پایان شیرین همدستی خانم دهیار با جهادیها
به گزارش خبرگزاری رسا، 30 و چند سال قبل، وقتی حاج «عبدالله والی» در لبیک به پیام امام خمینی(ره) قدم به دیار فراموششدهای به نام «بشاگرد» گذاشت و با دست خالی، آستینهای همتش را برای محرومیتزدایی از این منطقه بالا زد، شاید کمتر کسی به موفقیتش امید داشت. اما یاران باصفایی که در کنار او قرار گرفتند و پابهپایش در این شهرستان محروم اما بااستعداد بذر امید کاشتند، لحظهای در موفقیت طرحهای او به خود تردید راه ندادند. راه روشنی که مرحوم حاج عبدالله والی در بشاگرد ترسیم کرد، در سالهای بعد تا امروز توسط برادرانش(حاج محمود و حاج امیر)، یاران باوفایش و دوستداران نادیدهاش ادامه پیدا کرده و هرکدام از آنها به سهم خود قدمی در مسیر آبادانی این منطقه برداشتهاند.
حجتالاسلام «سید محسن مؤمنی»، مدیر کل کمیته امداد منطقه بشاگرد، یکی از همان جوانان دیروز است که 30 سال قبل دلش با دم مسیحایی حاج عبدالله والی به دل مردم مهربان این خطه محروم گره خورد؛ طوری که در تمام این سالها نتوانسته از آنها جدا شود. طرح «ازدواج ساده»، یکی از ابتکارهای گرهگشای حاج آقا مؤمنی و دوستانش در این منطقه بوده که حالا دیگر بسیاری از خانوادههای روستاهای بشاگرد، طعم شیرین آن را چشیدهاند. ایام مبارک دهه کرامت و اعیاد پیش رو که زمان رونق برگزاری این مراسم است، بهانه خوبی بود برای گفتوگو با این روحانی خوشفکر.
مرحوم حاج «عبدالله والی»
این بار که آمدید، برنگردید!
«همراهی با مرحوم حاج «عبدالله والی»، از سال 68 پای مرا به شهرستان بشاگرد باز کرد. آن روزها طلبه جوانی بودم و به همراه تعدادی از اساتید بزرگوار در دهه محرم، ایام ماه صفر و ماه مبارک رمضان برای کار تبلیغ و فعالیتهای فرهنگی به بشاگرد میرفتیم. اما چند سال که گذشت، حاج آقا والی ما را در بشاگرد نگه داشت. ایشان معتقد بود در این منطقه کارهای فرهنگی زمینمانده، فراوان است و با یک دهه و چند روز حضور در آنجا نمیشود کار فرهنگی اساسی انجام داد. علاوهبراین، حاج آقا مجموعه مدارس و خوابگاههایی برای دانشآموزان مقاطع راهنمایی و دبیرستان ساخته بود که تعداد زیادی از بچههای روستاهای بشاگرد در آنها مستقر بودند. حاج آقا والی میگفت: دلمان میخواهد در کنار آموزش علم و دانش، به لحاظ مسائل اعتقادی و فرهنگی هم روی این بچهها کار کنیم. البته با روحیهای که از ایشان میشناختیم میدانستیم هدفش از این طرح، کمک به ارتقای سطح فرهنگی تمام منطقه است.»
حاج عبدالله والی و رفقای جهادی اش در «بشاگرد»
دفتر خاطرات 30 سال گذشته که ورق میخورد، لبخندی روی صورت حجتالاسلام «سید محسن مؤمنی» نقش میبندد. حاج آقا مکثی میکند و میگوید: «از سال 75 با خانواده در شهرستان بشاگرد مستقر شدیم و 15 سال در کنار مردم شریف این منطقه زندگی کردیم و همراه آنها با سختیها و محرومیتها کنار آمدیم. البته فقط ما نبودیم. اساتید بزرگواری مانند حاج آقا «مهدوی»، «اسماعیلی» و «لواسانی» هم هرکدام در مقطعی با خانواده به بشاگرد آمدند و چند سال در آنجا مستقر شدند و به فعالیت پرداختند و حضور ارزشمندشان هنوز هم در این منطقه ادامه دارد.»
