۱۳ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۴۵
کد خبر: ۷۸۲۹۱۲

از دغدغه تا عملیات میدانی؛ فعالیت مجمع فعالان مردمی جمعیت گیلان در خط مقدم نجات جنین‌ها

از دغدغه تا عملیات میدانی؛ فعالیت مجمع فعالان مردمی جمعیت گیلان در خط مقدم نجات جنین‌ها
در دل بحران فرهنگی و جمعیتی، تشکل‌های مردمی در استان گیلان چراغ امید را روشن کرده‌اند؛ مجمعی که با وجود بی‌مهری برخی نهادهای دولتی، از میدان عقب نمانده و الگویی از جهاد فرهنگی را رقم زده است.
با کاهش چشم‌گیر نرخ رشد جمعیت در کشور و ورود ایران به مرحله هشدار پیری جمعیت، مسئله جوانی جمعیت به یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های فعالان فرهنگی و اجتماعی تبدیل شده است. در این میان، استان گیلان که از نظر نرخ زاد و ولد در پایین‌ترین رده‌های کشوری قرار دارد، با چالش‌های خاص خود مواجه است. در این شرایط، مجمع فعالان مردمی جمعیت استان گیلان به عنوان بازوی مردمیِ جریان‌ساز، تلاش دارد با شبکه‌سازی، آموزش، فرهنگ‌سازی و همراه‌سازی گروه‌های اثرگذار مردمی، برای حفظ حیات جمعیت و اصلاح مسیر آینده کشور نقش‌آفرینی کند.
 
در همین راستا خانم سیده فاطمه حسینی، دبیر مجمع فعالان مردمی جمعیت استان گیلان در گفت‌وگویی تفصیلی با خبرنگار گروه جمعیت و تعالی خانواده خبرگزاری رسا، از ریشه‌های شکل‌گیری این حرکت، اقدامات میدانی، چالش‌ها، رویکردها و نتایج فعالیت‌های مردمی در حوزه جمعیت سخن گفته ‌است؛ روایتی صریح، میدانی و پر از فراز و فرود، از دل یک استان حساس به قلب مسئله‌ای حیاتی برای ایران فردا که در ادامه به آن پرداخته شده است.
 
رسا: لطفاً در ابتدا مجمع فعالان مردمی جمعیت استان گیلان را معرفی بفرمایید و بگویید رسالت و اهداف اصلی این مجمع چیست؟
 
مجمع فعالان مردمی جمعیت در واقع با رسالتی مشخص فعالیت می‌کند؛ رسالت آن هم‌افزایی و جبهه‌سازی میان تمامی فعالان فرهنگی، اجتماعی، گروه‌ها و نهادهای مردمی‌ست؛ یعنی همان سمن‌ها (سازمان‌های مردم‌نهاد). این مجمع متشکل از افرادی است که دغدغه جوان شدن جمعیت ایران را دارند، با رویکرد آگاه‌سازی، هوشیارسازی و فرهنگ‌سازی برای بحران پیری جمعیت کشور. فعالیت ما در کل کشور صورت می‌گیرد، اما روش ما بر مبنای شبکه‌سازی و توانمندسازی این شبکه‌هاست.
 
برای مثال، در استان گیلان در حال حاضر در ۱۷ شهرستان فعالیت داریم؛ از شهرستان مرکزی که مرکز استان است و یک کلان‌شهر به شمار می‌آید، تا ۱۶ شهرستان دیگر از غربی‌ترین تا شرقی‌ترین و از شمالی‌ترین تا جنوبی‌ترین نقاط استان. عزیزانی در این شهرستان‌ها با مجموعه ما همکاری دارند. این فعالیت‌ها هم به‌صورت ستادی در هر شهرستان و هم در سطح محلات و بخش‌های شهرستان‌ها پیگیری می‌شود.
 
برای نمونه، شهرستان رشت به پنج بخش تقسیم شده و همکاران ما در هر یک از این بخش‌ها به فعالیت می‌پردازند. اقدامات میدانی نیز به حلقه‌های میانی واگذار شده که از میان گروه‌های مردمی، گروه‌های جهادی و هر فرد یا گروهی که فهم درستی از مسئله جمعیت داشته باشد، شناسایی شده‌اند. چرا که گاهی دغدغه وجود دارد اما به دلیل ماهیت فرهنگی و اجتماعی مسئله، گفتمان‌سازی ضروری برای عبور از بحران شکل نگرفته است.
 
