نگاه انجمن حجتیه نسبت به قیام عاشورا و مسأله عزاداری
اشاره: انجمن خیریه حجتیه مهدویه مقارن با کودتای 28 مرداد 1332 توسط شیخ محمود ذاکرزاده تولائی یا همان شیخ محمود حلبی، با اجازه از رژیم شاه تاسیس شد. او خطر بهائیت را بزرگ میشمارد و شروع به تبلیغ علیه بهائیت و فعالیت در مقابل آنان کرد، اما مشکل آنجاست که انجمن به خاطر اعتقادی که به نفی سیاست داشت با بهائیهایی فعال در حکومت مانند هویدا یا هژبر یزدانی برخوردی نداشت.
برای روشن شدن تفکرات و آرای انجمنیها و بررسی نقش فعلی آنان، خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا با حجت الاسلام رضا اکبری آهنگر به گفتوگو پرداخته است.
رسا ـ از دیدگاه انجمن حجتیه، آیا ظاهر رفتار امام حسین(ع) برای بشر قابل فهم است و دربارۀ عاشورا، هیچگونه تحلیلی نمیتوانیم ارائه دهیم؟
نگاه انجمن حجتیه این است که نمیتوانیم بفهمیم که چرا حضرت چنین کاری کردند. این رفتار حضرت برای ما قابل فهم نیست اعم از ظاهر و باطنش فرقی نمیکند. دلیلشان هم این است که علیرغم اینکه حضرت میدانستند انتهای این کار شهادت است، این کار را کردند. وقتی کسی میداند که آخرش به این مسأله ختم میشود و این کار را انجام میدهد، در ظاهر برای بشر قابل فهم و درک نیست! شما که میدانید آخرش شکست میخورید پس برای چه این کار را میکنید؟ و لذا ما هم در نتیجه نمیتوانیم الگوگیری کنیم.
از دیدگاه این جریان، حرکتی که امام حسین(ع) انجام دادند، یک دستور خاص خداست و مخصوص شخص حضرت بوده؛ مثل اینکه خداوند دستور داد به حضرت ابراهیم(ع) که فرزندت را قربانی کن. این یک دستور خاص بود مخصوص حضرت هم بود و به عوام جامعه هم هیچ ربطی نداشت. برای مردم هم نبود و قرار نبود آنها الگو گیری کنند، حکم دین و آیینی هم نبود یک دستور خاص بود. نگاهشان به این حرکت امام حسین(ع) اینچنین نگاهی هست و این مسأله را یک استثنا میدانند و میاندیشند که یک دستور خاص مربوط به حضرت است و ما نمیتوانیم بفهمیم که چرا حضرت این کار را کردند.
مستند «پوستین وارونه» با دستمایه قرار دادن یکی ازموضوعات مهم تاریخ معاصر از جنبه تاریخی و فکری به مسأله انجمن حجتیه می پردازد.
رسا ـ نتیجه این دیدگاه چه میشود؟
نتیجهاش این میشود که از این رفتار حضرت نمیتوان الگوگیری کرد. وقتی کسی نتواند از امام حسین(ع) الگوگیری کند، طبیعتا خیلی از مسائل زیر سوال میرود. یکی از مصادیق این مسأله این هست که قیام در برابر حاکم ظالم نمیشود.
یکی از مبانی نهضت امام خمینی(ره) همین مسأله بود. یکی از شعارهای این نهضت هم همین بود؛ «نهضت ما حسینی است رهبر ما خمینی است». این همه فرمایشهایی که حضرت امام مبنی بر این داشتند که «این محرم و صفر هست که اسلام و انقلاب را زنده نگه داشته است» و یا مباحثی که در طول نهضت همواره وجود داشت و استناد به آن احادیث مهمی که از جانب حضرت بیان میشد؛ مثل حدیث «مَنْ رَأى سُلْطاناً جائِراً مُسْتَحِلاًّ لِحُرُمِ اللهِ»، آن مباحث تماما زیر سوال میرود.