گروهی از طلبه های حوزه علمیه برادران بشاگرد
وقتی نسل بچههای حاج عبدالله والی، همه کاره بشاگرد میشوند
«شبستان مسجد بزرگ صاحبالزمان (عج) که حاج آقا والی در بشاگرد ساخته بود، محل دورهمیهای ما با بچهها و اجرای برنامههای فرهنگی بود. مدتی که گذشت، تصمیم گرفتیم یک حوزه علمیه در بشاگرد راهاندازی کنیم و این ایده به لطف خدا و عنایت امام زمان (عج) در سال 76 اجرایی شد. فعالیتهای حوزه علمیه حضرت صاحبالزمان (عج) با جذب 4، 5 دانشآموز شروع شد و بهمرور استقبال از آن بیشتر و بیشتر شد. حالا بشاگرد 2 حوزه علمیه برادران و یک حوزه علمیه خواهران دارد و در مجموع تا امروز صدها طلبه در این حوزهها کسب علم و معرفت کردهاند. خوب است بدانید طلبههای این 3 حوزه در حال حاضر تمام استان هرمزگان را بهلحاظ خدمترسانی در حوزه مذهبی و فرهنگی تحتپوشش دارند. برای مثال، امام جمعه بشاگرد، از دانشآموختگان همین حوزه است.»
گروهی از طلبه های حوزه علمیه خواهران بشاگرد
مدیرکل کمیته امداد شهرستان بشاگرد که در تمام این سالها شاهد تحول گامبهگام این شهرستان بوده، در ادامه میگوید: «تعداد زیادی از دانشآموزان همان مدارس شبانهروزی هم، حالا معلم و مدیر شدهاند و در مدارس بشاگرد مشغول خدمت به همشهریانشان هستند. خوشبختانه با جریانی که مرحوم حاج عبدالله والی با زحمات فراوان بنا گذاشت، تحول فرهنگی بزرگی در بشاگرد اتفاق افتاد و خروجیهای آن مدارس و حوزهها، عوامل تاثیرگذاری در ارتقای سطح فرهنگی زادگاه خود شدند. آن اوایل وقتی میخواستیم بچهها را اردوی دانشآموزی ببریم، مربی فرهنگی در بشاگرد نداشتیم و ناچار باید از شهرهای دیگر مربی دعوت میکردیم. اما حالا بشاگرد آنقدر به لحاظ تربیت نیروی فرهنگی در وضعیت خوبی قرار گرفته که حتی داریم این نیروها را به شهرستانهای دیگر اعزام میکنیم.»
طلبه خوش فکری که با استفاده از گیاه بومی روستای خود، شروع به تولید صنایع دستی کرد و از همین طریق برای 400نفر از اهالی روستا و مناطق اطراف ایجاد اشتغال کرد
یک روستای خودکفا با 30 طلبه و چند معلم
«طلبههای حوزههای بشاگرد، واقعاً فعال هستند و پیگیری و جدیت بسیار خوبی برای رفع مشکلات روستاهای خود دارند. ما هر وقت به روستایی میرویم که مشکلات زیادی دارد، اولین حدسی که میزنیم، این است که آن روستا طلبه ندارد. درست است که ما حدود 40 طلبه را بهعنوان مبلّغ به روستاهای مختلف میفرستیم تا کمکحال مردم باشند اما اینکه طلبه از بین مردم خود روستا باشد، با آنها زندگی کند و به مشکلاتشان آشنا باشد، تأثیر دیگری دارد. جالب است بدانید از جمعیت 300 نفری یکی از روستاهای بشاگرد، 30 نفرشان طلبه هستند! تازه چند نفرشان هم معلم شدهاند. خب، نتیجه معلوم است؛ آنها همه کارهای روستایشان را خودشان انجام میدهند و ما 2 سال یکبار هم نیاز نیست به آنجا سر بزنیم. باید به روح حاج عبدالله والی درود بفرستیم. نیروهایی که در مدارس و حوزههای علمیه بشاگرد تربیت شده و میشوند، واقعاً پشتوانههای ارزشمندی نهفقط برای این شهرستان بلکه برای تمام استان هستند.»
