درسهای خطبههای تاریخی
به گزارش خبرگزاري رسا، ساعات در انتظار شنیدن خطبههای نمازجمعه رهبری- آنهم بعد از روزهای اندوهبار و داغهای کمرشکنی که طی هفتههای گذشته بر دل نشسته- به شمارش معکوس افتاده است. تهران و ایران و جهان در انتظار خطبه روشنگر رهبری است که در غبار اندوه و فتنه، راهگشا باشد. خطبههای نمازجمعهای که از هشت سال پیش تاکنون گوشها از شنیدن آن محروم بودند. ۴۰ سال قبل( 24 دی ماه 1358) بود که بنیانگذار کبیر انقلاب طی حکمی خطیب خوشبیان و صریحاللهجه آن روزها یعنی سیدعلی خامنهای را بهعنوان سومین امامجمعه تهران منصوب کردند و چهار روز بعد (28 دیماه 58) اولین خطبه نمازجمعه آیتالله سیدعلی خامنهای از تریبون نمازجمعه شنیده شد.
خطبه صریح آیتالله خامنهای در اوج روزهایی که بنیصدر با همدستی منافقین در حال خط و نشان کشیدن برای مجلسیها درخصوص رای به عدم کفایتش بود، در تاریخ ثبت شده است. 24 اسفند سال 63 در اوج جنگ شهرها و دستور موشکبارانی که صدام علیه پایتخت و مراکز مهم دیگر استانها صادر کرده بود، آیتالله خامنهای که حالا چند سالی نیز از ریاستجمهوریاش هم میگذشت، بهعنوان خطیب جمعه تهران انتخاب شد و در حال تبیین ریشه اختلافات در نهضت ملی بود که انفجار بمب در میان انبوه بیشمار نمازگزاران توسط منافقین، با قصد برهم زدن نمازجمعه و ایجاد تزلزل در میان مردم، رخ داد. احتمال سوءقصد به جان سیدعلی خامنهای بیش از پیش شد، ولی چشمها به استواری خطیب جمعه بود و از این رو ایشان حاضر به ترک تریبون نمازجمعه نشدند و باصلابت خطبههای خود را ادامه دادند و این اقدام روحیه مردم را بیش از پیش تقویت کرد؛ طنین قوی و صلابت امامجمعه که به تعبیر امام(ره) حتی آهنگ صدایش هم عوض نشد. امام خمینی(ره) در پیام نوروزی خود یعنی چند روز بعد از آن حادثه تاکید کردند: «من فراموش نمیکنم قصه روز جمعه را که آنطور باشکوه، با نورانیت و با استقامت گذشت. آنطور مردم با طمأنینه با آن صداهایی که میآمد، با آن رگبارهایی که میآمد. من ملاحظه میکردم.
من نگاه میکردم و مخصوصا نگاه میکردم ببینم که در بین مردم چه وضعی است، (اما ندیدم حتی یک نفر را که یک تزلزلی در آن پیدا باشد و آن وقت امامجمعه آنطور با آن طنین قوی صحبت کرد و مردم آنطور گوش کردند و آنطور فریاد زدند که برای شهادت آمدیم.» آیتالله خامنهای 23 تیر 68 یعنی 40 روز بعد از فقدان بنیانگذار کبیر انقلاب، به تریبون نمازجمعه آمدند و اینبار برای اولین بار در کسوت رهبر انقلاب... و تاکید کردند: «ما در اداره داخلی کشور و در ارتباطات خارجی، از اصول انقلابی و اسلامی پیروی خواهیم کرد و دقیقا همان راهی را که امام(ره) میپیمود، طی خواهیم کرد.» تا خیال خام دشمنان نقش بر آب شود و دل دوستان قرص. به بهانه پایان انتظار هشتساله برای شنیدن خطبههای نمازجمعه به امامت مقام معظم رهبری، مرور سه خطبه مهم ایشان طی 20 سال گذشته خالی از لطف نیست.
