در نشست علمی بررسی شد؛
کاربرد فهم مفردات در برداشتهای سیاسی از قرآن
آسیبهای متعددی به جهت فهم غیر معتبر برداشتهای سیاسی مسلمانان را درگیر کرده که گاه به جهت نادیده گرفتن قواعد فهم قرآن ازجمله در حوزه فهم مفردات است.
به گزارش خبرنگار سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، شنبه ۱۲ مهر ماه کرسی علمی ترویجی با موضوع «کاربرد فهم مفردات در برداشتهای سیاسی از قرآن» توسط گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به صورت مجازی برگزار شد.
در این کرسی علمی حجت الاسلام محمد عابدی به عنوان ارائه دهنده، حججاسلام حسین شیرافکن و غلامرضا بهروزی لک به عنوان ناقد و حجتالاسلام سعید داودی به عنوان دبیر علمی حضور داشتند. آنچه در ادامه میخوانید بخشی از مهمترین مطالب مطرح شده در این نشست علمی است.
در ابتدای نشست حجت الاسلام عابدی در تشریح مدعای خود اظهار داشت:
مسلمانان برای تدبیر حیات سیاسی خود قرآن را منبع وحیانی و متبع میدانند؛ با این حال آسیبهای متعددی به جهت فهم غیر معتبر برداشتهای سیاسی آنها را درگیر کرده است که گاه به جهت غفلت یا نادیده گرفتن قواعد فهم قرآن از جمله در حوزه فهم مفردات و واژگان قرآن است. این مشکل باعث شد که این مسأله اصلی برای ما پیش آید که برداشتهای سیاسی در عرصه کاربرد قواعد مربوط به فهم مفردات با چه آسیبهایی رو به رو هستند و ما تلاش کردیم که این آسیبها را شناسایی کنیم.
منظور ما از آسیب شناسی برداشتهای سیاسی از قرآن، اولا معرفی و تبیین کجرویهای معرفتی (چه مبنایی و چه قواعدی) است، و دوما پیشنهاد و راههای درمان است. منظور ما از برداشت سیاسی این است که افراد یک فهم سیاسی از مراد خداوند متعال به دست میآورند و بر اساس این فهم خود، برداشتی را انجام میدهند. مثلا در آیه اولو الامر میگویند که مراد خداوند غیر معصوم است، حال اندیشمندان از این فهم برداشتهایی میکنند، که یکی از آنها این است که طبق این آیه، حکومت غیر معصوم از منظر خداوند مشروعیت دارد.
قاعده تفسیر بر پایه معانی کلمات نزد عرب فصیح عصر نزول
ما منشا این آسیبها را در پنج قاعده که بیشتر مبتلابه بودند شناسایی کردیم؛ قاعده اول قاعده تفسیر بر پایه معانی کلمات نزد عرب فصیح عصر نزول است، یعنی قاعده این است که وقتی ما میخواهیم کلمهای را معنا کنیم تا مراد خداوند را بفهمیم، باید بررسی کنیم که عرب فصیح که معاصر نزول بوده، چه چیزی را میفهمیده است.
در آسیب شناسی این قاعده، سه مصداق مورد توجه قرار گرفته است؛ زکات، ناس و توکل. در واژه زکات گفتیم که مسأله نصب یا انتخابی بودن حاکم از واژه «زکات» در آیه ۵۵ سوره مائده ـ إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ ـ تأثیر گرفته است، به این صورت که ابتدا زکات به معنای زکات واجب گرفته شده، در ادامه فهم غلطی از آیه شده و در نهایت به غلط برداشت کرده اند که این آیه ارتباطی با مسأله نصب امیرالمومنین (ع) ندارد. گفته اند که زکات به معنای زکات واجب است، یعنی آیه میگوید کسی که زکات واجب میدهد ولایت پیدا میکند، پس این آیه هیچ ارتباطی با ولایت امیرالمومنین (ع) ندارد.
