفتارهای اصلاحی زیادی را در پایان از او میبیینم. در واقع همان بریدن و دوختی است که البته کارگردان سعی دارد تا در بسیاری از جاها راه فرار را برای خود باز بگذارد، اما ضربه خود را میزند. /882/ 703
احمد ساعدی
البته بهتر بود در ایام اکران منتشر بشه.
قبلا یادداشت های به روزتر و به هنگام تر در سایت درج میشد.
دیر جنبیدن و دیر موضع گرفتن در موضوعات مرتبط با جامعه حوزوی اصلا معقول نیست.
اولا در قم اجازه اکران نیافت و دوما حرف تون درسته