مراسم ازدواج ساده در روستاهای شهرستان بشاگرد
کمک به ازدواج که فقط جهیریه دادن نیست
فعالیتهای فرهنگی در مدارس و حوزههای بشاگرد به جای خود اما حجتالاسلام مؤمنی در این منطقه به یک دلیل دیگر هم شهرت و محبوبیت دارد و آن، تلاشهایش برای ترویج فرهنگ ازدواج ساده و آسان است. بحث که به اینجا میرسد، گل از گل حاج آقا میشکفد و درباره چرایی ورودش به این عرصه اینطور میگوید: «از یک جایی به بعد متوجه شدیم یک سری قیودات دستوپاگیر در این منطقه وجود دارد که باعث شده ازدواج هر روز سختتر شود. با توجه به اینکه اینجا تمام هزینهها با داماد است، یک پسر جوان برای تشکیل زندگی باید زیر بار یک هزینه سنگین برود. بگذریم که تغییر زمانه و سرایت فرهنگ نامناسب شهری هم باعث اضافه شدن رسومات دردسرساز دیگری شده و ازدواج را در این منطقه سختتر کردهاست.
مراسم ازدواج آسان و خوانده شدن خطبه عقد زوج ها زیر پرچم متبرک حرم امام حسین(ع)
اینطور بود که با خودمان فکر کردیم کمک ما برای تسهیل ازدواج جوانان بشاگردی، نباید فقط در حد اهدای جهیزیه باشد. ما باید یک مدل خوب و مناسب برای ازدواج طراحی کنیم که بتواند بخشی از این مقدمات را کم کند و جلوی هزینههای اضافی را بگیرد. خلاصه، بررسیها و برنامهریزیهای ما به طرح «ازدواج ساده» منتهی شد و به لطف خدا در 5 سال توانست اتفاقات بزرگ و شیرینی در این منطقه رقم بزند. البته این تغییر، کار آسانی نبود. مردم منطقه به آداب و رسومی که سالیان سال برای ازدواج داشتند، مقید بودند. با طرح ازدواج ساده و ویژگیهایش هم آشنایی نداشتند و طبیعی بود اوایل از آن استقبال نکنند. اما دل ما روشن بود که اگر یکی دو نمونه جشن ازدواج ساده را در روستاهای بزرگ و شناختهشده برگزار کنیم، توجهها به این حرکت جلب میشود. و به لطف خدا همینطور شد. سال 95 و بعد از اولین مراسم، آوازه مزایای این مدل ازدواج در تمام منطقه پیچید.»
رفتن به خانه بخت فقط با 2 میلیون تومان؟!
«یک داماد برای پذیرایی شب عروسی و فقط برای شام، باید 10 میلیون تومان هزینه میکرد. بنابراین هزینه شام عروسی 10 داماد در 10 مراسم جداگانه، درمجموع به 100 میلیون تومان میرسید. اما ما با برگزاری یک عروسی مشترک برای 10 عروس و داماد یک روستا، فقط با 10 میلیون تومان به همه مهمانان آنها شام دادیم. با یک حساب سرانگشتی، اگر هر داماد بهتنهایی میخواست مقدمات ازدواج را فراهم کند، باید 50، 60 میلیون تومان خرج میکرد اما با مشارکت در طرح ازدواج ساده، فقط با پرداخت یکی دو میلیون تومان هزینه سر خانه و زندگیاش رفت و این، اتفاق بزرگی بود و تاثیرش را روی جوانان منطقه و خانوادههایشان گذاشت.
