سرمشق معارضان ایرانی در کارگاههای براندازی دبی
به گزارش خبرگزاري رسا، طی ماههای اخیر شاهد اعتراضات متعددی در ایران بودیم که بسیاری از آنها توسط «مردم» و برای احقاق حقوق «مردم» یا شکایت از مشکلات «مردم» آغاز شده بودند. اگرچه جرقه این اعتراضات در اکثر موارد با انگیزههای واقعی، و عمدتاً اقتصادی، زده میشد، اما در مواقعی که شمار معترضان به تعداد چشمگیری میرسید تقریباً بلااستثناء شعارهای معترضان از موضوع اصلی فاصله میگرفت و ماهیت «ضدحکومتی» پیدا میکرد؛ واقعیتی که جدیدترین مصداقهایش اعتراض به گرانی بنزین و اجتماع برای یادبود قربانیان سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی بودند. اما این تغییر ماهیت چرا رخ میدهد؟ چرا اعتراض در ایران به سرعت تبدیل به اغتشاش میشود؟ شاید بتوان پاسخ این سؤالات را در کارگاههایی پیدا کرد که آمریکا در دبی برای آموزش معارضان ایرانی برگزار میکرد و قرار بود سال 88 را تبدیل به سال سرنگونی جمهوری اسلامی کنند.
اگر میخواهید آمریکا به کشورتان حمله کند با پنتاگون تماس بگیرید؛ اگر میخواهید یک جنگ چریکی کوچک آغاز کنید به سیآیای رو بیندازید؛ اما اگر میخواهید مشورت بگیرید که چگونه یک دولت مستبد خارجی را بدون شلیک یک گلوله سرنگون کنید، «مرکز بینالمللی مبارزه غیرخشونتآمیز» جایی است که باید به آن سر بزنید[1].
«پیتر آکرمن» مهندس انقلابهای رنگی آمریکا کیست؟
وقتی وزارت خارجه آمریکا و سیآیای میخواهند بیسروصدا[2] حکومت یک کشور را عوض کنند، سراغ «پیتر آکرمن[3]» متخصص انقلاب¬های رنگی و براندازیهای نرم میروند. آکرمن رساله دکتریاش را سال 1976 با عنوان «جنبههای راهبردی جنبش¬های مقاومتی غیرخشونت-آمیز[4]» نوشت و هفت سال بعد با استادش «جین شارپ» مؤسسه «آلبرت اینشتین» را تأسیس کردند تا تئوری سرنگونی دولتها با استفاده از اعتراضات و انتخابات ساختگی را به عمل تبدیل کنند[5]. آکرمن سال 1990 همزمان با کار در مؤسسه اینشتین کتابی هم به نام «مبارزه راهبردی غیرخشونتآمیز: متغیرهای قدرت مردم در قرن بیستم» را هم نوشت؛ کتابی که 10 سال بعد الهامبخش جنبش دانشجویی «آتپور» (به معنای «مقاومت») شد و دولت «اسلوبودان میلوشویچ» در صربستان را به اتهام تقلب در انتخابات سرنگون کرد.
سه سال بعد، آکرمن رهبران آتپور را در مرکزی تازهتأسیس به نام «مرکز اقدامات و راهبردهای کاربردی غیرخشونتآمیز[6]» جمع کرد و در این مؤسسه و مؤسسه دیگری که سال 2002 با نام «مرکز بینالمللی مبارزه خشونتآمیز» تأسیس کرده بود، اقدام به آموزش گروههای معارض در کشورهای مخالف با آمریکا کرد. اسناد موجود نشان میدهد آکرمن با معارضانی از 50 کشور دنیا از جمله ایران، ونزوئلا، اوکراین، گرجستان، آذربایجان و فلسطین همکاری کرده و روشهای براندازی را بر اساس تجربه آتپور در صربستان به آنها آموخته است[7]. چنانکه «رابرت هلوی» سرگرد سابق ارتش آمریکا و یکی از مدرسان این کارگاهها سال 2012 اذعان کرد، مرکز بینالمللی مبارزه خشونتآمیز به طور خاص مسئول کارگاههایی برای آموزش روشهای مبارزه نرم به معارضان در کشورهای آسیای مرکزی، ایران، عراق، کره شمالی و برخی کشورهای دیگر بوده است، اگرچه خود این مرکز بعداً این مسئله را تکذیب میکند[8].
