«امام مهجور در عصر حیرت»
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، شماره 227- 228 مجله موعود ویژه دی و بهمن با عنوان «امام مهجور در عصر حیرت» منتشر شد.
برخی از مطالب و مقالاتی که در این شماره می خوانید در ادامه معرفی می گردد.
سخن سردبیر. امام مهجور و بازداشته شده از عمل
هر یک از حضرات معصومان(ع) بسته به شرایط تاریخی و عصری که در آن میزیستند و حوزة مأموریتی که خداوند بر عهدهشان گذارده بود، مستعدّ بلایایی میشدند. مهجوریت و خانهنشینی، حبس و اسارت، مهاجرت و غربت، ضربت و شهادت و سرانجام غیبت، هر یک به مثابه کربوبلایی بودند که آن اولیاءالله خود را مهیّای آن ساخته و در کمال رضایت و صبر پذیرایش میشدند.
امام(ع)، صاحبالامر، صاحبالسّیف، تحقّق بخش مقام خلیفةاللّهی و مجری احکام و حدود در میان جمیع مناسبات فردی و جمعی مردم بود (و هست) و از اینرو، برای تحقّقبخشی به این شئون و مقامات، ناگزیر به انتظار و آمدن مردم به سویشان بودند. به همین علّت بود که حضرت رسول مکرّم(ص) خطاب به امام امیرالمؤمنین(ع) فرمودند:
مَثَلُ الاِمامِ مَثَلُ الكَعبَهِ إِذ تُوتي وَ لايَاتي؛
مثل امام همانند کعبه است؛ مردم به سوي او ميروند و نه او به سوي مردم ...
آغاز عصر حیرت با آخرین نامه به آخرین نایب
هر چند شیعیان در هنگام رحلت نایب چهارم توقع داشتند که پس از او، نایب دیگری معرفی شود، امّا مهمترین پیام علیّ بن محمّد به مردم این بود که هرگز نایبی پس از من نخواهد آمد. در واقع، مهمترین پیام نایب چهارم(ره) پس از مرگ او آشکار شد. نامهای که آخرین نامه از امام عصر(عج) به آخرین نایب خاصّ خویش بود و خبر از غیبتی طولانی با مدّتی نامعلوم میداد.
شاید بتوان یکی از دلایل خاتمة دوران غیبت صغرا را اختناق شدید در آن زمان و تعقیب و مراقبت دستگاه حکومت عبّاسی از عموم شیعیان و علماء و بزرگان آنها دانست؛ به گونهای که نایب چهارم امام زمان(عج) نتوانست فعّالیت اجتماعی چندانی از خود نشان دهد و انتظار نمی رفت این وضعیت به این زودیها به سر آید و چنانچه امام(عج) بعد از نایب چهارم، نایب دیگری انتخاب مینمود، موقعیت او نیز بهتر از نایب چهارم نمیتوانست باشد.
به عبارت دیگر، قدرت ظاهری امام که بدان وسیله میتوانستند تا حدودی امور ظاهری شیعیان را در دست بگیرند، در همین مقطع زمانی پایان یافت و بدین ترتیب، دوران غیبت کبرا آغاز گردید ...
امام مهدی(عج) و سنّتهای فراموششده
آیت الله سیّد مهدی میر باقری
در نشست 135 از سلسله نشست های ماهانه فرهنگ مهدوی که در تاریخ دوم آبان ماه 1398 برگزار شد، آیت الله سیّد مهدی میر باقری با موضوع «امام مهدی(عج)، سنتهای فراموششده و احکام تعطیل مانده الهی» به سخنرانی پرداختند که مشروح این سخنرانی در این شماره از مجله موعود به چاپ رسیده است.
گفتنی است سلسله نشست های ماهانه فرهنگ مهدوی، آخرین پنجشنبه هر ماه و به همت موسسه فرهنگی هنری موعود عصر، در حوزه هنری تهران برگزار می شود.
فراماسونری در ایران (۲)
ایرانیان و فراماسونری هندوستان
اسماعیل شفیعی سروستانی
پیش از آنکه از ایرانیانی که رسماً عضویت در لژهای ماسونی را پذیرفتند ایرانیان برای اوّلین بار، از رهگذر رفت و آمد به «هندوستان» با «فراماسونری» آشنا شدند.
دکتر عبدالهادی حائری، دربارة نخستین ایرانی که به جرگة فراماسونها پیوست، مینویسد:
تا آنجا که ما آگاهیم، نخستین ایرانی که در ایران میزیست و به سازمانهای دولتی ایران هم وابستگی داشت و خود به جرگة فراماسونرها پیوست، «عسکرخان افشار ارومی» بود. وی که از سرکردگان بود، در سال 1223ه .ق. / 1808 م. با تدارک و سازمان تمام به سفارت «فرانسه» مأمور شد که «با نامة محبّتآمیز مؤالفت طراز» فتحعلی شاه قاجار و نایب السّلطنهاش، عبّاس میرزا نزد ناپلئون رفته و پیوند دوستی ایران و فرانسه را استوار سازد تا ایران بتواند در برابر درازدستیهای «روسیة» تزاری که چند سال بود به شیوهای فراگیر و گسترده آغاز شده بود، ایستادگی کند ...