ما معتقدیم که زکات در عصر نزول به معنای رشد و نمو بوده، و در ادامه به عبادت مالی مخصوص گفته شده است. بر این اساس، با توجه به اینکه معنای آیه طبق قاعده و روایات شأن نزول انحصار در قضیه انگشتر دادن امیرالمومنین (ع) است، پس در آیه سخن از ولایت امیرالمومنین (ع) است و میتوان از آن نصبی بودن ولایت امیرالمومنین (ع) را برداشت کرد.
مورد دوم، واژه ناس در آیه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ» است. کمونیستها گفته اند که معنای ناس، توده مردم و طبقه محروم است، در ادامه فهم غلط و در نهایت برداشت غلط کرده اند که مخاطب قرآن توده مردم است. ما معتقدیم که ناس در لغت به معنای همه مردم است، منهای برخی خاص از آنها در ثروت و دین. مخاطب آیه مزبور، منافقین هستند که طبق قرائن، برخی از این افراد جزء ثروتمندان آن دوره بوده است.
توجه به منابع معتبر در شناسایی تمام معانی واژه
قاعده دوم، توجه به منابع معتبر در شناسایی تمام معانی واژه است. ما باید به همه معانی موجود توجه کنیم. پیرامون این قاعده دو مطلب آورده ام که هر دو مربوط به واژه ملک است. برخی واژه ملک در آیه ۲۰ سوره مائده را ـ وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَعَلَ فیکُمْ أَنْبِیاءَ وَ جَعَلَکُمْ مُلُوکاً وَ آتاکُمْ ما لَمْ یُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمینَ ـ به معنای ارتکازی آن را در نظر گرفته اند و از این فهم غلط، برداشت غلط کرده اند و آن، جدایی نبوت و حکومت است. ما معتقدیم که ملک دو معنا دارد؛ تملک و مالکیت. واژه ملک در آیه ۲۰ سوره مائده به معنای دوم است.
خطای سابق به خاطر عدم رجوع به کتب لغت است، اما خطای دیگری که در خصوص واژه ملک اتفاق افتاده، به خاطر عدم رجوع به قرآن است. قرآن کریم در آیه ۵۴ سوره نساء میفرماید: «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنَا آلَ إِبْرَاهِیمَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَآتَیْنَاهُمْ مُلْکًا عَظِیمًا». برخی «مُلْکًا عَظِیمًا» را به معنای فرماندهی نظامی گرفته و برداشت غلط کرده اند که حکومت و نبوت جداست.
لزوم حمل نکردن بی قرینه واژه بر معنای مجازی
قاعده سوم، لزوم حمل نکردن بی قرینه واژه بر معنای مجازی است، یعنی اگر بخواهیم معنایی را بر مجاز حمل کنیم باید قرینه داشته باشیم. ما در این بخش دو مثال زدیم؛ مثال اول برداشت از معنای رکوع در آیه شریفه «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» است. برخی رکوع در این آیه را به معنای خضوع و خشوع گرفته اند، پس آیه هیچ ارتباطی با ولایت امیرالمومنین (ع) ندارد، در حالی که معنای حقیقی این واژه، عمل خاصی در نماز است.
مثال دوم، خطا در برداشت معنای «یوم» در آیه شریفه «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینا» است. فخر رازی یوم در این آیه را به معنای روز مشخص نمیگیرد بلکه معتقد است یوم به معنای دوره و مقطع است، و مراد آیه، روز خاصی نیست. در نهایت به غلط برداشت میکند که آیه ربطی به امیرالمومنین (ع) و نصب وی ندارد. ما معتقدیم که قرینه روشنی بر این اینکه مراد از روز، غیر معنای حقیقی آن است، وجود ندارد.