رسا ـ آیا در اصل مبانی دینی تشیع، ظاهر رفتار سیدالشهدا قابل فهم هست؟ پاسخ به کسانی که به تفکرات انجمن حجتیه معتقدند، به چه شکلی باید باشد؟
کسی چنین ادعایی ندارد که همه چیز را میتواند بفهمد؛ اما ما معتقدیم یک برداشت حداقلی از ظاهر رفتار حضرت میتوانیم داشته باشیم. ظاهر را میتوانیم تحلیل کنیم؛ اما باطن را نه. اگر دستور خاص بود و مخصوص حضرت بوده و حتی ظاهر آن هم قابل فهم نیست، پس چرا ما باید توقع داشته باشیم مردم آن زمان حرکت حضرت را بفهمند و از ایشان تبعیت کنند؟ مردم و شیعیان آن زمان از لحاظ فکری هم با تعریفی که امروز از یک شیعه داریم فرق داشتهاند.
شیعیان در آن دوره مثل الان، قائل به عصمت حضرت نبودند. این شکل از پیروان ائمه خیلی کم بودند. در واقع مانند الان ما شیعیان، به عصمت امام ایمان نداشتند. آن موقع مثل الان نبود؛ چه برسد به مردم عادی. وقتی مردم عادی نگاهشان به امام اینطور نیست و حضرت را معصوم نمیدانند، پس حق داشتند که از حضرت تبعیت نکنند! پس حجتی برایشان تمام نمیشود.
حجتی برای همراهی اباعبدالله نبود
میگفتند این رفتار معقول نیست. برای چه برویم خودمان را به کشتن بدهیم و بر اساس نظر آقایان انجمنی و شبه انجمنی که معتقد هستند حتی ظاهر این رفتار هم قابل فهم نیست، اصلا حق نداریم مردم آن زمان را زیر سوال ببریم و هم نباید در قیامت پاسخگو باشند. پس نمیشود چنین تفکری داشت! این یکی از دلایل رد این نگاه هست. یا مثلا اگر دستور خاص بود پس مسئله بیعت با مردم و دعوت کوفیان چه میشود؟
بعضیها فکر میکنند حرکت حضرت و این قیام حضرت - که البته آقایون انجمنی اصلا به کار بردن لفظ قیام را صحیح نمیدانند - از زمانی بود که یزید شروع به دعوت و اجبار بر بیعت کرد و حضرت هم برای این که بیعت نکنند از مدینه خارج شدند. ابتدای کار را از آنجا میدانند؛ ولی ابتدای کار آنجا نیست و اگر بررسی کنند، ابتدای کار قبل از سر کار آمدن یزید هست.
یکسری سؤالها در واقعۀ عاشورا مطرح میشود که سؤالهای مشکلی هم هست. آقایون انجمنی نمیتوانند پاسخ بدهند و میگویند چون ما نمیتوانیم پاسخ بدهیم هیچکس هم نمیتواند پاسخ بدهد و قابل فهم نیست. بشر هم نمیتواند جواب بدهد. خب آقا این را نگویید. بگویید ما نمیتوانیم، ما نفهمیدیم، یا حداقلش این است که بگویید تا الان مثلا پاسخ مناسبی داده نشده. نگویید که به کلی نمیشود فهمید.
یک کتابی به اسم «رمز عاشورا، درس بندگی از سیرت حسینی» منتشر شده که نویسندۀ این کتاب آقای دکتر بنیهاشمی، از نویسندگان، اساتید و سخنرانان فعلی انجمن حجتیه است. ما یک جلسهای با دکتر فضلی در منزل ایشان داشتیم. ایشان یکی از مسؤولان انجمن حجتیه هستند. آنجا بحثی مطرح شد و افرادی را نام بردیم و از ایشان پرسیدیم آقای فلانی انجمنی هست یا نه؟ خب ایشان بعضی از افراد را میپذیرفتند بعضی را منکر میشدند. بعد نوبت رسید به آقای بنیهاشمی که آیا ایشان انجمنی هستند؟ اول گفتند نه ایشان انجمنی نیستند بعد یک مکثی کردند و گفتند: «البته ایشان محصول انجمن حجتیه است.»
ناشر این کتاب، مؤسسۀ فرهنگی انتشاراتی منیر است. انجمن حجتیه چند تا ناشر دارد که غالب کتابهایی که منتشر میکنند، مربوط به اساتید و نویسندگان انجمن است. یکی از اصلیترین ناشرها همین منیر هست که آزادانه فعالیت میکنند و آثارشان را منتشر میکنند و در نمایشگاههای کتاب، غرفه میگیرند. اینها را مخصوصا دارم عرض میکنم که بعضا اظهار به مظلومنمایی میکنند که ما محدود هستیم و امکانش را نداریم. در واقع اینگونه نیست. البته این بدان معنا نیست که هر اثری که منتشر کرده اند نویسنده اش انجمنی است؛ فضای غالبشان این است.
