۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۷:۰۴
کد خبر: ۶۵۱۰۹۴
یادداشت؛

شرح و بسط مفهومی «مواسات»

شرح و بسط مفهومی «مواسات»
حادثه «سیل ابتدی سال ۹۸» و کمک‌های مردمی جهادی کم نظیری که در آن حادثه از سوی مردم صورت پذیرفت، یک تمرین موفق رزمایش همدلی و انفاق بود؛ و نیز تشییع حاج قاسم نماد همبستگی اجتماعی مردم بود. رهبر انقلاب با مشاهده چنین ظرفیت‌هایی در مردم، «رزمایش مواسات» را به همگان توصیه فرمودند.

به گزارش خبرگزاري رسا، علیرضا معاف در یادداشتی در شرح و بسط مفهومی «مواسات» نوشت:

1. طرح بحث

رهبر معظم انقلاب در بیانات روز نیمه شعبان ضمن اشاره به بخش هایی از صلوات شعبانیه از ملت ایران خواستند تا در یک رزمایش گسترده، به مواسات، همدلی و کمک مؤمنانه به نیازمندان و فقرا بپردازند.[1]

ضروری است تا این بخش از بیانات رهبر معظم انقلاب، بسط مفهومی و گفتمانی یابد تا عملیاتها و رفتارهای منبعث از آن، به درستی جهت یابد.[2]

واژه پردازی­های رهبرانقلاب، مقدمه گفتمان­سازی و اجتماعی­سازی

یکی از روش های گفتمان­سازی رهبرانقلاب، سلسله مفهوم سازی­های حاکمیتی ایشان است. درواقع باید گفت یکی از ویژگی های منحصر به فرد رهبرانقلاب این است که ایشان با واژه­سازی­هایی که از عقبه محتوایی و دینی برخوردارند، به شکل­گیری یک گفتمان در جامعه کمک می نمایند؛ واژگانی همچون «فتنه» برای حوادث سال 88(که راهگشای تحلیلی حوادث آن سال شد)، «آتش به اختیار»، «جنبش نرم افزاری و تولید علم» و اخیراً نیز «رزمایش مواسات».

استفاده از کلمه «مواسات»، که در ادبیات دینی ما عقبه مفصل و موسعی دارد، به فهم شیوه عملیات مؤمنانه کمک بزرگی خواهد نمود.

رمضان، ماه مواسات

پیامبر اکرم(ص)، در خطبه آخر ماه مبارک شعبان، ماه مبارک رمضان را «ماه مواسات» توصیف فرمودند: «وهُوَ شَهرُ المُواساة»؛ که باید زمینه های روحی و اجتماعی آن در ماه شعبان شکل بگیرد؛ و به همین دلیل است که در صلوات شعبانیه از خداوند می­خواهیم که: «وَ ارْزُقْنِی مُوَاسَاةَ مَنْ‏ قَتَّرْتَ‏ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ بِمَا وَسَّعْتَ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ وَ نَشَرْتَ عَلَیَّ مِنْ عَدْلِک‏».

به عبارت دیگر باید گفت مقدمه روحی لازم برای تحقّق دعای رمضانی «اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ کُلَّ جَائِعٍ اللَّهُمَّ اکْسُ‏ کُلَ‏ عُرْیَانٍ‏ اللَّهُمَّ اقْضِ‏ دَیْنَ کُلِّ مَدِینٍ...»، کسب فضیلت «مواسات» در ماه مبارک شعبان است.

2. مفهوم شناسی اصطلاحی «مواسات»

مواساة» از ریشه «اسی»، به معنای شریک ساختن، سهیم کردن و همکاری نمودن (بخصوص در رزق و معاش و امکانات زندگی) است.[3] بنابراین باید گفت «مواسات» مفهومی اعم از مفاهیمی همچون «صدقه» و «انفاق» و «زکات» است.

وقتی انسان مازاد مال خود را به دیگری می دهد، آن را «انفاق» نموده است و وقتی دیگری را ترجیح داده و مالی که خود به آن نیازمند است را به او می دهد، «ایثار» نموده است، اما وقتی دیگری را در مال و سرمایه خود شریک می­کند، با او «مواسات» نموده است.