تلاش برای تکرار تجربه صربستان در ایران
اولین نشانههای آشکار از تلاش آکرمن برای براندازی در ایران به مقاله سال 2003 وی در «کریستین ساینس مانیتور» تحت عنوان «دستورالعمل غیرخشونتآمیز برای ایران[9]» برمیگردد، جایی که وی ضمن تأکید بر لزوم تکرار تجربه آتپور در ایران مینویسد: «به مخالفان صربستان سرمایههای مؤثری داده شد، اعم از پول برای خرید تجهیزات، وسایل ارتباطی و مهمتر از همه، آموزش در مبارزه غیرخشونتآمیز. ایرانیها منابع لازم را در اختیار دارند، اما دانش لازم برای انجام کار را ندارند که این دانش نباید توسط سیآیای یا وزارت دفاع تأمین شود، بلکه باید توسط برنامههای حامی دموکراسی در سرتاسر غرب تأمین گردد. بلندگو به دست گرفتن [و تشویق] از واشینگتن، سیاست نیست. باعث میشود تظاهراتکنندگان ایرانی مانند مجریان درخواستهای آمریکا به نظر برسند. ضمن اینکه حمایت مخفیانه از اعمال خشونتآمیز هم مشروعیت تظاهراتکنندگان را از میان میبرد... ایرانیها، انگیزه، اطلاعات و توانمندیهای لازم برای اجرایی کردن چنین راهبردی را دارند و این همان چیزی است که دموکراسیهای دنیا باید از آن حمایت کنند.»
آکرمن یک سال بعد در مقاله دیگری دوباره تجربه صربستان را یادآور شد و با اشاره به حوادث 18 تیر 1378 نوشت که در ایران نیاز به دسته وسیعتری از مخالفان احساس میشود و تظاهراتها به تنهایی برای براندازی کافی نیستند، بلکه باید حمایتهای درون از حکومت را از بین برد[10]. با این حال، مهمترین مقالهای که آکرمن (به همراه «رامین احمدی» مدیر وقت مرکز مستندسازی حقوق بشر ایران) نوشت، مقاله 4 ژانویه 2006 در نیویورکتایمز با این عنوان بود: «آینده ایران؟ خیابانها را ببینید[11]». آکرمن و احمدی در این گزارش با هیجان درباره افزایش مخالفتهای مدنی در ایران و اعتصابهای پزشکان و معلمان و کارگران توضیح دادند، اما اعتراف کردند که مشکل این جنبش، نبود رهبری و چشمانداز برای آینده است. راهحل پیشنهادی آنها؟ «افزایش کمکهای سازمانهای مردمنهاد سراسر جهان به گروههای جامعه مدنی، زنان، اتحادیهها و روزنامهنگاران ایران».
امید این دو به سرنگونی حکومت ایران از طریق اردوکشی خیابانی ریشه در تلاشهای چند ماه قبلشان داشت، زمانی که کارگاههایی برای آموزش روشهای مخالفت غیرخشونتآمیز به معارضان ایرانی برگزار کرده بودند. طبق گزارش سال 2006 نیویورکتایمز (که موضوع اصلیاش تأسیس دفتری توسط وزارت خارجه آمریکا در دوبی برای پیگیری پروژه تغییر نظام در ایران بود)، آکرمن و احمدی با همکاری هم در قالب «مرکز ایرانی مبارزه عملی غیرخشونتآمیز» معارضان ایرانی را به کارگاههای آموزشی دعوت میکردند و به آنها نحوه آغاز انقلابهای گرجستان، فیلیپین را میآموختند[12]. یکی از بخشهای این کارگاهها دعوت از اعضای جنبش آتپور و استفاده از تجربه براندازی دولت در صربستان بود. مرکز ایرانی مبارزه عملی غیرخشونتآمیز که مدیریت آن را احمدی به عهده داشت، شاخه ایرانی مرکز بینالمللی مبارزه غیرخشونتآمیز بود و از واشینگتن حمایت میشد.