آقای بنیهاشمی در این کتاب، از همان اول سوالات مهم و معروفی را درباره فلسفه قیام عاشورا بیان میکند: چرا حضرت با یزید بیعت نکرد؟ چرا حضرت به فلان شخص این طور گفتند؟ از بین راه میخواستند برگردند، آیا می دانستند شهید میشوند یا نمیدانستند؟ و مباحث اینگونه را مطرح میکنند. بعد که سوالات مطرح شد، ایشان میگوید که نمیتوان فهمید و پاسخ بخش زیادی از این سوالات را ایشان در این کتاب اینگونه جلوه میدهد که ما فلسفه این مسائل را نمیدانیم.
نقدهای زیادی به کتاب ایشان وارد هست که در سلسله دروس «عاشورا شناسی» استاد حامد کاشانی به آن پرداخته شده است. برخی از مطالبی را که عرض میکنم از آن دروس استفاده کردهام و توصیه مینمایم که خوانندگان محترم از کل آن مطالب استفاده کنند.
امام حسین(ع) و پیمان شهادت!
آقای بنیهاشمی در این کتاب یک فصل دارد با عنوان «پیمان الهی برای تن دادن به شهادت» و در این فصل میخواهد بگوید که چون خدا پیمانی گرفته بود و حضرت لبیک گفتند که تن بدهند به شهادت حرکت کردند که به پیمان الهی وفا کنند و برای همین برای ما قابل فهم نیست و یک پیمانی بوده بین خدا و امام و ما نمیتوانیم دخالت کنیم و بگوییم چرا؟
باید از ایشان پرسید که این پیمان، صرفا برای این بود که حضرت شهید بشوند؟ یا نه ممکن است که یک پیمانی باشد و محصولش شهادت باشد، اما اهداف مختلفی در کار باشد. ما منکر آن پیمان نیستیم اما به دنبال این هستیم که ببینیم آن هدف چیست؟ آقای بنی هاشمی و آقایان انجمنی! ما باید دنبال آن هدف باشیم. آقایان هم میگویند برای ما قابل فهم نیست.
تکلیف امام مانند ما نیست!
در این کتاب یک فصلی هست به اسم «تکلیف امام مانند ما نیست». در آن بخش روی این عبارت «کار پاکان را قیاس از خود مگیر» مانور دادهاند. در این قسمت از کتاب بحث از عصمت حضرت میکنند و در آخرین پاراگراف این فصل میگوید: ما نمیتوانیم مدعی شویم فهمیدهایم که چرا حضرت با یزید بیعت نکرده یا چرا از مدینه خارج شده و یا چرا از آنجا به سمت مکه یا کربلا حرکت کرده است؟ این چراها برای ما با علم عادی بشر، دلیل نهایی ندارد. و نمی توانیم تحت عنوان الگو قراردادن امام و لزوم درس گرفتن از ایشان، دستورالعمل های کلی استخراج کنیم و اگر دیدیم که جایی به معروف عمل نمیشود و یا به منکر عمل می شود ما هم چنین و چنان کنیم.
در واقع تصریح میکند که ما نمیتوانیم از این واقعه الگو گیری داشته باشیم. نتیجه چنین تفکری این میشود که یکی از اصلیترین مبانی انقلاب را مورد هجمه قرار میدهند و لذا نظرات امام، مقام معظم رهبری و مراجع و علمای حامی انقلاب غلط میشود. مقام معظم رهبری در دیدار با علما در مورد تفکرات معاند در حوزه میگویند: ما اینها را دو دسته میدانیم: دسته اول؛ اینهایی که مخالفت علنی دارند و ما اینها را میشناسیم [که از نظر من یکی از مصادیق آنها جریان شیرازی هستند.]
«دسته دوم؛ عدهای با مبانی و مبادی اعتقادی انقلاب مخالف هستند. روی اینها باید حساس بود.» انجمن تشکیلاتی است که با برنامه این کار را انجام میدهد، در لابهلای مسائل مفید و صحبتها و فعالیتهای آموزشی، خوراکهای مسموم و باطل را وارد میکند و ذهن نوجوان و جوان را که زیر دست آنها پرورش مییابد خراب میکند.