8 مرداد 1378
دانشجویان فرزندان ما هستند
غائلهای که در 18 تیر 78 از کوی دانشگاه شروع شد، جزء حوادثی بود که بیتردید از مدتها پیش از آن، دشمنان مترصد آن بودند. تا آنجاکه رئیس سازمان سیای آمریکا به صراحت پیش از آن اعلام کرده بود: «در سال 1999 در ایران انتظار حوادثی را داریم که در این 20 سال گذشته یعنی از اول انقلاب تاکنون بیسابقه است» و نشریههای آمریکایی نیز ابایی نداشتند که به صراحت بنویسند: «تابستان امسال تهران شاهد یک آزمون حیاتی قدرت و حتی شاهد دورنمای رویارویی جدی بین جناح محافظهکار و اصلاحگرایان خواهد بود!» حادثهای که به خیال خام آنها زمینه براندازی نظام اسلامی ایران را فراهم خواهد آورد. طرح قانون اصلاح مطبوعات و دمیدن روزنامه سلام در این طرح در راستای مخدوش کردن آن، آتش این آشوب را فراهم آورد؛ توقیف روزنامه سلام به جرم انتشار اسناد محرمانه و تحریف آن از یک سو و تحریک دانشجویان از سوی دیگر رسانههای اصلاحطلب با تیترهایی چون «دانشجویان دیگر ساکت نخواهند نشست» و «نظام باید هزینههای سنگینی بپردازد» حکایت از آغاز سناریوی از پیش طراحیشده بود. 24 ساعت بعد از توقیف روزنامه سلام فراخوانی در کوی دانشگاه پخش شد و متعاقب آن آتش آشوب زبانه گرفت و اعتراض آرام دانشجویی رسما به آشوب علیه نظام تبدیل و از کوی دانشگاه به خیابانها کشیده شد؛ آشوبی که با حضور گسترده مردم در 23 تیرماه پایان یافت. رهبری بعد از این غائله (جمعه 8 مرداد 78) به تریبون نمازجمعه آمدند، اگرچه پیش از آن نیز در 21 تیرماه طی سخنرانی هشدارهای لازم درخصوص این حادثه را شرح داده بودند. حضرت آیتالله خامنهای در خطبههای دوم نمازجمعه قضایای یکسال و نیم گذشته ازجمله قتلهای زنجیرهای و یک شبکه جنگ روانی علیه ایران و نظام اسلامی که در سطح تبلیغات جهانی بهوجود آوردند را یادآوری کردند؛ شبکه تبلیغاتی که آن زمان به صراحت به تاسیس رادیو علیه نظام اسلامی پرداخته بود، اگرچه پیش از آن نیز از شبکههای خود علیه نظام اسلامی ایران بهره میبردند. تقویت شبکههای جاسوسی در کشور که اوایل سال 78 یکی از آنها کشف شده بود نیز از دیگر زمینهسازیهایی بود که رهبری علاوهبر دمیدن بر خط اختلاف میان مسئولان از سوی بیگانگان، بر آن تاکید داشتند.
رهبری تاکید داشتند: «در طول یک سال، یک سالونیم اخیر، این حوادث پشت سر هم اتفاق میافتد. وقتی حادثهای اتفاق میافتاد، علیالظاهر ارتباطی با حادثه دیگر نداشت، اما هنگامی که انسان فکور، مجموع این حوادث را نگاه میکند، درمییابد که اینها با هم بیارتباط نیست؛ از طرفی زمینههای ذهنی مردم را خراب کردن، از طرفی خواص داخلی را مشغول به کارهای جنبی کردن، از طرفی بین مردم و نظام فاصله انداختن، از طرفی جاسوسهایشان را به کار گماشتن. اخیرا در جریان این قضایا، یکی از مسئولان آمریکایی اظهار ناراحتی کرده و گفته بود: «ما در ایران سفارتخانه نداریم تا بر قضایای آنجا درست اشراف داشته باشیم! پس معلوم شد اصراری که اینها در این مدت داشتهاند که رابطه برقرار کنیم، برای چه بوده و سفارتخانه در تهران را برای چه میخواهند!» رهبری اشاره داشتند که «هنوز درباره حادثه کوی دانشگاه یک استنتاج قطعی ندارم که قضیه چه بود. هرچند میدانیم که چه اتفاقی افتاد؛ اما چه بود، از کجا بود و چطوری شد، هنوز برای ما روشن نیست.» با اینحال تاکید کردند: «هر که بود و هرچه بود، حادثه بسیار تلخی بود و خیلی سخت است آدم باور کند که این حادثه تصادفی پیش آمد؛ یعنی با این مقدماتی که گفتم، آدم ذهنش به هزار جا میرود. آدم باورش نمیآید که حادثه، حادثه عادی و پیشآمده باشد؛ گمان میکند که این حادثه را پیش آوردهاند. منتها در اینجا آماج و بلاکش و جورکش حادثه، یک عده جوان دانشجوی مظلوم شدند که واقعا دل انسان خون میشود. این جوانان پیش من آمدند. آن شبی که این جوانان آسیبدیده و مصدوم کوی دانشگاه پیش من آمدند، هر کار کردم که ذهنم از این برادران منصرف شود، نشد. انسان نمیتوانست خودش را از تلخى این حادثه دور کند. اینها جوانان نجیب و خوب و حقیقتا مومن و صادق و پرشوری محسوب میشدند که عمدتا متعلق به شهرهای دیگر - اصفهان، خراسان، یزد و...- بودند؛ البته تعدادی هم تهرانی بودند. جماعتی از این جوانان آمدند و من از نزدیک آنها را دیدم. حقیقتا دل انسان آتش میگیرد که اینقدر دستهای دشمن، بیملاحظه و در ارتکاب به جنایت بیباک باشد که در این حادثه، آن هم اینگونه دانشجویانی انتخاب کند! به خیال او، جرقه اینطوری زده شد. منتها محاسباتش غلط از آب درآمد.»