توجه به اصطلاحات قرآنی در فهم معنای مراد از واژگان
قاعده چهارم توجه به اصطلاحات قرآنی در فهم معنای مراد از واژگان است. در این خصوص واژه صلاة در سوره عنکبوت آیه ۴۵ را مثال زده ایم که میفرماید: «اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ». برخی گفته اند که صلاة در این جا به معنای آتش انقلاب است، پس به غلط برداشت کرده اند که تمام آیاتی که سخن از اقامه صلاة زده اند آتش انقلاب مرادشان بوده است، پس مسلمانان بر اساس قرآن کریم مکلف به برپایی آتش انقلاب است، در حالی که طبق قرآن کریم، اقامه صلاة معنای برپایی عبادت مخصوص است.
توجه به تفاوت مشترک لفظی و معنوی واژگان
قاعده پنجم، توجه به تفاوت مشترک لفظی و معنوی واژگان است. ما در این مورد به تفصیل معنای خلافت را بررسی کردیم. برخی قائلند که واژه خلافت از مفاهیم سیاسی خالی است، بلکه این الفاظ در عصر قرآن یک معنا داشته اند، و الان یک معنا؛ خلافت امروزه بار سیاسی دارد، در حالی که همین واژه در عصر رسول الله (ص) خالی از مفاهیم سیاسی بوده است. از همین مفهوم غلط، برداشت غلط کرده اند که قرآن کتاب سیاسی نیست.
در آسیب شناسی گفته ایم که خلافت یا مشترک معنوی است یا لفظی، و شما به این امر توجه نکرده اید. ما معتقدیم که خلافت مشترک معنوی است، که در این صورت خلافت ماهیت سیاسی نیز دارد و این ماهیت باید مورد توجه قرار گیرد.
در ادامه این نشست حجت الاسلام بهروزی لک در نقد ارائه دهنده اظهار داشت: به نظر میرسد که ارائه دهنده باید چند نکته را مد نظر قرار دهد؛ اولا به قواعد مقاله علمی پژوهشی توجه کند، این نوع مقالات را باید در ۲۵ صفحه مطلب بیان کرد.
آیا مفردات شامل حرف و فعل نیز میشود؟
دوما باید مفردات را توضیح داد که آیا مراد تنها واژگان کلمه است یا شامل فعل و یا حتی ممکن است شامل حرف نیز بشود. مثلا در آیه ۲۵ سوره حدید میفرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ». در اینجا در معنای «باء» اختلاف است که آیا باء، تعدیه است یا سببیه. برخی به اشتباه باء را تعدیه گرفته اند و دچار این برداشت غلط شده اند که مردم قسط را اقامه میکنند، در حالی که کسی قسط را اقامه میکند که آگاه به شریعت باشد.
کتاب لغت زمان نزول را مشخص نمیکند
در ادامه نیز حجت الاسلام شیرافکن به عنوان ناقد دوم مطرح کرد: ارائه دهنده باید اثبات کند که اولا زکات در زمان نزول به معنای رشد و نمو است چراکه کتاب لغت نمیتواند زمان نزول را مشخص کند و دوما چرا اگر منظور از زکات صدقه واجب باشد، نمیتوان از آن برداشت سیاسی کرد، اما اگر به معنای رشد و نمو باشد، معنای سیاسی قابل برداشت است. در مورد واژه ناس نیز این مطلب صادق است، ایشان باید اثبات کند که ناس در عصر نزول به معنای همه مردم است، نه عدهای خاص.
اما در مورد معنای خلافت؛ مدعای عبدالرزاق این است که این الفاظ در زمان نزول معنای جدید نداشتند، پس اصلا ما دو معنا نداشتیم که شما اصل عدم قرینه را پیاده کنید. در نتیجه اشکال شما وارد نیست و شما باید ثابت کنید که در زمان نزول، واژه خلافت بار سیاسی نیز داشته است. یعنی محقق باید در ابتدا اشتراک معنوی در زمان نزول را ثابت کند بعد صحبت از وجود یا عدم جود قرینه را مطرح کند. من احساس میکنم بخش نوآوری در این تحقیق پررنگ نیست.
گفتنی است در ادامه اندیشمندان حاضر در نشست به بحث و گفتوگو پرداختند./ز502/ف
ارسال نظرات