سیر شکل گیری دولت تمدنی / دین؛ هدایتگر تمدن
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در اصفهان، رسول نوروزی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، صبح امروز در نشست علمی سیاست خارجی و تمدن از سلسله نشست های رویکرد تمدنی در مسائل راهبردی، که از سوی پژوهشکده الهیات و خانواده دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان و با همکاری پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی دفتر تبلیغات اسلامی برگزار شد، با اشاره به نظریه تمدنی هانتینگتون بر اساس برخورد تمدن ها، گفت: بعد از فروپاشی نظام دوقطبی در جهان تحلیل های متفاوتی از جهان پسا جنگ سرد مطرح می شود که نظریه هانتینگتون یکی از مهمترین آن ها است و نسخه نهایی کتاب او تا سال 1996 منتشر می شود.
وی ادامه داد: هرچند تحلیل ضعیفی از مطالعات تمدنی پس از فروپاشی شوروی وجود دارد، اما نگاه روابط بین الملل به دانش و مطالعات تمدنی به خودی خود یک اتفاق مبارک قلمداد می شود.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی خاطرنشان کرد: اما ادامه تحولات در حوزه تمدنی روابط بین الملل به فضای دانشی ایران وارد نشده است و یا بسیار حداقلی و رقیق وارد شده است و بنا بر دلایلی در همان مباحث هانتینگتون باقی مانده ایم و این نشان می دهد که ما دو دهه از قلمروهای جدید دانش روابط بین الملل غافل شده ایم و البته جای بسی تأسف و تعجب دارد.
نوروزی با اشار به فضای دانش تمدنی بعد از هانتینگتون، اظهار کرد: بعد از او، اجماع تحلیلگران چیزی جز آنچه او بیان می داشت، بود و با نظریه برخورد تمدن ها و یا نظریه پایان تاریخ فوکویاما متفاوت بود.
اندیشمندان دین را هدایت گر تمدن میدانند
وی با بیان اینکه بخش قابل توجهی از اندیشمندان دین را ایده هدایتگر تمدن می دانند، تصریح کرد: تا یک کنشگر تمدنی به عمق اعتبار خود توجهی نکند نمی تواند از عمق راهبردی یا نظریه هایی مثل نظریه مقاومت صحبت کند، اگر تشیع به عنوان بخشی از تمدن ایرانی اسلامی باشد باید ببینیم تا چه حدی گسترش پیدا کرده است و همین طور باید دید که زبان فارسی به عنوان یک پدیده تمدنی چقدر گسترش یافته و از کانون به بیرون رفته و وارد اجتماعات دیگر شده است.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به تلاش های عربستان سعودی برای گسترش تمدنی اشاره کرد و گفت: سعودی ها با ساخت مدارس و مساجد و هزینه های زیاد به دنبال گسترش وهابیت در آفریقا و سایر نقاط جهان هستند و از طرفی هم گسترش ایده انقلاب اسلامی در واقع اشاعه تمدنی برای ایران است و میزان طلبه های شیعه در آفریقا و موارد دیگر به عنوان کمیت هایی هستند که می توانند میزان کیفیت شیوع وگسترش تمدنی ایده انقلاب اسلامی را محک بزنند.
نوروزی قدرت تمدنی و وزن کشی تمدنی در نقاط مختلف جهان و کمیت را معیاری برای محک کیفیت گسترش تمدنی دانست و عنوان کرد: وقتی ما می توانیم معیار تمدنی خود را به بیرون از مرزها گسترش دهیم یعنی اینکه صاحب حوزه اعتبار تمدنی هستیم.
وی گسترش معیار و قابلیت بقای تمدن را به عنوان دو فاکتور بسیار مهم معرفی کرد و افزود: تمدن ایرانی توانست بربریت مغول ها را در خود هضم کند و آن ها را تحت تأثیر خود قرار دهد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه دوگانه های مذهب و زبان مهمترین عناصر حوزه اعتبار تمدنی هستند، اظهار کرد: عثمانی ها، صفوی ها و گورکانی ها فضاهای تمدنی مبتنی بر مذهب ایجاد کردند و زبان های سه گانه را اختیار کردند و از زبان های فارسی، عربی و زبان بومی خود استفاده می کردند که نخ تسبیح ارتباطی میان آن ها حفظ می شد.
