از سیاستهای ابلاغی رهبری تا غفلت جریانهای انقلابی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان جنوبی، پنجم ژوئن، روز جهانی محیط زیست نامیده شده است. در سند توسعه قرن بیست و یکم نیز، حفظ محیط زیست جزء اهداف هشتگانه توسعه هزاره و سه رکن اصلی توسعه، آمده است. نگاه به محیط زیست اما در اسلام و معارف دینی و منطق پیشوایان دین و به تبع آن انقلاب اسلامی و رهبران آن بسی عمیقتر و راهبردیتر است.
سیاستهای ابلاغی نظام و غفلت ما!
آنچه از سوی رهبر انقلاب اسلامی بهعنوان اسناد بالادستی در اختیار نهادها و دستگاهها قرار دارد و مورد توجه و استناد واقع میشود در یک تقسیمبندی به چهار بخش تقسیم میشود:
۱. مجموعه سخنرانیها و بیانات
۲. مجموعه پیامها و بیانیهها
۳. مجموعه احکام و پیوستهای آن
۴. مجموعه سیاستهای کلی ابلاغی
در بین موارد فوق سیاستهای کلی نظام که توسط رهبر انقلاب ابلاغ میشود از اهمیت ویژهای برخورداراست. سیاستهای کلی نظام بر مبنای اصول و اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران، چارچوبها و جهتگیریهای کشور در همه عرصههای حاکمیتی مشخص شده و اجرای آن الزامآور است.
به این معنا که بر اساس مفاد این سیاستها قوای سهگانه و نهادهای حکومتی، موظف به گام برداشتن در جهت تحقق آن هستند. برای تحقق این سیاستها باید شاخصهای برنامه و اقدام آن تعیین شده و برنامه و اقدامات اجرایی در یک فرآیند مشخص انجام شود و بهصورت مداوم و بر اساس آن شاخص سنجش و مراقبت به عمل آید.
سوگمندانه باید گفت تقریباً همه ما یا اکثر قریب به اتفاق ما به این سیاستهای ابلاغی توجهی نداریم و شاید برای یک بار هم به آن مراجعه و یا آن را مطالعه نکردهایم، تعداد این سیاستهای ابلاغی به حدود ۴۰ مورد میرسد؛ که بیشتر از بیانات و سخنرانیها و بیانیهها دچار بیتوجهی ما و مظلومیت و مهجوریت گردیده است. این در حالی است که برای ابلاغ سیاستهای کلی، مراحل زیر طی میشود:
اول- هر موضوع با تمام جوانب و اطراف آن مورد بحث و بررسی دهها کارشناس و صدها ساعت کار کارشناسی قرار میگیرد.
دوم- موضوع مزبور در کمیسیون مربوطه در مجمع تشخیص مورد بررسی کارشناسی قرار میگیرد.
سوم- همین موضوع برای تصویب نهایی در صحن مجمع مطرح شده و گاهی تا چندین جلسه مورد بحث و نقد قرار گرفته و تصویب میشود.
چهارم- سیاستهای مصوب به دفتر رهبر انقلاب ارجاع شده و توسط کارشناسان خبره این دفتر مورد بررسی کارشناسی قرار گرفته و تقدیم رهبر انقلاب میشود.
پنجم- این سیاستها مورد مطالعه رهبر حکیم انقلاب اسلامی قرار گرفته و بارها نقد شده و مجدداً ارجاع داده میشود و سرانجام رهبر انقلاب با اصلاح نهایی و عالمانه خود که بعضاً به تغییرات و اصلاحات زیادی در محتوا و متن منجر میشود، آن را ابلاغ میکنند.
در واقع این سیاستها را میتوان، عصاره دیدگاه و سخنان امام امت و جامعه برای اداره آن بخش نامید.
یک سؤال از خودمان!