رهبری درخصوص اشتباه محاسباتی دشمن درخصوص دانشجویان تاکید کردند: «خود گویم و خود خندم! خودشان گفتند، خودشان هم کیف کردند که دانشجویان با نظام مخالفند و اسلام را قبول ندارند! کدام دانشجویان؟ بله؛ ممکن است چهار نفر از نوکران و مزدوران شما در گوشهای باشند و پسران یا دختران آنها هم دانشجو باشند - البته معلوم هم نیست اینطور باشد؛ اما حالا به فرض چهار نفر هم پیدا شدند - ولی توده دانشجویان، مومن و هوشیار و رشید و آگاهند. دیدید با اینکه احساساتشان جریحهدار شده بود - قضیه کوی دانشگاه، حقیقتا دانشجویان را عصبانی و ناراحت کرده بود - تا دیدند دشمن میخواهد استفاده کند، اعلان کردند و گفتند ما نیستیم. دانشجویان ما فرزندان ما هستند؛ فرزندان شما که نیستند؛ بچه همین خانوادهاند. بچه این خانواده، حتی اگر بچه تُخس هم باشد، وقتی ببیند دشمن به خانه حمله کرد، میرود سینه سپر میکند. حتی آن تُخسها گاهی بهتر هم سینه سپر میکنند! بچه خانواده، خودش را در دفاع مقدس نشان داد.»
محاسبه غلط درباره ملت ایران، وحدت مسئولان، جناحهای سیاسی و... را از دیگر اشتباهات محاسباتی دشمن خواندند و درسهای این حادثه را برای همه متعدد دانستند از جمله اینکه دشمنان درس بگیرند و با اسلام در نیفتند و اینکه ملت دشمن را بشناسند و از سوی دیگر مسئولان نیز رفع مشکلات ملت را هدف حقیقی خود قرار دهند. رهبری دانشجویان را صاحبان این مملکت خواندند و تاکید کردند:«این شما هستید که باید خودتان را مجهز کنید و کشورتان را نگهدارید. نگذارید این کشور، این منابع، اینقدرت عظیم و این منطقه حسّاس به دست دشمن بیفتد. » رهبری درخصوص خطوط سیاسی هم تصریح کردند: «این بدحالتی است که انسان ببیند در داخل خطوط سیاسی، با خطّ مقابل خودشان خصمانه رفتار کنند؛ اما مرزهای خودشان را به روی دشمن باز بگذارند! من این را نمیپسندم؛ این را ملت نمیپسندد؛ به جرأت میتوانم بگویم که این را خدا هم نمیپسندد. » رهبری تاکید کردند آحاد ملت همه خودیاند و در میان جریانات سیاسی خودی آن کسی است که دلش برای اسلام میتپد و غیر خودی آن کسی است که از اوایل انقلاب به امام اهانت مینمود و برای آمریکا اظهار علاقه میکرد.