تشیع، هدایت گر تمدن ایرانی اسلامی است
نوروزی تشیع را ایده هدایتگر تمدن ایرانی اسلامی توصیف کرد و گفت: بر همین اساس، یک سری نهادها مانند حوزه علمیه تأسیس شده اند و کارویژه این نهادها، تولید محصوو ل است که فقیه و مرجع مبلغ و کتب دینی و مدیریت مساجد و نذورات و اوقاف از جمله آن ها است و تا زمانی که خروجی این نهادها از سوی مردم و جامعه مصرف می شوند، آن ایده هدایتگر هم مدام بازتولید می شود.
وی در ادامه افزود: اگر زمانی کتابی در حوزه علمیه نوشته شد که در قم ماند و نه تنها به خارج از کشور نرفت، بلکه به تهران هم نرسید و اثرگذاری نداشت، این به معنای آن است که ایده هدایتگر هم بازتولید نمی شود و بسط آن متوقف نمی شود و آسیب می بیند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با اشاره به نادیده گرفته شدن بخش قابل توجهی از ظرفیت تمدنی جامعه در دوران حکومت رضاخان و تلاش برای تبدیل شدن به قدرت ملی، تصریح کرد: تضعیف مذهب در دوران رضاخان و آتاتورک، سطح تحلیل خرد را در جامعه ایجاد کرد و مذهب را کنار زد که البته مورد پذیرش جامعه هم قرار نگرفت.
نوروزی با اشاره به ضرورت توجه به تمایز سطح تحلیل های تمدنی خرد، منطقه ای و فرامنطقه ای، خاطرنشان کرد: به عنوان مثال در روابط با تاجیکستان ما دچار این اشتباه تحلیل تمدنی منطقه ای شده ایم و چون آن کشور در منطقه ای مجزا از ایران قرار دارد، نتوانسته ایم از مشترکات بسیار تمدنی خود با آن ها بهره ببریم.
وی نگاه شیء گونه و عینیت گرا به تمدن را سبب وزن کشی تمدن ها و بالانگه داشتن ابرقدرت ها و ایجاد روابط طولی میان تمدن ها قلمداد کرد و گفت: تقریباً همه تمدن هایی که از خودشان می نویسند، خود را در بالا یا مرکز جهان قرار می دهند و بقیه تمدن ها را زیرمجموعه خود می پندارند و این خودمرکز پنداری در اروپا و شرق وجود دارد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه ادعای رسیدن به تمدن امکان تنزل به بربریت را از میان می برد، اظهار کرد: امپراتوری ها این ادعا را دارند که هر رفتاری که انجام می دهند عین تمدن است و وقتی اجازه تجاوز به سایر تمدن ها و ملل را به خود می دهند هم همین ادعا را دارند و آن جنگ را جنگ میان انسان های متمدن و وحشی می دانند.
تمدن یک امر تحول پذیر است
نوروزی رویکرد فرآیندی به تمدن را دارای طرفداران بسیار ارزیابی کرد و افزود: این رویکرد بر این باور است که تمدن یک امر دائماً در حال شدن و تحول پذیر است و ارتباط میان تمدن ها عرضی است و تعاملات میان تمدن ها وجود دارد و نظم میان آن ها و یک نظم حداقلی وجود دارد.
وی ادامه داد: در این نگاه به تمدن، امکان بربریت متمدن ها و متمدن شدن بربرها وجود دارد و چون تمدن با نگاه فرآیندی است، هرچه رفتارهای غیر متمدنانه در یک تمدن بیشتر شود، بیشتر از تمدن فاصله می گیرد و به بربریت نزدیک می شود.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: در نگاه فرآیندی به تمدن، تمدن امپراتوری نیست، بلکه چیزی شبیه ممالک محروصه مانند تمدن عثمانی و چیزی شبیه ممالک ایالتی یا کنفدراسیون است و می توان گذشته و آینده تمدن را بررسی کرد و مانع از تخریب تمدن ها شد.