در عبارات امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه، این واژه و مشتقاتش در مصادیقی همچون جهاد با دشمن نیز بکار رفته است:

«أجزأ امرؤ قرنه‏، و آسى أخاه بنفسه، و لم یکل قرنه إلى أخیه فیجتمع علیه قرنه و قرن أخیه؛ (در میدان جنگ) هرکس باید در برابر حریف خود بایستد و با برادر هم رزمش مواسات‏ کند و هرگز حریف خود را به او وامگذارد که او در برابر دو حریف قرار گیرد، حریف خودش و حریف برادرش!»[4]

همچنین، در جنگ احد امیرالمؤمنین (ع) با کمال رشادت مى‏جنگید تا اینکه شمشیرش شکست و پیامبر(ص) شمشیر خود را که موسوم به «ذوالفقار» بود، به على (ع) داد. سرانجام پیامبر(ص) در جایى سنگر گرفت، و على (ع) هم چنان از او دفاع مى‏کرد، تا آنکه طبق نقل بعضى از مورخان بیش از شصت زخم به سر، صورت و بدن او وارد آمد؛ و در همین موقع بود که پیک وحى به پیامبر(ص) عرضه داشت: «اى محمد ص! معناى «مواسات»‏ همین است.» پیامبر(ص) نیز فرمود: «على (ع) از من است و من از اویم» و جبرئیل افزود: «و من هم از هر دوى شما!».[5]

نمونه دیگر، مواسات حضرت ابوالفضل العباس با امام حسین(ع) است که در جای جای واقعه عاشورا، بخصوص در ماجرای آوردن آب از علقمه و ننوشیدن حتی جرعه ای از آن، تجلی نمود. همچنانیکه در زیارتی از آن حضرت می خوانیم:

السّلام على أبى الفضل العباس بن أمیر المؤمنین، المواسى‏ أخاه بنفسه.[6]

همچنین باید دانست «مواسات» مفهومی مسبوق به «مؤاخات»(برادری) است. به عبارت دیگر، لازمه تحقق «مواسات»، پذیرش اصل «برادری» در جامعه اسلامی است که امری مهم­تر از اخوت ارثی و ژنتیکی است؛ همچنانیکه قرآن کریم می­فرماید:

«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ؛ مؤمنان برادر یکدیگرند؛ پس میان برادرانتان را اصلاح نمائید و تقواى الهى پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید!» (حجرات: 10)

بنابراین، «فرهنگ مؤاخات»، مقدمه ضروری «فرهنگ مواسات» است.

از سوی دیگر، «مواسات»، مفهومی معطوف به مفهوم «ایثار» است. به عبارت دیگر، «فرهنگ مواسات» مقدمه شکل­گیری «فرهنگ ایثار» در جامعه اسلامی است.

3. مواسات، رفتار اجتماعی مقدمه­ساز ظهور

نکته دیگر در بیانات رهبرانقلاب این بود که ایشان انجام این رزمایش را به وجود آورنده جلوه­ای از «جامعه مهدوی» در جامعه اسلامی خودمان دانسته و تصریح نموده اند که مردم با این کار، ارادتشان را به امام زمان(عج) ثابت می نمایند.

در تبیین بیشتر این بخش از سخنان رهبرانقلاب باید گفت نظام اسلامی وظیفه مقدمه سازی برای حکومت جهانی امام زمان(عج) را برعهده دارد و «رزمایش مواسات» یکی از مهمترین رفتارهای اجتماعی مقدمه ساز ظهور است.

در جامعه‌ی مهدوی نه تنها اصل مواسات خیلی اهمیت دارد، بلکه در مقدمه­سازی ظهور و آمادگی برای فرج همین اصل اهمیت دارد. برخی از یاران امام باقر (علیه‌السلام) خدمت ایشان مده و به ایشان می‌گفتند که تعداد شیعیان زیاد شده و شما هم برای قیام به دنبال تعداد بسیار کمی از شیعیان بودید؛ ولی اکنون نیروی ما بسیار زیاد است. حضرت در پاسخ از آن‌ها می پرسیدند که آیا «مواسات» در میان شما برقرار است تا من قیام کنم؟ ایشان در ادامه سؤال می‌کردند که آیا به راحتی می‌توانید از اموال یکدیگر بردارید و یا حساب کتاب در میان شما هست؟ آن‌ها می‌گفتند خیر، حساب کتاب هست. حضرت هم می‌فرمودند پس هنوز زمان فرج نشده است. بنابراین یکی از شرایط ظهور این است که مؤمنین بتوانند بین هم «مواسات» برقرار کنند. به این معنا که اگر من دارایی فراوانی‌ دارم و برادر مؤمن من به آن نیاز دارد فرقی میان من و او نباشد و با همدیگر خرج کنیم. و این ایثارگری عملاً در زندگی جاری بشود. این اصل نه تنها یکی از ویژگی‌های جامعه‌ی مهدوی است، بلکه اگر ما آن شرایط را نداشته باشیم، برای آن حضور در آن جامعه آماده نخواهیم بود.