رسا: اهم فعالیت‌هایی که مجمع فعالان مردمی جمعیت در استان گیلان انجام داده‌ است چیست؟
 
گام نخست ما، رصد و شناسایی گروه‌های فعال فرهنگی و اجتماعی بود. حتی اگر فقط یک فرد اثرگذار بود، ما او را شناسایی می‌کردیم. البته برای بنده این مرحله زودتر طی شده بود، چرا که پیش‌تر در جمع‌های فرهنگی استان فعال بودم. برای انجام رصد دقیق، در تمامی مراسم‌ها، برنامه‌ها و فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی استان حضور پیدا کردیم تا افراد تأثیرگذار را شناسایی کنیم.
 
در گام بعدی، وقتی وارد محلات شدیم، رویکرد ما بر کار محله‌محور متمرکز شد. یعنی دیدیم برای اثرگذاری بیشتر باید "جو کوچه‌های کوچک" را ببینیم. پس رفتیم سراغ افراد اثرگذار، نهادها و سازمان‌های اثرگذار.
 
مثلاً در چهار محله‌ی مجاور، یک مسجد بود که همه در آن حضور پیدا می‌کردند؛ یا یک هیئت مذهبی که جمعیت زیادی به آن مراجعه می‌کردند. شناسایی این مراکز مذهبی یکی از اقدامات مهم ما بود. مخاطب‌شناسی هم در همین مسیر شکل گرفت.
 
ما بررسی می‌کردیم که اگر رویدادی را برگزار می‌کنیم، این رویداد باید چه مخاطبی را هدف بگیرد. گاهی فقط مدارس، گاهی فقط مراسمات مذهبی، گاهی مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها هدف ما بودند، و گاهی نیز از مبلغین حوزه علمیه کمک می‌گرفتیم. این روند شناسایی مخاطب بعد از مرحله رصد، اولویت دوم ما بود.
 
پس از آن، طراحی عملیات‌هایی را آغاز کردیم که ما را به شبکه‌سازی برساند. در استانی مانند گیلان که خاستگاه فرهنگی دارد، بزرگ‌ترین چالش ما این بود که آدم‌های فعالی زیادی داشتیم، اما این افراد زیر یک پرچم جمع نبودند و به‌صورت جزیره‌ای فعالیت می‌کردند. حتی نهادهای انقلابی نیز با همین معضل مواجه بودند.
 
رسا: پس از این مراحل، چه گام‌هایی برداشتید؟
 
ما در گام اول بعد از شناسایی، به سراغ مقوله آموزش رفتیم. یعنی پرسیدیم که اصلاً در بحث جمعیت، چه می‌خواهیم بگوییم؟ به همین دلیل، بهار سال ۱۴۰۲ را کاملاً به آموزش اختصاص دادیم. این آموزش‌ها برای گروه‌های مختلف بود: گروه‌های جهادی، مبلغین حوزه علمیه، نیروهای مردمی و بخشی هم جامعه نخبگانی. البته تمرکز ما بر مردمی‌بودن آموزش‌ها بود. آموزش‌ها را طوری طراحی کردیم که بتوانیم از آن‌ها برای تقویت اجتماع بهره ببریم.
 
در ادامه، بر اساس شاخص‌های هر شهرستان، برنامه‌ریزی کردیم و به سمت بومی‌سازی پیش رفتیم. یعنی از تحلیل و تفسیر آمارها و اطلاعات، برنامه‌ای متناسب با هر منطقه نوشتیم. این فرایند باعث شد چندین رویداد را در فاصله دو تا سه سال در استان گیلان برگزار کنیم تا به گفتمان مشترکی برسیم. برای مثال، رویدادهایی مانند «جامعه‌پرداز»، «مسیر نجات»، یا گروهی مثل «نفر» اقدامات مهمی بودند که در همین راستا اجرا شدند.
 
رسا: درباره احیای جنین و فعالیت‌های ذیل آن نیز توضیح بفرمایید.
 
یکی از شبکه‌هایی که ذیل ترویج و تبلیغ فرزندآوری ایجاد شده، شبکه نجات زندگی است؛ در واقع، این شبکه برای حفظ حیات جنین فعالیت می‌کند. ما تفاوت قائل شدیم بین کسی که برای ترویج فرزندآوری تلاش می‌کند با فردی که برای حفظ جنین فعالیت دارد. پس اگر آنجا ستاد داشتیم، اینجا هم به یک ستاد خاص رسیدیم.
 