کمکم استقبال جوانان بشاگردی از طرح ازدواج ساده بیشتر شد. آنها قبول کردند جشن ازدواجشان در روستا بهصورت مشترک برگزار شود، مهریهشان را طبق توصیه ما تعیین کردند و خرجهای اضافی را کنار گذاشتند. ما هم قول دادیم علاوهبر تهیه جهیزیه، یک جشن ساده، شاد و به دور از گناه برایشان تدارک ببینیم. آن اوایل که هزینهها پایینتر بود، تمام هزینهای که آقا داماد در این طرح پرداخت میکرد، حدود 2 میلیون تومان بود. حالا که هزینهها چند برابر شده، سهم آقا داماد به 8 میلیون تومان رسیده. البته موارد فراوانی بوده که آقا داماد از عهده پرداخت همین مبلغ اندک هم برنمیآمده و ما تمام هزینه را تقبل کردهایم.»
عید نوروز در تمام بشاگرد عروسی بود...
نهال مبارکی که حاج آقا مؤمنی و دوستانش کاشتند، خیلی زود به یک درخت تناور تبدیل شد که خانوادههای فراوانی از سایه فراگیر و میوههای شیرینش بهرهمند شدند. اما این اتفاق بزرگ رقم نمیخورد مگر با اضافه شدن یارانی همراه و باصفا: «در سال 95 موفق به برگزاری چند مراسم ازدواج ساده شدیم اما هنوز به مدل مطلوب موردنظرمان نرسیده بودیم. وقتی گروه جهادی «محبین الأئمه (ع)» پای کار آمدند و همهجوره به ما کمک کردند، مراسم جشن ازدواج ساده، از سال 96 بسیار منسجمتر و باکیفیتتر برگزار شد و نظر جوانان و خانوادههای بشاگرد را جلب کرد. حالا چند سالی است این دوستان جهادی، طرح ازدواج ساده را بهعنوان بخشی از فعالیتهای خودشان میدانند، برایش برنامهریزی میکنند، برای جذب منابع مالی موردنیازش پیگیری میکنند و دست خیّران بزرگوار را در دست ما میگذارند. این همکاری مبارک در این 4، 5 سال، به برگزاری مراسم ازدواج ساده برای 400 زوج در بشاگرد منتهی شده که برای همه ما اتفاق بسیار شیرینی است. فقط در عید نوروز امسال و اعیاد شعبانیه با برگزاری مراسم ازدواج ساده در 20 روستا، به لطف خدا 185 زوج را به خانه بخت فرستادیم. طوری شده بود که هر شب جشن داشتیم. این روال با برگزاری 2 مراسم در دهه کرامت ادامه پیدا کرد و انشاءالله قصد داریم در عید غدیر هم برای 110 زوج جشن ازدواج برگزار کنیم.
همینجا باید از لطف و همراهی کمیته امداد امام خمینی (ره) بشاگرد هم در برگزاری مراسم ازدواج ساده قدردانی کنم. همین عید نوروز، این دوستان با اهدای مبلغی در جشن ازدواج 185 زوج سهیم شدند. بنیاد علوی هم که بهتازگی با طرح ازدواج ساده آشنا شده و آن را پسندیدهاند، برای مشارکت در این طرح اعلام آمادگی کردهاست. علاوهبر دوستان گروه محبین الأئمه (ع)، گهگاه برخی گروههای جهادی دیگر هم به ما ملحق میشوند و در حد مقدوراتشان در هزینههای مراسم ازدواج ساده سهیم میشوند. از همه این عزیزان تشکر میکنیم.»