البته آمادگی برای مواسات بسیار دشوار است؛ چراکه مواسات یعنی ما هرچه داریم و نداریم را با دوستان و مؤمنین تقسیم بکنیم. این یک جامعه‌ و یک فرهنگ دیگری‌ را می‌طلبد. البته این مسئله فقط مربوط به آخرالزمان نیست. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌وعلیه‌وآله‌وسلم) هم دین اسلام را با مواسات آغاز کردند. رسول خدا در مدینه شرایطی پدید آوردند که مؤمنین مدینه باید مهاجرین مکه را به خانه‌ها‌یشان می‌بردند و زندگی و اموال و مزراع خودشان را با آن‌ها تقسیم می‌کردند. این کار با قانون و با اجبار نبود. اما اگر مواسات در صدر اسلام رخ نمی‌داد اسلام بنا نمی‌شد.

درواقع باید گفت کسانی می‌توانند عدالت را بر زمین برقرار بکنند که ایثارگر باشند. در حد عدالت باقی ماندن انسان را برقرارکننده‌ عدل و قسط نخواهد کرد. کسی در حد برقرارکننده‌ عدالت بر روی زمین می‌تواند عمل بکند که از خود گذشته باشد. نه اینکه نوبت خودش که شد بگوید حق من را بدهید و کسی هم به حق من دست نزند. از حق خود گذشته‌ها برای برادران دینی‌شان می‌توانند عدالت را برقرار کنند. هر کسی که عدالت‌خواه و ظلم‌ ستیز است باید به‌دنبال ایثارگرانی باشد که آن‌ها می‌توانند عدالت را برقرار کنند؛ والا زمان امیرالمؤمنین علیه‌السلام عدالت‌خواه بود ولی وقتی با سبک زندگی امیرالمؤمنین علیه‌السلام از نزدیک آشنا شدند، از حضرت دست کشیدند.

به نظر می رسد شرایط زمان ما را دارد به ‌سمت فرهنگ مواسات می‌برد. همان‌طور که شرایط جهانی ما را دارد به‌سمت فرج می‌برد. اما اگر بدون اینکه اهل مواسات بشویم ظهور محقق بشود، مجدداً همان آزارها و اذیت‌هایی که به امیرالمؤمنین علیه‌السلام رساندند، ما هم به حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) می‌رسانیم.

این مواسات باید تدریجاً به فرهنگ و سبک زندگی ما در شرایط بدون بحران، تبدیل بشود. تا حدی که حتی غربی‌ها از آن الگو بگیرند ما اگر می‌خواهیم برای ظهور کاری بکنیم و امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) را حاکم بر جهانیان بکنیم با شمشیر نمی‌شود، بلکه نشان دادن فرهنگ برتر توسط یاران امام زمان عامل پیروزی حضرت ولی‌عصر (ارواحناله‌الفداه) بر همه‌ی ادیان عالم است. فرهنگ برتری که در بحران‌ها با برادری و ایثار خودش را نشان می‌دهد. و ما باید این فرهنگ را به‌عنوان سبک زندگی برای خودمان نگه داریم. اگر بحران طولانی‌تر شد این باید در جامعه‌ی ما تقویت بشود و قطعاً‌ هم تقویت خواهد شد.

اصولاً تفاوت فرهنگ ما با فرهنگ غرب این است که مبنای آن‌ها بر منافع فردی است. و مبنای ما بر از خودگذشتگی است. ارزشمندترین شخصیت‌های ما که بیشترین کتاب‌ها درباره‌ آن‌ها نوشته شده و به فروش رفته است، در مورد از خودگذشته‌ها و شهدا است. اما موفق‌ترین افراد در غرب پولدارترین‌ها هستند. البته این ظاهر را نگه می‌دارند که حامی حقوق دیگران هستند ولی همه می‌دانند که آن‌ها چگونه با چپاول ملت‌های ضعیف به اینجا رسیدند. این مبنا تفاوتش را در بحران‌ها نشان می‌دهند که آن‌ها چقدر متزلزل هستند.