در نگاه فرآیندی، تمدن نه صلح است و نه جنگ
نوروزی اصل اول در سیاست خارجی بر اساس دیدگاه شی گونه به تمدن را جنگ و اصل در نگاه فرآیندی را نه جنگ و نه صلح دانست و تصریح کرد: چه بسا اصل در نگاه فرآیندی به تمدن، صلح باشد و امر به تعامل میان تمدن ها وجود دارد و تمدن ها به سمت همگرایی و همکاری تمایل بیشتری دارند، تمدن را می توانیم جمع میان زمان و مکان بدانیم که تاریخ و جغرافیا در آن بسیار نقش دارند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ادامه داد: در سیاست خارجی اگر تمدن را به عنوان نقطه کانونی تحلیل و سطح تحلیل قرار دهیم، در داخل هم چون ایده هدایتگر وجود دارد، همین هویت تمدنی ایجاد می کند و برایند هویت تمدنی در مفاهیم سیاسی دولت تمدنی می شود و دولت تمدنی نخستین مفهومی است که ما را در تحلیل تمدنی یاری می کند و افراد زیادی در این حوزه کار کرده اند.
نوروزی خاطرنشان کرد: در روابط بین الملل دولت یا مدرن یا پیشا مدرن یا پسا مدرن است و چون مدرنیته در کانون تحلیل های جهان قرار دارد، در روابط بین الملل هم بر همین اساس تقسیم بندی می شود، اما در دولت تمدنی مفاهیم و تعاریف دیگری مثل همبستگی و توجه به کثرت گرایی اسلامی مورد توجه قرار می گیرند.
وی افزود: تفاوت دولت ملی با دولت تمدنی در این است که دولت ملی سکولاریزم به اضافه سیاست و وطن است و خط سیر شکل گیری دولت تمدنی به این صورت است که ایده هدایتگر، هویت تمدنی را شکل می دهد و هویت تمدنی هم فرد و جامعه را می سازد و از این فرد و جامعه، دولت تمدنی متولد می شود و دولت تمدنی با توجه به شبکه های مختلفی که دارد جلو می رود.
جبهه مقاومت شبکه ای از تشیع است
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، جبهه مقاومت را شبکه ای از تشیع دانست که با مفهوم جهادی خود به معنای عام آن به دست آمده است و اظهار کرد: امروزه گروه های مقاومت صرفاً گروه های شبه نظامی نیستند، بلکه حلقه های فرهنگی و اقتصادی دارند و فیلم و هنر و سینما و ادبیات دارند و آثار ادبیات پایداری میان ایران و حشدالشعبی و حزب الله و افغانستان به وجود آمده اند.
نوروزی افزود: این ها همه شبکه هایی هستند که ذیل دولت تمدنی به وجود آمده اند و سیاست خارجی در دولت تمدنی از طریق شبکه ها دنبال می شود و اگر دولت تمدنی نبود و دولت ملی بود، این شبکه ها دیگر یا وجود نداشتند یا بسیار ضعیف بودند.
وی در ادامه تصریح کرد: نمونه هایی از دولت تمدنی در جهان اسلام وجود دارد که تلاش های مالزی و ایران از جمله آن ها هستند و ایران حتی قبل از انقلاب هم به دنبال خلق دولت تمدنی بود و پروژه تمدن بزرگ و ایده های دولت پهلوی هم بخشی از این قضیه بود، اما با توجه به اینکه به همه عناصر تمدنی توجه نکردند، ناکام شدند، امروز ترکیه و چین هم به نوعی پیگیر این قضیه هستند و حتی اندونزی هم کم و بیش در این مقوله وارد شده است.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی عنوان کرد: یکی از سرفصل های مهم حوزه روابط بین الملل این است که هرچه جهانی شدن بیشتر به پیش می رود، وضعیت دولت ملی روز به روز ناچاراً ضعیف تر می شود و وقوع هر انقلاب جدیدی سبب کمرنگ شدن دولت ملی می شود، اما چون جهانی شدن بر اساس شبکه ها اتفاق می افتد و دولت تمدنی شبکه هایی را در اختیار دارد، می تواند هم در حوزه سیاست خارجی تعامل بیشتری داشته باشد و از معایب جهانی شدن در امان بماند.
نوروزی در پایان گفت: وجود شبکه های مختلف در عرصه جهانی شدن سبب می شود که دولت های ملی ضعیف شودن، اما دولت های تمدنی در سیاست خارجی امکان کنشگری بیشتری را داشته باشند./1304/پ201/
بارک الله