رسا ـ نگاه انجمن حجتیه نسبت به مهدویت چه ارتباطی با دیدگاه این جریان نسبت به قیام عاشورا دارد؟
طبیعی است وقتی نخواهند از قیام حضرت در برابر حاکم ظالم الگو گیری کنند، در زمان غیبت هم وقتی حاکم ظالم بر ایشان حاکم است، با این نگاه دیگر کاری به حاکم ظالم ندارند.
وقتی از ایشان میپرسیم وظیفهی شیعه را در عصر غیبت چه تعریف میکنید؟ میگویند: تقیه و اکتفا به تربیت نیرو برای زمان ظهور. قیام را قبول ندارند و استناد میکنند به روایاتی که از ظاهرش بر میآید که هر قیامی قبل از ظهور امام عصر محکوم به شکست است.
یکی از اصلیترین دلایل انجمنیها در زمان نهضت امام و منحرف کردن جوانها، استناد به این روایات بود. با چنین نگاهی، هر قیامی کنار گذاشته شده است و میگویند فقط تقیه کنیم. همه حکومتهای عضر غیبت را طاغوت دانسته و تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت را باطل میدانند.
آقای حلبی، مؤسس و رییس انجمن حجتیه، سال ۵۶ در آریا شهر تهران سخنانی بیان کرده که در واقع همین شعر «کار پاکان را قیاس از خود مگیر» است. میگوید: «اول شما یک پیشوا و رهبر معصوم، جنگی پیدا بکنید، یک رهبری که بتواند اداره اجتماع کند روی نقطه عصمت نه عدالت، عدالت کافی نیست.» روی لفظ رهبر معصوم تکیه میکند. او مرتب میگوید عدالت کافی نیست و جان و مال مردم را نمیتوان دست کسی سپرد که معصوم نیست. بعد خودش وظیفه را توضیح میدهد که ان شالله امام زمان تشریف میآورند، جانمان را قربانشان میکنیم. یعنی باید صبر کنیم تا حضرت بیایند!
رسا ـ آیا حرف مشهوری که میگویند انجمنی ها معتقدند که باید ظلم و فساد زیاد شود تا امام زمان ظهور کند، صحیح است؟
از جهتی این مطلب درست و از جهتی نادرست است. از این جهت غلط است که اگر اینگونه بود و انجمن چنین اعتقادی داشت، با بهائیت و وهابیت مبارزه نمیکرد. قبل از اینکه اسم این انجمن، انجمن حجتیه بشود، انجمن ضد بهائیت بوده است. پس از این جهت حرف درستی نیست و اغلب اینها انسانهای متدینی هستند. پس این حرف از این حیث غلط است.
از چه جهت درست است؟ وقتی اعتقاد به قیام در برابر حاکم ظالم نداشته باشند و تقیه محور شوند، تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت و به تبع ولایت فقیه را نیز باطل میدانند، و در نتیجه خونهایی که در این راه ریخته میشود را نیز هدر رفته میدانند.
یکی دیگر از تبعات این میشود که دایره امر به معروف و نهی از منکر را محدود دانسته و کاری به کار حاکم ظالم ندارند؛ این میشود که یک بخش زیادی از اجرای احکام اجتماعی اسلام تعطیل میشود. از سوی دیگر میگویند باید صبر کنیم تا امام عصر ظهور کنند.
در طرف مقابل، دشمن که بیکار ننشسته. استکبار و حکام ظلم، با ایادی داخلی و خارجیشان، در صدد افزایش قدرت و ظلم و فساد و پیشروی هستند. انجمن نیز با این نگاه و تبعاتش که ذکر شد، بنای مقابله ندارد و معتقد به سکوت است تا ظهور. نتیجه اش می شود افزایش ظلم و فساد. لذا مشهور شده که انجمن می گوید باید ظلم و فساد زیاد شود تا حضرت بیایند. چنین اعتقادی ندارند اما در واقع، نتیجه تفکر و عملکردشان این میشود.
رسا ـ نگاه انجمن حجتیه به عزاداری چیست؟
عزاداری امام حسین(ع) را برای پابرجایی بخشی از مباحث معرفتی و ارتقاء معنوی، لازم میدانند که باید زنده نگه داشته شود؛ ولی این نگاه ناقص است. قطعا در تفکرشان یک بخشی از فلسفه کار حضرت حذف شده و به آن توجه ندارند. این جماعت «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» هستند.