امروزه ما در مقام عمل در حال روشنگری برای جهانیان هستیم که آن‌ها را منتظر موعودی قرار بدهیم که فقط منتظر موعود برای رفع ظلم نباشند، بلکه منتظر و مشتاق موعود برای زندگی کردن در جامعه‌ی مهدوی باشند که اصل مهم آن «مواسات» است.

به عبارت دیگر باید گفت هرچند «مرز» جامعه مهدوی «عدل» است، ولی «مشی» جامعه مهدوی باید «مواسات» و «ایثار» باشد. یعنی هرچند وظیفه کارگزاران در جامعه مهدوی، اجرای «عدالت» با عمل به قوانین اسلامی است، اما وظیفه مردم نه فقط تعامل در ذیل قانون و عدالت، بلکه تعامل در ذیل «محبت» و «برادری» و تحقق «مواسات» و «ایثار» است. بنابراین برای تحقق جامعه مهدوی، چهارگانه عدالت، مؤاخات، مواسات و ایثار باید باهم پیگیری شوند؛ و از آنجا که متأسفانه دولت یازدهم، در ماجرای کرونا، عملکرد صحیحی نداشت و حتی با برخی تصمیمات غلط، بر مشکلات اقتصادی ناشی از کرونا افزود، رهبرانقلاب در فرمان «مواسات»، «ضعف دولت» را با «حضور مردمی» تا حدی جبران نمودند؛ و اصولاً باید گفت دلیل اصلی موفقیت نظام در مدیریت کرونا، آورده شدن مردم به صحنه توسط رهبرانقلاب است.

4. مواسات در ادبیات قرآنی

در ادبیات قرآن نیز ردپای این مفهوم به چشم می­خورد که در ادامه به برخی از آنها اشاره می­گردد.

الف. مواسات، نقطه شروع تحولات عظیم اجتماعی:

«وَ کَذلِکَ بَعَثْناهُمْ لِیَتَساءَلُوا بَیْنَهُمْ قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ قالُوا لَبِثْنا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قالُوا رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَکُمْ بِوَرِقِکُمْ هذِهِ إِلَى الْمَدِینَةِ فَلْیَنْظُرْ أَیُّها أَزْکى‏ طَعاماً فَلْیَأْتِکُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَ لْیَتَلَطَّفْ وَ لا یُشْعِرَنَّ بِکُمْ أَحَداً؛ همین گونه ما آنها(اصحاب کهف) را (از خواب) برانگیختیم تا از یکدیگر سؤال کنند، یکى از آنها گفت چه مدت خوابیدید؟ آنها گفتند یک روز یا بخشى از یک روز (و چون درست نتوانستند مدت خوابشان را بدانند) گفتند پروردگارتان از مدت خوابتان آگاهتر است، اکنون یک نفر را با این سکه‏اى که دارید به شهر بفرستید تا بنگرد کدامین نفر از آنها غذاى پاکترى دارند، از آن مقدارى براى روزى شما بیاورد، اما باید نهایت دقت را به خرج دهد و هیچ کس را از وضع شما آگاه نسازد.» (کهف: 19)

مرحوم علامه طباطبایی(ره) در ذیل این آیه شریفه، می فرمایند:

«و سیاق محاوره‏اى که از ایشان حکایت شده - یعنى از جمله‏ «قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ» تا آخر دو آیه- سیاق عجیبى است که از کمال محبتشان به یکدیگر در راه خداى تعالى و برادریشان در دین و مساواتشان در بین یکدیگر و خیرخواهى و اشفاق نسبت به هم خبر مى‏دهد.

و برادرى و مواساتشان از اینجا فهمیده مى‏شود که یکى از ایشان وقتى مى‏خواهد پیشنهاد کند که کسى را بفرستیم شهر، به یکى از رفقایش نمى‏گوید «تو» برخیز برو، بلکه مى‏گوید «یکى» را بفرستید؛ و نیز نگفت «فلانى» را بفرستید. و وقتى هم خواست اسم «پول» را ببرد، نگفت «پولمان» را و یا «از پولمان» به او بدهید برود، بلکه گفت: «پولتان» را بدهید به یک «نفرتان»؛ و «ورق» را به «همه» نسبت داد. همه اینها مراتب برادرى و مواسات‏ و ادب آنان را مى‏رساند.

