اندرزگو، اندرز گو بود؛
اندرز فراموش شدۀ ۱۹ رمضان؛ از قلم تا قیام
شهید اندرزگو طلبه سادهای بود که وظیفه زمان خود را بهخوبی شناخت و آن را دنبال کرد تا غروب ۱۹ رمضان، پس از ۱۴ سال مبارزه، طعم شهادت را چشید.
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، ۱۹ رمضان آخرین سالی که حکومت پهلوی، نفسهای آخرش را میزد، یادآور درگیری سنگین نیروهای ساواک با یک طلبۀ حوزه علمیه که در حقیقت یک چریک مسلمان و آزادیخواه بود، او را بهشکلی ناجوانمردانه محاصره و بهشهادت رساندند. شهید سیدعلی اندرزگو بهقدری پرآوازه بود که پیکر پاکش را به زندان قصر منتقل و آن را در کنار حوض وسط زندان در پیش چشمان زندانیان به نمایش گذاشتند و به آنها گفتند که دیگر مبارزه فایدهای ندارد؛ چرا که بزرگ مبارزان انقلابی، توسط آنها بهشهادت رسیده بود!
الگوی شخصیتی شهید سیدعلی اندرزگو از ابعاد مختلفی قابل تحلیل و بررسی است. شهید اندرزگو در ابتدا، یک طلبه و تحصیل کردۀ حوزه علمیه بود. او از ۱۶ سالگی با گروه فداییان اسلام آشنا شد و همکاری خود را با آنها آغاز کرد. پس از حادثه ۱۵ خرداد دستگیر شد، ولی چون تحت بازجوییها، هیچ اعترافی نکرد آزاد شد و به اقدامات خود ادامه داد. شهید اندرزگو که خود را با عنوانهای مختلفی معرفی میکرد، مشهورترین نامی که باعث مخفی ماندن نام اصلی او میشد، عنوان «شیخ عباس تهرانی» بود.
الگوی شخصیتی شهید سیدعلی اندرزگو از ابعاد مختلفی قابل تحلیل و بررسی است. شهید اندرزگو در ابتدا، یک طلبه و تحصیل کردۀ حوزه علمیه بود. او از ۱۶ سالگی با گروه فداییان اسلام آشنا شد و همکاری خود را با آنها آغاز کرد. پس از حادثه ۱۵ خرداد دستگیر شد، ولی چون تحت بازجوییها، هیچ اعترافی نکرد آزاد شد و به اقدامات خود ادامه داد. شهید اندرزگو که خود را با عنوانهای مختلفی معرفی میکرد، مشهورترین نامی که باعث مخفی ماندن نام اصلی او میشد، عنوان «شیخ عباس تهرانی» بود.
یکی از ترفندهای ساده شهید اندرزگو برای جلوگیری از شناسایی شدن، استفاده از عمامۀ سفید بهجای عمامۀ مشکی سادات بود، همین نکات ساده باعث شده بود ساواک در شناسایی و دستگیری شهید اندرزگو در لباس روحانیت، ناتوان و نالان باشد.
شهید سیدعلی اندرزگو در کنار استفاده از شهرت «شیخ عباس تهرانی» از اسامی مختلفی مانند «دکتر سید حسین حسینی»، «ابوالقاسم واسعی»، «عبدالکریم سپهرنیا»، «ابوالحسن نحوی» و «آقای جوادی» استفاده میکرد. البته یکی از همرزمان آن شهید به داشتن ۱۸ شناسنامه توسط ایشان اشاره کرده است.
مهمترین اقدامات شهید سیدعلی اندرزگو در مبارزه با رژیم ستم شاهی پهلوی را میتوان همکاری و مشارکت در ترور حسنعلی منصور، آموزش چریکی به مبارزان علیه رژیم ستم شاهی، وارد کردن تعداد قابل توجهی اسلحه از طریق کشورهای مختلف و بهویژه افغانستان به داخل کشور و پخش و توزیع اعلامیههای امام خمینی (ره) اشاره کرد.
آخرین اقدامی که شهید سیدعلی اندرزگو برای انجام آن برنامه ریزیهای لازم را انجام داده بود، ترور شاه در روز بیست و یکم رمضان بود. ساواک برای کشف محل شهید اندرزگو در تهران، اقدام به شناسایی شبکه مرتبطین با شهید اندرزگو کرد و طی یک شنود و کنترل گسترده شبکه تلفن استان تهران، توانستند محل قرار روز ۱۹ رمضان شهید اندرزگو را کشف کند و پیش از افطار، با محاصره محل قرار، درگیری سنگینی بین شهید اندرزگو و نیروهای ساواک آغاز شد. گفتنی است پس از شهادت شهید سیدعلی اندرزگو نیروهای ساواک به خود اجازه نزدیک شدن به پیکر آن شهید را نمیدادند؛ چرا که میترسیدند آن شهید جلیقه انتحاری و یا نارنجکی دپو کرده باشد.
شهید اندرزگو دارای ویژگی بصیرت بود و همین بصیرت او باعث شد تا از پیوستن شخص شهید و برخی اطرافیانش به سازمانهای چریکی مارکسیست و کمونیست آن زمان، خودداری کند. از جمله سازمانهایی که در آن زمان تلاش کرده بودند ظاهر اسلامی خود را حفظ کنند؛ اما در باطن ایدئولوژی و جهانبینی مارکسیستی را به اعضای خود آموزش میداد، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بود. سازمان مجاهدین خلق (منافقین) اما از نظر شهید اندرزگو مسیر اشتباهی را در مبارزه با رژیم شاه میپیمود.
در زمانی که خیل عظیم جوانان کشور در مراکز مختلف که عاشق فعالیتهای چریکی شده بودند، خود را در دام گروههای تروریستی مانند چریکهای فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق (منافقین) مییافتند؛ شهید اندرزگو به سهم و اندازه خود در تربیت چریکهای مسلمان انقلابی واقعی کوشید و همین مسأله ترس ساواک را برانگیخت.
شهید سیدعلی اندرزگو را از جمله انسانهای شجاع و آزادهای میتوان معرفی کرد که همچون شهید مصطفی چمران خود را در دل خطر میانداختند و در حمایت از مظلوم وارد میدان عمل شدند، جان شیرین خود را در کف دست گذاشتند و با تربیت نیروهای انقلابی و چریکی و مبارزه گسترده با رژیم طاغوت، به شکلگیری انقلاب اسلامی کمک شایانی کرد.
گزافه نیست که بنویسیم شهید اندرزگو، نماد واقعی حوزه علمیه انقلابی است که وظیفه اصلی زمان خود را بهدرستی تشخیص داد و بدور از حرفها و طعنها، اقدامات خود را در پیش گرفت و جهت شکلدهی انقلاب اسلامی، از جان خود مایه گذاشت. شاید اگر طعنها بر اندرزگو کارساز میشد، او طلبهای میشد که در کنج پستوی حجرهاش به صرف افعال ضرب میپرداخت و با اندک شهریهای زندگی سادهاش را میچرخاند؛ اما اندرزگو، اندرز گو بود!
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
تیتر خوبی زدید