از حضرت امام حسین(ع)، آن جاهایی که باعث ارتقای معنویت میشود یا حضرت شفیع میشوند و توسل به ایشان گره گشاست یا به اصطلاح، برخی مباحث معرفتی را قبول دارند اما «نکفر ببعض» میشوند و برداشتهایی از قیام حضرت که منجر به عدم تمکین در برابر ظلم شود را نمی پذیرند./گ402/ف
مذهبی ها نباید به این جریان اجازه ی نفس کشیدن بدهند
همین را چند روز پیش هم ظاهرا کاررده بودید ولی ناگهان برداشته شد و کمی تغییر صورت گرفته است
عکس های انتخاب شده در دفعه قبل چه شد؟ آیا جسارتا محافظه کاری صورت گرفته است
همین را چند روز پیش هم ظاهرا کاررده بودید ولی ناگهان برداشته شد و کمی تغییر صورت گرفته است
عکس های انتخاب شده در دفعه قبل چه شد؟ آیا جسارتا محافظه کاری صورت گرفته است
به اصلاح نیاز داشت
و چند غلط در متن وجود داشت
نسبت به مواضع سیاسی انجمن هم لازم است بدانید بسیاری از علمای شیعه هم قایل به عدم جواز تشکیل حکومت به صورت امروزی بودند مانند آخوند خراسانی آیت الله خویی و
ایا بعد ازانقلاب ظلم برچیده شد؟
آیا فساد برچیده شد؟
...
طبق روایت وقتی قیامت بر پا می شود خداوند تبارک و تعالی به تهمت زنندگان نهیب می زند و می فرماید بروید از ولایت من خارج شوید . تهمت زنندگان به سوی شیطان می روند تا تحت ولایت شیطان در آیند که شیطان فریاد می زند بروید از ولایت من خارج شوید برای اینکه من هرگز کسی را به تهمت زدن وسوسه و ترغیب نکردم
ان شاءالله خدا این عمامه بسر بی تقوا را هدایت فرماید و مثل عمادالدین باقی که زمانی به ... حضرت آیت الله العظمی خویی تهمت های ناجوانمردانه ای در کتاب در شناخت حزب قاعدین وارد کرد توبه کند تا شاید موردعفو و بخشش ... قرار گیرد و گرنه شیطان هم از ولایت خود خارج خواهد کرد و در بدترین طبقات جهنم دائم بع عذاب های بسیار درد ناک عذاب خواهد شد
...
این خیانت در امانت است
اگر مسلمان واقعی هستید نوشته های قبلی ام را بدرن هیچ کم و کاستی درج و به نمایش بگذارید
وگر نه من از شما راضی نیستم و خدا هم از شما راضی نباشد
با استناد به کتاب یک شخص ولو جزو حزب و گروهی باشد نمیتوان آرا و نظرات آن حزب را استخراح کرد.
کتاب نویسنده فقط نظرات شخصی و برداشتهای او می باشد و چه بسا افرادی در یک گروه نظرات متفاوتی راجع به یک موضوع و یا حادثه تاریخی داشته باشند.
بنابراین برداشت آقای آهنگر در این متن کاملا غیر محققانه و برخاسته از دیدگاه نا صواب خودشان است وتحلیلی غیر محققانه و به دور از انصاف و مروت است و کاملا مغایر با روش یک روحانی با تقوا است.
ازجمله امام خمینی ،آیت الله گلپایگانی،آیت الله شاهرودی،
آیت الله میلانی،آیت الله خویی،آیت الله حکیم،آیت الله مرعشی
و...... جایز میدانستند که تا یک سوم سهم امام راانجمن میتوانند
در امر مبارزه بابهاییت مصروف دارند.
آیا خدای نکرده تمام این بزرگواران متوجه نبوده اند یا خدای نکرده
اغوا شده اند؟
بنظر بنده ضمن وارد بودن تعدادی از ایرادات در همه حال باید انصاف داشت.هیچگاه از آمار بازگشت تعداد زیادی از بهائیان به آغوش اسلام
صحبت نمیشود.
هیچگاه از ساخته شدن اعتقادات جوانان که در کلاسهای اصول اعتقادات
شرکت میکردند صحبت نمیشود.
هیچگاه از تعداد شهدای این انجمن در آغاز شروع انقلاب صحبت نمیشود.
