پاسداشت غدیر یا گام به سوی مرجعیت؟
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، حوزه علمیه شیعه برای بیان، تبیین و توسعه معارف اسلامی بنیان گذاشته شد و در این مسیر، به تربیت و تعلیم طلاب میپردازد. طلابی که از آنان توقع می رود عامل به اخلاق الهی بوده و با عملشان، الگویی باشند برای همگان؛ همچنان که امام صادق همواره به شاگردانشان میفرمودند: امام صادق علیه السلام بارها به طلبههایشان سفارش میكردند: «كونوا دعاة الی الله بغیر السنتكم» و «كونوا لنا زینا ولا تكونوا علینا شینا»؛ یعنی مردم را با عمل و نه صرفاً با زبان به سوی خدا دعوت کرده و زینت دین و اهل بیت باشد.
مراجع تقلید شیعه نیز همواره تلاش داشتند که عامل به سنت هاو معارف الهی بوده و بدین ترتیب مردم به پیروی و تبعیت از اخلاق، دستورات و احکام اسلام رهنمون شوند. در این میان یکی از مصادیق عینی در تعبد علمای دین که همواره نیز تکرار شده و اثری شگرف در جان و روح و ذهن آدمیان داشته، تواضع و اخلاص است؛ آنچنان که بشر با مشاهده این روحیه، مجذوب آنان شده و خود را مقید به بهره گیری از منویات آنان می داند.
شرح اوصاف اخلاقی مراجع معظم تقلید و علما خارج از فرصت و حوصله این نوشتار است، اما در این میان یکی از صفات آن عالمان ربانی، احترام بسیاری است که برای یکدیگر قایل بوده اند که از دید و بازدیدهای دوره ای گرفته تا ذکر لفظ "استادنا" و یا "حضرت استادنا" در بیان اوصاف استادشان است.
اما آنچه در این بحر ژرف و وسیع، جلوه گری می کند گریز از پذیرش بار مسئولیت مرجعیت است و در این جستار گوشه هایی از این صفت حسنه اخلاقی بازگو می شود.
صاحب جواهر (ره) و آیت الله سعید العلما مازندرانی (ره)
آیتالله شیخ محمد حسن نجفی مشهور به صاحب جواهر (ره) با روند تکاملی و اشتهار علمی که در حوزه نجف پیدا کرده بـود، مرجعیت و زعامت به ایشان منتقل می گشت، اما ایشان از این امر ابا داشت و قبول نمی کرد؛ لذا نامه ای در ایـن خـصـوص به هم درس و هم مباحثه سابق خود در کربلا، مرحوم سعیدالعلما مازندرانی (ره) و از او دعوت کرد تا به نجف بیاید و این تکلیف را عهده دار شود. اما ایشان این پیشنهاد را نـپـذیـرفـت و درپـاسـخ نوشتند: هنگامی که در کربلا بودم و من و شما با هم از محضر شریف العلما استفاده می بردیم، استفاده و فهم من از شما بیشتر بود، اما در این مدت شما در آنجا مشغول تدریس و مباحثه بوده اید و من در اینجا گرفتار امور و مراجعات مردم هستم شما در این امر از من سزاوارتر هستید.
آیتالله شیخ محمد حسن صاحب جواهر (ره) و آیت الله مرتضی انصاری (ره)
آیتالله شیخ محمدحسن صاحب جواهر (ره)در جمع بزرگان شیعه خطاب به آیت الله مرتضی انصاری (ره) گفت: «هذا مرجعکم من بعدی: این مرجع شما بعد از من است». و پس از درگذشتش، آیت الله مرتضی انصاری (ره) مرجعیت عام شیعه را یافت. شرح این ماجرا خواندنی است:
بعد از آنکه ریاست حوزه علمیه نجف، به صاحب جواهر واگذار شد، صاحب جواهر در روزهای آخر زندگیش دستور داد مجلسی تشکیل شود که همگی علمای تراز اول نجف اشرف در آن شرکت کنند، سپس صاحب جواهر گفت: شیخ مرتضی را نیز حاضر کنید. پس از جستجو و تفحص دیدند شیخ در گوشهای از حرم یا صحن شریف، روی به قبله ایستاده و برای شفای صاحب جواهر دعا میکند و از خدای خویش میخواهد تا او را از این مرض عاقبت دهد، پس از اتمام دعا، شیخ را به آن مجلس هدایت کردند.
صاحب جواهر شیخ را بر بالین خود نشاند و دستش را گرفت و آن را بر بالای قلب خود نهاد و گفت: حال مرگ بر من گوارا است. سپس به حاضران فرمود: «این مرد، پس از من، مرجع شما خواهد بود. و بعد به شیخ گفت: تو هم از احتیاط خود کم کن، چرا که دین مقدس اسلام سهل و آسان است».