مدرسان این کارگاهها چه میگویند؟
«ایوان ماروویچ» از رهبران جنبش آتپور و از مدرسان کارگاههای براندازی نظام ایران سال 2006 در مصاحبه با روزنامه نیویورکسان درباره آموزش به معاراضان ایرانی در دبی میگوید: «محتوای این کارگاهها توضیح اصول بسیج کردن جمعیت در موقعیتهایی بود که ترس زیادی وجود دارد و جامعه دچار تنش است، یعنی زمانی که با یک بحران سیاسی مواجه هستید. در این کارگاهها درباره روشهای غلبه بر این بحرانها بدون تخریب اموال عمومی و دادن تلفات انسانی بحث میکردیم. اینها راهبردهای غیرخشونتآمیز بسیج شهروندی هستند. این کارگاه، یک کارگاه استاندارد، مبتنی بر مثالهایی از جنبش آتپور، مبارزه ما علیه میلوشویچ، بود[13].»
«نینی گوگوبریدزه» از فعالان انقلاب رز گرجستان در سال 2003 و یکی دیگر از مدرسان کارگاههای دبی سال 2011 در مصاحبه با رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی با تأکید بر استفاده از روشهای نهادینهشده و خلاقانه در این دورههای آموزشی برای تربیت معارضان ایرانی میگوید: «هیچکس بهتر از اعضای خود یک جامعه نمیدانند که چگونه باید بسیج شوند. تمام مبارزه مسالمتآمیز بر همین نظریه مبتنی است. شما نمیتوانید مبارزه را صادر کنید؛ به این معنی که مثلاً 10 نفر صربستانی یا گرجستانی یا اوکراینی را از کشورهای دیگر بیاورید و در یک کشور دیگر انقلاب کنید. این چیزی است که کاملاً از داخل یک کشور آغاز میشود و همانجا رشد میکند[14].»
در کارگاههای دبی به معارضان ایرانی چه میآموختند؟
یکی از این شرکتکنندگان در این کارگاهها زنی است که طی سه جلسه مصاحبه با نشریه آسیاتایمز در سال 2006 جزئیات بیشتری از کارگاههای دبی و روشهایی که تدریس میشده را افشا کرده است. آسیاتایمز این زن را «نیلوفر» معرفی میکند. نیلوفر میگوید دورهها را گروهی برگزار میکردهاند شامل معارضان ایرانی ساکن لسآنجلس، تعدادی آمریکایی که ظاهراً وظیفه نظارت بر دورهها را به عهده داشتند و سه صربستانی که خودشان را از اعضای آتپور معرفی میکردند[15]. به گفته نیلوفر برگزارکنندگان، مدرسان و شرکتکنندگان در این کارگاه خودشان را با نام مستعار معرفی کردند و از آنها خواسته میشد از طریق سرویس ایمیلی به نام Hushmail با هم ارتباط برقرار کنند که گفته میشد قابلهک نیست.