مسکن و اشتغال، حلقههای بعدی این زنجیره مبارک
«امروز ما برای اینکه هر زوج سر خانه و زندگیاش برود، با کمک دوستان جهادی و خیّران حدود 35 میلیون تومان (شامل جهیزیه، پذیرایی، شام، آتشبازی و نورافشانی) هزینه میکنیم. اما این تمام آن چیزی نیست که دوست داریم برای این عزیزان انجام دهیم.»
بانی طرح ازدواج ساده در بشاگرد مکثی میکند و درباره طرحهایی که برای حمایت از زوجهای جوان در ذهن دارند، اینطور میگوید: «بخشهای تکمیلی برای طرح ازدواج ساده در نظر گرفتهایم که امیدواریم به یاری خدا بتوانیم در آینده نزدیک آن را اجرایی کنیم. قصد داریم برای زوجهایی که مشکل مسکن دارند، خانههای بومی بسازیم. علاوهبراین تلاش میکنیم برای آقا دامادهایی که شغل مناسب ندارند، وام اشتغال فراهم کنیم تا بتوانند کسب و کاری راه بیندازند و در همین منطقه مشغول فعالیت شوند.»
خانم دهیار زرنگ، حسابی خوشحالمان کرد!
حسن ختام صحبتهای حجتالاسلام مؤمنی، بیان خاطرهای جذاب از جدیدترین مراسم ازدواجی است که در یکی از روستاهای بشاگرد برگزار کردهاند. حاج آقا برمیگردد به 2 ماه قبل و میگوید: «در ماه مبارک رمضان با همکاری گروه جهادی «صهبا»، مرکز نیکوکاری «فرهیختگان والی»(متشکل از دانشآموزان قدیم مدارس شبانهروزی بشاگرد که حالا معلم و مدیر شدهاند) و طلبههای حوزه علمیه بشاگرد، این توفیق نصیبمان شد که به 800 فرزند یتیم روزهدار افطاری بدهیم. آن افطاریها، بهانه مبارکی شد برای دیدار و دورهمی صمیمانه با این فرزندان عزیز و آشنایی با مشکلاتشان. همان موقع مشخص شد برای پیگیری مشکلات بعضی از این عزیزان، باید به روستاهایشان برویم. بعد از ماه مبارک برای همین هدف، به روستای «چُراک» از توابع بخش «سِندِرک» رفتیم.
آن روز همراه با مسئول کمیته امداد بخش سندرک در مسیر بودیم که ماشین نگه داشت و یک خانم جوان را هم که بعد متوجه شدم دهیار روستای چراک است، سوار کرد. سر صحبت که باز شد، خانم دهیار گفت: «حاج آقا! چرا مراسم ازدواج سادهتان را در روستای ما برگزار نمیکنید؟» من که همیشه در فکر ترویج این فرهنگ هستم و هرکجا کسی را برای این کار مشتاق ببینم، استقبال میکنم، در جوابش گفتم: شما 5 زوج را معرفی کنید، ما در ایام ولادت امام رضا (ع) برایشان جشن میگیریم. مدتی که گذشت، خانم دهیار زنگ زد و گفت موفق شده با 4 زوج واجد شرایط برای این مراسم هماهنگ کند. قرار شد مدارک آنها را به طلبههای حوزه علمیه تحویل دهد تا مثل همیشه، آنها مقدمات موردنیاز برای برگزاری مراسم ازجمله برگزاری کلاسهای آموزشی را انجام دهند. البته تا این مراحل تکمیل شود، تعداد زوجها از 4 به 9 زوج رسید.