چندی گذشت و صاحب جواهر به رحمت خدا شتافت و آیت الله انصاری با اینکه چهارصد مجتهد مسلم اعلمیتش را تصدیق کردند از صدور فتوی و قبول مرجعیت خودداری ورزید و به سید العلماء مازندرانی که در ایران به سر می برد و شیخ با او در کربلا همدرس بود نامه ای به این مضمون نوشت: «هنگامی که شما در کربلا بودید و با هم از محضر درس شریف العلماء استفاده می بردیم استفاده و فهم شما از من بیشتر بود. اینک سزاوار است به نجف آمده و این امر را عهده دار شوید». سیدالعلماء در جواب نوشت: «آری! لیکن شما در این مدت در حوزه مشغول به تدریس و مباحثه بوده اید ولی من در اینجا گرفتار امور مردم هستم. شما در این مقام از من سزاوارترید».
گفته اند: شیخ انصاری پس از دریافت پاسخ نامه اش به حرم مطهر مولا علی علیه السلام مشرف شده و از روح مطهر آن امام در این امر خطیر استمداد طلبید. یکی از خدام حرم می گوید: «طبق معمول ساعتی قبل از طلوع فجر برای روشن کردن چراغها به حرم رفتم. ناگهان از طرف پایین پای حضرت امیر علیه السلام صدای گریه و ناله سوزناکی به گوشم رسید؛ شگفت زده شدم که خدایا! این صدا از کیست؟ چرا که این وقت شب زائری به حرم نمی آید. در همین فکرها بودم و آهسته آهسته جلو آمدم ببینم جریان از چه قرار است، ناگهان دیدم شیخ انصاری صورتش را به ضریح مطهر گذاشته و همانند مادر جوان از دست داده می گرید و با زبان دزفولی خطاب به مولا می گوید: «آقای من! ای اباالحسن! یا امیرالمؤمنین! این مسئولیتی که اینکه بر دوشم آمده بسیار خطیر و مهم است. از تو می خواهم مرا از لغزش و عدم عمل به تکلیف مصون و محفوظ داری و در طوفانهای حوادث ناگوار همواره راهنمایم باشی والا از زیر بار این مسؤلیت فرار کرده و نخواهم پذیرفت».
در وصف مراجع و مجتهدین هرچه گفته شود کم است و کم مایه؛ لذا برای اینکه این عالمان ربانی را وصف کنیم بایسته است از زبان خودشان، بهره گیریم و درباره ویژگی ای که در این جستار بررسی شد شاید بهترین توصیف را آیت الله میزاجواد آقا ملکی تبریزی (ره) از مراجع معظم تقلید گفته باشد که:
«من یك طلبه هستم و همیشه یك طلبه خواهم ماند و من هیچ گاه فكر نكرده و نمىكنم كه مرجع هستم؛ لذت طلبگى از همه لذتها بالاتر است».
با وجود سیره علما در این خصوص و احتیاط های بسیار بزرگان، متاسفانه در سال های اخیر برخی بدون برخورداری از معیارهای لازم برای رسیدن به مرجعیت تقلا می کنند که خلاف احتیاط و عرف است؛ در این زمینه نیز از هرگونه تلاشی دریغ نمی ورزند.
در آستانه عید غدیر، کانال حجت الاسلام و المسلمین محمدجواد علوی بروجردی پوستری حاکی از برگزاری کاروان شادی و پیادهروی عمومی در صبح روز عید غدیر منتشر کرد! حرکتی که در سال های گذشته در سایر مناسبت ها توسط مراجع عظام صورت می گرفت.
بنابر تحلیل های فضای درون حوزه و شبکه های اجتماعی هدف اصلی از این حرکت نه صرفا تکریم و پاسداشت غدیر بلکه حرکت در وادی مرجعیت است. فعالیت های آقای بروجردی در راستای دستیابی به جایگاه مرجعیت، مدتهاست که مورد انتقاد علما و بزرگان قرار گرفته و البته همچنان ادامه دارد و اقدام اخیر را باید در راستای فعالیتهای گذشته مانند عمامهگذاری، تعیین میزان فطریه، چاپ غیرقانونی رساله عملیه، دیدار با چهرههای سیاسی و ... ارزیابی کرد.
این در حالی است که با وجود مراجع بزرگواری که از سوی جامعه مدرسین به عنوان یک نهاد صاحب صلاحیت و متشکل از مجتهدان معرفی شده اند، کمبود مرجعیتی احساس نمی شود و همچنین از سوی دیگر در حال حاضر عالمانی هستند که به هیچ روی تمایلی به مرجعیت ندارند و با وجود احراز شرایط علمی و اعتقادی، این مقام معنوی را نمی پذیرند.
در پایان امیدواریم رهروانی نیک برای مردان حق، عارفان سالک و مراجع تقلید باشیم.
محمدصادق اطهاری
مگهمیشه هم صاحب جواهر و هم شیخ انصاری به سید العلما یا سعید العلما نامه بنویسند.
هر دو شاگرد یک نفر باشند و سیدالعلما هم به هر دو پس از گذشت سالها، یکجور جواب بدخد؟؟؟