حال سؤال ما از خودمان این است! تا به حال از این منظر چقدر و چگونه به این سیاستها نگریسته، آن را مطالعه کرده و برای ترویج و تحقق آن به سهم خودمان اقدام کردهایم؟! طرح و برنامه ما برای مطالبه این سیاستها چیست؟
وظیفه ما درباره سیاستهای کلی ابلاغی امام جامعه انقلابی
بسیاری از گلایههای ما از عدم تحقق مطالبات مردم به بیتوجهی مسؤولان به همین سیاستها برمیگردد. مثلاً؛ طبق گزارش آبان ماه مرکز پژوهشهای مجلس، ۴۷ درصد از سیاستهای کلی ابلاغی محیط زیست تحقق یافته و متأسفانه ۵۳ درصد بر زمین مانده است. همین فقدان تحقق ریشه بسیاری از نارساییهای برنامهای در کشور و استانها و شهرستانها میشود.
حال درباره موضوع مهم و اولویتداری مانند محیط زیست چه باید کرد؟ از آلودگی هوا در تهران و برخی کلانشهرها تا مشکل غبار و ریزگردها در استانهای مرزی به خصوص خوزستان و سیستان و بلوچستان و... تا مشکلات آب و منابع زیرزمینی که دستخوش تعرضهای زیادهخواهانه شده است تا غارت منابع طبیعی و جنگلها در استانهای مربوطه تا ساخت و سازهای بیرویه که مهمترین عامل تخریب محیط زیست هستند و در هر استان و شهر شکل و قالب و مشکلان خاص خود را بروز دادهاند.
به راستی راه اصلی برای مقابله با این معضلات زیربنایی و راهبردی در عرصه زیست انسانی چیست؟ وظیفه ما کدام است؟ پاسخ در یک جمله است: گفتمان سازی!
معلوم است که گفتمانسازی با گفتگو و سخنرانی فرق دارد، گفتمانسازی در هر عرصه، اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، عبارت است از دو کلمه: «فرهنگیسازی و مردمیسازی»
اگر بخواهیم یک موضوع راهبردی و مهم حتی اقتصادی تبدیل به مطالبه عموم مردم شود و جزو زندگی آنان بیاید، باید آن موضوع فرهنگی شود مثلاً؛ تولید، مصرف کالای ایرانی، اشتغال درست و بهینه، آیا جز این است که این موضوعات اصلی اقتصاد ما، باید تبدیل به فرهنگ مردم شود. اگر اقتصاددانان ما و مسؤولان اقتصادی ما با نگاه فرهنگی به مسائل اقتصادی حتی در موضوعاتی مانند؛ تورم و نقدینگی و بورس و بانک و... بیندیشند و طراحی کنند، بسیاری از مشکلات ما حل خواهد شد. درد اینجاست که اکنون برخی از ما و مسؤولان ما به مسائل فرهنگی هم از زاویه اقتصادی مینگریم و آن را اندازه میگیریم.
نکته بعد مردمیسازی است. اگر رکن اول گفتمانسازی که فرهنگیسازی است، مردمیسازی شود، یعنی با اتخاذ تدابیر و راهکارهایی تبدیل به خواسته عموم مردم گردد و به فرموده رهبر حکیممان: یک موضوع مانند هوای پاکی بشود که همه باید در فضای آن تنفس کنند. چه بخواهند و چه نخواهند!
پیشنهاد اجرایی برای گفتمانسازی در حوزه محیط زیست
وضعیت نابسامان محیط زیست امروزه تبدیل به یک معضل عمومی در جهان شده است. کشور ما ایران نیز با مشکلات زیادی در این عرصه روبروست. مع الاسف در موارد زیادی مطالبه برای سلامت محیط زندگی تبدیل به یک کار فانتزی شده و در برخی مواقع گروهها و افرادی و جریانهایی داعیهدار و پرچمدار گفتمان حفظ محیط زیست میشوند که چندان با معارف دینی و انقلابی میانه ندارند در مقابل جریانهای اسلامی و انقلابی و گروههای جهادی در این عرصه کمتر حضور دارند. یا مبلغان دینی و امامان جماعت و مساجد و هیأتها کمتر به این حوزه توجه دارند. این در حالی است که رهبران و پیشوایان دینی ما پیشتاز این عرصه بودهاند!
طبیعی است اگر شبکه مساجد و گروههای جهادی و انجمنهای خیریه دینی و نهادهای انقلابی و رسانههای جبهه انقلاب و ائمه جمعه بهعنوان فرماندهان قرارگاههای فرهنگی و مردمی به این عرصه ورود عالمانه و مطالبهگری هنرمندانه داشته باشند شاهد تحولات زیادی خواهیم بود.