بالاخره روز برگزاری جشن رسید. من، خطبه عقد زوجها را که خواندم و کمی با حضار صحبت کردم، خطاب به همه گفتم: جشن امروز را مدیون خانم دهیار هستیم. این مراسم با پیگیریهای ایشان برگزار شد. حالا خانم دهیار کجاست؟ بگویید بیایند تا در حضور جمع از ایشان تقدیر کنیم. جواب اهالی روستا حسابی غافلگیرم کرد. گفتند: «خانم دهیار، خودش هم یکی از عروس خانمهای مراسم امشب است.» تا این را شنیدم، با خنده گفتم: چه عروس زرنگی... واقعاً از این حرکت خانم دهیار خوشحال شدم و آن را تحسین کردم. در پایان مراسم، خانم دهیار بهاتفاق همسرش پیش من آمدند و بابت مراسم تشکر کردند. جالب است بدانید در همان حال هم، خانم دهیار دغدغه روستایشان را داشت و پیگیر رفع مشکلاتش بود. این روحیه، بسیار ارزشمند و قابل تقدیر است.»
«راضیه محمودی زاده»، دهیار جوان روستای «چُراک»
حاج آقا گفت: شما ازدواج کنید، جهیزیه و جشن ازدواجتان با ما
اما این گزارش بدون صحبتهای خانم دهیار جوانی که بانی اصلی برگزاری مراسم ازدواج ساده در روستای چُراک بود، حتماً یک جای خالی بزرگ خواهد داشت. از ماجرای شکلگیری این اتفاق شیرین که میپرسم، «راضیه محمودی زاده»، کارشناس حسابداری و دهیار 29 ساله روستای چراک گریزی میزند به حدود 2 سال قبل و میگوید: «من در کمیته امداد بخش سندرک کار میکردم که یک روز حاج آقا مؤمنی برای بازدید به آنجا آمدند. آن روز ضمن صحبتهایی که ایشان با کارکنان اداره داشتند، خطاب به ما گفتند: «دختر خانمها! چرا ازدواج نمیکنید؟» ما در جواب به شوخی گفتیم: پسر خوب پیدا نمیشود. اما بعد، درباره مشکلات با ایشان صحبت کردیم و گفتیم: هزینهها خیلی بالاست. اقلام جهیزیه خیلی گران است. به همین دلیل هیچکس جرئت نمیکند طرف ازدواج برود... حاج آقا گفتند: «شما ازدواج کنید، ما هم جهیزیهتان را تأمین میکنیم، هم برایتان جشن ازدواج میگیریم.» راستش را بخواهید، هیچکدام باورمان نشد. آنقدر وعدههای الکی از مسئولان شنیده بودیم که فکر کردیم این هم یکی مثل آنهاست.
نمایی از روستای چراک
گذشت تا اینکه من دهیار شدم و ارتباط خیلی خوبی با کمیته امداد سندرک برقرار کردیم و آقای «جهانگیری»، رییس این اداره هم انصافاً خدمات ارزشمندی به اهالی روستای ما بهویژه در دوران کرونا ارائه داد. ماه مبارک رمضان که رسید، در ایام شهادت امیرالمؤمنین (ع)، به ما خبر دادند آقای جهانگیری قرار است همراه با آقای مؤمنی برای دیدار با تعدادی از مددجویان کمیته امداد به روستای ما بیایند. آن روز من هم سر جاده سوار ماشین آنها شدم. با توجه به اینکه من از نقاب (بُرکِه) استفاده میکنم، حاج آقا مؤمنی مرا نشناختند. اتفاقاً آن روزها نزدیک مراسم عقدم بود. یکدفعه یاد دیدار قبلی با حاج آقا افتادم و گفتم: حاج آقا شما قول داده بودید اگر دختران اینجا ازدواج کنند، جهیزیه و جشن ازدواجشان را تقبل میکنید. ایشان هم با اینکه مرا به جا نیاورده بودند، فوری در جواب گفتند: «باشه. شما 5 زوج معرفی کنید، ما برایشان مراسم میگیریم.» در ادامه هم که 5 زوج به 9 زوج رسید، حاج آقا گفتند: «اشکالی ندارد. هرچه بیشتر، بهتر.» اینطور بگویم، من هر زوجی که عقد کرده بودند اما به دلیل بالا رفتن هزینهها، گرفتار شدهبودند و نمیتوانستند زندگیشان را شروع کنند، معرفی کردم و گروه حاج آقا هم نه نگفتند.»