29 خرداد 1388
به دوستان گفتم حرف دشمن را تکرار نکنند
22 خرداد 1388، دهمین انتخابات ریاستجمهوری با مشارکت گسترده مردم برگزار شد. هنوز ساعات مهلت رایگیری به نیمه نرسیده بود که رئیس کمیته اطلاعرسانی ستاد میرحسین موسوی (یکی از نامزدهای انتخابات) وی را پیروز انتخابات خواند، تا آنجا که تاکید کرد برای این پیروزی یک سجده شکر بدهکاریم! هنوز رایگیری ادامه داشت که موسوی خبرنگاران داخلی و خارجی را خبر کرد و نشست خبری فوری تشکیل داد و به صراحت اعلام کرد: «برابر اطلاعاتی که از ستادهایمان در سطح کشور داریم، برنده قطعی با نسبت آرای بسیار زیاد اینجانب هستم!» این درحالی بود که هنوز زمان رایگیری نیز به اتمام نرسیده بود، چه برسد به اینکه آرایی شمارش شده باشد! این اظهارات بیسابقه حاکی از آن بود که بازندگان رقابت انتخاباتی، توطئهای را در سر میپرورانند و با اعلام نتایج انتخابات نیز اغراض آنها از پرده برون افتاد و اردوکشی خیابانی و زیر سوال بردن نتیجه انتخابات در دستور کار قرار گرفت. رهبر معظم انقلاب، جمعه بعد از انتخابات یعنی 29 خرداد 88 به تریبون نمازجمعه آمدند تا بهصراحت آخرین اتمامحجتهای عمومی نیز در مقابل مردم صورت گیرد. رهبری در خطبههای مهم این نمازجمعه به تبیین و تشریح مسائل گوناگون مربوط به انتخابات ریاستجمهوری پرداختند و خطاب به مردم، نامزدهای ریاستجمهوری و نخبگان و فعالان سیاسی و البته سران برخی دولتهای مستکبر که چشم طمع به التهابات بعد از انتخابات دوخته بودند، مطالب جداگانه مهمی را بیان کردند؛ مطالبی که بارها با تکبیر و ابراز احساسات پیاپی مردم همراه شد.
رهبری در ابتدای خطبه دوم نمازجمعه مشارکت بسیار کمنظیر و 85 درصدی مردم در انتخابات را نشاندهنده رحمت و تفضل الهی و تجلی استمرار تعهد سیاسی و احساس مسئولیت نسل اول انقلاب در نسل جوان دانستند و تاکید کردند: «از اعماق دل در مقابل عظمت ملت ایران و جوانانمان، ابراز تواضع میکنم.» رهبری هشدار دادند که دشمنان اسلام و ایران تلاش میکنند با ایجاد شک و تردید درباره انتخابات، این اعتماد ملی را متزلزل کنند و با کاهش مشارکت مردم، مشروعیت نظام را زیر سوال ببرند که اگر این هدف شوم محقق شود، با هیچ زیان و خسارت دیگری قابلمقایسه نیست. آیتالله خامنهای با اشاره به تبلیغات چندماهه غرب مبنیبر تقلب در انتخابات 22 خرداد یادآور شدند: «در سخنرانی اول فروردین، به دوستان خوبمان در داخل تذکر دادم که حرف دشمن درباره تقلب را تکرار نکنند، چراکه بیگانگان درصددند اعتمادی را که نظام با مسئولان و عملکردش در طول 30 سال به دست آورده، زیر سوال ببرند.» رهبری در ادامه تاکید کردند که رقابت شدید میان هر چهار نامزد انتخابات، رقابت جریانهای متعلق به نظام اسلامی بوده، اما رسانههای متعلق به صهیونیستهای خبیث با دروغپردازی محض سعی میکنند این رقابتها را دعوا میان مخالفان و طرفداران نظام جلوه دهند. رهبری به آشنایی نزدیک و شناخت خود از چهار نامزد انتخابات نیز تاکید کردند و با اشاره به کارنامه هریک، اختلاف نظر آنها را نیز اختلاف نظر در چارچوب نظام خواندند.