یک-تشکیل هیأت اندیشهورز استانی با مسؤولیت نماینده ولیفقیه برای بررسی سیاستهای هر استان و سهم آن منطقه در تحقق سیاستهای ابلاغی رهبر معظم انقلاب و کارشناسی پیرامون معضلات زیستمحیطی (این هیأت ترکیبی از متخصصان مؤمن و انقلابی و مدیران نهادهای ذیربط و نمایندگانی از انجمنهای محیط زیست و گروههای جهادی است.)
دو- تعیین ضرورتها و اولویتهای بهبود محیط زیست در سطح کلان استان و شهرستانها؛ مثلاً در سطح استان مشکلی به نام تخریب منابع طبیعی وجود دارد اما در برخی شهرستانها مشکل اختصاصی هم پدید آمده است بهعنوان مثال؛ استقرار کارخانههای آلودهکننده محیط زیست مانند؛ کارخانه سیمان بدون لحاظ شرایط زندگی و نیز فیلترهای پاککننده هوا و...
سوم- تعیین فوریتهای زیستمحیطی هر استان و منطقه برای ورود فوری دستگاههای ذیربط
چهارم- تدابیر لازم برای فرهنگسازی و جریان سازی و ایجاد و تقویت حساسیت مردم به رعایت الزامات محیط زیست سالم با همکاری رسانهها و گروههای فرهنگی و رسانهای جهادی
پنجم- تلاش برای توجیه و تبیین و آموزش گروههای جهادی و انقلابی برای ورود آتش به اختیار و انجام کار فرهنگی و اجتماعی الگویی در این عرصه.
ششم- توجیه و سازماندهی شبکه مساجد و ائمه جماعات برای ورود جدی به عرصه حفاظت از محیط زیست و پرچمداری در این میدان.
هفتم- حضور فعال در جلسات و شوراهای ذیربط در استان و شهرستان و مطالبه مطالبات استان و شهرستان ناظر به سیاستهای ابلاغی رهبر انقلاب اسلامی و تبیین آن.
هشتم- طرح موضوعات مهم و راهبردی به شکل علمی و مستند و شفاف در سخنرانیها برای فرهنگسازی و جریان سازی عمومی و اعلام هشدارهای لازم.
موارد پیشگفته، فقط سرفصلهایی برای تأمل و اندیشه پیرامون رفع مهجوریت و مظلومیت از سیاستهای ابلاغی رهبر حکیم انقلاب اسلامی است که طبعاً برای تبدیل آن به طرحها و برنامههای مختلف نیاز به هماندیشی و کار کارگاهی و علمی و میدانی است.
سیاستهای کلی ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری در حوزه محیط زیست
۱. مدیریت جامع، هماهنگ و نظاممند منابع حیاتی (از قبیل هوا، آب، خاک و تنوع زیستی) مبتنی بر توان و پایداری زیستبوم بهویژه با افزایش ظرفیتها و توانمندیهای حقوقی و ساختاری مناسب همراه با رویکرد مشارکت مردمی.
۲. ایجاد نظام یکپارچه ملی محیط زیست.
۳. اصلاح شرایط زیستی بهمنظور برخوردار ساختن جامعه از محیط زیست سالم و رعایت عدالت و حقوق بین نسلی.
۴. پیشگیری و ممانعت از انتشار انواع آلودگیهای غیرمجاز و جرمانگاری تخریب محیط زیست و مجازات مؤثر و بازدارندهٔ آلودهکنندگان و تخریبکنندگان محیط زیست و الزام آنان به جبران خسارت.
۵. پایش مستمر و کنترل منابع و عوامل آلایندهٔ هوا، آب، خاک، آلودگیهای صوتی، امواج و اشعههای مخرب و تغییرات نامساعد اقلیم و الزام به رعایت استانداردها و شاخصهای زیستمحیطی در قوانین و مقررات، برنامههای توسعه و آمایش سرزمین.