تا آخر عمر، این لطف را فراموش نمیکنیم
«اینهمه مراسم عروسی در روستایمان و جاهای دیگر شرکت کرده بودم، هیچکدام به اندازه این مراسم به من خوش نگذشت. همه چیز خیلی خوب بود؛ از مولودی خوانی تا شام و آتشبازی. اما آن بخش مراسم که صلوات خاصه امام رضا (ع) خوانده شد، چیز دیگری بود. عالی بود. دل ما را بردند تا حرم... آنقدر دلتنگ امام رضا (ع) شدیم که به حاج آقا گفتیم: خودتان دل ما را هوایی کردید، باید بفرستیدمان مشهد. ایشان هم گفتند: «حتماً در اولین فرصت همهتان را یک سفر مشهد مهمان میکنیم.» ما هم که دیگر به خوشقولی حاج آقا اعتماد پیدا کردهایم، از همین حالا خودمان را برای زیارت آماده کردهایم.»
جهیزیه های اهدایی به زوج های جوان در طرح ازدواج ساده
حالا 10 روز از مراسم عروسی باصفای مشترک 9 زوج روستای چراک میگذرد و خانم دهیار هر بار که از آن شب یاد میکند، قند در دلش آب میشود: «لطفی که حاج آقا مؤمنی و دوستانشان به ما کردند را هیچوقت فراموش نمیکنیم. آنها یک جهیزیه خوب و کامل به ما هدیه دادند؛ از یخچال، تلویزیون، فرش، لباسشویی و کولر گرفته تا اتو، جاروبرقی، سرویس ظروف، بلوریجات، سرویس قابلمه و... هزینه مجموع این وسایل، بیشتر از 30، 40 میلیون تومان است. کمتر پسری الان میتواند از پس این هزینه بربیاید. همسر من که در کیش کار میکند و تازه حقوقش به 3 میلیون تومان رسیده، اگر تمام حقوق یک سالش را هم پسانداز کند، باز هم نمیتواند تمام این وسایل را تهیه کند. کاری که حاج آقا و گروهشان برای ما کردند، کار بسیار بزرگی بود. آنها کاری کردند که زوجهایی که امیدی به شروع زندگیشان نداشتند، بدون هزینه کردن حتی یک هزار تومانی، سر خانه و زندگیشان بروند. ما تا عمر داریم، دعاگوی خودشان و خانوادههایشان هستیم.»
خانم دهیار در کنار یکی از اهالی محترم روستای چراک
هرچه گفتند: «تو دهیار هستی، خودت عروسی بگیر»، زیر بار نرفتم
تا میگویم: شنیدهایم حاج آقا مؤمنی وقتی متوجه شدند شما هم یکی از عروس خانمهای مراسم هستید، حسابی غافلگیر شدند، تمام صورت راضیه محمودی زاده خنده میشود. مکثی میکند و میگوید: «میدانید، اهالی روستا هم از این قضیه متعجب بودند. خیلیها به من گفتند: «تو دهیار هستی. نباید با این مراسم مشترک، زندگیات را شروع کنی. بالاخره شوهرت دارد کار میکند و دو سه سال که پول جمع کنید، خودتان میتوانید مراسم عروسی بگیرید. مگر ازدواج بدون انجام رسم و رسوم، میشود؟ مردم حرف درمیآورند...» اما هرچه گفتند، زیر بار نرفتم. مدام ازدواج ساده حضرت فاطمه زهرا (س) در ذهنم تداعی میشد. گفتم: نمیشود من، خودم را از بقیه جدا کنم. وقتی ما هم مثل باقی زوجها در این مراسم مشترک شرکت کنیم، میشود جلوی خیلی اتفاقات ناخوشایند را گرفت. با این ازدواج ساده، هم جلوی خرجهای اضافی را میگیریم، هم با یک جشن ازدواج بدون گناه زندگیمان را شروع میکنیم. اینطوری الگو میشویم برای دیگران.