آیتالله خامنهای مناظرههای انتخاباتی را نیز «ابتکاری مهم و جالب» ارزیابی کردند و ادامه این مناظرهها در سطوح مدیریتی و در معرض نقد قرار گرفتن مسئولان را ضروری خواندند، اگرچه بر رفع نقاط منفی مناظرهها نیز تاکید کردند. رهبر انقلاب اسلامی، در تبیین نکات منفی مناظرهها، به ایجاد کدورت و کینه، تکیه بر شایعات، ضعف جنبه منطقی مباحث و احساساتی و عصبانی شدن طرفین مناظره اشاره کردند و با ابراز ناخرسندی از این عیوب، ابراز تأسف کردند که در برخی موارد این مناظرهها از سوی دو طرف به سیاهنمایی و تخریب کشیده شد. رهبری به شناخت بیش از 50 ساله خود نسبت به آقای هاشمیرفسنجانی و خدمات وی به انقلاب و نظام ودر عین حال به اختلاف نظر طبیعی خود با آقای هاشمیرفسنجانی در موارد متعدد اشاره کردند و افزودند: «این اختلاف نظر طبیعی است و مردم نباید دچار توهم شوند و بهگونهای دیگر فکر کنند.»رهبر انقلاب اسلامی، آقای ناطق نوری را نیز جزء شخصیتهای خدوم انقلاب دانستند و در ادامه موضع نظام درباره مبارزه جدی و پیگیری با فساد مالی را نیز بازگو کرده و تصریح کردند: «اگر فساد اقتصادی در کشور نبود چند سال قبل نامه هشتمادهای به روسای سه قوه ارسال نمیشد، اما بدون تردید جمهوری اسلامی از سالمترین نظامهای سیاسی ـ اجتماعی دنیاست و نباید به استناد مراکز و مراجع صهیونیستی، کشور را به فساد متهم کنید یا در زمینه فساد مالی اشخاص و مسئولان را بیجهت زیر سوال ببریم.» رهبری درخصوص اعتراضات به نتیجه انتخابات نیز یادآور شدند: «به شورای نگهبان تاکید شده که به مستندات ارائهشده از جانب کسانی که شبهه دارند حتما رسیدگی شود و اگر در مواردی نیاز به بازشماری صندوقها بود، با حضور نمایندگان نامزدها انجام شود.» ایشان مجاری قانونی را تنها مسیر رسیدگی به شبهات مطرحشده خواندند و تاکید کردند: «بنده زیر بار بدعتهای غیرقانونی نمیروم، چراکه در هر انتخاباتی طبعا برخی برنده نیستند و اگر امروز چارچوبهای قانونی شکسته شود، در آینده نیز هیچ انتخاباتی مورد اعتماد نخواهد بود و مصونیت نخواهد داشت... قانون همانطور که به نامزدها حق نظارت و شکایت داده، راه رسیدگی به شکایات را هم مشخص کرده است و همه کارها باید براساس روال درست قانونی انجام شود.»
رهبری هشدار دادند که هر حرکت افراطی، به افراطیگری دیگران دامن خواهد زد و تاکید کردند: «اگر نخبگان سیاسی بخواهند قانون را زیر پا بگذارند، خواسته یا ناخواسته، مسئول خونها، خشونتها و هرج و مرجها خواهند بود.» از این رو به دوستان قدیمی و این برادران خود توصیه کردند که با سعهصدر بر خود مسلط باشند و دستهای دشمن را ببینند و از آنها غفلت نکنند. رهبری در ادامه آخرین وصایای امام(ره) را یادآور شدند که میگفت: «همه باید قانون را فصلالخطاب بدانند» و تاکید کردند: «اگر قرار باشد بعد از هر انتخابات، آنهایی که رأی نیاوردهاند اردوکشی خیابانی کنند و در مقابل این حرکت، کسانی هم که رأی آوردهاند طرفدارانشان را به خیابانها بکشانند، پس اصلا چرا انتخابات برگزار میشود؟ ضمن آنکه مردم چه گناهی کردهاند که باید بهعلت این کارهای ما، از کسبوکار و زندگی خود بازبمانند.» رهبری با اشاره به اینکه زورآزمایی خیابانی بعد از انتخابات در واقع به چالش کشیده شدن اصل انتخابات و مردمسالاری است، تاکید کردند: «از همه میخواهم به این روش غلط خاتمه دهند که اگر خاتمه ندهند، مسئولیت تبعات و هرجومرج آن، بهعهده آنها خواهد بود... اگر کسانی بخواهند راه دیگری بروند، آنوقت من خواهم آمد و با مردم صریحتر صحبت خواهم کرد.»رهبر انقلاب اسلامی در بخش پایانی خطبه دوم این نمازجمعه خطاب به حضرت ولیعصر(عج) فرمودند: «ای سید و مولای ما، ما آنچه را لازم بود انجام دادیم و آنچه را باید گفت، گفتیم و خواهیم گفت. ما جان ناقابل و اندک آبروی خود را در کف دست گرفتهایم و آن را در راه انقلاب و اسلام فدا خواهیم کرد، ما این راه را با قدرت ادامه خواهیم داد و شما که صاحب حقیقی این انقلاب و کشور هستید، برای ما دعا کنید.»
