مسئله حجاب نیازمند "مهندسی فرهنگی" است
به گزارش خبرگزاری رسا، دین اسلام، در ورای تقدسی که به حجاب داده، آن را از مصادیق مهم تحقق امنیت اجتماعى در جامعه معرفى و چالشها، زمینهها و راهبردهاى بسیار مهمى را براى شکوفایى ذهن نواندیش افراد جامعه در این مورد تبیین کرده است. اما در این بین نکته مهمی که وجود دارد، روش بسترسازی حجاب در بستر جامعه است. این امر سبب ایجاد تضارب آراء بین نخبگان و فرهیختگان جامعه شده است؛ عدهای معتقدند با وضع قوانینی سختگیرانه در امر حجاب، باید آن را در جامعه حاکم کرد و عدهای نیز بر این باورند که امر حجاب از آنجا که امری دینی است، باید آن را از باور به فرهنگ مردم کشاند، چرا که امور مذهبی صرفاً با فرهنگسازی در بستر جامعه تثبیت میشوند. برخی هر دو گزاره را در امر فرهنگسازی حجاب دخیل میدانند.
سید مهدی سلطانی، پژوهشگر دینی و استاد حوزه و دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار تسنیم معتقد است برای نهادینهسازی فرهنگ عفاف و حجاب، نیاز به مهندسی فرهنگی داریم و با این کار میتوانیم فضاهای لازمه را ایجاد، تقویت و خلأهای موجود را پر کنیم.
وی لازمه فرهنگسازی را مهندسی فرهنگی میداند و میگوید در جامعه وقتی میتوانیم از فرهنگسازی صحبت کنیم که مهندسی فرهنگی را جا انداخته باشیم؛ یعنی کاملاً برای همگان معنای درستی ارائه دهیم. در صورت کلی مقصودمان این است که یک بعد فرهنگسازی، ایجاد مهندسیِ فرهنگی مطلوب است، به این معنا که اگر در زمینه عفاف و حجاب مهندسی فرهنگی صورت گیرد و ابعاد آن توضیح داده شود، ما میتوانیم مدعی باشیم یکی از وظایف و اقدامات خود را در زمینه حجاب انجام دادیم.
سلطانی که پژوهشی با عنوان «حضور زن در اجتماع و سیاست و مسئله حجاب» انجام داده، در تعریف مهندسی فرهنگی در عرصه عفاف و حجاب میگوید : برای مهندسی فرهنگیِ عفاف و حجاب باید ابتدا بدانیم حجاب و ماهیت آن چیست، چه تعاریفی را در بر دارد، سپس ابعادی که در قالب این تعریف جای میگیرد، برای فرهنگسازی استفاده کنیم. به عبارتی دیگر در عرصه حجاب است که فرهنگ عفت و پاکدامنی و دستیابی به تقوای فردی و اجتماعی برای تثبیت ارزشهای دینی برای افراد جامعه ایجاد میشود.
وی ماهیت مهندسیِ فرهنگی در عرصه عفاف و حجاب را تجهیز و برخورداری از آداب صحیح عفاف و حجاب میداند و میافزاید: مقصودمان از مهندسیِ فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه و آنچه که به عنوان الگوی عملی میتوانیم به جامعه ارائه دهیم، تجهیز و برخورداری جامعه از دانش و آداب صحیح عمل به این حقیقت دینی است، منتها این اقدام باید تحت یک قانون اجتماعی و فرهنگی و انسانی و مبتنی بر نظام ارزشی مطلوب صورت گیرد. این نظام ارزشی مطلوب شامل این عملکردهاست: 1ـ تقسیمبندی فعالیتهای مطالعاتی درباره حجاب 2ـ راهکارهای عملی تقویت عفاف و حجاب 3ـ مسئولیتهای هدفمند دولت اسلامی در زمینه عفاف و حجاب. در نگاه کلی، رویکرد مهندسی فرهنگی شامل چند بُعد مهم برای عمل صحیح به این مسئله است تا بتواند تمام گروهها را شامل شود. نباید بگوییم حجاب مخصوص یک عده است بلکه امری گروهی است که مرد و زن را در بر میگیرد.
مؤلف کتاب «گنجینه طلایی آیین زندگی» با توجه به رویکرد تاریخی به امر حجاب معتقد است در مسیر انتخاب تاریخی یک راهکار این است که نسبت به بخشی از هویت ارزشی جدا شوی و آن را کنار بگذاری و یا از این فرهنگ ارزشی و هویت اسلامی پاسداری کنی. پس یک مسئله، برخورداری جامعه از یک نظام ارزشی است آن هم با دانش و آداب صحیح. یک موضوع هم توجه به ریشهها و عملکردهای قانون اجتماعی فرهنگی است و این سؤال مطرح میشود که آیا خلأ دارد یا خیر. آیا آنچه داریم صحیح است یا خیر. آیا نیاز به آسیبشناسی و بازآفرینی دارد یا خیر. یک مسئله مهم هم توجه به مسئولیتهای نهادهای مسئول برای ترویج این امر است.
سلطانی با تصریح بر اینکه مسئله حجاب را باید به گونهای فرهنگسازی کنیم که احتیاجی به اِعمال قانون نباشد، گفت: این مسئله به این معنا است که جامعه آن را به عنوان یک هنجار بپذیرند نه قانون. با قانونی کردن امر حجاب، نباید توقع داشت در جامعه نهادینه شود. عفاف و حجاب باید فرهنگ جامعه شود و این امر نیاز به مهندسی فرهنگی دارد. اصولاً امور دینی برآمده از فطرت افراد و هویت فرهنگی آنها است. روی این مسئله باید تأکید کرد تا امور مذهبی جا بیفتد. باز هم تأکید میکنم امری مثل عفاف و حجاب مسئلهای است که با باطن و درون انسانها کار دارد؛ پیامبر در دوران رسالت خود چقدر قانون وضع کرد و چه مقدار فرهنگسازی. آیا آموزههای دین را با توپ و تشر جا انداخت یا با فرهنگسازیِ مبتنی بر اخلاق؟ از این رو برخورد مطلق قانونی در امر حجاب نتیجه عکس دارد.