ما با انصاف اگر حرکت کنیم هیچگاه حقی را ضایع نخواهیم کرد.
نقاط مثبت و نقاط منفی دقیقا بر رسی شود.
شما نظرات مقام معظم انقلاب را در روزنامه خراسان در مشهد را
مطالعه بفرمائید که ایشان چقدر منصفانه در این مورد صحبت نموده اند
و همه را با یک چوب نرانده اند.
اگه بحث الگو برداری از امام معصوم هست چرا فقط الگو برداری از امام حسین؟ چرا الگو برداری از امام سجاد نه؟ چرا الگو برداری از امام حسن نه؟ چرا الگو برداری از ائمه ی دیگر نه؟
منطق حجتیه اگر بی تفاوتی نسبت به تکالیف اجتماعی و اسلام سکولار باشه غیرقابل قبول است.
فکر میکنم کارخانه بافت داشته باشی. چون خدمتی که از شما بر نمیاد. گیریم که «کهنه کرونایی زاده ذهن شما » از گروهی که وجود ندارند از خود دفاع کنند صحیح باشد صد در صد صحیح باشد آنها .. وهر چه لایق شماست ... بوده اند/ این حرفهای یک طرفه هیچ کسی را خام نمی کند. ببین به حرفهای صحیح آخونددر طراز بالا ، چند نفر گوش میدهند؟ این حرفها برای لیلی تومبان نمی شه
البته برای تو شاید ند ... ونون بخور ونمیری بشه .اگر در یک مناظره حضوری به تبسل آیی ،. خارج خواهی شد و زیرپتک منطق چون براده های آهنگری ، سرخ روی و رسوا شده اما عملا .. بی اجر ومواجب بازماندگان حجتیه ای که تبلیغ مرده می کنی .هر چند مزد اصلی را از توده ی دیگری ... یکی رفته بود نیکسون ترورکنه گفتند چرا ؟ گفت برای اینکه معروف بشم .چون این آقا این اکبر ج به کامنتها بزک نمایی میکند امید که به ..برسه.دلم می خواست مثل ایرج میرزا برات شعر بگم که زیاد دلخور نشی . مأجور باشی از تهمتهایت / البته ازکهنه دین لق لق منتظر چه زایشی باید بود. فعلا تو سواره و ما پیاده. بتاز قربانت بشم بتاز ... .
سربلند بالا بینان از شهدا در تظاهرات اکثر وقریب به عموم شهرهای ایران بویژ قم ، کردستان ،کرمانشاه ،مشهد از انجمن یا مرتبط ویا تحت تبلیغات انحمن بودند. بی شرفی استزیر سبیلی رد کردن ، در تاریخ ثبت است ، نا آموخته ، نا آشنا با علم مبارزه تاریخ انگاری « بجای تاریخ نگاری»را بتو اجازه تدریس مید هند. « بنده نا چیز با خجالت از خون پاک شهدا که زنده مانده ام ومی بینم این همه رسانه از قلم سیاه شما حمایت میکنندباید بگویم تیشه بریشه روحانیت نزن .بنده نا چیز شبهای ماه رمضان از مسجد امام حسن عسکری« ع » در قم جوانهارا می کشاندیم بآخر چهار مردان وتظاهرات آرام آرام شکل می گرفت و... که اکثراً فرصت سحری را هم از دست میدایم- به همه نوشتهات تاحد مقدور مراجعه کردم نم رطوبتی از حقایق حتی در جملات صحیح نیافتم چون جانبدارانه وکینه توزانه بدان می پردازی واین تف سربالا خواهد بود. نوشتهایت ماجرای قتل های درون گروهی مجاهد وفدایی را تداعی میکند به نفاق دامن نزن . دشمنِ در کمین بیدارتر خواهد شد . نمی بینی فخری زاده ی این کوه استوار را. بتو و امثال تو توضیح میدادم چه خبره .تنها گروه مرجعیت گرا را به لجن تهمت آلوده میکنی ،چه جایگزین میسازی . بن می بری اما برشاخه ی خود نشسته را واقتدار روحانیت را واقتدار علمی وتخصصی کشور را . توچه می فهمی مدلینگ چه است وحفظ انقلاب برچه استوار / اشهد قبل از لا است جمله امام را مشابهتاً ...ای روحانیت بداد انقلاب برسید