همچنین جمله‏ «فَلْیَنْظُرْ أَیُّها أَزْکى‏ طَعاماً ...» و جمله‏ «وَ لْیَتَلَطَّفْ ...»، مراتب «خیرخواهى» آنان نسبت به هم را مى‏رساند؛ و جمله‏ «إِنَّهُمْ إِنْ یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ ...» اشفاق و مهربانى آنان را نسبت به یکدیگر مى‏رساند که چقدر نسبت به نفوسى که داراى ایمان بودند مشفق بودند، و براى آن نفوس ارزش قائل بودند.»[7]

شاید بتوان گفت همین زندگی مؤمنانه، مخلصانه و مبتنی بر مواسات اصحاب کهف بود که زمینه ساز ایجاد تحولی عظیم در جامعه آن زمان شد. به عبارت دیگر، روحیه مواسات حتی اگر در زندگی بخشی از مردم و مؤمنان مخلص نیز شکل گیرد، می­تواند منشأ تحولات عظیمی در جامعه گردد و گره از بسیاری از مشکلات بازنماید؛ همچون روحیه­ای که در جنگ تحمیلی در میان مردم وجود داشت و همان روحیه توانست 8 سال جنگ تحمیلی همه دنیا بر علیه ملت ایران را با پیروزی پایان بخشد.

ب. مواسات، برطرف کننده آلودگی­های روحی و نقطه شروع تغییر سبک زندگی:

«وَ الَّذِینَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِیمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَیْهِمْ وَ لایَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ یُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ و براى کسانى که در دار الهجرة (سرزمین مدینه) و در خانه ایمان، قبل از مهاجران، مسکن گزیدند، آنها کسانى را که به سویشان هجرت کنند دوست مى‏دارند و در دل خود نیازى به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمى‏کنند، و آنها را بر خود مقدم مى‏دارند هر چند شدیدا فقیر باشند، کسانى که خداوند آنها را از بخل و حرص نفس خویش بازداشته رستگارند.» (حشر: 9)

آیه فوق، مربوط به زمانی است که مسلمانان از مکه به مدینه مهاجرت نمودند و در مدینه، از خانه، شغل و امکانات زندگی محروم بودند. در این زمان بود که مسلمانان مدینه(که «انصار» نامیده می شدند)، بدون کمترین چشمداشت و بخلی، همه دارایی و امکانات خود را با مهاجران تقسیم نمودند.

یکی از نکات این آیه شریفه این است که «مواسات»، خود برطرف کننده بسیاری از آلودگی­های روحی همچون «بخل» و «حرص» است و این مسئله تأثیر بسزایی در اصلاح سبک زندگی مردم جامعه ای دارد که بعضاً تحت تأثیر رسانه ها و فضای مجازی، سبک زندگی­شان را بجای «قناعت» بر «حرص» و «ثروت اندوزی» بنا نهاده­اند.

این موضوع مهم از آیات دیگری از قرآن کریم نیز قابل برداشت است؛ آیاتی که در ابتدا انسان را موجودی حریص معرفی می­نماید و سپس، راه رهایی از این حرص را «مداومت بر نماز» و «مواسات با نیازمندان» می داند:

«إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً * إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً * وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً * إِلاَّ الْمُصَلِّینَ * الَّذِینَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ دائِمُونَ * وَ الَّذِینَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ * لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ؛ انسان حریص و کم طاقت آفریده شده * هنگامى که بدى به او رسد بیتابى مى‏کند. * و هنگامى که خوبى به او رسد مانع دیگران مى‏شود. * مگر نمازگزاران. * آنها که نمازها را مرتبا بجا مى‏آورند. * و آنها که در اموالشان حق معلومى است. * براى تقاضا کنندگان و محرومان.» (معارج: 25-19)

د. مواسات، زمینه ­ساز رسیدن به مقام «ابرار»

«لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ؛ هرگز به (حقیقت) بِرّ و نیکوکارى نمى‏رسید مگر اینکه از آنچه دوست مى‏دارید (در راه خدا) انفاق کنید، و آنچه انفاق مى‏کنید خداوند از آن با خبر است.» (آل عمران: 92)

مصداق اول و برجسته «ابرار»، همان انوار مقدسی­اند که با وجود سه روز روزه­داری، با مسکین و یتیم و اسیر، مواسات نمودند و افطارشان را به آنها دادند:

«إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً * عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجِیراً * یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً * وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً؛ ابرار (نیکان) از جامى مى‏نوشند که با عطر خوشى آمیخته است. * از چشمه‏اى که بندگان خاص خدا از آن مى‏نوشند، و از هر جا بخواهند آن را جارى مى‏سازند! * آنها به نذر خود وفا مى‏کنند، و از روزى که عذابش گسترده است مى‏ترسند. * و غذاى (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند به مسکین و یتیم و اسیر مى‏دهند.» (انسان: 8-5)

ه. جهاد زبانی و رسانه­ای مواسات

«أَرَأَیْتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ * فَذلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ * وَ لا یَحُضُّ عَلى‏ طَعامِ الْمِسْکِینِ؛ آیا کسى که روز جزا را پیوسته انکار مى‏کند مشاهده کردى؟ * او همان کسى است که یتیم را با خشونت مى‏راند. * و دیگران را به اطعام مسکین تشویق نمى‏کند.» (ماعون: 3-1)

عبارت «وَ لا یَحُضُّ عَلى‏ طَعامِ الْمِسْکِینِ» در این آیات شریفه، گویای این مسئله است که حتی اگر افرادی توانایی مواسات به نیازمندان را ندارند، می­توانند با ابزارهای زبانی و رسانه­ای دیگران را تشویق به مواسات نمایند و اگر به این وظیفه خود عمل ننمایند، چه بسا در زمره افراد مورد توبیخ این آیه شریفه باشند.

و. منافقان و بیماردلان، مخالفان همیشگی رزمایش مواسات

«فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ * الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ * الَّذِینَ هُمْ یُراؤُنَ * وَ یَمْنَعُونَ الْماعُونَ؛ پس واى بر نمازگزارانى که ... * نماز خود را به دست فراموشى مى‏سپارند. * آنها که ریا مى‏کنند. * و دیگران را از ضروریات زندگى منع مى‏نمایند.» (ماعون: 7-4)

نمازگزاران ریاکار و سهل انگاری که طبق مفاد این آیه شریفه، نیازمندان را از ضروریات زندگی­ شان منع می نمایند، همان منافقانی هستند که در آیات دیگری از قرآن اینگونه توصیف شده­اند:

«وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا کُسالى‏ یُراؤُنَ النَّاسَ؛ و هنگامى که به نماز ایستند از روى کسالت مى‏ایستند، در برابر مردم ریا مى‏کنند.» (نساء: 142)

«وَ لا یَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلاَّ وَ هُمْ کُسالى‏ وَ لا یُنْفِقُونَ إِلاَّ وَ هُمْ کارِهُونَ؛ و نماز بجا نمى‏آورند جز با کسالت و انفاق نمى‏کنند مگر با کراهت!» (توبه: 54)

ز. ذوی القربی و اقوام نزدیک، در اولویت مواسات

«وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَى الْمالَ عَلى‏ حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ السَّائِلِینَ وَ فِی الرِّقاب‏؛ بلکه نیکى (و نیکوکار) کسانى هستند که به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتاب آسمانى و پیامبران ایمان آورده‏اند، و مال (خود) را با علاقه‏اى که به آن دارند به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان انفاق مى­دهند.» (بقره: 177)

علاوه بر این آیه شریفه، در بسیاری دیگر از آیات قرآن کریم، «ذوی القربی»، به عنوان اولین گروه برای مواسات و انفاق مال قرارگرفته اند. (ر.ک: بقره: 83، نساء: 8، نساء: 36، نحل: 90، اسراء: 26، نور: 22، روم: 38)

5. مواسات در لسان روایات، احادیث و سیره

واژه و مفهوم مواسات در روایات نیز پربسامد و پرتکرار است و در موضوعات متنوع مالی، خانوادگی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی کاربرد داشته است. در ادامه به بخشی از این روایات اشاره خواهد شد.