۶. تهیه اطلس زیستبوم کشور و حفاظت، احیاء، بهسازی و توسعهٔ منابع طبیعی تجدیدپذیر (مانند دریا، دریاچه، رودخانه، مخزن سدها، تالاب، آبخوان زیرزمینی، جنگل، خاک، مرتع و تنوع زیستی بهویژه حیاتوحش) و اعمال محدودیت قانونمند در بهرهبرداری از این منابع متناسب با توان اکولوژیک (ظرفیت قابلتحمل و توان بازسازی) آنها بر اساس معیارها و شاخصهای پایداری، مدیریت اکوسیستمهای حساس و ارزشمند (از قبیل پارکهای ملی و آثار طبیعی ملی) و حفاظت از منابع ژنتیک و ارتقاء آنها تا سطح استانداردهای بینالمللی.
۷. مدیریت تغییرات اقلیم و مقابله با تهدیدات زیستمحیطی نظیر بیابانزایی، گردوغبار بهویژه ریزگردها، خشکسالی و عوامل سرایت دهندهٔ میکروبی و رادیواکتیو و توسعهٔ آیندهنگری و شناخت پدیدههای نوظهور زیستمحیطی و مدیریت آن.
۸. گسترش اقتصاد سبز با تأکید بر:
۱ ـ ۸. صنعتِ کمکربن، استفاده از انرژیهای پاک، محصولات کشاورزی سالم و ارگانیک و مدیریت پسماندها و پسابها با بهرهگیری از ظرفیتها و توانمندیهای اقتصادی، اجتماعی، طبیعی و زیستمحیطی.
۲ ـ ۸. اصلاح الگوی تولید در بخشهای مختلف اقتصادی و اجتماعی و بهینهسازی الگوی مصرف آب، منابع، غذا، مواد و انرژی بهویژه ترویج مواد سوختی سازگار با محیط زیست.
۳ ـ ۸. توسعهٔ حملونقل عمومی سبز و غیر فسیلی از جمله برقی و افزایش حمل و نقل همگانی بهویژه در کلانشهرها.
۹. تعادلبخشی و حفاظت کیفی آبهای زیرزمینی از طریق اجرای عملیات آبخیزداری، آبخوانداری، مدیریت عوامل کاهش بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی و تبخیر و کنترل ورود آلایندهها.
۱۰. استقرار نظام حسابرسی زیستمحیطی در کشور با لحاظ ارزشها و هزینههای زیستمحیطی (تخریب، آلودگی و احیاء) در حسابهای ملی.
۱۱. حمایت و تشویق سرمایهگذاریها و فناوریهای سازگار با محیط زیست با استفاده از ابزارهای مناسب از جمله عوارض و مالیات سبز.
۱۲. تدوین منشور اخلاق محیط زیست و ترویج و نهادینهسازی فرهنگ و اخلاق زیستمحیطی مبتنی بر ارزشها و الگوهای سازندهٔ ایرانی اسلامی.
۱۳. ارتقاء مطالعات و تحقیقات علمی و بهرهمندی از فناوریهای نوآورانهٔ زیستمحیطی و تجارب سازندهٔ بومی در زمینهٔ حفظ تعادل زیستبومها و پیشگیری از آلودگی و تخریب محیط زیست.
۱۴. گسترش سطح آگاهی، دانش و بینش زیستمحیطی جامعه و تقویت فرهنگ و معارف دینیِ مشارکت و مسؤولیتپذیری اجتماعی بهویژه امربهمعروف و نهی از منکر برای حفظ محیط زیست در تمام سطوح و اقشار جامعه.
۱۵. تقویت دیپلماسی محیط زیست با:
۱ ـ ۱۵. تلاش برای ایجاد و تقویت نهادهای منطقهای برای مقابله با گرد و غبار و آلودگیهای آبی.
۲ ـ ۱۵. توسعه مناسبات و جلب مشارکت و همکاریهای هدفمند و تأثیرگذار دوجانبه، چندجانبه، منطقهای و بینالمللی درزمینهٔ محیط زیست.
۳ ـ ۱۵. بهرهگیری مؤثر از فرصتها و مشوقهای بینالمللی در حرکت بهسوی اقتصاد کمکربن و تسهیل انتقال و توسعهٔ فناوریها و نوآوریهای مرتبط./9314/ی704/ف