14 بهمن ۱۳۹۰
همواره به شورای نگهبان گفتهایم سطح صلاحیتها را در حد معقول نگه دارند
آخرین خطبه نمازجمعه رهبری، طی سالهای اخیر به 14 بهمن 90 باز میگردد. زمانی که از یکسو ترور دانشمندان هستهای در دستور کار نیروهای تحتپوشش موساد و منافقان قرار گرفته بود و از سوی دیگر تهدیدات آمریکا مبنیبر احتمال حمله نظامی به ایران از سوی دولت باراک اوباما تکرار میشد، آن هم با عبارت پرتکرار «همه گزینهها روی میز است!» در همین راستا در آخرین مورد ترور دانشمندان هستهای، 21 دی ماه آن سال با همدستی مستقیم رژیم صهیونیستی و منافقان، مصطفی احمدیروشن به شهادت رسید و چند ماه قبل از آن نیز داریوش رضایینژاد به شهادت رسیده بود. در همان روزها برخی نیز از نامه رئیسجمهور آمریکا به مقام معظم رهبری خبر میدادند؛ نامهای که در آن علی مطهری میگفت هم تهدید آمده و هم لبخندهای تصنعی. این درحالی بود که باراک اوباما در تلاش بود سیاستهای ایالاتمتحده را عریان عیان نکند و سعی داشت با ژست لبخندهای دیپلماتیک، اهداف و اغراض خصمانه خود را پیش ببرد؛ لبخندهای دیپلماتیکی که نتیجهای جز تحریم برای ایران نداشت. آن زمان وقتی خبرنگار سیانان به صراحت از اوباما از احتمال حمله نظامی به ایران پرسید، او تاکید داشت که امنیت اسرائیل و آمریکا در اولویتش است. این نمازجمعه و خطبه مهم رهبری زمانی بود که تا برگزاری انتخابات مجلس نهم (12 اسفند1390) نیز کمتر از یکماه بیشتر زمان باقی نمانده بود. بیداری اسلامی و وقوع انقلابها در مصر و تونس و اوضاع بحرین نیز از دیگر تحولات مهم آن زمان بود که نگاه رهبری در خطبههای نمازجمعه مغفول نمانده بود.
آیتالله خامنهای که در ایامالله دهه فجر به تریبون نمازجمعه آمده بود، خطبههای اول نمازجمعه 14 بهمن سال 90 خود را مصادف با سیوسومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با ارائه تحلیل جامعی از دستاوردهای انقلاب اسلامی، آغاز کردند. آیتالله خامنهای با اشاره به اینکه در حرکت ۳۳ساله انقلاب اسلامی، افت و خیز بوده اما حرکت به سمت اهداف اصلی، هیچگاه متوقف نشده و همواره ادامه داشته است، تاکید کردند: «ما ضمن تقویت نقاطقوت، نباید نقاطضعف را پنهان کنیم بلکه باید با برطرفکردن ضعفها، از نهادینه شدن آنها جلوگیری کنیم.» رهبری پیشرفتهای علمی و فناوری را یکی از نقاط قوت بسیار مهم خواندند؛ نقطهقوتی که زمینهساز اقتدار و پایه پیشرفت همهجانبه کشور است و در شرایط تحریمهای همهجانبه رخ داده است؛ اگرچه ابرازتاسف هم کردند از اینکه گزارش خوب و دقیقی از این پیشرفتها به مردم ارائه نمیشود. مقام معظم رهبری انتقال ارزشهای انقلاب اسلامی به نسلهای دوم و سوم را از دیگر نقاط قوت نظام اسلامی دانستند و گواه آشکار این موضوع را دانشمندان شهید مصطفی احمدیروشن و رضایینژاد خواندند. رهبری اشاره داشتند در کنار این رویشها، توبهکار و پشیمان از انقلاب هم داشتیم اما رویشها بیشتر از ریزشها بوده است. آیتالله خامنهای بعد از بیان نقاطقوت، نقاطضعف را نیز تبیین کردند و در این راستا به صراحت عنوان داشتند «یکی از این ضعفها، گرایش برخی مسئولان به دنیاطلبی، مادیگرایی، ثروت، تجمل، تشریفات و اشرافیگری است که نتیجه این گرایش نیز، گسترش این روحیه در میان مردم و جامعه است.»