مثلاً برای ترویج فرزندآوری الزامی به همکاری با ماماها نبود، اما برای حفظ حیات جنین، همکاری با ماماها ضروری شد. این شبکه را با کمک افرادی تشکیل دادیم که دغدغه این موضوع را داشتند و آموزش‌های لازم پزشکی را نیز به آن‌ها ارائه دادیم. پس از شناسایی مواردی که اقدام به اسقاط جنین می‌کردند، از طریق پل ارتباطی با شبکه درمان، آن‌ها را منتقل کردیم. چون اعضای مجمع، عضو ستاد هماهنگی جوانی جمعیت دانشگاه علوم پزشکی هستند، بستر ارائه گزارش‌های مردمی هم فراهم شد.
 
من، به‌عنوان خانم حسینی، عضو رسمی ستاد خانواده و جمعیت استانداری نیز هستم. این عضویت‌ها باعث شد که شبکه ما در شناسایی مادران باردار و اتصال به شبکه بهداشت و درمان بسیار مؤثر عمل کند. حمایتی که از سمت گروه‌های مردمی به مادران می‌رسید، تحت عنوان گروه‌های مادرانه انجام می‌شد.
 
رسا: ارتباط شما با مادران چند فرزند چگونه است؟
 
بسیار عالی. نیمی از اعضای ستاد ما خود این مادران هستند. در گروه‌های مادرانه، این عزیزان همدیگر را شناسایی می‌کنند، دور هم جمع می‌شوند، و آموزش‌های متناسب با خودشان را دریافت می‌کنند. برای مثال، برگزاری کارگاه‌های فرزندپروری یکی از برنامه‌های من به‌عنوان روانشناس است. همچنین، مراقبت‌ها، تجلیل‌ها و تقدیرهایی که توسط دانشگاه علوم پزشکی انجام می‌شود، در همین راستا است.
 
ما تلاش کردیم کرامت مادری، جایگاه مادری و هویت مادرانه را ارتقا دهیم. در گیلان این کرامت وجود داشته، اما باید به سمت ارتقا می‌رفت. چراکه بعضاً این مادران با لحن‌های بدی مواجه می‌شدند. مجمع ما تنها نهادی بود که این ارج و قرب را برای مادران چند فرزند فراهم کرد. ما طرحی به نام «شکوه مادری» را نیز اجرا کردیم.
 
رسا: چالش‌های شما در این مسیر چه بوده است؟
 
در گام نخست، چالش ما عدم همراهی برخی نهادهای دولتی بود. مسئولان ما دغدغه‌ای نسبت به مسئله جمعیت نداشتند. در دوران شهید رئیسی، مثلاً مدیرکل امور بانوان همراهی خوبی داشت، یا استاندار و رئیس دانشگاه علوم پزشکی همکاری می‌کردند، اما برخی معاونین و مدیران کل، مانند اداره ورزش و جوانان یا فرهنگ و ارشاد و همچنین آموزش و پرورش همراهی لازم را نداشتند.
 
یکی از پررنگ‌ترین چالش‌هایمان این بود که ابتدا باید خودمان را اثبات می‌کردیم. معرفی صرف کافی نبود. باید می‌گفتیم که ما چه کسی هستیم، از کجا آمده‌ایم، چه قدرتی داریم و با کدام حکم آمده‌ایم. نقش مردمی‌ها اصلاً جدی گرفته نمی‌شد. خوشبختانه امروز، بعد از سه چهار سال فعالیت مستمر، این چالش کمرنگ شده و پذیرفته‌اند که ما داریم از دل مردم و برای مردم کار می‌کنیم.
 
و اما مهم‌ترین مصیبت این است که حتی اگر تمایل به حل بحران باشد، قدرت تحمل وزن مسئولیت وجود ندارد. گاهی افراد حاضر به همکاری نیستند، چون مثلاً می‌پرسند چرا خانم حسینی و نه من؟ چرا خانم حسینی توانسته شبکه بسازد و من که مسئول ستاد اجرایی‌ام، نه؟ چرا معاونت اجتماعی نتوانسته موفق شود؟ این‌ها چالش‌هایی بود که اجازه نداد انسجام در سطح استان شکل بگیرد.
 
ما در برخی محلات پنج مسجد داریم که با یکدیگر هماهنگ نیستند. چهار مدرسه داریم که یک درس مشترک ندارند. دو هیئت داریم که هم‌سو نیستند. این فقدان انسجام میان نهادها و مراکز فرهنگی یک فاجعه است.
 
رسا: سطح رشد جمعیت در استان چقدر است؟
 
طبق آمار، رشد جمعیت در استان گیلان به ۰.۸ (هشت دهم) رسیده، یعنی کمتر از عدد یک. این رشد بسیار پایین است. در سال ۱۴۰۲، تعداد وفیات از تعداد موالید پیشی گرفت. این برای ما یک زنگ خطر جدی است.

 

ارسال نظرات