نیلوفر درباره روشهایی هم توضیح میدهد که در این کلاسها به آنها آموزش دادهاند. وی میگوید: «مدرسان صربستانی برای شرکتکنندگان بازیهای «ایفای نقش» ترتیب میدادند؛ شرکتکنندگان نقش شخصیتهایی مانند «زن ایرانی» یا «روحانی شیعه» را بازی میکردند. در سرتاسر این جلساتِ مربوط به روانشناسی و تلقین، بر اهمیت مسخره کردن نخبگان سیاسی به عنوان یک روش مؤثر برای تقدسزدایی از آنها در چشم مردم تأکید میشد. به ما روشهایی را یاد میدادند که با استفاده از آنها میلوشویچ را از قدرت خلع کرده بودند. این روشها را به ما یاد میدادند تا خودمان بهترینشان را برای سرنگون کردن حکومت ایران انتخاب کنیم. البته مستقیماً از عبارت «سرنگون کردن حکومت» استفاده نمیکردند؛ فقط روشهایی را که در کشور خودشان پیاده کرده بودند، به ما میآموختند.
یک ایرانی دیگر به نام «کورش صفدری» هم در مصاحبه با آسیاتایمز درباره روشهایی که در کارگاهها به معارضان ایرانی آموزش داده میشده، میگوید: «نظریه، این بود که به فعالان پول داده شود و آنها طوری تربیت شوند که بتوانند همانند جنبش آتپور در صربستان به عنوان گروههای تحریککننده عمل کنند. وظیفه آنها این بود که با استفاده از روشهای مختلف مانند شعارنویسی روی دیوار علیه حکومت، جنبش دانشجویی را جلو بیندازند و دولت را به سرکوب عمومی تحریک کنند، و بعداً از همین سرکوب به عنوان بهانهای برای ایجاد خیزشی در ایران استفاده نمایند که همه فکر کنند خودجوش و داخلی است.»
انتخابات سال 88؛ بهترین فرصت
جرقه اکثر انقلابهای نرم، القای شائبه تقلب در انتخابات بود و انتخابات ریاستجمهوری سال 1388 در ایران بهترین فرصت برای تکرار همان سناریو بود. حوادث سال 88 در ایران، از جمله ادعای تقلب در انتخابات، درخواست بازشماری آرا، مطالبه برگزاری انتخابات مجدد، تشکیل کمیتهای با نظارت یک گروه مستقل بینالمللی برای صیانت از آرا و نهایتاً اردوکشی خیابانی، بینهایت شبیه به رویدادهایی بودند که در انقلابهای رنگی قبلاً تکرار شده بودند. همانطور که معاون سابق وزارت خزانهداری آمریکا در بحبوحه اغتشاشات سال 88 در مقالهای در کانترپانچ نوشت: «این اعتراضات بسیاری از ویژگیهای تظاهراتهای هماهنگ شده توسط سازمان سیآیای در گرجستان و اوکراین را هم دارد. برای اینکه این [شباهتها] را نبینید، باید کاملاً کور باشید[16].»
عملیات آکرمن و همکارانش بر خلاف بسیاری از کشورهای دیگر، در ایران موفق نبود. البته آکرمن باید از همان ابتدا میفهمید که عملیات تغییر حکومت در ایران جواب نخواهد داد، اما مشکل اینجا بود که او به یکی از جملات مهم استادش «جین شارپ» توجه نداشت: قدرت سیاسی حاکمان از مردم نشأت میگیرد.
[1] The new velvet revolutionaries: agitating for kinder, gentler regime change. Link
[2] Color Revolutions and Geopolitics Link
[3] Peter Ackerman
[4] The Fabulous Life Of Secretive Investor, Peter Ackerman Link
[5] Internet Picks Presidential Candidate If Ackerman Gets His Way Link
[6] Center for Nonviolent Action and Strategies
[7] Revolution U Link
[8] Regime Change, Inc. Denies Its Own Existence Link
[9] The nonviolent script for Iran Link
[10] Mullahs, Nukes and The People Link
[11] Iran 's future? Watch the streets Link
[12] U.S. keeps finger on pulse of Iran from Dubai - Africa & Middle East Link
[13] Iran Launches a Crackdown On Democracy Activists Link
[14] Exporting Nonviolent Revolution, From Eastern Europe To The Middle East Link
[15] Inside the US's regime-change school Link
[16] Are the Iranian Protests Another US Orchestrated "Color Revolution?" Link
/1360/