باور کنید تمام خرید عروسی ما، در چند پیراهن و 2 دست چادر، یک حلقه و 4 تا النگو که هدیه عقدم بود، خلاصه شد. خیلی تحت فشار بودم اما قید همهچیز را زدم. چون میدانستم بعضی از آن 8 زوج، حتی همان یک حلقه را هم نداشتند. حالا نهتنها پشیمان نیستم، خیلی هم خوشحالم. ما هم الگوسازی کردیم و هم پاداش گرفتیم. اگر بهتنهایی جشن میگرفتیم، حتماً 30، 40 میلیون تومان هزینه عروسیمان میشد. حالا تمام آن هزینه، صرفهجویی شده و میتوانیم در سالهای آینده آن را برای خرجهای واجب زندگی مثل خرید خانه، هزینه کنیم.»
مسجد روستای چراک که حتی از برق هم محروم است
اهالی «چُراک» 12 سال است در انتظار جاده آسفالت هستند!
پایان این گفتوگو، فرصت خوبی است برای بیان مشکلات و نیازهای روستای چراک و راضیه محمودی زاده بهعنوان اولین خانم دهیار این روستا، بهخوبی از این فرصت استفاده میکند و میگوید: «روستای چراک با 120 خانوار و 400 نفر جمعیت، از بسیاری از امکانات اولیه مثل خانه بهداشت، محروم است. ما 2 مدرسه ابتدایی داریم و بچهها برای مقاطع متوسطه اول و دوم باید در مدارس بخش سندرک درس بخوانند. روستای چراک فقط یک مسجد دارد که آن هم نه فرش و موکت دارد، نه کولر و نه حتی برق! به ما گفتهاند ازآنجاکه زمین این مسجد، جزو اراضی ملی است، نمیتوانند به آن برق بدهند. گفتند اگر زمینش را بخریم، مشکل برق مسجد برطرف میشود... اما از همه اینها که بگذریم، مهمترین مشکل روستای چراک، جاده خاکی آن است. راه ارتباطی روستای ما با بخش سندرک، یک جاده 9 کیلومتری است که طرح آسفالت شدن آن از 12 سال قبل شروع شده اما در تمام این سالها فقط 4 کیلومتر از این جاده آسفالت شده و مابقی آن رها شدهاست!
جاده خاکی روستای چراک که از 12سال قبل در انتظار آسفالت است
تردد در این جاده خاکی واقعاً برای اهالی روستا سخت است. حتی وقتی از سندرک ماشین میگیریم، به خاطر خاکی بودن جاده، از ما کرایه بیشتری میگیرند و تازه، فقط هم ما را تا سر جاده اصلی میرسانند و باقی مسیر 5 کیلومتری خاکی تا روستا را باید پیاده طی کنیم! با این جاده، معلوم است در شرایط بحرانی، جان اهالی روستا به خطر میافتد. یکبار وقتی با آمبولانس داشتیم یک خانم باردار بدحال را به سندرک منتقل میکردیم، نزدیک بود آمبولانس در این جاده خاکی چپ کند. وای از وقتی که نم بارانی ببارد. خاک این جاده تبدیل به گل چسبناکی میشود که ماشین نمیتواند در آن تکان بخورد. به همین دلیل، زمستانها بچهها فقط پای پیاده میتوانند به مدرسه بروند چون حتی موتور هم نمیتواند در این جاده حرکت کند. مسئولان بخشداری و فرمانداری از نزدیک شرایط این جاده و سختیهای اهالی روستا موقع تردد از آن را دیدهاند اما طرح آسفالت این جاده همچنان بلاتکلیف باقی ماندهاست. امیدواریم با همکاری مسئولان محترم، جاده چراک به سندرک زودتر آسفالت شود.»