دستگاه خلافت و داستانسرایان اسرائیلی
یکی از ریشههای اصلی و مهمّ نشر و گسترش اسرائیلیات و احادیث جعلی در میان مردم، شیوع قصّهخوانی و آزادی عمل داستانسرایان در پناه دستگاه خلافت خلفا و دولت اموی بوده است. آزادی عمل قصّهخوانان در شرایطی بوده است که نگارش و نقل احادیث و سنّت پیامبر اکرم(ص) از سوی خلفا، به ویژه با فرمان رسمی خلیفة دوم، منع میشده است.
گفته شده که قصّهخوانی در زمان پیامبر اکرم(ص) و ابوبکر وجود نداشته و از زمان خلیفة دوم و با اجازة او آغاز گردیده و به تدریج ادامه و گسترش یافته است. رواج داستانسرایی در زمانی بوده که قصّهخوانان و پندآموزان، دین و باورهای دینی را دستمایة تجارت خود ساخته، حدیث را وسیلهای برای امرار معاش خود و برآوردن خواستههای حاکمان قرار داده بودند.
بدین ترتیب، آنان بسیاری از افسانههای ملّتهای پیش از اسلام، به ویژه داستانهای تاریخی دینی یهودیان را به نام تفسیر قرآن و به قصد تخریب یا تحریف مبانی اعتقادی، در لابهلای تعالیم اسلامی و تفاسیر قرآنی جای دادند ...
نگاه راهبردی صهیونیستها به کنترل ملّتها با ابزار غذا
ردّپای راکفلر یهودی در کشاورزی ایران
در پی شکست سخت آمریکاییها در جنگ «ویتنام»، استراتژیستهای غربی دریافتند که مقابلة سخت، روشی غیرکاربردی و پرهزینه برای سیطره بر ملّتهاست؛ لذا سیاستهای غرب به مواجهة نرم با این کشورها تغییر کرد و ابزارهایی برای کنترل غذا و دارو طرّاحی شد. هنری آلفرد کیسینجر، در زمان تصدّی وزارت امور خارجة ایالات متّحده، مسئول تیم مذاکرهکنندة این کشور برای خاتمه بخشیدن به جنگ ویتنام بود. او به همین مناسبت به همراه همتای ویتنامی خود، جایزة صلح نوبل را دریافت کرد.
کیسینجر در سال 1974م. از طرحی موسوم به NSSM پرده برداشت. او «انرژی» و «غذا» را دو اهرم کاربردی کنترل ملّتها معرفی کرد. او به آمریکاییها اعلام کرد که اگر نفت را کنترل کنند، دولتها را تحت کنترل در میآورند و اگر غذا را کنترل کنند، مردم را تحت سیطره خواهند گرفت. به این ترتیب، نقش حیاتی برنامهریزی برای کنترل غذا در نگاه صهیونیستها روشن میشود.
با توجّه به سیاست کنترل غذا که توسط کیسینجر مطرح شد، مطالعات عمیق و راهبردی روی بذرهای اصیل در کشتگاههای کهن، مانند «فیلیپین»، «هند» و «سوریه»، جزو علاقهمندیهای ویژة بنیاد راکفلر قرار گرفت. کار در اختیار داشتن منابع بذر، توسط این بنیاد تا آنجا پیش رفته است که برای در اختیار داشتن منابع بذرهای اصیل دنیا، مرکز راهبردی بهنام «انبار بذرهای قیامت» در جزیرهای دورافتاده در مجمع «الجزایر سوالبارد نروژ» (نزدیک قطب شمال) احداث شد که بانک منحصر به فرد بذرهای جهان به شمار میرود.
در سال 1378م. و در زمان وزارت عیسی کلانتری، وزیر وقت کشاورزی مدالی برای تقدیر از افرادی خاص طرّاحی شد. این مدال هم اکنون به «مدال طلای کشاورزی جمهوری اسلامی ایران» موسوم است. جالب است بدانیم اسکندری، وزیر جهاد کشاورزی دولت نهم از وجود این مدال ابراز بیاطّلاعی میکند! به این ترتیب به نظر میرسد، اصل طرّاحی و اعطای این مدال توسط سیستمهای شناخته شده در وزارت جهاد کشاورزی و برای پاسخگویی به نیازهای داخلی طرّاحی نشده است. این مدال تاکنون تنها به سه نفر اعطا شده است؛ اوّلین و دومین مدال در سالهای 78 و 79 ه .ش. توسط عیسی کلانتری به نورمن بورلاگ و گوریو خوش اعطا شد. سومین مدال نیز خردادماه سال گذشته به دست محمود حجّتی بر سینة ون مونتاگو نقش بست. /882/ 302/