الف. تحقق کامل مواسات، فضیلتی فوق طاقت امّت

پیامبر اکرم(ص) خطاب به امیرالمؤمنین(ع): «ثلاث لا تطیقها هذه الامة المواساة للاخ فى ماله و انصاف الناس من نفسه، و ذکر اللَّه على کل حال، و لیس هو سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر، و لکن اذا ورد على ما یحرم اللَّه علیه خاف اللَّه تعالى عنده و ترکه؛ سه کار است که این امت توانایى‏ انجام آن را (بطور کامل) ندارند، مواسات و برابرى با برادر دینى در مال، و اداى حق مردم با قضاوت عادلانه نسبت به خود و دیگران، و خدا را در هر حال یاد کردن؛ و منظور(از یاد خدا)، سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر نیست، بلکه منظور این است هنگامى که کار حرامى در مقابل او قرار مى‏گیرد از خدا بترسد و آن را ترک گوید.»[8]
امام کاظم (علیه السلام) در پرسشى از مردى به نام «عاصم» فرمود: «کیف أنتم فی التّواصل والتّواسی؟؛ نحوه محبت و رسیدگى و مواسات میان شما (مسلمانان) چگونه است؟». عاصم گفت: «على أفضل ما کان علیه أحد؛ به بهترین صورتى که تصور شود». فرمود: آیا چنین پیش آمده که اگر یکى از شما در فشار اقتصادى باشد و دسترسى به برادر مسلمانش نداشته باشد مجاز باشد از اموال برادر مسلمانش به اندازه نیازش بردارد و صاحب مال از این کار ناراحت نشود؟» عاصم گفت: نه. فرمود: «فلستم على ما احبّ فى التّواصل‏؛ پس شما آن‏گونه که من دوست دارم با یکدیگر پیوند و صمیمیت ندارید».[9]

ب. سخت ترین واجب الهی

امام صادق (علیه السلام) خطاب به یکى از یاران خود فرمود: «آیا مى‏خواهى سخت‏ترین چیزى را که خداوند بر مردم واجب کرده است براى تو بازگو کنم؟» آن‏گاه امام (علیه السلام) سه چیز را بر شمرد و آن سه چیز این بود: «إِنْصَافُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِکَ وَمُوَاسَاتُکَ أَخَاکَ وَذِکْرُ اللَّهِ فِی کُلِّ مَوْطِن؛ رعایت انصاف درباره مردم نسبت به خویشتن و مواسات‏ با برادران دینى داشتن و در هر حال به یاد خدا بودن».[10]

ج. حقی به گردن مسلمانان

امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: «یحقّ على المسلمین ... المواساة لأهل الحاجة؛ بر عهده مسلمانان است که امکانات خود را با نیازمندان تقسیم کنند».[11]

د. ابزار امتحان شیعیان

در حدیثى از امام صادق علیهم السلام مى‏خوانیم که فرمود: «امْتَحِنُوا شِیْعَتَنا عِنْدَ ثَلاثٍ: عِنْدَ مَواقِیتِ الصَّلاةِ کَیْفَ مُحافِظَتُهُمْ عَلَیْها، وَ عِنْدَ اسْرارَهُمْ کَیْفَ حِفْظُهُمْ لَها عَنْ عَدُوّنا وَ الَى امْوالِهِمْ کَیْفَ مُواساتِهِمْ لِاخْوانِهِمْ فِیها؛ شیعیان ما را با سه چیز امتحان کنید، یکى با وقت نماز که چگونه آن را حفظ مى‏کنند (آیا نمازها را اول وقت مى‏خوانند) و دیگر با اسرارى که نزد آنها است، که چگونه آن را از دشمنان محافظت مى‏نمایند، و سوم نسبت به اموالشان، که آیا مواسات‏ با برادران دینى خود در آن دارند؟».[12]

ه. علامت مؤمن واقعی

پیامبراکرم (صلى الله علیه و آله): «من واسى الفقیر من ماله و أنصف النّاس من نفسه فذلک المؤمن حقّاً».[13]

و. مؤثرترین ابزار حفظ برادری

 امیرمؤمنان (علیه السلام): «ما حُفظت الاخوّة بمثل المواساة».[14]

ز. وسیله تقرب به خداوند

امام صادق(ع): «تقربوا الی اللّه تعالی بمواساة اخوانکم؛ با مواسات با برادارنتان، به خداوند نزدیک شوید.»[15]

6. ملاحظه­ای مدیریتی، اجتماعی و سیاسی

به قاعده «الناس علی دین ملوکهم»، و به تصریح روایت «الناس بامرائهم اشبه من آبائهم»، آنچه که تحقق فضیلت «مواسات» در میان مردم را سرعت می بخشد، رعایت این فضیلت در میان کارگزاران نسبت به زیردستان خود و مردم جامعه است. امام امیرالمؤمنین(ع) درباره لزوم وجود مواسات در میان کارگزاران حکومتی، خطاب به مالک اشتر می فرمایند:

«وَلْیَکُنْ آثَرُ رُءُوسِ جُنْدِکَ عِنْدَکَ مَنْ وَاسَاهُمْ فِی مَعُونَتِهِ، وَأَفْضَلَ عَلَیْهِمْ مِنْ جِدَتِهِ، بِمَا یَسَعُهُمْ وَیَسَعُ مَنْ وَرَاءَهُمْ مِنْ خُلُوفِ أَهْلِیهِمْ، حَتَّى یَکُونَ هَمُّهُمْ هَمّاً وَاحِداً فِی جِهَادِ الْعَدُوِّ؛ فَإِنَّ عَطْفَکَ عَلَیْهِمْ یَعْطِفُ قُلُوبَهُمْ عَلَیْکَ، وَإِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَیْنِ الْوُلَاةِ اسْتِقَامَةُ الْعَدْلِ فِی الْبِلَادِ، وَظُهُورُ مَوَدَّةِ الرَّعِیَّةِ؛ برترین فرماندهان لشکر نزد تو باید کسانى باشند که در کمک به سپاهیان بیش از همه مواسات‏ کنند و از امکانات خود بیشتر به آنان کمک نمایند، به اندازه‏اى که هم نفرات سربازان و هم کسانى که تحت تکفّل آنها هستند به خوبى اداره شوند؛ به گونه‏اى که همه آنها به یک چیز بیندیشند و آن جهاد با دشمن است، زیرا محبّت و مهربانى تو به آنان قلب‏هایشان را به تو متوجه مى‏سازد. (بدان) برترین چیزى که موجب روشنایى چشم زمامداران مى‏شود برقرارى‏ عدالت در همه بلاد و آشکار شدن علاقه و محبّت رعایا به آنهاست.»[16]

همانگونه که از عبارات اخیر حضرت آشکار است، «مواسات» کارگزاران نسبت به زیردستان، مقدمه تحقق «عدالت» و همبستگی اجتماعی- سیاسی میان دولت و ملت است.‏

7. مواسات و فرهنگ اقتصادی اسلام

مواسات، بن مایه و تجلی فرهنگ اقتصادی تمدن اسلامی است که نقطه کانونی و اصلی تحقق آن، مردم هستند. به عبارت دیگر، مفهوم «مواسات» در ذات خود، «اقتصاد نئولیبرالیستی» و «تکنوکراسی دولتی» را به چالش می کشد، چراکه «مواسات» الگویی جدید از تأمین اجتماعی مردمی، در برابر تأمین اجتماعی دولتی غربی است.

همچنین حادثه «سیل ابتدی سال 98» و کمک های مردمی جهادی کم نظیری که در آن حادثه از سوی مردم صورت پذیرفت، یک تمرین موفق رزمایش همدلی و انفاق بود؛ و نیز تشییع حاج قاسم نماد همبستگی اجتماعی مردم بود. رهبر انقلاب با مشاهده چنین ظرفیت هایی در مردم، «رزمایش مواسات» را به همگان توصیه فرمودند.

[1]. بیانات رعبر معظم انقلاب در 21/1/99

[2]. البته توجه به این نکته نیز ضروری است که هرچند توجه به این مباحث برای عملیاتی کردن و «رزمایش مواسات» لازم است اما برای عمل و اقدام به رزمایش مواسات و همدلی، توقف در مباحث نظری جایز نیست.

[3] . لسان العرب؛ ج‏14؛ ص35

[4]. نهج البلاغه؛ خطبه 124

[5] . تفسیر قمی؛ ج1، ص116

[6]. زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام (ترجمه جلد 45 بحار الأنوار)؛ ص97

[7]. المیزان فی تفسیرالقرآن؛ ج13، ص257

[8] کتاب خصال طبق نقل تفسیر نورالثقلین جلد 1 صفحه 140.

[9]. بحارالانوار، ج 71، ص 231 و 232.

[10]. کافى، ج 2، ص 145، ح 8.

[11]. کافى، ج 2، ص 174، ح 15.

[12] . بحار الانوار، ج80، صفحه 22.

[13]. همان، ص147، ح17.

[14]. غررالحکم، ح 9526.

[15]. بحار الأنوار، ج 74، حدیث 5، باب 28، ص 391

[16]. نهج البلاغه؛ نامه 53

/1360/

منبع: فارس
ارسال نظرات