رهبری در ادامه «مسئولیتپذیری بهخصوص در میان مسئولان» را یکی از مهمترین وظایف خواندند و به صراحت گفتند: «مسئولان و خدمتگزاران مردم در دولت، مجلس و قوهقضائیه نباید تقصیرها را به گردن یکدیگر بیندازند.... حتی اگر اشکالی متوجه رهبری نیز بود، رهبری باید متواضعانه آن اشکال را قبول و سعی کند آن را برطرف نماید.» حفظ اتحاد و همدلی حتی با وجود برخی اختلافنظرها از دیگر نکاتی بودند که رهبر انقلاب اسلامی به مسئولان گوشزد کردند تا آنجا که تاکید داشتند: «اتحاد و همدلی میان مسئولان، میان مردم و میان مردم و مسئولان، علاج قطعی بسیاری از مشکلات کشور است.» رهبری همچنین تاکید داشتند باید در همه زمینهها ازجمله اقتصاد، بهطور جهادی کار کرد. آیتالله خامنهای هوشیاری در مقابل دشمن و فریب نخوردن در مقابل لبخند و وعدههای دروغ او را یکیدیگر از کارهای اصلی برشمردند و بر عهدشکنی دشمنان تاکید کردند. رهبر انقلاب اسلامی به سخنان و نامه رئیسجمهور آمریکا، جواب جمهوری اسلامی به این نامه و عکسالعمل و اقدام بعدی آمریکا نیز اشاره کردند و در ادامه جمله مکرر مقامات آمریکایی مبنیبر اینکه همه گزینهها روی میز است را به معنای تهدید به جنگ خواندند و تصریح کردند: «همه میدانستند این تهدید به ضرر آمریکاست، همچنانکه ایجاد جنگ 10 برابر بیشتر به ضرر آمریکا خواهد بود. آنها در میدان مقابله فکر و منطق دچار ضعف هستند و به همین علت از تشبث به زور و توسل به جنگ حرف میزنند و معنای این روش این است که آمریکا جز زور هیچ منطقی ندارد و برای غلبه خواستههایش جز جنگ هیچ روشی را نمیشناسد.»
رهبری درخصوص انتخابات مجلس نهم نیز اشاره داشتند «هرقدر حضور مردم در پای صندوقهای رای بالاتر باشد اعتبار و ارزش ملت بالاتر میرود و امنیت و مصونیت کشور بیشتر و آینده ایران عزیز تامین و تضمین میشود» و از سوی دیگر خطاب به کاندیداها رقابت سالم و بدون تهمت و بدگویی را مورد تاکید قرار دادند. دقت کامل مجریان در اجرای درست انتخابات نکته دیگری بود که رهبر انقلاب موردتاکید قرار دادند.آیتالله خامنهای درباره روند احرازصلاحیتها نیز تاکید کردند: «شورای نگهبان از لحاظ قانونی باید صلاحیت افراد را احراز کند، البته همیشه گفتهایم سطح صلاحیتها را در حد معقول نگه دارند و آنقدر بالا نبرند که عده کمی احرازصلاحیت شوند. ممکن است کسانی به نتایج نظارت شورای نگهبان معترض باشند و اعتراضشان هم درست باشد اما وقتی یک نهاد مسئول قانونی تصمیمی میگیرد باید همه تسلیم باشند. کسی نباید تصور کند رد صلاحیتشدگان، لزوما آدمهای بیصلاحیت هستند، چراکه آنها فقط برای نمایندگی مجلس احراز صلاحیت نشدهاند اما برای کارهای دیگر شاید دارای صلاحیت باشند، ضمن اینکه ممکن است کسانی که او را ردصلاحیت کردهاند، اشتباه کرده باشند.» خطبه دوم نمازجمعه رهبری با توجه به نخستین سالگرد بهار بیداری اسلامی به زبان عربی قرائت شد./1360/