سقوط سلطنت خانگی در رمان «دنده لج»
به گزارش خبرگزاری رسا، حجت الاسلام محمد ترکاشوند درباره دلیل نگارش کتاب «دنده لج» گفت: من طلبه هستم و به دلیل دغدغههای اجتماعی که دارم، همچنین مسائل تربیتی و چالش بین والدین و فرزندان که در حال حاضر در کشور میبینیم این کتاب را نوشتم.
وی درباره چالش بین والدین و فرزندان گفت: بخش عمدهای از این چالش ناشی از مسئله اجتماعی است که در عرصه اجتماع هم دیده میشود؛ درواقع یک نوع تعارضی بین سنتها و فضای مدرن موجود در جامعه هست. در این رمان از این زاویه به اختلافاتی که بین والدین و فرزندان وجود دارد نگاه کردم و این اختلافات را ناشی از این امر دانستم که فضای سنتی والدین حکم میکند که پدرسالاری تاریخی که در خانههای ایرانی و بین خانوادهها بوده استمرار پیدا کند و این به صلاح فرزندان است.
او همچنین گفت: نقطه مقابل، فرزندان به تبع جامعه آزادی که تجربه میکنند و در عرصههای سیاسی انواع و اقسام مسئولیت را خود انتخاب میکنند دیگر نمیتوانند در خانه انتخاب سرنوشتشان را به والدین بدهند. در نتیجه یک طرف به سمت دموکراسی و همهسالاری میل میکند و طرف دیگر میل به دیکتاتوری دارد این موضوع منشا تعارض است.
این نویسنده درباره موضوع کتاب خود بیان کرد: در این رمان نیز به چنین خانوادهای پرداختم. مجید پدر داستان با پسرش حمیدرضا وارد این چالش شده است. از طرفی مجید سیاسینویس ستون نشریات است و از طیف دغدغهمند برای ترویج همهسالاری است. بین شخصیت خودش به عنوان پدر خانواده که الگوی موفق را فرماندهی پدران میداند و فردی که در محیط بیرون به دنبال بسط دموکراسی است دچار تناقض شده است. با عدم فرمانبرداری حمیدرضا از الگوی تربیتی پدر، کانون خانواده دچار تنش و چالش شده است.
ترکاشوند با اشاره به این که از این زاویه داستان را پیش برده است که پدری دیکتاتور چگونه میتواند تنشها و تعارضاتی که با پسری که این مدل را نمیپسندد پیش ببرد اظهار کرد: داستان به این سمت میرود که پدر مجبور میشود بپذیرد و به او سقوط سلطنت خانگی را پیشنهاد میدهند. مشاورین میگویند این سلطنت دیگر نمیتواند در خانه دوام پیدا کند و این سلطنت و دیکتاتور خانگی نمیتواند تعارضات خانوادگی را رفع کند و روز به روز اعتراضات بیشتر میشود.
وی افزود: در این میان فرزندش از خانه فرار میکند چون پذیرش رفتار پدر برایش آسان نبود و مجید برای برگرداندن پسرش و برای این که بتواند بعد از برگشتنش به خانه مسیر خوبی را طی کند به مشاور رجوع میکند؛ مشاور به او میگوید پسرت کپی روشنی از خودت است، تصویری از جوانیها و نوجوانیهایت. زمانی که تعارضاتی اینچنینی با والدین و جامعه خود داشتی، ولی برای پدر سخت است که این امر را قبول کند، بجای «کپی» از واژه «کپی ناخوانا»ی خود استفاده میکند.
این نویسنده همچنین گفت: برای عبور از این بحران به وجودآمده به مجید توصیه میکنند حال که دستی بر قلم دارد به گذشته رجوع کند و خاطرات خود را در قالب داستان بنویسد برای این که بتواند خود را بازسازی کند به شخصیتی جدید دست پیدا کند و بتواند با فرزند خود سازگاری پیدا کند و در این مسیر شروع به نوشتن کند بر همین اساس بخشی از رمان «دنده لج» به خاطرات پدر از نوجوانیهای خود و سفرش به مشهد اختصاص دارد. بازخوانی این خاطرات آینهای میشود برای این که بتواند تغییرات مثبت را ایجاد کند و از یک پدر سنتی به مدرن تبدیل شود و با فرهنگ همه سالاری در خانواده تعارضات رفع شود.
او درباره واقعی یا تخیلیبودن داستان بیان کرد: «دنده لج» صرفا بر اساس تخیل نیست زیرا به اقتضای شغل طلبگی ارتباط گستردهای با نسل جوان دارم. با توجه به مراجعاتی که قشر متدین جامعه به ما طلبهها میکنند به طور غیر رسمی مشاوراتی هم میدهم و درگیر مراجعات اینچنینی نیز هستم و درباره اختلافات والدین و فرزندان مشاوره میدهم؛ بستر اصلی این کتاب تصویر واقعی از جامعه ماست که با تخیل پرورش یافته است.